درس بعد

تعادل و تراجيح

درس قبل

تعادل و تراجيح

درس بعد

درس قبل

موضوع: تعادل و تراجیح


تاریخ جلسه : ۱۳۹۷/۲/۱۱


شماره جلسه : ۱۰۴

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • حدیث اخلاقی هفته به مناسبت ولادت ولی الله الاعظم امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين


حدیث اخلاقی هفته به مناسبت ولادت ولی الله الاعظم امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
روایت در كتاب احتجاج و کمال الدین از امام سجاد (علیه السلام) راجع به منتظران حضرت نقل شده. حضرت می‌فرمایند «الْقَائِلِینَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِینَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ». این یك نكته‌ی بسیار مهمی است. درست است كه زمان زمانِ غیبت است و ما از حضور مشافهی با آن حضرت و استفاده‌ی از حضور ظاهری و دسترسی به آن حضرت محروم هستیم. اما این عنوان كه مصداق برای افضل اهل كل زمانٍ در این روایت قرار داده شده. عمده این است كه به چه دلیل منتظران حضرت افضل مردمان همه‌ی زمان‌ها هستند؟

در ادامه می‌فرماید «لِأَنَّ اللهَ تَعَالَى ذِكْرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ». خدای تبارك و تعالی به این مردم و منتظران از عقول و فهم و معرفت حدّ زیادی اعطا كرده. یعنی علت اینكه منتظران افضل اهل كل زمان هستند اینست كه مراتب معرفت و عقل‌شان بالاست.

شاخص اینكه مرتبه‌ی معرفت بالا باشد چیست؟ می‌فرماید «مَا صَارَتْ بِهِ الْغَیبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَة». دو ملاك و شاخص را امام (علیه السلام) ذكر می‌كند. می‌فرماید غیبت برای اینها به منزله‌ی مشاهده است. یعنی اینها با اینكه امام علیه السلام را به حسب ظاهر نمی‌بینند اما درست به منزله مشاهده است، گویا درست خدمت امام می‌رسند از امام استمداد می‌جویند و طلب دعا می‌كنند، خودشان و اعمال خودشان را حاضر در نزد امام می‌دانند كه این خودش خیلی مهم است، غیبت به منزله مشاهده است این یك ملاك.

بعد می‌فرماید «وَ جَعَلَهُمْ فِی ذَلِكَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِینَ بَینَ یدَی رَسُولِ اللهِ بِالسَّیف‏». اینها چرا افضل اهل هر زمان هستند چون خدای تبارك و تعالی اینها را به منزله‌ی مجاهدین در خدمت و در ركاب رسول خدا قرار داده.

همه‌ی استفاده‌ای كه می‌خواهم از این روایت كنم در همین تعبیر هست. ما در فقه و اصول خواندیم تنزیل ملاك لازم دارد. اگر خدای تبارك و تعالی مردم این زمان را به منزله‌ی مجاهد در راه خدا آن هم در ركاب پیامبر قرار می‌دهد آیا این تنزیل بدون ملاك است؟ آیا ما در زمان غیبت باید دست روی دست بگذاریم كاری به ظلم و فساد نداشته باشیم بگوئیم بله خدا ما را به منزله‌ی مجاهد در راه خودش قرار داده؟ اینكه یك امر سخیفی می‌شود. بگوئیم خدا یك افراد بی‌مسئولیت، یك افرادی كه اصلاً احساس تكلیف برای حفظ اسلام، تقویت اسلام، عمل به اسلام ندارند دست روی دست گذاشتند می‌گویند ما منتظر هستند، آیا این فرد قابلیت اینكه نازل منزله‌ی مجاهدین در راه خدا آن هم در كنار پیامبر آیا واقعاً هیچ عاقلی این مطلب را قبول می‌كند؟

