درس بعد

حجيّت خبر واحد

درس قبل

حجيّت خبر واحد

درس بعد

درس قبل

موضوع: حجيت خبر واحد


تاریخ جلسه : ۱۳۸۷/۹/۲۰


شماره جلسه : ۳۹

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • جواب مرحوم آخوند از اشکال اول عامه بر ادله حجيت خبر واحد و مناقشه در آن

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين


بيان خلاصه‌ي اشکال اوّل از اشکالات عامّه

عرض کرديم اولين اشکال از اشکالات عامّه اين اشکال است که اگر ادلّه‌ي حجيّت خبر واحد تمام باشد، اطلاق اين ادلّه شامل خبر مرحوم سيّد مرتضي مي‌شود که نقل کرده است علماي اماميّه بر عدم حجيّت خبر واحد اجماع دارند. هنگامي که با ادلّه‌ي حجيّت خبر واحد، حجيّت آن را اثبات کنيم و بگوييم هر خبر عادلي را شامل مي‌شود، يکي از خبرها نيز خبر مرحوم سيّد مرتضي است که اجماع اماميّه بر عدم حجيّت خبر واحد را نقل کرده است. اگر بخواهد اين را شامل شود، دو تالي فاسد دارد. تالي فاسد اوّل اين که تخصيص اکثر مستهجن، آن‌هم به بدترين نوع تخصيص اکثر لازم مي‌آيد؛ يعني بايد بگوييم شامل خبر سيّد مي‌شود و نتيجه اين مي‌شود که هيچ خبري، هيچ روايتي، هيچ حديثي از اخبار آحاد اعتبار ندارد؛ فقط خبر سيّد تحت عموم باقي مي‌ماند. که عرض کرديم از اين تعبير کرده‌اند به أبشع أنواع التخصيص. تالي فاسد دوّم اين است که ـ اگر در کلمات مراجعه کرده باشيد از آن به «بشاعة ثانية» تعبير مي‌کنند. ـ شارع براي بيان عدم حجيّت از راه حجيّت استفاده کند؛ يعني مقصود شارع اين بوده است که بگويد خبر واحد حجّت نيست؛ براي بيان اين مطلب خود از نقيض آن که عبارت از حجيّت باشد، استفاده مي‌کند. يعني شارع اول ادلّه‌اي مثل آيه‌ي نبأ، آيه‌ي نفر و ... آورده است؛ منتها لسان اين ادلّه که عبارت از حجيّت خبر واحد است، براي نقيض حجيّت که عدم الحجيّة است، استفاده مي‌کنند. خوب، شارع از اول مي‌گفت که خبر واحد حجّت نيست؛ چرا براي اين مطلب از نقيض آن استفاده کرده است؟ چرا از لسان حجيّت براي عدم الحجيّة استفاده شده است؟ لذا، مستشکل مي‌گويد ما بايد بگوييم که اين ادلّه دلالت بر حجيّت خبر واحد ندارد. اگر بخواهد داشته باشد، اين دو تالي فاسد را به دنبال دارد.


