درس بعد

مكاسب محرمه/ نوع دوم: آنچه مقصود از آن حرام است

درس قبل

مكاسب محرمه/ نوع دوم: آنچه مقصود از آن حرام است

درس بعد

درس قبل

موضوع: مکاسب محرمه


تاریخ جلسه : ۱۳۸۶/۲/۲۹


شماره جلسه : ۸۶

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • ادله حرمت بیع آلات لهو ـ بحث اخلاقی

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين


حرمت معامله بر آلات لهو

«ومنها آلات اللهو علي اختلاف اصنافها، بلا خلاف. لجميع ما تقدم في المسألة السابقة و الکلام في بيع المادة کما تقدم». بحث در النوع الثاني بود، يعني مکاسبي که تحريم آنها به تحريم «ما يقصد منه» است، زيرا مقصود از آنها يک عنوان حرامي است، لذا معامله روي اينها هم حرام است. بحث «هياکل عبادت» و «آلات قمار» گذشت. البته نکته‌اي را قبلا عرض نکرديم، اينجا اشاره کنيم و آن اينکه در هياکل عبادت، برخي از فقهاء و بزرگان، مثل امام(ره) از راه دليل عقلي هم وارد شده و فرموده‌اند «العقل مستقل بقبح المعاملة علي هياکل العبادة»، از آنجا که هياکل عبادة موجب فساد است و هيچ فسادي اعظم از پرستش غير خدا نيست، عقل مستقل به قبح معامله روي هياکل عبادت حکم مي‌کند.

مصداق سوم، عبارت از «آلات لهو» است. معامله آلات لهو حرام است هم به حرمت تکليفيه و هم به حرمت وضعيه. باز در اينجا چنانچه در مسأله سابق عرض شد؛ دنبال اين نيستيم که «لهو» چيست و آيا در شريعت مطلق لهو حرام است يا بعضي از مصاديق لهو حرام است؟ اين اختلافي است که بعدا در بحث حرمت لهو ان شاءالله مطرح مي‌کنيم. اما آنچه که اينجا مطرح است اين است که معامله روي آلاتي که مربوط به لهو است، مثل مزمار، دف، اوتار، مزامير، معازيف ـ متقين از آلات لهو، وسائل موسيقي است ـ به حرمت تکليفيه و وضعيه حرام است.


ادله حرمت بيع آلات لهو

در اين مسأله، علاوه بر اجماع فقهاء اماميه، فقهاء عامه نيز اجماع دارند. در کتاب مجمع الفائدة و البرهان، کتاب رياض و نيز در مستند مرحوم نراقي(ره) هم نقل اجماع شده است. علاوه بر اجماع، ادله عامه‌اي که قبلا خوانديم نيز جاري مي‌شود، مرحوم شيخ(ره) در بحث آلات قمار فرمودند «و يأتي جميع ما تقدم في هياکل العبادة»، تمام ادله‌اي که دال بر بطلان و حرمت معامله روي هياکل عبادت بود در آلات قمار هم جريان دارد، حال در آلات لهو هم مي‌فرمايند «لجميع ما تقدم في المسألة السابقة» جميع ادله‌اي که در آلات قمار و هياکل عبادت مطرح بود، در آلات لهو هم مطرح مي‌شود.


نقد ادله

اولا: ما عرض کرديم که اولا کساني مثل امام(ره) که يکي از ادله را دليل عقل قرار دادند، و لو اينکه ما در اين استدلال امام(ره) مناقشه داشتيم، اما اگر هم بپذيريم که دليل عقل در باب هياکل عبادت جريان دارد، اما ديگر در آلات قمار و آلات لهو مجالي براي آن نيست. اين يک مطلب. ثانيا: يکي از ادله در آلات قمار، روايتي بود که در تفسير آيه شريفه «إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالأَنْصَابُ وَالأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ» وارد شده بود که ميسر را معنا کرد، يا به «نرد و شطرنج» و يا طبق صحيحه معمر بن خلاد «الميسر کل ما قومر به»، ولي آن دليل نيز در آلات لهو جريان ندارد. يعني ما از آيه شريفه «إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالأَنْصَابُ وَالأَزْلامُ» نمي‌توانيم استفاده کنيم که خريد و فروش آلات لهو اشکال دارد. يا مثلا يکي از ادله، روايتي بود که ابن ادريس در مستدرک سرائر از جامع بزنطي از امام صادق(ع) نقل کرده بود، که «بيع الشطرنج حرام و اکل ثمنه سحت» که اين دليل نيز در ما نحن فيه جريان ندارد.


