درس بعد

بحث تفسیر موضوعی پیرامون آیات معاد

درس قبل

بحث تفسیر موضوعی پیرامون آیات معاد

درس بعد

درس قبل

موضوع: آيات معاد 2


تاریخ جلسه : ۱۳۹۶/۱۱/۲


شماره جلسه : ۳۱

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • نگاه اجمالی به روایات پیرامون مراحل خلقت انسان

  • تکوینی و واقعی بودن عدد ثلاثین و اربعین در روایات پیرامون مراحل خلقت

  • بررسی آیات شریفه‌ی سوره عنكبوت در اثبات معاد

  • کلام علامه طباطبایی

  • بیان اجمالی از آیه شریفه «او لم یروا کیف یبدء الله الخلق»

  • بیان اجمالی از آیه شریفه «قل سیروا فی الارض فانظروا كیف بدأ الخلق»

  • فارق بین «کیف بدأ الخلق» در آیه 20 با «کیف یبدء الله الخلق» در آیه 19

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين


نگاه اجمالی به روایات پیرامون مراحل خلقت انسان
یك بحث در اینجا وجود دارد که ارتباطی به بحث معاد ندارد و باید در فقه مورد بحث قرار بگیرد و آن این است كه در مورد مراحل خلقت انسان از «نطفه تا علقه» و از «علقه تا مضغه» دو دسته روایات وجود دارد:

دسته اول: روایات که مراحل خلقت را «چهل روز»، «چهل روز» قرار داده مثلاً: روایتی از امام باقر (علیه السلام) در كافی شریف نقل شده که امام (علیه السلام) می فرمایند: «النُّطْفَةُ تَكُونُ‏ بَیضَاءَ مِثْلَ النُّخَامَةِ الْغَلِیظَةِ» مثل آن خلط سینه یا خلط بینی است، فَتَمْكُثُ فِی الرَّحِمِ إِذَا صَارَتْ فِیهِ أَرْبَعِینَ یوْماً ثُمَّ تَصِیرُ إِلَى عَلَقَةٍ قُلْتُ فَمَا صِفَةُ خِلْقَةِ الْعَلَقَةِ الَّتِی تُعْرَفُ بِهَا فَقَالَ هِی عَلَقَةٌ كَعَلَقَةِ الدَّمِ الْمِحْجَمَةِ الْجَامِدَةِ تَمْكُثُ فِی الرَّحِمِ بَعْدَ تَحْوِیلِهَا عَنِ النُّطْفَةِ أَرْبَعِینَ یوْماً ثُمَّ تَصِیرُ مُضْغَةً...»[1] روایات این دسته زیاد است و این روایات متعدد دلالت دارد كه: نطفه «چهل روز»، علقه «چهل روز» ، مضغه هم «چهل روز» است.

