۲۵ بهمن ۱۳۹۴ و ۱۰:۳۳

اين حديث معروف از وجود پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله را زياد شنيديم ولي هم كم به آن توجه مي‌كنيم و هم كم عمل مي‌كنيم و غالب ما موفق به عمل به آن نيستيم. بر حسب آنچه كه در سفينة البحار جلد 1 صفحه 408 آمده پيامبر فرمود «من أخلص لله أربعين يوماً فجّر الله ينابيع الحكمة من قلبه علي لسانه» عرض كردم حديث معروفي است و شايد طلبه‌اي نباشد كه اين حديث به گوشش نخورده باشد، اگر كسي هر عملي كه انجام مي‌دهد براي خدا باشد، اين اخلص لله ندارد فقط نمازش را براي خدا بخواند! بلكه اخلص لله يعني نگاه كردنش براي خدا باشد، گفتارش براي خدا باشد، قيام و قعودش براي خدا باشد، احترامش كه به ديگران دارد براي خدا باشد، حب و بغضي كه نسبت به اشخاص دارد براي خدا باشد، غذايي كه مي‌خورد براي خدا باشد، نوشتن براي خدا باشد، درس خواندن براي خدا باشد، فكر كردن براي خدا باشد و... يعني تمام شئون انسان براي خدا باشد كه ببينيد چه كار مشكلي است؟! اگر انسان تمام شئونش بخواهد براي خدا باشد يعني هيچ آني فكر تبعيّت از هواي نفس خودش، ميل خودش و نفسانيّت خودش را نداشته باشد.

مرحوم والد ما رضوان الله تعالي عليه مي‌فرمودند اين تعبيري كه وارد شده «من كان من الفقهاء صائناً لنفسه حافظاً لدينه مخالفاً لهواء» مي‌فرمودند اين مخالفاً لهواه يعني حتّي در امور مباح فقيه به خاطر ميل نفسي‌اش اين كار را انجام ندهد، در امور مباح، در آب خوردن، نشستن، خوابيدن، به خاطر ميل نفسي‌اش اين كار را انجام ندهد بگويد خدايا من غذا مي‌خورم «قوّ علي خدمتك جوارحي» راه مي‌روم، مي‌خوابم، استراحت مي‌كنم براي اينكه بتوانم براي تو خدمت كنم، براي تو كاري را انجام بدهم، واقعاً اين اخلص لله خيلي معناي عجيبي دارد و معناي وسيعي دارد، بسيار بسيار مشكل است. آن روايتي كه داريم علما تمام‌شان در هلاكت‌اند الا آنهايي كه عمل مي‌كنند، آنهايي هم كه عمل مي‌كنند همه‌شان در هلاكت‌اند الا آنهايي كه اخلاص دارند، يعني تنها راه نجات يك عالم اخلاص اوست و انسان هيچ راه ديگري ندارد.

در يك مجلسي نشستيم انسان دلش مي‌خواهد اظهار وجود كند و حرف بزند، يك بحث علمي مطرح است مخصوصاً آنهايي كه تحقيقاتي دارند، خدا انسان را حفظ كند! اينقدر نفس به سراغ انسان مي‌آيد تو كه در اين مسئله تحقيقي داري بيان كن، تو كه نظريه‌اي داري اظهار كن، بگو اين نظريه‌ي من است، خيلي عجيب است! انسان با اين نفسش مخالفت كند، ما چقدر در گفتار خودمان را عادت داديم به اينكه كم حرف بزنيم يا حرف نزنيم، اگر يك جمع ده نفري در يك جا باشد و ما هم نشسته باشيم، در ده دقيقه مي‌توانيم خودمان را كنترل كنيم و حرف نزنيم؟! چه لزومي دارد انسان اينقدر حرف بزند؟ تا چيزي از ما نپرسيدند حرف نزنيم، اظهار نظر نكنيم، اظهار وجود نكنيم، اينها اموري است كه اگر انسان بتواند براي خودش يك مقداري مهيا كند مي‌شود من أخلص لله. پيامبر (ص) مي‌فرمايد اگر كسي چهل روز اين كار را و اين عمل را و اين اخلاص را در خودش پياده كرد، چهل روز هوا و هوس را در خودش كشت، وقتي اينها كشته مي‌شود چه مي‌شود؟ فجّر الله، فجّر و تفجير معنايش شكافتن است، ينابيع الحكمة من قلبه علي لسانه، آن وقت چشمه‌هاي حكمت از قلب او بر لسانش جاري مي‌شود، ما هنوز حكمت را نچشيديم،‌ چرا؟ چون اخلاص نداريم، هميشه دنبال عرض اندام و اظهار وجود و اظهار فضل و اظهار تقوا، تقدس و اين گونه امور هستيم. بزرگاني بودند كه عمري را نماز شب خواندند، در نماز شب‌شان نماز جعفر طيار هم وارد مي‌كردند اما نزديكترين افراد آنها خبر نداشت، بزرگاني بودند كه اصلاً نمي‌گذاشتند عباداتشان، مناجات‌شان، اينها را حتي نزديكترين افراد آنها اطلاع پيدا كنند. گاهي اوقات شيطان وقت نماز شب كه مي‌شود آدم را وسوسه مي‌كند مي‌گويد بچه را بيدار كن تا از تو ياد بگيرد و نماز شب بخواند، در حالي كه انسان حق ندارد اين كار را انجام بدهد، حتّي انسان حق ندارد بچه را براي نماز صبح بيدار كند مگر اينكه او از انسان خواسته باشد!

