درس بعد

کتاب الحج

درس قبل

کتاب الحج

درس بعد

درس قبل

موضوع: كتاب الحج - (شرايط وجوب حجة الاسلام)


تاریخ جلسه : ۱۳۹۶/۱۲/۵


شماره جلسه : ۷۳

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • خلاصه بحث گذشته

  • دلیل چهارم بر اجزاء

  • برخی از روایات باب 23 از ابواب الوقوف بالمشعر

  • تقریب استدلال به روایات

  • اشکالات دلیل چهارم

  • اشكال دوم: اشکال مرحوم شاهرودی

  • ارزیابی اشکال دوم

  • اشكال سوم؛ اشکال صاحب جواهر و ارزیابی آن

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين


خلاصه بحث گذشته
بحث در اين فرع بود كه اگر صبي مميزي حج را شروع كرد و در اثناء حج، قبل از ادراك مشعر بالغ شد، آيا اين حج مجزي از حجة الاسلام او است يا خير؟ یعنی بگوئيم چون قبل از مشعر بالغ شده اين مجزي از حجة الاسلام باشد. مشهور فتوا به اجزا دادند و بحث در ادله مشهور است.‌ ما بحث را از نظر قاعده‌ اوليه روشن كرده و سه دلیل از ادله‌اي كه مشهور براي اجزا اقامه كردند را ذکر کردیم.

دلیل چهارم بر اجزاء
دليل چهارم رواياتي است كه دلالت بر اين دارد كه «من أدرك المشعر فقد ادرك الحج»، مضمون اين روايات اين است كه اگر كسي مشعر را ادراك كند، حج را ادراك كرده است. اين روايات در جلد 14 وسائل الشيعه صفحه 37 به بعد است باب 23، 24 و 25، اين سه باب ارتباط به اين موضوع دارد. عنوان باب 23 اين است: «باب حكم من فاته الوقوف بعرفه و بالمشعر قبل طلوع الشمس»؛ حكم آن كسي كه وقوف به عرفه و به مشعر قبل از طلوع شمس از او فوت شده است. صاحب وسائل 21 روايت در این باب نقل مي‌كند كه البته طبق آن مبنايي كه ما داريم، بعضي از اين روايات، متحد با بعضي راويات ديگر است.

صاحب وسائل فتواي خود را عنوان ابواب قرار داده است. در باب 24 مي‌گويد: «أن من أدرك اضطراريّ عرفه و اضطراري المشعر اجزأه»؛ اگر كسي اختياري عرفه و اختياري مشعر را درك نكرد و زمان اضطراري اينها را درك كرد، باز كفايت از حجّش مي‌كند. باب 25 عبارت است از: «حكم من فاته الوقوف بالمشعر» است و باب 26 «من ترك الوقوف بالمشعر عمداً بطل حجّه و لزمه بُدنة». ما عمدتاً به باب 23 كار داريم.

برخی از روایات باب 23 از ابواب الوقوف بالمشعر
«قَالَ الصَّدُوقُ فِي الْعِلَلِ الَّذِي أُفْتِي بِهِ وَ أَعْتَمِدُهُ فِي هَذَا الْمَعْنَى مَا حَدَّثَنَا بِهِ شَيْخُنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللهِ(عليه السلام) قَالَ: مَنْ أَدْرَكَ الْمَشْعَرَ يَوْمَ النَّحْرِ قَبْلَ زَوَالِ الشَّمْسِ فَقَدْ أَدْرَكَ الْحَجَّ وَ مَنْ أَدْرَكَ يَوْمَ عَرَفَةَ قَبْلَ زَوَالِ الشَّمْسِ فَقَدْ أَدْرَكَ الْمُتْعَةَ.»[1]

حضرت فرمود: كسي كه مشعر را در روز عيد قربان قبل زوال الشمس درك كند (يعني اضطراري مشعر را درك كند)، حجّ را درک کرده است.