دسته دوم: بعضی از روایات هم وجود دارد که از خود امام باقر (علیه السلام) و از امام رضا (علیه السلام) روایت شده و از جمله آن این است که محمد بن ابی نصر بزنطی می‌گوید: به امام رضا (علیه السلام)  عرض كردم یك زنی از فامیل ما حملی دارد برای او دعا كنید، حضرت فرمود: «الدُّعَاءُ مَا لَمْ یمْضِ أَرْبَعَةُ أَشْهُرٍ»، دعا تا مادامی است كه چهار ماه این بچه تمام نشده باشد و نگذشته باشد، یعنی اگر به چهار ماهگی رسیده باشد پسر بودن یا دختر بودن و تمام خصوصیات محقق شده «فَقُلْتُ لَهُ إِنَّمَا لَهَا أَقَلُّ مِنْ هَذَا» كمتر از این چهار ماه است «فَدَعَا لَهَا ثُمَّ قَالَ بعد حضرت فرمود: «إِنَّ النُّطْفَةَ تَكُونُ فِی الرَّحِمِ ثَلَاثِینَ یوْماً وَ تَكُونُ عَلَقَةً ثَلَاثِینَ یوْماً وَ تَكُونُ مُضْغَةً ثَلَاثِینَ یوْماً وَ تَكُونُ مُخَلَّقَةً وَ غَیرَ مُخَلَّقَةٍ ثَلَاثِینَ یوْماً .....»[2] اینجا چهار تا سی روز را بیان می‌كند كه می‌شود 120 روز یعنی چهار ماه، «وَ إِذَا تَمَّتِ‏ الْأَرْبَعَةُ أَشْهُرٍ بَعَثَ اللهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِلَیهَا مَلَكَینِ خَلَّاقَینِ یصَوِّرَانِهِ وَ یكْتُبَانِ رِزْقَهُ وَ أَجَلَهُ شَقِیاً أَوْ سَعِیداً». بعد از این چهار ماه دو ملك می‌آیند این را تصویرش می‌كنند و رزقش را می‌نویسند اما «الشقی شقی فی بطن امه و السعید سعیدٌ فی بطن امه»، از باب اینكه خداوند تبارك و تعالی عاقبت این را می‌داند نه اینكه مجبور به شقاوت یا سعادت بشود.

حال در آیه شریفه که چهار مرحله بیان شده: «نطفه»، «علقه»، «مضغه» و «مخلقه و غیر مخلقه»، اگر هر مرحله‌ای «چهل روز» گرفته شود در مجموع «160» روز یعنی پنج ماه و ده روز می‌شود که «مخلقه و غیر مخلقه» در مرحله چهارم از «چهل روز» قرار گرفته است.

اما در روایت طایفه دوم كه از امام هشتم نقل شده «مخلقه و غیر مخلقه» در مرحله چهارم از «سی روز» قرار گرفته سپس امام (علیه السلام) می‌فرماید: «فإذا تمت الاربعة اشهر».

تکوینی و واقعی بودن عدد ثلاثین و اربعین در روایات پیرامون مراحل خلقت
بحثی که اینجا وجود دارد این است كه اولاً: آیا این روایات از حیث سند درست است یا نه باید بررسی شود. ثانیاً بر فرض صحت سند این روایات، آیا عددی که برای این مراحل ذکر شده یك عدد واقعی و تكوینی است یا یك عدد تعبدی است؟ در شریعت یك مواردی وجود دارد كه شارع یك عددی را تعبداً می‌آورد مثلا می فرماید: هفت دور طواف، دو ركعت نماز، سه یا چهار ركعت نماز، یا در بعضی از اذكار و امور عبادی شارع خودش می‌آید یك عددی را ذكر می‌كند مثلاً در بحث مادر رضاعی، شارع می‌فرماید: اگر 15 بار شد. شارع می‌فرماید: اگر یك «یوم و لیله» بچه از این زن، شیر بخورد.

ولی در مورد بحث، جای اعمال تعبد از ناحیه شارع نیست كه گفته شود شارع می‌خواهد اینجا اعمال تعبد كند بگوید من می‌گویم نطفه باید «سی روز» باشد، علقه باید «چهل روز» باشد. بلکه این یك مرحله تكوینی دارد. حالا  این مرحله‌ی تكوینی به اختلاف پسر و دختر، به اختلاف امكنه و امزجه، ممکن است مختلف بشود؟ این در جای خودش باید دنبال شود.

لکن آنچه که به حسب ضوابط اجتهادی بدست می آید این است که: روایاتی كه عدد «اربعین» دارد بسیار زیادتر از روایات سی روز است، و آن روایت «سی روز» شاید منفرد و یکی باشد. و بحث دیه‌ای كه هم برای جنین قرار داده شده عمدتاً بر اساس روایت «اربعین اربعین» مطرح كرده اند.