 علي ايّ حال اخلاص خيلي مهم است، اگر انسان اربعين يوما اخلاص داشته باشد، اين فجّر الله ينابيع الحكمة نظير آن تعبيري است كه يك روايتي در كتب اهل سنت هست و در كتب اماميه نيست، پيامبر(ص) فرمود لو لا تكثيرٌ في كلامكم و تمريجٌ في قلوبكم، اگر زياده‌گويي شما نبود، زياد حرف نمي‌زديد و بيشتر به عاقبت خودتان، به آخرت خودتان، به اعمال خودتان فكر مي‌كرديد و اگر در قلوب شما تمريج نبود. به چمنزار تمريج مي‌گويند، آدم قلبش را وقتي چمنزار مي‌كند براي هر شيطاني چراگاه درست مي‌كند، هر شاخه‌اي از هوا و هوس چراگاه مي‌شود كه قلوب خيلي از ماها متأسفانه اينطور است. مي‌فرمايد اگر شما قلبتان را چمنزار شيطان نكنيد و زبانتان را زياده‌گو نكنيد، لرأيتم ما أري و لسمعتم ما أسمع، آنچه من مي‌بينم شما مي‌بينيد و ملائكه را مي‌بينيد و آنچه كه من مي‌شنوم  شما مي‌شنويد! اين هم نتيجه‌ي اخلاص است.

ما خيلي به اخلاص نياز داريم، رو در بايستي را بايد كنار بگذاريم، تهذيب و اخلاص و ... در حوزه کم تر توجه می شود، پناه بر خدا و همه‌ي ما هم مقصريم، نمي‌توانيم انگشت تقصير را به سمت كسي ببريم، همه‌مان مقصريم، به فكر تهذيب هم نيستيم. زمان قديم طلبه‌ها به فكر تهذيب يكدیگر بودند، اين دنبال اين بود كه او نوافلش را انجام مي‌دهد يا نه؟ البته اخلاص را هم مراقبت مي‌كردند ولي مراقب اعمال هم بودند، اين دنبال اين بود كه او قرآن مي‌خواند يا نه؟ انس با قرآن دارد يا نه؟ مراقبت از اعمال خودش دارد يا نه؟ اما حالا متأسفانه مقداري مشكلات در حوزه هست ولي باز نبايد مأيوس شويم، بايد از همين حالا شروع كنيم، واقعاً از همين حالا بيائيم برنامه‌ريزي كنيم ببينيم چقدر مي‌توانيم رژيم كلام بگيريم، ما هم نمي‌گوئيم روزه سكوت بلكه انسان بايد رژيم كلام بگيرد تا به اين مرحله اخلاص برسد إن شاء الله.



منبع : سفينة البحار، ج 1، ص 408



کلمات کلیدی :

سکوت اخلاص تأثیر اخلاص در عمل مخالفت با هوای نفس

۱,۵۹۳ بازدید