روايت نهم که صاحب وسائل(قدس سره) از كافي نقل كرده، به نظر من همين روايت هشتم است که آن هم از جميل بن دراج عن ابي عبدالله عليه السلام وارد شده است.[2] در حدیث دوم باب 25 حضرت می‌فرماید: «من ادرک جمعاً» که مراد از «جمعاً» همان مشعر است.[3]

تقریب استدلال به روایات
بيان استدلال به اين روايات آن است كه ملاك در ادراك حج و صحّت و تماميّت حج اين است كه مشعر را ادراك كند، و اين روايات اطلاق دارد؛ يعني اعم از اين كه قبلاً عملي را نياورده باشد (مثل كسي که اصلاً محرم نشده و هيچ كاري هم انجام نداده، الآن محرم شده و ادراک اضطراری مشعر را درک کرده است، که اين كفايت مي‌كند)، يا مثل ما نحن فيه كه از اول اين صبي مميز محرم شده، اعمال را هم انجام داده تا رسيده به مشعر، قبل از مشعر بالغ مي‌شود. بنابراین اين روايات اطلاق دارد و مي‌گويد ملاك صحت و تماميت حج ادراك مشعر است مطلقا؛ يعني اعم از اينكه هيچ كاري قبلاً انجام نداده باشد يا نه، مثل ما نحن فيه يك اعمالي را انجام داده اما قبل از مشعر بالغ بشود.

اشکالات دلیل چهارم
در استدلال به اين روايات اشكالاتي وجود دارد که اگر بخواهيم اشكالات را دسته‌بندي كنيم، شايد بتوان گفت چهار اشكال بر اين استدلال ذكر شده است.

اشکال اول: اشکال سید یزدی(قدس سره) و ارزیابی آن

اشكال اول كه مرحوم سيد در عروه دارد مي‌فرمايد: «و فيه أن موردها من لم يحرم فلا يشمل من أحرم سابقاً لغير حجة الاسلام»[4]؛ اصلاً ما اطلاق را قبول نداريم و مورد اين روايات جايي است كه شخص، اصلاً محرم نشده است (مثلاً فرض كنيد در زنداني بوده و مشكلي پيدا كرده و اصلاً محرم نشده، الآن به اين اندازه كه محرم شود و بيايد اضطراري مشعر را درك كند وجود دارد)، اما ما نحن فيه اين است كه اين بچه‌ مميز به نيت حج استحبابي مُحرم شده، تا اينجا هم اعمالش را به عنوان استحبابي انجام داده. حال که قبل از مشعر بالغ شده، از مورد اين روايات خارج است.

در اينجا بسياري از شارحین عروه بر مرحوم سيد اعتراض كرده و اشكال ایشان آن است كه شما از كجا مي‌فرمائيد مورد اين روايات جايي است كه اين شخص از اول محرم نشده باشد؟! و حال آن که روایات عموميّت دارد اعم از اين است كه از اول محرم نشده باشد يا محرم شده باشد. مثلاً شخصی در مكه محرم مي‌شود و مي‌خواهد به عرفات بيايد، پليس به يك علتي او را مي‌گيرد و به زندان مي‌برد يا مريض مي‌شود و مشكلي پيدا مي‌كند.

به بیان ديگر، اشكال كنندگان بر مرحوم سيد مي‌گويند مراد از اين روايات آن است كه فوت وقوف به عرفه (كه خود وقوف به عرفه يكي از اركان حج است)، اگر از روي عمد نباشد در صحت حج ضرر نمي‌رساند. بله، اگر كسي عمداً عرفه را ترك كند، حجّش باطل است، لیکن اين روايات مي‌گويد اگر كسي بدون عمد وقوف به عرفات از او فوت شد، مثلاً زندانش كردند و از اختيار خودش خارج بود، ولي توانست بعداً مشعر را درك كند اين حجّش صحيح است.

مرحوم خوئي نیز عين همين اشكال را داشته و مي‌فرمايد: «أن مورد الروايات ليس من لم يحرم، بل موردها من ترك الوقوف بعرفة عن غير عمد، و إنما تركه لمانع كما إذا حبس أو منعه مانع و نحو ذلك مما يوجب ترك الوقوف بعرفة و أدرك المشعر، ففي هذا المورد دلت الروايات على أن من أدرك المشعر فقد أدرك الحجّ، سواء كان قبل ذلك محرماً أم لم يكن محرماً.»[5]

به نظر ما، این اشكال وارد است؛ يعني ما قرينه‌اي در اين روايات نداريم، بلكه حتي صورت اين كه احرام واقع شده و بعد به دلیلی وقوف به عرفه بر او فوت شده ظهور در اين بيشتر دارد تا اين كه بگوئيم از اول محرم نبوده هر چند اطلاقش اين را شامل مي‌شود، ولي در اين موردي كه محرم شده بعد وقوف در عرفه از دست او رفته، بيشتر در اين ظهور دارد.

