درس بعد

منجز و معلق

درس قبل

منجز و معلق

درس بعد

درس قبل

موضوع: معلق و منجز


تاریخ جلسه : ۱۳۸۱


شماره جلسه : ۱۵

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • بررسی نقوض وارده بر قائلین استحاله واجب معلق

  • پاسخ محقق اصفهانی و محقق نائینی از نقض اول

  • نقد اول استاد بر جواب محقق نائینی و محقق اصفهانی

  • نقد دوم استاد بر جواب محقق اصفهانی و محقق نائینی

  • پاسخ محقق نائینی از نقض دوم و سوم بر واجب معلق

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين


بررسی نقوض وارده بر قائلین استحاله واجب معلق
عرض کرديم بر قائلين به استحاله واجب معلق سه نقض وارد شده که بايد دید آیا اين نقوض بر آنها وارد است يا خیر؟ بيان اين نقوض را در بحث گذشته عرض کرديم. نقض اوّل در واجباتي است که مقيد به يک زمان معين است، مثل صوم، که در مسأله صوم در اوّل طلوع فجر وجوب صوم فعليت دارد در حالي که اجزاء لاحقه هنوز نيامده، يعني برخي از اجزاء واجب، عنوان استقبالي دارد، اما خود وجوب فعليت دارد. بعبارة ‌أخري؛ اوّل صبح وجوب امساک هم جزء اوّل و هم بقيّه اجزاء تا آخر جزء از اجزاء صوم، فعليت دارد، در حالي که واجب که هم اين جزء اوّل و ساير اجزاء است، هنوز محقق نشده و زمان آن نرسيده است. بنابراين خود صوم يک نقض خيلي روشن و واضحي است در مقابل کساني که قائل به استحاله واجب معلق هستند.

پاسخ محقق اصفهانی و محقق نائینی از نقض اول
مرحوم محقق نائيني و مرحوم محقق اصفهاني يک جوابي را مشترکا از نقض اوّل داده‌اند.

مرحوم نائيني در أجود التقريرات، چاپ جديد، جلد 1، صفحه 213 الي 215 اين نقض از نقوض را جواب داده‌‌اند. منتها ابتداءً کسي که مطالعه مي‌کند خيلي متوجه نمي‌شود که مرحوم نائيني نقوضي را بيان مي‌کنند و در مقام جواب از آن هستند. در لا بلاي مطالب ايشان اين موضوع وجود دارد.

فرموده‌اند اگر واجب يا شرايط واجب، از امور تدريجيه باشند، فعليت حکم هم عنوان تدريجي پيدا مي‌کند. بنابراين در اين مثال روزه، چون واجب ما يک عنوان تدريجي الحصول دارد، واجب دفعي که نيست، بايد إمساک را از اوّل فجر شروع کند تا آخر روز. حال که واجب، عنوان تدريجي دارد، فعليت وجوب هم عنوان تدريجي پيدا مي‌کند.

تعبير ايشان به همين مقدار است. فرموده‌اند روي اين قاعده، فعليت حکم دائر مدار فعيت موضوع است. هر حکمي بخواهد به مرحله فعليت برسد، فعليت حکم، دائر مدار فعليت موضوع است. موضوع بايد فعليت پيدا کند تا حکم هم به مرحله فعليت برسد. حالا اگر موضوع، يک موضوع تدريجي الحصول است، که دفعتا حاصل نمي‌شود بلکه به تدريج حاصل مي‌شود، اينجا مي‌گوییم فعليت حکم متعلق به اين موضوع هم تدريجي است.

در نتيجه طبق اين بيان، در اوّل فجر، امساک جزء آخر نهار واجب نيست. اينجا وجوب تدريجي است، يعني وقتي جزء اوّل آمد، وجوب متعلق به جزء اوّل فعليت پيدا مي‌کند، وقتي ساعت دوّم نهار آمد وجوب متعلق به جزء دوّم فعليت پيدا مي‌کند.

مرحوم نائيني در ادامه فرموده‌اند کسي توهم نکند که اين معنا يعني تدريجي بودن فعليت حکم، با وحدت حکم منافات دارد.

لقائلٍ أن يقول؛ اگر ما احکام متعدده داشتيم عيبي نداشت که بگوييم اين حکم در ساعت اوّل و حکم دوّم در ساعت دوّم و حکم سوّم در ساعت سوّم است. آيا بين تدريجي بودن فعليت حکم از يک طرف، و از آن طرف ادعا مي‌کنيم يک حکم بيشتر نداريم، در وجوب صوم يک حکم واحد داريم، آيا بين اينها منافاتي وجود ندارد؟

مرحوم نائيني همين مقدار ادعا مي‌کنند که خیر، بين اين دو منافاتي وجود ندارد. اما اينکه چرا منافات وجود ندارد متأسفانه بيان نکرده‌اند. ديگران هم که اين مطلب ايشان را نقل کرده‌اند علامت سوال نگذاشته‌اند که چگونه منافات ندارد!