پس آنچه که مسلم است این است که: عدد «اربعین» در نفس خلقت تعبدی نیست و یك امر تكوینی است، البته ممكن است گفته شود شارع «اربعین» را در باب دیه تعبدی قرار داده، مثلا فرموده: اگر چهل روز از آن گذشته، باید این مقدار دینار داده شود، اگر هشتاد روز گذشت و سقط كرد، این مقدار دینار باید داده شود، اعمّ از اینکه این تغییر و تحول در آن به وجود آمده باشد یا نه،

بنابراین در خود اصل قضیه، اعمال تعبد نیست اما در اینكه موضوع برای دیه قرار بگیرد بعید نیست كه اینجا مسئله‌ی تعبد مطرح باشد. این بحث باید در دیات و روایات مربوط به آن دنبال شود.

بررسی آیات شریفه‌ی سوره عنكبوت در اثبات معاد
سه آیه شریفه ی که برای اثبات معاد، مورد بحث واقع شده است عبارت است از:«أَوَلَمْ یرَوْا كَیفَ یبْدِءُ اللهُ الْخَلْقَ ثُمَّ یعِیدُهُ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللهِ یسِیرٌ»، « قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَیفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللهُ ینشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللهَ عَلَى كُلِّ شَی‏ءٍ قَدِیرٌ»،  «یعَذِّبُ مَنْ یشَاءُ وَیرْحَمُ مَنْ یشَاءُ وَإِلَیهِ تُقْلَبُونَ»[3]

کلام علامه طباطبایی
ایشان در ابتداء بحث از آیه شریفه «او لم یروا کیف یبدء الله الخلق» می‌فرمایند: «هذه الآیة إلى تمام خمس آیات من كلامه تعالى واقعة فی خلال القصة تقیم الحجة على المعاد و ترفع استبعادهم له»، این آیاتی که اقامه‌ی حجت بر معاد می‌كند و استبعاد منكرین معاد را برطرف می‌كند پنج تا است، «متعلقه بما تقدم من حیث إن العمدة فی تكذیبهم الرسل إنكارهم للمعاد»،[4]  و این آیه متعلق به آیات پیشین است که عمده‌ در تكذیب رسل، إنكار معاد بوده زیرا در آیات پیشین چنین آمده: «وَ إِنْ تُكَذِّبُوا فَقَدْ كَذَّبَ أُمَمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ»[5]، مشركین یا مكذّبین انبیاء، خدا را قبول داشتند اما معاد را انكار می‌كردند. پس مشكله‌ی اصلی‌شان این بود كه می‌گفتند ما معاد را قبول نداریم.

بیان اجمالی از آیه شریفه «او لم یروا کیف یبدء الله الخلق»
«اولم یروا» استفهام توبیخی است آیا اینها ندیده اند؟ رؤیت در اینجا چه رؤیتی مراد است؟ آیا مراد رؤیت حسی یا رؤیت علمی است؟ اگر رؤیت حسی مراد باشد یعنی با این چشم‌های ظاهری آیا ندیده اند؟ و اگر گفته شود رؤیت علمی مراد است یعنی «أولم یعلموا»، جمله «یروا» را باید به «یعلموا» معنا شود.

دنباله‌ی آیه را می‌فرماید: «كیف یبدء الله الخلق ثم یعیده» خداوند چگونه خلق را آغاز می‌كند و سپس برمی‌‌گرداند، «یعیده» یعنی این خلق را «یعید». پس آیه می‌فرماید: آیا اینها ندیده اند که خداوند تبارك و تعالی چگونه خلق را به وجود می‌آورد؟ مخلوق می‌كند و بعد اینها را اعاده می‌كند؟ بعد می‌فرماید «إن ذلك علی الله یسیر»، یعنی این اعاده‌ی خلق یا «الاعادة بعد الخلق» بر خدا خیلی آسان است، و به کار بردن تعبیر«یسیر» به لحاظ فهم مخاطبین است.