اشكال دوم: اشکال مرحوم شاهرودی
دومین اشکال، اشکال مرحوم شاهرودي است[6] که مرحوم والد ما نیز، این اشکال را اشکال خوبی دانسته و بر آن اعتماد مي‌كنند[7]. مرحوم خوئي هم به عنوان اشكال دوم اين را مطرح كردند. اشکال اين است كه اصلاً اين دليل با مدعا سازگاري ندارد؛ زیرا مدعا مسئله‌ اجزا است؛ يعني اين كه مي‌خواهيم ببينيم اين بچه قبل از مشعر اگر بالغ شد، اين حج مُجزي از حجة الاسلام است يا خیر؟ در حالي كه اين روايات مسئله‌ صحت را مطرح مي‌كند؛ یعنی كسي كه مشعر را درك كرد، حجّش صحيح است.

محقق خویی(قدس سره) می‌فرماید: «إن تلك الروايات في مقام بيان تصحيح الحجّ، و أنه من أدرك المشعر فقد صحّ حجّه، و المفروض أن الحجّ في المقام صحيح و مشروع، و إنما الكلام في إجزائه عن حجّة الإسلام و عدمه، فالروايات أجنبية عن المقام»[8]؛ ملاك در صحت حج ادراك مشعر است و شکی در این نیست که حج در اینجا، صحیح است. این در حالی است که در ما نحن فيه بچه كه حج مستحبي را شروع كرده، (قبلاً ادله را ذکر کردیم) حج مستحبي بچه مميز صحيح است و در اینجا بحث در اجزاءش هست. بنابراین، اين روايات اصلاً كاري به ما نحن فيه ندارد.

ارزیابی اشکال دوم
بنابراین هم مرحوم شاهرودی، هم مرحوم خوئي و مرحوم والد ما فرمودند که این اشکال تمام است، اما به نظر ما قابل مناقشه است؛ زیرا اين روايات وقتي مي‌گويد: «من ادرك المشعر فقد ادرك الحج»، مجرد صحت را نمي‌خواهد بگويد، بلکه وقتی مي‌گويد: «من ادرك المشعر فقد ادرك الحج»، كدام حج را مي‌گويد؟ حجة الاسلام را مي‌گويد. درست است که در اصطلاح خودمان بين صحت و اجزاء فرق مي‌گذاريم، اما اين يك بيان فقهي است، ولي در روايات اگر گفتند اين حج صحيح است، يعني مجزی می‌باشد.

در روايات اگر گفتند: «من ادرك المشعر فقد ادرك الحج»؛ به نظر ما يعني مجزي است، برخلاف اين كه اين بزرگان مي‌فرمايند: فقط ناظر به صحت و تماميت است، اما ناظر به اجزاء نيست. ما باشيم و اين روايات ظهور عرفي خوبي در اجزاء دارد و واقعاً از اين بزرگان تعجب است كه چطور در اينجا مي‌فرمايند اين روايات ناظر به صحت است، اما ناظر به اجزاء نيست!

بنابراین، به نظر ما اشکال دوم اشکال واردي نيست، همان گونه كه اشكال اول نیز وارد نبود و امام(عليه السلام) مي‌فرمايد: «من ادرك المشعر فقد ادرك الحج»، يعني آیا سال بعد هم تكرار كند؟ این مثل آن است که: «من ادرك ركعة فقد ادرك الوقت جميعاً»؛ یعنی همان گونه كه اگر كسي يك ركعت از وقت را درك كرد، نمازش اداءً درست است و مجزي هم می‌باشد، اين هم تنزيل است، مي‌گويد: «من ادرك المشعر فقد ادرک الحجّ» ظهور بسیار روشني در اجزا دارد. بنابراین، از روايات استفاده مي‌شود كه اگر كسي فقط اضطراري مشعر را درك كرده، يعني عرفه را نه اختياري و نه اضطراري‌اش را، اختياري مشعر را هم درك نكرده و فقط اضطراري مشعر را درك كرده، حجّ را درک کرده و مجزی است.