شما ادعا مي‌کنيد که فعلیت هر حکمي تابع فعليت موضوع است، که اين حرف درستي است. مي‌گوييد در اين واجب تدريجي الحصول، اينطور نيست که در زمان اوّل، وجوب امساک جزء آخر نهار، در زمان اوّل فعليت داشته باشد. اگر فعليت ندارد يعني فعليت اين حکم تدريجي است، يعني وقتی ساعت اول آمد، اين ساعت اوّل وجوب دارد. ساعت دوّم از روز که آمد، امساک در ساعت دوّم وجوب پيدا مي‌کند و هکذا ساعت آخر که رسيد نزديک غروب، امساک ساعت سوّم وجوب پيدا مي‌کند.

اگر تدريجي بودن را بپذيريم، تدريجي بودن بحسب ظاهر مي‌شود وجوب‌هاي متعدد، و واجب‌هاي متعدد، آنگاه مي‌فرمايند اين تدريجي بودن با واحد بودن و وحدت حکم منافات ندارد.

عرض کردم ما هر مقدار تأمل کرديم، اين قسمت از فرمايش ايشان براي ما روشن نشد. حالا باز نياز به تأمل بيشتري دارد ببينيم چرا منافات ندارد، بحسب ظاهر که منافات وجود دارد.

پس براي جواب از نقض اوّل اين بيان را مرحوم نائيني دارند. مرحوم اصفهاني هم در کلماتشان دارند.

نقد اول استاد بر جواب محقق نائینی و محقق اصفهانی
اينجا دو مطلب بر این فرمایش داريم؛
يک مطلب اين است که آيا اصلا تدريجي بودن حرف درستي است يا نه؟ به نظر مي‌رسد که اساس اين فرمايش درست نيست، يعني ما نمي‌توانيم بگوييم که در واجب تدريجي الحصول، هر جزئي کشف از اين مي‌کند که وجوب متعلق به آن جزء، در همان زماني است که آن جزء بايد انجام شود.  تدريجيت اصلا با اعتبار سازگاري ندارد. مولا وجوب صوم را بر مکلف اعتبار کرده، فرموده از اوّل فجر امساک واجب است تا اوّل غروب، شکي نداريم که اينجا يک حکم و يک وجوب بيشتر نداريم. اين مسلم است و از هر فقیهي سوال کنيم اينجا چند حکم داريم، مي‌گويد يک حکم بيشتر نداريم، آن هم وجوب امساک است. اين وجوب امساک، به اين چنين امساکي تعلق پيدا کرده است.

پس نمی‌‌توان تدريجي بودن را پذیرفت، چرا که تدريجيت در امور اعتباري جريان ندارد که اعتبار کنيم اين وجوب به تدريج به هر جزئي تعلق پيدا کند. يا الان آن جزء اخير در اوّل طلوع فجر وجوب دارد يا ندارد. تدريج يعني چه؟ ما نمي‌توانيم بگوييم يک وجوبي به تدريج حاصل مي‌شود و فعليت پيدا مي‌کند. يا مي‌گوييم اوّل طلوع فجر، امساک در جزء آخر، بالفعل وجوب دارد يا ندارد. ادعا اين است که وجوب دارد.

الان از هر کس سوال کنيد در رمضان چه چيزي بر شما واجب است؟ مي‌گويد از اوّل طلوع فجر، امساک تا آخر روز بر من واجب است. بنابراين اين تدريجي بودن بيان درستي نيست.

عين همان حرفي که در شرط متأخر زديم اينجا هم بايد مطرح شود. مي‌گوييم وجوب امساک در اوّل نهار، مشروط به اين است که تا آخر نهار اين انسان زنده و قدرت بر امساک داشته باشد، ولي اگر تا دو دقيقه آخر نهار از دنيا رفت يا قدرت خود را از دست داد، کشف از اين مي‌کند که از اوّل، وجوب، فعليت نداشته است.

بعبارة‌ أخري؛ چون محقق نائيني شرط متأخر را هم محال مي‌داند، چاره‌اي ندارد که در اينجا از راه تدريجي بودن وارد شود. اما بعد از اينکه ما اثبات کرديم شرط متأخر امکان دارد، مي‌گوييم وجوب فعلي امساک در اوّل نهار، مشروط به اين شرط متأخر است، مشروط به بقاء قدرت و حيات تا آخر نهار و بسياري شرط‌هاي ديگر که مي‌توان اينجا اضافه کرد. اصلا تدريجي بودن در امور اعتباري راه ندارد. امور اعتباري امرش دائر مدار وجوب و عدم است، يا در اوّل فجر، امساک جزء آخر وجوب دارد يا ندارد؟ اینکه بگوييم وجوب تدریجی دارد، معنا ندارد.