بیان اجمالی از آیه شریفه «قل سیروا فی الارض فانظروا كیف بدأ الخلق»
و در آیه بعد خداوند می‌فرماید: «قل سیروا فی الارض فانظروا كیف بدأ الخلق»، این جمله ای«كیف بدأ الخلق» در آیه 20با «كیف یبدء الله الخلق» در آیه 19 چه فرقی دارد؟

«ثم الله ینشئ النشأة الآخرة»، خدا نشئه‌ی آخرت را ایجاد می‌كند «إن الله علی كل شیء قدیر» در آیه پیشین فرمود «إن ذلك علی الله یسیر»، یعنی متعلق قدرت خدا قرار می‌گیرد، آسان هم هست و در این آیه می فرماید: «إن الله علی كل شیء قدیر» باز مفادش این است كه خدا قادر است.

فارق بین «کیف بدأ الخلق» در آیه 20 با «کیف یبدء الله الخلق» در آیه 19
به نظر بدوی بین این آیه ای 19 و 20 فرقی نیست، در آیه 19 خداوند می‌فرماید: اینها ندیده اند( اعمّ از دید حسی یا علمی) خدا خلق را چگونه به وجود می‌آورد و بعد دوباره برمی‌گرداند؟ در آیه بعد هم می‌فرماید: «سیروا فی الارض» بروید در روی زمین سیر كنید «فانظروا كیف بدأ الخلق» چگونه خدا خلق را ایجاد كرد «ثم الله ینشئ الله نشأة الآخرة» سپس خدا نشئه‌ی آخرت را ایجاد می‌كند.

 فرق میان این دو آیه چیست؟ در آیه پیشین آمده «یبدء الله الخلق» و در اینجا می‌فرماید«كیف بدأ الخلق»، فقط اضافه‌ای كه در آیه دوم دارد جمله ای «سیروا فی الارض» است که آیه اول این جمله ی «سیروا فی الارض» را ندارد.

 آیه اول این است که: فطرت هر انسانی وقتی به خودش مراجعه كند می‌داند آن موجودی كه خلق را آغاز كرده می‌تواند اعاده هم بكند و این كار برای او آسان است، اصلاً كاری به اینكه انسان برود در زمین سیر كند شواهدی پیدا كند ندارد و مسئله سیر در عرض، مطرح نیست بلکه بیانگر این است که «أولم یروا بالنظر إلی انفسهم، بالنظر إلی ذواتهم».

 پس اگر جمله «سیروا فی الارض» در آیه دوم كنار گذاشته شود و به آن توجه نشود و این طور بیان شود «فانظروا كیف بدأ الخلق ثم الله ینشئ النشأة الآخرة إن الله علی كل شیء قدیر»، در این هنگام با آیه اول فرقی ندارد و این «إن الله علی كل شیء قدیر» با جمله «إن ذلك علی الله یسیر» در آیه پیشین فرقی ندارد و«إن ذلك علی الله یسیر» یعنی «إن الله علی كل شیء قدیر».

بنابراین جمله «سیروا فی الارض» فارق بین هر دو آیه خواهد بود، زیرا «سیروا فی الارض» یعنی «مع قطع النظر عن المراجعة إلی ذواتكم» اما آیه پیشین «او لم یروا کیف یبدء الله الخلق»، یعنی به خودت نگاه کن «بالنظر إلی ذواتكم»، مثل اینکه، کسی كه گرسنه است را انسان می‌گوید مگر نمی‌دانی گرسنه‌ای باید غذا بخوری، یا كسی كه مریض است باید معالجه بشود، انسان بگوید تو مگر نمی‌دانی مریض هستی و باید معالجه شوی، یعنی اگر به خودت نگاه كنی، به كسی هم لازم نیست نگاه كنی.

نکته: مخاطب و آنهایی كه در آیه اول توبیخ می‌شوند به نقل از صاحب مجمع البیان کفار مکه هستند و به نقل از صاحب المیزان، تمام مكذّبین «من جمیع الامم» هستند.