شرط جريان ادله سابق در ما نحن فيه

اينجا نکته‌اي را عرض کنيم و آن اينکه ـ و لو در ابتداي بحث گفتيم بعدا معناي لهو را بررسي مي‌کنيم و اينکه آيا لهو مطلقا حرام است يا بعضي از مواردش حرام است؟ اما ـ شيخ(ره) فرموده «لجميع ما تقدم في المسألة السابقة»، مسأله سابقه آلات قمار است، الات قمار مثل «شطرنج و نرد» و «کل ما قو مر به»، آيا اين احتمال وجود دارد که بگوييم هر چيزي که عنوان آلت قمار را دارد آلت لهو هم هست؟ عکسش نيست، چون ممکن است چيزي آلت لهو باشد اما آلت قمار نباشد، مثل تار، تنبور، دف، و ابزار موسيقي.

اما از آن طرف بگوييم هر چيزي که آلت قمار هست مثل شطرنج آلت لهو هم هست. اگر اين را بگوييم که هر چيزي که آلت قمار است، آلت لهو هم هست، آنگاه تمام ادله‌اي که در باب حرمت بيع قمار خوانديم اينجا هم جريان دارد. اما اين بستگي دارد به اين که قمار و لهو را چه معنا کنيم. الان اينجا بعنوان اصل موضوعي و علي المبنا مي‌گوييم که اگر گفتيم هر چيزي که آلت قمار است آلت لهو هم هست، تمام ادله‌اي که در باب آلات قمار براي حرمت تکليفيه و وضعيه آورديم، اينجا جريان پيدا مي‌کند، اما اگر گفتيم نيست آنگاه به مرحوم شيخ(ره) اشکال وارد مي‌شود که شما چطور مي‌فرمائيد «لجميع ما تقدم في المسألة السابقة»، و حال آنکه در مسأله سابق، رواياتي در خصوص نرد و شطرنج و «کل ما قو مر به» داشتيم که ربطي به آلات لهو ندارد.


ادله عامه و خاصه در حرمت معامله‌ الات لهو

نکته بعدي اين است که در ما نحن فيه، علاوه بر اجماع، ادله عامه‌اي مثل «روايت تحف العقول» يا نبوي «ان الله اذا حرم شيئاً حرم ثمنه» و روايات ديگر را هم داريم. حال بايد ببينيم آيا در خصوص آلات لهو، دليل خاص داريم يا نداريم؟


روايت ابي امامة

در خصوص آلات لهو، روايتي را در مستدرک از ابي الفتوح رازي از ابي امامه نقل مي‌کند «عن رسول الله(ص) انه قال ان الله تعالي بعثني هدي و رحمة للعالمين ـ خداوند من را بعنوان هدايت و رحمت براي همه فرستاد ـ و امرني ان امحق المزامير و الکتارات يعني البرابط و المعازف و الأوثان التي کانت تعبد في الجاهلية ـ خدا به من امر کرده که معازف و مزامير و اوتار و تمام امور جاهليت را محو کنم، آن وقت در ذيل اين روايت اين عبارت را آورده‌اند ـ ان آلات المزامير شرائها و بيعها و ثمنها و التجارة بها حرام ـ بيع، شراء و تجارت آلات مزامير حرام است. برخلاف برخي از بزرگان که مي فرمايند در باب معاملات وقتي کلمه «حرمت» مي‌آيد بايد حمل بر حرمت وضعيه کنيم، ما گفتيم اين ظهور در تکليفي دارد و به ملازمة عرفيه از آن حرمت وضعيه را هم استفاده مي‌کنيم.

در اين روايت شاهد ما اين است که مي‌فرمايند «آلات مزامير»؛ مزامير جمع مزمار بمعناي ني است، معازف، جمع عزف است. ابن اثير در کتاب نهاية نوشته «العزف؛ اللعب بالمعازف و هي الدفوف و غيرها مما يضرب بها» دف و غير دف که زده مي‌شود «و قيل ان کل لعب عزف». در بعضي از کتب لغت؛ «عزف» را بمعناي صوت قرار داده‌اند، يعني هر چيزي که به آن بزنند که از آن صدا بيرون‌آيد، آلاتي که «يضرب فيها او بها و توجد منها الاصوات المطربة» نه مطلق صوت و الا به اين ميز هم بزنيد يک صدايي از آن در مي‌آيد، آلاتي که از آنها اصوات مطربه در مي‌آيد؛ که شامل دف و بعضي آلات ديگر هم مي‌شود. در باب آلات لهو، ظاهرا همين يک روايت خاصه را بيشتر نداريم که سند اين روايت خاصه اعتباري ندارد.