به نظر من این تعبیر در بردارنده‌ی بسیاری از مطالب است. یعنی وظیفه‌ی شیعه در زمان حضور آسان‌تر از وظیفه‌ی شیعه در زمان غیبت است. در زمان حضور خود امام به حسب ظاهر امور را تدبیر می‌كنند. احكام را بیان می‌كنند، موضع گیری‌ها را می‌كنند. ولی در زمان غیبت شیعه نسبت به این امر باید حساس‌تر باشد. اگر كسی بگوید در زمان غیبت اصلاً ‌چیزی به نام حكومت اسلامی نداریم كما اینكه یقال هم سابقاً و هم فعلاً و هم در آینده. بعضی‌ها هستند كه این را می‌گویند كه در زمان غیبت ما چیزی به نام حكومت اسلامی نداریم. یعنی اساس فرمایش امام ، روح حركت امام، جوهر انقلاب به همین است كه امام فرمود در زمان غیبت بر فقیه جامع الشرایط اگر امكان باشد كه یك امكانش این است كه مردم هم آمادگی داشته باشند، مردم تبعیت كنند كما اینكه مردم ما با تمام وجود آمدند در خدمت روحانیت و در خدمت امام. در این شرایط فقیه باید تشكیل حكومت بدهد.

آیا اگر در زمان غیبت دیدیم یهود دارد بر مسلمان‌ها سلطه پیدا می‌كند بگوئیم زمان زمان غیبت است و ما وظیفه‌ای نداریم؟ دست روی دست بگذاریم و بعد بگوئیم روایات هم می‌گوید شما كه منتظر هستید بمنزلة المجاهد فی سبیل الله بین یدی رسول الله هستید؟ این امری است كه بطلانش از اوضح واضحات است. لذا زمان غیبت مسئولیت مضاعف است تا زمان حضور. در زمان غیبت انسان باید با همه وجودش اسلام را حفظ كند. با همه وجودش برای پیاده شدن احكام اسلام قدم بردارد. این آن است كه ما از این روایت می‌فهمیم.

بعد در ادامه روایت می‌فرماید «أُولَئِكَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِیعَتُنَا صِدْقاً» شیعه‌ی واقعی اینها هستند یعنی مردم زمان غیبت كه به وظیفه‌‌شان عمل می‌كنند. اگر امروز قضایای سوریه و عراق و داعش و مدافعین حرم به وجود آمد نیائیم با یكی دو كلمه ساده بگوئیم آنها كه به ما حمله نكردند ما وظیفه‌ای نداریم و چرا در امور داخلی آنها دخالت كنیم؟ این حرف ناشی از ضعف و ناشی از عدم فهم وظایف در زمان غیبت است. به نظر من یكی از دوران حساس انقلاب همین دوران قضیه‌ی مدافعین حرم و داعش هست كه هنوز هم بالأخره یك مقدارش باقی مانده. تشخیص اینكه انسان در این دوره چه وظیفه‌ای دارد بسیار مهم است.

در ادامه می‌فرماید «وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِینِ اللهِ». عجیب است این «وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِینِ اللهِ» در زیارتنامه‌های ائمه یكی از اوصاف ائمه است. این تعبیر «السَّلَامُ عَلَى الدُّعَاةِ إِلَى اللهِ»  ظاهرش این است كه باید دید مردم در زمان غیبت، قدر متیقنش ما طلبه‌ها هستیم، قدر متیقنش حوزه و روحانیت است باید داعی إلی دین الله باشیم. این با دست روی دست گذاشتن نمی‌شود و بگوئیم دشمن هر كاری می‌خواهد بكند ما مراقب خودمان باشیم به حسب ظاهر دنیای خودمان را بخواهیم حفظ كنیم[1].

فقط این را عرض كنم كه در كنار این مباحث اساسی انسان منتظر، چه طلبه و چه غیر طلبه، منتظر واقعی كسی است كه گناه نمی‌كند. كسی كه گناه كند از دایره‌ی انتظار خارج می‌شود چه برسد به كسی كه بخواهد به گناه كردن كمك كند. به فساد مفسدین و ظلم ظالمین بخواهد كمك كند.

این روایت را از ابی بصیر می‌دیدم كه می‌گوید من به یك زنی در كوفه قرآن یاد می‌دادم در حین یاد دادن قرآن گاهی اوقات یك مزاح بین الاثنینی با او می‌كردم لساناً همین اندازه «فَمَازَحْتُهَا بِشَی‏ءٍ» یك مزاح خیلی ضعیف. مزاحی كه شاید دو دوست با هم داشته باشند. می‌گوید وقتی بر امام باقر علیه السلام وارد شدم «عَاتَبَنِی» حضرت من را عتاب و مؤاخذه كرد و فرمود «مَنِ ارْتَكَبَ الذَّنْبَ فِی الْخَلَاءِ لَمْ یعْبَأِ اللهُ بِهِ». اگر كسی در خلوت گناهی كند خدا به او توجه نمی‌كند. در جلوت آدم از حیوانات هم حیا می‌كند چه برسد به هم نوع خودش. انسان یك وقتی خلوتی پیدا می‌كند و موبایلی در اختیار دارد راهی دارد و می‌تواند گناهی كند كه آن مهم است.