نقد دوم استاد بر جواب محقق اصفهانی و محقق نائینی
اشکال دوّم: ایشان برای اين لاينافي که ادعا فرمودند دليلي اقامه نکرده‌اند. اينکه فرمودند بين تدريجي بودن و وحدت حکم، منافاتي وجود ندارد، ما می‌‌گوییم منافات وجود دارد. تدريجيت، مستلزم تعدد اعتبار است. اگر گفتيم تدريجي است، يعني بر هر ساعتي يک اعتبار خاصي است. وقتي يک اعتبار خاص شد مي‌شود يک حکم مخصوص، لذا تدريجي بودن با تعدد حکم ملازمه دارد. نمي‌شود بگوييم از يک طرف حکم تدريجي است و از طرف ديگر واحد است.

اينجا اين نکته را عرض کنيم که درست است که ما هم شرط متأخر را ممکن مي‌دانيم،‌ تمام ادله استحاله آن را رد کرديم و هم واجب معلق را ممکن مي‌دانيم و تمام ادله استحاله آن را هم رد کرديم، اما اگر کسي شرط متأخر را ممکن بداند ولي واجب معلق را ممکن نداند، آن شخص مي‌تواند از اين نقض اينگونه جواب بدهد که اين مورد نقض اوّل را در وادي شرط متأخر مي‌بريم و از راه شرط متأخر حل مي‌کنيم. خود شما بايد تتبع کنيد که آيا هر کسي که شرط متأخر را محال مي‌داند، واجب معلق را هم محال مي‌داند؟

 مرحوم آخوند از کساني بود که شرط متأخر را محال مي‌دانست، ولي واجب معلق را محال نمي‌دانست.

عده‌اي مانند مرحوم نائيني هر دو را محال مي‌دانند. عده‌اي هم هر دو را محال نمي‌دانند، مانند امام و مرحوم محقق خويي و عده‌ي زيادي و ما هم همين راه را طي کرديم، يعني به اين نتيجه رسيديم که نه شرط متأخر و نه واجب معلق هیچیک محال نیست.

ولي از آن طرف کسي را نداريم که شرط متأخر را درست و واجب معلق را محال بداند. پس اين نقض اوّل بر قائل به استحاله وارد نيست. قائل به استحاله مي‌گويد اين واجب معلق را در شرط متأخر مي‌بريم و از‌ آن راه درست مي‌کنيم.

پس اين نقض اوّل تمام شد و جواب آن روشن شد.

پاسخ محقق نائینی از نقض دوم و سوم بر واجب معلق
در نقض دوّم مي‌گفتيم واجب معلق نقض شده به آن واجباتي که مقيد به زمان نيست که بگوييم زمان يک عنوان غير مقدور دارد، مثل امساک، بلکه مثل همين مثال نماز، نماز مثلاً در وسط وقت. اگر کسي شروع کرد به جزء اوّل نماز، اينجا مي‌گوييم وجوب نماز فعليت دارد، حتي آن جزء‌ آخر که هنوز قدرت بر آن ندارد الا اينکه اجزاء قبل را بياورد. آن جزء آخر که عنوان واجب را دارد، الان فعليت وجوب دارد اما واجب استقبالي است.

در نقض سوّم عرض کرديم نقض به تمام مقدمات وجوديه است. هر ذي المقدمه‌اي که داراي مقدمات وجوديه باشد. گفتيم اين ذي المقدمه وجوبش فعلي است. قبل از اتيان مقدمه، وجوب صلاة مثلاً فعلي است، در حالي که واجب استقبالي است. چون شما تا وضو نياوريد، قدرت بر نماز نداريد.

مرحوم نائيني از اين نقض دوّم و سوّم جواب خوبي مي‌دهند و به نظر ما هم اين جواب تام است.

مي‌فرمايند آن جزئي که در نقض دوّم مي‌گوييد قدرت بر آن نيست، اما قدرت مع الواسطه که دارد. يعني کسي که جزء‌ اوّل نماز را مي‌خواهد شروع کند، الان بالفعل قدرت بر جزء آخر دارد، منتها بالفعل قدرت دارد، قدرت مع الواسطه. اما در واجب معلق، که صاحب فصول تصوير کرده، جايي است که واجب، يک امر استقبالي باشد و مکلف قدرت بر انجام آن ندارد، نه مستقيما و نه مع الواسطه. اما اينجا مع الواسطه قدرت دارد. عقلاء هم مي‌گويند قدرت دارد جزء آخر را بياورد منتها مع الواسطه.

در نقض سوّم هم هکذا، مکلف قدرت بر ذي المقدمه دارد مع الواسطه، يعني قبل از آوردن مقدمه،‌ مي‌توانيم بگوييم که مکلف «قادرٌ علي أتيان ذي المقدمة» منتها قدرت مع الواسطه.
اين بيان ايشان، تام است و اين دو نقض انصافا از اين راه که ايشان فرموده‌اند قابليت جواب را دارد.


وصلّی الله علی محمد و آله الطاهرین

برچسب ها :


نظری ثبت نشده است .