پس اگر به جمله «سیروا فی الارض» توجه نشود هیچ فرقی بین هر دو آیه وجود ندارد، در آیه پیشین می‌فرماید «كیف یبدء الله الخلق ثم یعیده إن ذلك علی الله یسیر»، در آیه بعد هم می‌فرماید: «فانظروا كیف بدأ الخلق ثم الله ینشئ النشأة الآخرة إن الله علی كل شیء قدیر». اما با توجه به جمله «سیروا فی الارض» فرقش در این است كه در آیه اول گفته می شود«اولم یروا بالنظر إلی ذواتكم» یعنی آدم به خودش نگاه كند، بگوید آن خدایی كه من را به وجود آورد و آن خدایی كه می‌گوید من را دوباره بعد از مُردن برمی‌گرداند.

(چون «ثم یعیده» یعنی «یعید» همین خلق را، یعنی «یعید بعد الاعدام بعد الفوت»، که یا اشراب شده و یا مقدّر است، اصلاً مفهوم اعاده یعنی این از بین رفته و باید اعاده شود، این به وجود آمده و از بین رفته و بعد اعاده شود.

زیرا بعضی‌ها «ثم یعید»، «عود» را به فعل ثانی معنا كرده اند، بعضی خواسته اند بگویند «یبدأ الله الخلق»، خلق این را آورد و از بین رفت، «ثم یعیده» گروه دیگری را آورد. این خیلی خلاف ظاهر است.

بلکه مرجع ضمیر در«یعید» به همان خلق قبل برمی‌گردد، همان خلق را خدا دوباره اعاده می‌كند، پس «یعید» به معنای این است که بعد از اینكه آنها را از بین برد، او را دوباره برمی‌گرداند و روز قیامت زنده می‌كند.)
و این برگرداندن و دوباره به وجود آوردند برای خداوند متعال امر آسانی است و استحاله‌ای وجود ندارد. اما در آیه دوم می‌فرماید: «سیروا فی الأرض» در زمین سیر كنید افراد دیگر را ببینید «فانظروا»، این «فانظروا» در آیه دوم، یك عنوانی غیر از «أولم یروا» است، «اولم یروا» در آیه نخست یعنی« اولم یعلم»، «فانظروا»  در آیه دوم،  نظر حسی است و مشاهده عن حسٍ است، ببینید یك افرادی را خدا به وجود می‌آورد و از بین می‌برد و لذا در آیه دوم می‌فرماید «ثم الله ینشئ النشأة الآخرة» خداوند نشئه‌ی آخرت را ایجاد می‌كند.