حضرت فرمود «أَی شَی‏ءٍ قُلْتَ لِلْمَرْأَة» این حرف چی بود كه در حین یاد دادن قرآن به آن زن زدی؟ ابوبصیر می‌گوید «فَغَطَّیتُ وَجْهِی حَیاءً وَ تُبْتُ» دستم را گذاشتم روی صورتم و حیا كردم و توبه كردم، بعد حضرت فرمود دیگر این مطلب را تكرار نكن[2].

این مسئله باید الآن باورمان باشد، ما افتخارمان این است كه سرباز امام زمان (علیه السلام) هستیم. گفتار ما، اخلاق ما، تمام مورد توجه امام زمان (علیه السلام) است. مبادا یك وقت كاری كنیم كه واقعاً قلب حضرت از ما رنجیده شود كه دیگر فاتحه‌ی ما خوانده می‌شود. باید همیشه كاری كنیم كه رضایت آن حضرت را كسب كنیم، ارتباط پیدا كنیم. این ملاقات‌ها و این چیزهایی كه در این چند دهه اخیر بیشتر رایج شده كه اكثرش دروغ است. حالا اگر حمل بر صحت كنیم خیال است یك خیالی كرده.

ما در زمان غیبت ملاقات اختیاری كه یك انسان بگوید من امروز می‌خواهم خدمت حضرت بروم مشرف شوم به هیچ وجهی نداریم و برای هیچ كسی واقع نشده. ملاقات اختیاری بر حسب آن توقیع شریف ممكن نیست. اگر بوده غیر اختیاری و اضطراری بوده بعد الملاقات بوده. آنچه مهم هست اینست كه ارتباط قلبی داشته باشیم واقعاً خودمان را از وقتی از خواب برمی‌خیزیم در محضر امام زمان بدانیم تا وقتی می‌خواهیم بخوابیم. با سلام بر آن حضرت برخیزیم و با سلام بر آن حضرت بخوابیم. وجودمان را مهدوی كنیم اینها ارزش دارد. ببینیم امروز آن حضرت از ما چه می‌خواهد؟ برای حفظ این نظام حضرت از ما چه می‌خواهد؟ برای خدمت به اسلام چه می‌خواهد؟ اینها مسائلی است كه باید به آن توجه داشته باشیم و ان شاء‌الله همه آقایان توجه خواهند داشت.

و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين



[1] ـ كمال الدین و تمام النعمة، ج‏1، ص: 320 و الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی)، ج‏2، ص: 318: ...یا أَبَا خَالِدٍ إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیبَتِهِ الْقَائِلِینَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِینَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللهَ تَعَالَى ذِكْرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَیبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِی ذَلِكَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِینَ بَینَ یدَی رَسُولِ اللهِ بِالسَّیفِ أُولَئِكَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِیعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِینِ اللهِ سِرّاً وَ جَهْرا...
[2] ـ الخرائج و الجرائح، ج‏2، ص: 594: مَا رُوِی عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ كُنْتُ أُقْرِئُ امْرَأَةً الْقُرْآنَ بِالْكُوفَةِ فَمَازَحْتُهَا بِشَی‏ءٍ فَلَمَّا دَخَلْتُ عَلَى أَبِی جَعْفَرٍ ع عَاتَبَنِی وَ قَالَ مَنِ ارْتَكَبَ الذَّنْبَ فِی الْخَلَاءِ لَمْ یعْبَأِ اللهُ بِهِ أَی شَی‏ءٍ قُلْتَ لِلْمَرْأَةِ فَغَطَّیتُ وَجْهِی حَیاءً وَ تُبْتُ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع لَا تَعُدْ.

برچسب ها :


نظری ثبت نشده است .