پاسخ مرحوم آخوند از اين اشکال

در بحث گذشته، چهار جواب ذکر کرديم. جواب پنجم، پاسخي است که مرحوم آخوند خراساني در حاشيه رسائلذکر کرده‌اند. ايشان مي‌گويد: اشکالي ندارد که بگوييم ادلّه‌ي حجيّت خبر واحد تمام است و شامل خبر سيّد مرتضي نيز مي‌شود؛ اما شمول آن‌ها نسبت به خبر سيّد مرتضي به اين معناست که زمان مرحوم سيّد مرتضي آخرين زمان حجيّت خبر واحد بوده است. يعني ادلّه‌ي حجيّت مثل آيه‌ي نبأ و آيه‌ي نفر تمام اخبار را شامل مي‌شود؛ منتها حال که سيّد مرتضي اين خبر را نقل کرده‌ است، به معناي انتهاي زمان حجيّت خبر واحد است؛ نتيجه‌اش اين مي‌شود که اخبار متقدّمه‌ي بر خبر سيّد مشمول ادلّه‌ي حجيّت بشود، اما اخبار متأخّره‌ي از خبر سيّد مشمول ادلّه‌ي حجيّت نباشد. مرحوم آخوند مي‌فرمايد: امر دائر بين الامرين است و يکي از دو کار را بايد انجام دهيم. يا بايد بگوييم اطلاق ادلّه‌ي حجيّت شامل خبر سيّد مي‌شود و در نتيجه، تمام اخبار ـ چه اخبار متقدّم از زمان مرحوم سيّد و چه اخبار متأخّر از زمان ايشان ـ از درجه‌ي اعتبار ساقط مي‌شود. و اين بدترين انواع تخصيص اکثر مستهجن است. و يا همين راهي که ما رفتيم را بگوييم؛ يعني شامل خبر سيّد مي‌شود؛ اما به اين معنا که خبر ايشان مفيد است براي انتهاي أمد الحکم؛ يعني اخبار آحاد بعد از زمان ايشان اعتبار ندارد. در اين صورت، تخصيص اکثر و تخصيص مستهجن لازم نمي‌آيد؛ از صدر اسلام تا زمان مرحوم سيّد هر خبري بوده است، حجّت است؛ که اکثر اخبار آحاد تا همين زمان بوده است؛ يعني رواياتي که از معصومان عليهم السلام هست، تا اين زمان صادر شده است. روشن است که راه دوّم بر راه اوّل ترجيح دارد؛ و آن را انتخاب مي‌کنيم.


مناقشه در پاسخ مرحوم آخوند

در اين‌جا چند جواب روشن براي پاسخ مرحوم آخوند وجود دارد. جواب اوّل اين است که بيان شما بر خلاف ظاهر فرمايش مرحوم سيّد است. مرحوم سيّد هنگامي که مي‌گويد علماي اماميّه بر عدم حجيّت خبر واحد اجماع دارند، آيا مرادش خبر واحد از صدر اسلام نيست؟ روشن است که ايشان ادّعاي اجماع بر عدم حجيّت مي‌کند از اول بعثت پيامبر و اسلام را؛ کدام قسمت کلام ايشان چنين ظهوري را دارد که از زمان خود ايشان به بعد اخبار آحاد حجيّت ندارد؟ به عبارت ديگر، خبر ايشان هم شامل اخبار متقدّمه است و هم شامل اخبار متأخّره است. و به عبارت سوّم، موضوع خبر مرحوم سيّد، طبيعي الخبر است. هنگامي که مي‌گويد اجماع داريم بر عدم حجيّت خبر، مراد طبيعي الخبر است؛ نه اخبار متأخّره‌ي از خبر خودش. جواب دوّم اين است که بر فرض به ظاهر کلام سيّد کاري نداشته باشيم، اما از نظر ملاک، چه فرقي بين اخبار متقدّم و اخبار متأخّر هست؟ وقتي مي‌گويد خبر واحد حجّت است يا حجّت نيست، چه فرقي بين اخبار متقدّم و متأخّر است؟ اگر اخبار متأخّر خصوصيّتي داشتند، امکان داشت که گفته شود اين خصوصيّت فارق بين اين دو دسته اخبار است؛ اما خصوصيّتي وجود ندارد. جواب سوّم(پاسخ مرحوم حائري): مرحوم محقّق حائري، استاد مرحوم امام و مؤسس حوزه و هم‌طبقه با مرحوم محقّق نائيني أعلي الله مقامهما الشريف، در کتاب درر الفوائد فرموده‌اند که اين جواب مرحوم آخوند بشاعت اوّل را حل مي‌کند؛ اما بشاعت دوّم ـ که شارع براي بيان عدم حجيّت از راه حجيّت وارد شده است ـ را حل نمي‌کند.