وصلّی الله علی محمد و آله الطاهرین


[1] ـ « مُحَمَّدُ بْنُ یحْیى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِی أَیوبَ الْخَزَّازِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنِ الرَّجُلِ یضْرِبُ الْمَرْأَةَ فَتَطْرَحُ النُّطْفَةَ فَقَالَ عَلَیهِ عِشْرُونَ دِینَاراً فَقُلْتُ یضْرِبُهَا فَتَطْرَحُ الْعَلَقَةَ فَقَالَ عَلَیهِ أَرْبَعُونَ دِینَاراً قُلْتُ فَیضْرِبُهَا فَتَطْرَحُ الْمُضْغَةَ قَالَ عَلَیهِ سِتُّونَ دِینَاراً قُلْتُ فَیضْرِبُهَا فَتَطْرَحُهُ وَ قَدْ صَارَ لَهُ عَظْمٌ فَقَالَ عَلَیهِ الدِّیةُ كَامِلَةً وَ بِهَذَا قَضَى أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع قُلْتُ فَمَا صِفَةُ خِلْقَةِ النُّطْفَةِ الَّتِی تُعْرَفُ بِهَا فَقَالَ النُّطْفَةُ تَكُونُ‏ بَیضَاءَ مِثْلَ النُّخَامَةِ الْغَلِیظَةِ فَتَمْكُثُ فِی الرَّحِمِ إِذَا صَارَتْ فِیهِ أَرْبَعِینَ یوْماً ثُمَّ تَصِیرُ إِلَى عَلَقَةٍ قُلْتُ فَمَا صِفَةُ خِلْقَةِ الْعَلَقَةِ الَّتِی تُعْرَفُ بِهَا فَقَالَ هِی عَلَقَةٌ كَعَلَقَةِ الدَّمِ الْمِحْجَمَةِ الْجَامِدَةِ تَمْكُثُ فِی الرَّحِمِ بَعْدَ تَحْوِیلِهَا عَنِ النُّطْفَةِ أَرْبَعِینَ یوْماً ثُمَّ تَصِیرُ مُضْغَةً قُلْتُ فَمَا صِفَةُ الْمُضْغَةِ وَ خِلْقَتِهَا الَّتِی تُعْرَفُ بِهَا قَالَ هِی مُضْغَةُ لَحْمٍ حَمْرَاءُ فِیهَا عُرُوقٌ خُضْرٌ مُشْتَبِكَةٌ ثُمَّ تَصِیرُ إِلَى عَظْمٍ قُلْتُ فَمَا صِفَةُ خِلْقَتِهِ إِذَا كَانَ عَظْماً فَقَالَ إِذَا كَانَ عَظْماً شُقَّ لَهُ السَّمْعُ وَ الْبَصَرُ وَ رُتِّبَتْ جَوَارِحُهُ فَإِذَا كَانَ كَذَلِكَ فَإِنَّ فِیهِ الدِّیةَ كَامِلَةً». الكافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏7 ؛ ص345.
[2] ـ «قرب الإسناد ابْنُ عِیسَى عَنِ الْبَزَنْطِی قَالَ: سَأَلْتُ الرِّضَا ع أَنْ یدْعُوَ اللهَ لِامْرَأَةٍ مِنْ أَهْلِنَا بِهَا حَمْلٌ فَقَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع الدُّعَاءُ مَا لَمْ یمْضِ أَرْبَعَةُ أَشْهُرٍ فَقُلْتُ لَهُ إِنَّمَا لَهَا أَقَلُّ مِنْ هَذَا فَدَعَا لَهَا ثُمَّ قَالَ إِنَّ النُّطْفَةَ تَكُونُ فِی الرَّحِمِ ثَلَاثِینَ یوْماً وَ تَكُونُ عَلَقَةً ثَلَاثِینَ یوْماً وَ تَكُونُ مُضْغَةً ثَلَاثِینَ یوْماً وَ تَكُونُ مُخَلَّقَةً وَ غَیرَ مُخَلَّقَةٍ ثَلَاثِینَ یوْماً وَ إِذَا تَمَّتِ‏ الْأَرْبَعَةُ أَشْهُرٍ بَعَثَ اللهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِلَیهَا مَلَكَینِ خَلَّاقَینِ یصَوِّرَانِهِ وَ یكْتُبَانِ رِزْقَهُ وَ أَجَلَهُ شَقِیاً أَوْ سَعِیداً».بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج‏5 ؛ ص154.
[3] ـ عنکبوت، 19،20،21.
[4] ـ «قوله تعالى:«أَ وَ لَمْ یرَوْا كَیفَ یبْدِئُ اللهُ الْخَلْقَ ثُمَّ یعِیدُهُ إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللهِ یسِیرٌ» هذه الآیة إلى تمام خمس آیات من كلامه تعالى واقعة فی خلال القصة تقیم الحجة على المعاد و ترفع استبعادهم له متعلقه بما تقدم من حیث إن العمدة فی تكذیبهم الرسل إنكارهم للمعاد...». المیزان فى تفسیر القرآن ج‏16، 116.
[5] ـ عنکبوت، 18.

برچسب ها :


نظری ثبت نشده است .