نتيجه بررسي ادله در آلات لهو

تا اينجا در باب آلات لهو؛ اجماع، ادله عامه و اين روايت خاصه را عرض کرديم که دليل خاص ضعيف و بي فايده بود. لذا برخي قايل شده‌اند چون در آلات لهو، اجماع مدرکي است، ادله عامه هم سندا ضعيف است، مثل روايت تحف العقول، ادله خاصه هم سنداً ضعيف است، لذا گفته‌اند ما اصلا در باب آلات لهو دليل بر بطلان و حرمت معامله نداريم، نهايتا خود لهو حرام است، که بعدا اگر گفتيم خود موسيقي حرام است ولي خريد و فروش آلات آن حرام نيست.


طريقي براي حرمت معامله آلات لهو

اگر کسي بگويد که ما در خصوص الات لهو نمي‌توانيم اجماع را قبول کنيم چون مدرکي است، ادله عامه را هم نمي‌توانيم قبول کنيم چون از جهت سند مشکل دارد، دليل خاص هم منحصر به همين روايتي است که در مستدرک آمده که از جهت سند مشکل دارد. پس چکار کنيم؟ ممکن است يک جوابي به او بدهيم و آن اينکه در بين همين روايات ملاهي، بعضي از احاديث يا بعضي از خصوصيات هست که از آنها استفاده مي شود از بين بردن اينها واجب است. در يک روايتي وارد شده است «و ان عليا(ع) کسر تنبور رجل» يک مردي تنبوري داشت، امير المؤمنين(ع) آن تنبور را شکست.

يا در همان زمان اميرالمؤمنين(ع)، شخصي تنبور ديگري را شکسته بود و به شريح قاضي مراجعه کرده بود، شريح گفته بود ضامن نيست و کار درستي کرده است. يا در روايت ديگر مي‌گويد «رفع اليه رجل کسر بربطا» (بربط يکي از آلات موسيقي است) کسي که بربط ديگري را شکسته بود و صاحب آن به اميرالمؤمنين(ع) عرض کرده بود بربط من را شکسته «فابطله و لم يوجب علي الرجل شيئا» اميرالمؤمنين(ع) آن را ابطال کرد و فرمود اين دعوا بيخود است و بر آن مرد که شکسته بود چيزي را واجب ندانست. آيا مي‌توانيم بگوييم از ادله‌ي استفاده مي‌کنيم که امحاء آلات لهو ـ ـ از باب لزوم امحاء ماده فساد ـ واجب يالااقل جائز و مشروع است؛ و چيزي که امحاء آن لازم است ماليت ندارد، چيزي که ماليت ندارد معامله روي آن باطل است. در باب آلات قمار هم برخي از بزرگان، مثل مرحوم آقاي خوئي(قدس سره) از همين راه وارد شده‌اند و فرموده‌اند چون ادله‌اي داريم که از آن استفاده مي‌شود که از بين بردن الات قمار واجب است و چيزي که ماده فساد است را بايد از بين برد و اين بدين معناست که اين ماليت ندارد و شارع ماليتش را از بين بده است و معامله بر چيزي که ماليت ندارد باطل است.


نظر استاد

به نظر ما اين استدلال درست و استدلال خوبي هم هست، هم در باب آلات قمار و هم در باب آلات لهو يعني اگر فقيهي در آلات لهو اجماع را کنار گذاشت از روايات عامه و روايات خاصه هم دست کشيد، از اين راه مي‌تواند وارد شود، منتها اين راه فقط حرمت وضعي و بطلان معامله را اثبات مي‌کند، ولي حرمت تکليفيه را ثابت نمي‌کند. مرحوم علامه(ره) در تذکره در مورد آلات قمار فرموده‌اند «ما اسقط الشارع منفعته لا نفع له» آنچه را که شارع منفعتش را اسقاط  کرده نفعي ندارد. از کجا مي‌گوييد منفعت آلات لهو را شارع اسقاط کرده است؟ چون حصم و قلعش واجب است. بعد فرموده «فيحرم بيعه»، منتها ما عرض کرديم «يحرم»، فقط روي اين دليل منحصر به حرمت وضعي مي‌شود و ديگر شامل حرمت تکليفيه نمي‌شود.


روايات در مذمت آلات لهو

حالا يک تعابير خيلي عجيبي در اين آلات لهو در اين روايات وارد شده است دقت کنيد ما گفتيم روايات خاصه فقط همان يکي است، يعني روايت خاصه‌اي که از آن حرمت معامله فهميده شود يک روايت داريم و الا در مورد مذمت از لهو و آلات لهو روايات زيادي داريم.