اشکال در پاسخ مرحوم محقّق حائري:
به نظر ما، اگر اين دو جوابي که بر مرحوم آخوند داده شد را کنار بگذاريم، کلام مرحوم آخوند هم تالي فاسد اول را حل مي‌کند و هم تالي فاسد دوّم را؛ تالي فاسد اول را حل کرده است، چون تخصيص اکثر مستهجن لازم نمي‌آيد. تالي فاسد دوّم را هم حل مي‌کند؛ چون طبق بيان مرحوم آخوند شارع نمي‌خواهد بگويد که خبر واحد مطلقا حجّت نيست؛ اگر مي‌خواست بگويد مطلقا حجّت نيست و با ادلّه‌ي حجيّت وارد مي‌شد، تالي فاسد دوّم لازم مي‌آمد؛ اما شارع مي‌خواهد بگويد اخبار آحاد تا زمان سيّد حجّت است؛ پس، شارع براي بيان عدم حجيّت از لسان حجيّت استفاده نکرده است. بنابراين، مرحوم حائري چطور مي‌فرمايد که تالي فاسد دوّم حل نشده است؟! نه، اگر از اشکال اوّل و دوّم چشم‌پوشي کنيم، کلام مرحوم آخوند، هر دو تالي فاسدها را حل مي‌کند. لذا، اين بيان مرحوم حائري گرفتار اين اشکال هست. دو جواب ديگر از مرحوم محقّق عراقي در مورد اين اشکال وجود دارد که در هر دو جواب ايشان نکات دقيقي هست؛ به خصوص در جواب اوّل ايشان نکته‌اي هست که در جاهاي ديگر علم اصول مفيد فايده است.

مراجعه کنيد به صفحات 118 و 119 از جلد 3 نهاية الافکار؛ مرحوم آقاي خويي نيز در صفحه‌ي 175 از جلد 2 مصباح الاصولاين جواب را از بعض الاعاظم ـ که هر جا بگويند بعض الاعاظم، مرادشان مرحوم محقّق عراقي است ـ نقل کرده‌اند؛ در زمان‌هاي گذشته در نوشتجات چنين مرسوم بود که يک فقيه براي اين که مرتبه‌ي علمي و ارتباطش را با ديگران ذکر کند، از اين تعابير استفاده مي‌کرد؛ مي‌گفت بعض المحقّقين و ...؛ مرحوم امام در کتاب البيع، هنگامي که نظري را از مرحوم اصفهاني نقل مي‌کنند، به «بعض المحقّقين» تعبير مي‌کنند؛ و يا در اصول‌شان «بعض أعاظم العصر» را دارند که مراد مرحوم محقّق نائيني است. مرحوم والد ما در کتاب 27 جلدي شرح تحرير الوسيله به نام تفصيل الشريعه، ـ با اين که شاگرد مرحوم امام و آقاي بروجردي بودند، و مي‌فرمودند: با اين که توفيق نداشتم شاگرد مرحوم آقاي خويي باشم، اما تمام مباني فقهي و اصولي ايشان را ديده‌ام؛ و در بحث‌هاي خود اين‌ها را نقل مي‌کردند. ـ از مرحوم آقاي خويي به «بعض الاعلام» تعبير مي‌کردند. منابعي را که عرض کرديم، مراجعه کنيد، ان شاءالله روز شنبه عرض مي‌کنيم.

برچسب ها :

حجیت خبر واحد استدلال به آیه نبأ برای حجیت خبر واحد ادله قائلین به حجیت خبر واحد اشکالات عامه نسبت به همه ی ادله ی حجیت خبر واحد اجماع علمای امامیه بر عدم حجیت خبر واحد لزوم تخصیص اکثر در فرض عدم حجیت خبر واحد اختصاص حجیت خبر واحد تا زمان خبرهای سید مرتضی بودن طبيعي الخبر موضوع خبر سید بر عدم حجیت خبر واحد استهجان لزوم تخصیص اکثر ذکر لقب علمی فقیه برای ذکر مرتبه ی علمی اش

نظری ثبت نشده است .