اشكال سوم؛ اشکال صاحب جواهر[9] و ارزیابی آن
سومین اشکال آن است كه اين روايات: «من ادرك المشعر فقد ادرك الحج»، حج را درست مي‌كند، اما عمره را درست نمي‌كند. الآن هم فرض اين است كه اين بچه عمره تمتع را انجام داده استحباباً (چون صبيّ مميز است به نيت استحبابي انجام داده)، ‌حال که محرم مي‌شود به احرام حج و به عرفات مي‌آيد و در آنجا بالغ مي‌شود، ما اگر بخواهيم به اين روايات تمسك كنيم، فوقش حج اين را درست مي‌كند، اما ديگر اين روايات نظر به عمره ندارد، در حالي كه عمره جزء مقوِّم براي حجة الاسلام اين شخص است. اين اشكال را مرحوم نراقي در مستند الشيعه ذکر کرده است.[10]

پاسخ این اشکال روشن است که اين صبی که حجّش تمام شود، بعداً مي‌گوئيم يك عمره‌ مفرده ديگري اين بچه انجام دهد، چه اشكالي دارد؟! یعنی بگوئيم در اينجا حجّش، از حجّ تمتّع به حجّ افراد منقلب شده و حجّش انجام شده، فقط يك عمره‌ مفرده بر ذمه‌اش باقي مي‌ماند كه آن هم بعد از حج يا وقت ديگري انجام دهد. لذا اين اشكال سوم نیز اشكال واردي نيست.

اشکال چهارم که اشکال قريباً مفصلي است، اشکال صاحب مرتقی است که در جلسه بعد بیان خواهد شد.

و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين



[1] ـ علل الشرائع- 450- 1 ذيل الحديث 1 و وسائل الشيعة، ج‌14، ص: 40‌، ح 18535- 8.
[2] ـ «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللهِ(عليه السلام) قَالَ: مَنْ أَدْرَكَ الْمَشْعَرَ الْحَرَامَ يَوْمَ النَّحْرِ مِنْ قَبْلِ زَوَالِ الشَّمْسِ فَقَدْ أَدْرَكَ الْحَجَّ.» الكافي 4- 476- 3؛ التهذيب 5- 291- 988، و الاستبصار 2- 304- 1087 و وسائل الشيعة؛ ج‌14، ص: 40، ح 18536 – 9.
[3] ـ «وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللهِ(عليه السلام) قَالَ: مَنْ أَدْرَكَ جَمْعاً فَقَدْ أَدْرَكَ الْحَجَّ الْحَدِيثَ.» وسائل الشيعة؛ ج‌14، ص: 45، ح 18551- 2.
[4] ـ العروة الوثقى (المحشى)، ج‌4، ص: 351‌.
[5] ـ موسوعة الإمام الخوئي، ج‌26، ص: 33‌.
[6] ـ «و فيه: ان هذه الروايات ليست مسوقة لبيان أن المدار في إدراك الحج الواجب هو ادراك المشعر، بل هي مسوقة لبيان ان من أدرك المشعر فقد أدرك الحج، فان كان واجبا فقد أدرك الحج الواجب و ان كان مستحبا فأدرك الحج المستحب، و إذا لم يكن بالغا من أول الأعمال فمن أين يثبت وجوب حجة كي يقال: بأنه أدرك حجا واجبا بإدراك المشعر. هذا مضافا الى ان أخبار من أدرك الحج واردة فيمن فاته الحج و أتى مكة في وقت الوقوف بالمشعر فهي أجنبية عما نحن فيه فالحق ان هذه الروايات لا تدل على إجزاء حج الصبي الذي أدرك المشعر بالغا عن حجة الإسلام كما هو المدعى.» كتاب الحج (للشاهرودي)؛ ج‌1، ص: 48.
[7] ـ «و الحق في الجواب عن أصل الاستدلال ما أفيد مما يرجع الى عدم انطباق الدليل على المدعى بوجه فان مقتضى الروايات صحة الحج و تماميته بسبب إدراك المشعر و عدم كون فوت عرفة قادحا في ذلك و المدعى يرجع الى أجزاء الحج بعد البلوغ و إدراك المشعر عن حجة الإسلام و من المعلوم ان الاجزاء و عدمه أمر و الصحة و عدمها أمر آخر و بعبارة أخرى لا شبهة في صحة حج الصبي و لو بلغ قبل الوقوف بالمشعر إنما الإشكال في الاجزاء و الروايات بعيدة عن إثباته و أجنبية عن افادته.» تفصيل الشريعة في شرح تحرير الوسيلة - الحج؛ ج‌1، ص: 64.
[8] ـ موسوعة الإمام الخوئي، ج‌26، ص: 33‌.
[9] ـ جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، ج‌17، ص: 230‌.
[10] ـ مستند الشيعة في أحكام الشريعة، ج‌11، ص: 21‌ و 22.

برچسب ها :


نظری ثبت نشده است .