ما در روايات ملاهي؛ «وسايل اللهو» و «المعازف» را از مصاديق عمل شيطان قرار داديم، فرموده «وان ضربها ينبت النفاق کما ينبت الماء الخضرة» کسي که اين ملاهي را بزند، نفاق را در دل او رشد مي‌دهد، يا «انه يورث قساوة القلب» کسي که با الات لهو و لعب ارتباط داشته باشد موجب قساوت قلب مي‌شود، يا «انه ينزع الحياء و الغيرة» حياء و غيرت را از انسان مي‌گيرد يا «ان الملائک لاتدخل بيتا فيه خمر او دف او تنبور او نرد و لايستجاب دعائهم» منزلي که در آن اينها باشد ملائک وارد آن نمي‌شوند و دعايشان مستجاب نمي‌شود يا «و ان صاحب الطنبور يحشر يوم القيامة و هو اسود الوجه و بيده طنبور من نار» صاحب تنبور روز قيامت درحالي که اسود الوجه است و در دستش هم يک تنبوري از آتش است محشور مي‌شود «و فوق راسه سبعون الف ملک بيد کل ملک مقمعة يضربون رأسه و وجهه».


نظر استاد در بررسي ادله

به نظر ما اگر اجماع هم مدرکي باشد، ما روايات عامه را قبول داريم، چون سند روايت تحف العقول را پذيرفتيم و بر طبق آن هم استدلال مي‌کنيم و هيچ مشکلي هم ندارد. اگر کسي اينها را منکر شد و روايت خاصه را هم منکر شد، از اين طريق وارد مي‌شويم که ادله داريم که حصم ماده فساد را لازم مي‌داند، منتها گفتيم که اين ادله فقط حرمت وضعيه را اثبات مي‌کند.


تذکر اخلاقي

در زمان ما واقعا مسأله آلات لهو و موسيقي گسترش پيدا کرده است. نمي‌خواهم بگويم همه اينها حرام است، ولي قطعا در بين اينها حرام وجود دارد و هيچ ترديدي در آن نيست. ما طلبه‌ها بايد اجتناب کنيم، ما که اين مضامين و روايات را مي‌خوانيم، بايد مراقبت کنيم. حتي الامکان از اين صداهايي که در ميان آنها صداهاي حرام هم وجود دارد يا لااقل براي ما مشتبه است خودداري کنيم. اين آثاري است که در روايات براي آن ذکر شده است؛ که موجب نفاق و قساوت قلب است، قلبي که قسي مي‌شود ديگر براي ذکر خدا آرامش ندارد.

متأسفانه در زمان ما بعضي خيال مي‌کنند که از اين راه توجه به خدا بيشتر مي‌شود، اين يک اشتباه محض است، اين از باب «الشيطان زين لهم» است. اين تعابيري که در روايات وارد شده که موجب قساوت قلب و از بين بردن حيا و غيرت است و موجب اين است که دعا مستجاب نشود، اينها تعابيري نيست که انسان به راحتي بيايد و با يک ايده فقهي بگويد من شک دارم . البته ايده فقهي درستي هم هست، مي‌گويد من نمي‌دانم و اين شبهه موضوعيه است که ايا اين حرام است يا حرام نيست، بر من اجتناب از آن لازم نيست، اما ما چه بدانيم اين حرام است و چه ندانيم، فوقش اين است که اگر ندانيم عقاب نمي‌شويم، اما آثار آن بر آن مترتب مي‌شود. لذا خيلي بايد مراقبت کنيم و حتي الامکان نگذاريم اين صداها وارد مغز و قلب و دل ما شود که خدايي نکرده اين آثار را به دنبال دارد. نکته اين دگر اين است که حکم آلات مشترک چيست؟ يک آلتي مثل طبل، که دراين روايات آلات ملاهي مثال زده‌اند، که طبل در زمان خود پيامبر(ص) و در زمان امير المومنين(ع) براي جنگ هم استعمال مي‌شده است، و پيامبر(ص) يا ائمه(ع) هيچ وقت از استعمال طبل در جنگ نهي نکردند.


و صل الله علی سیدنا محمد و آله اجمعین.



برچسب ها :

ادله حرمت بیع آلات لهو مصادیق آلات لهو جريان ادله حرمت بیع آلات قمار در آلات لهو نسبت بین آلات لهو و آلات قمار ادله عامه و خاصه در حرمت معامله‌ الات لهو روايت ابي امامة در مورد حرمت بیع آلات لهو معنای عزف معنای مزمار اجماع در بیع آلات لهو استفاده از جواز امحاء ماده فساد بر عدم مالیت آلات لهو روايات در مذمت آلات لهو تذکر اخلاقي در مسأله آلات لهو و موسيقي

نظری ثبت نشده است .