درس بعد

اصالة الاحتیاط

درس قبل

اصالة الاحتیاط

درس بعد

درس قبل

موضوع: اصالة الاحتياط


تاریخ جلسه : ۱۳۹۰/۱۲/۳


شماره جلسه : ۷۸

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • موضوع بحث: تنبیهات بحث دوران بین متباینین؛ تنبیه ششم ـ ملاقی با بعضی از اطراف شبهه محصوره؛ صورت دوم ـ ملاقات و علم به ملاقات قبل از تحقق علم اجمالی باشد

دیگر جلسات



بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين


یادآوری: بحث در صورت دوم بود كه هم ملاقات و هم علم به ملاقات (هر دو) قبل از علم اجمالي واقع شده، كه مثالش را عرض كرديم يك ثوبي با يك آبي ملاقات كرده و علم به ملاقات هم حاصل شده و بعد ما علم اجمالي پيدا مي‌كنيم يا اين ظرفي كه اين ثوب با اين آب ملاقات كرده قطره‌ي خوني در آن واقع شد و يا ظرف ديگر. در اين مثال فرض بر این است كه زمان نجاست ملاقي و ملاقا يك زمان واحد است و مقارن با يكديگر است. عرض كرديم كه مرحوم شيخ و به تبع ايشان مرحوم نائيني مي‌فرمايند اجتناب از ملاقی لازم نیست، زیرا نسبت بين ملاقي و ملاقا نسبت مسبّب و سبب است، ابتدا در ملاقا و طرف ديگر اصالة الطهاره را جاري مي‌كنيم، اين دو اصل با يكديگر تعارض و تساقط مي‌كنند و اصالة الطهاره در ملاقي بلا معارض باقي مي‌ماند.

اما مرحوم آخوند(قدس سره) فرمودند كه اجتناب از اين ملاقي واجب است و دليل عمده‌شان این است كه خود اين ملاقي هم يكي از اطراف علم اجمالي قرار مي‌گيرد. مرحوم آقاي خوئي هم نظر مرحوم آخوند را تأييد كردند و در اين فرض كه زمان ملاقي و ملاقا مقارن يكديگر است، ايشان هم فرمودند كه اجتناب از ملاقي لازم است، اين خلاصه‌ي فرضي بود كه ديروز بحثش را عرض كرديم.


1ـ فرض دوم از صورت دوم

فرض دوم در جايي است كه زمان ملاقي و ملاقا يكي نباشد و مقارن نباشد بلكه زمان نجاست ملاقا قبل از زمان نجاست ملاقي باشد. مثالي كه مطرح شده این است كه «إذا علمنا يوم السبت أن أحد هذين الإنائين كان نجسا یوم الخمیس و لاقى أحدهما الثوب يوم الجمعة»(مصباح الاصول،ج2،ص416) ما روز شنبه علم اجمالي پيدا كنيم يكي از اين دو ظرف در وز پنجشنبه نجس بوده اما ملاقي در روز جمعه ملاقات كرده است.پس روز شنبه علم اجمالي پيدا مي‌كنيم كه در روز پنجشنبه يكي از اين دو ظرف نجس شده و روز جمعه هم ثوب با يكي از اين دو ظرف ملاقات كرده كه در نتيجه معلوم بالإجمال در روز پنجشنبه است، ملاقات در روز جمعه است، علم اجمالي در روز شنبه است، يعني در اينجا باز ملاقات و معلوم بالإجمال قبل از علم اجمالي است. علم اجمالي روز شنبه است اما نجاست احد الإنائين به وجود واقعي‌اش در روز پنجشنبه است، ملاقات در روز جمعه است. ببينيم كه آيا در اينجا اجتناب از ملاقي لازم است يا نه؟


مرحوم آقاي خوئي مي‌فرمايند ما در دوره‌ي سابق بر اين دوره‌ي اخير ـ چون اين دوره مصباح دوره‌ي اخير اصول ايشان بوده ـ قائل شديم كه در اين فرض اجتناب از ملاقي لازم نيست. يعني بين اينجا كه زمان نجاست ملاقا قبل از زمان نجاست ملاقي است و بين آن فرض قبلي كه زمان نجاست ملاقا مقارن با زمان نجاست ملاقي است در دوره سابق فرق گذاشتند. در فرض قبلي همانطور كه ملاحظه فرموديد ايشان نظر آخوند را تبعيّت كردند و فرمودند اجتناب از ملاقي لازم است، برخلاف شيخ و نائيني. در اين فرض مي‌فرمايند در دوره‌ي سابق ما گفتيم اجتناب از ملاقي لازم نيست. چرا؟ مي‌فرمايند اينجا در حقيقت ثوب از اطراف علم اجمالي نيست، شما روز شنبه علم اجمالي پيدا كرديد كه يكي از اين دو ظرف در روز پنجشنبه نجس بوده، ملاقات در روز جمعه واقع شده، پس اطراف علم اجمالي دو طرف هست، اين إنائين است و آن هم مربوط به روز پنجشنبه است. در حقيقت ثوب از اطراف علم اجمالي نيست، وقتي كه از اطراف علم اجمالي نشد، شك در او حكم شك بدوي را دارد، نمي‌دانيم آيا اين ملاقي نجس شده يا نه؟ اصالة الطهاره را جاري مي‌كنيم و با اصالة الطهاره حكم به طهارت مي‌كنيم ، آن وقت اگر بگوئيم چه فرقي است بين اين فرض و فرض قبلي، مي‌گوئيم در فرض قبلي كه زمان نجاست ملاقا و ملاقي يك زمان واحد است، آنجا ملاقي از اوّل از اطراف علم اجمالي بود.

آنجا مثل اين بود كه از اول ما علم اجمالي‌مان سه طرف دارد؛ ملاقا، ملاقي و طرف ديگر. در آن فرض سابق ملاقي (يعني ثوب) از اول خودش يكي از اطراف علم اجمالي بوده، اما در اينجا چون زمان نجاست ملاقا قبل از زمان نجاست ملاقي است، ملاقي خودش از اطراف علم اجمالي نيست، وقتي از اطراف علم اجمالي نشد، اجتناب از او واجب نيست. مي‌فرمايند ما اين نظريه را در آن دوره‌ي سابق داديم. اما در اين دوره كه اين بحث رسيديم نظرمان عوض شده و معتقديم اين هم مثل فرض اول است همانطوري كه در فرض اول اجتناب از ثوب لازم است در اين فرض هم اجتناب از ثوب و از ملاقي لازم است.


مي‌فرمايند ما در آن دوره سابق محور را زمان وجود قرار داديم، گفتيم زمان وجود نجاست ملاقا با زمان وجود ملاقي فرق دارد و چون محور را وجود واقعيِ اينها قرار داديم ، تفكيك كرديم و گفتيم كه اجتناب از ملاقي لازم نيست در حالي كه اين اشتباه است، ما نبايد محور را وجود واقعي اينها به حسب الواقع قرار بدهيم، محور عبارت از علم است و از نظر علم نجاست اين دو تا مقارن يكديگر است، يعني شما الآن روز شنبه علم اجمالي پيدا كرديد به اينكه روز پنجشنبه يكي از اين دو ظرف نجس شده، اين يك. و مي‌دانيد ملاقات هم در روز جمعه واقع شده، حالا كه روز شنبه علم اجمالي پيدا مي‌كنيد از نظر علم اجمالي ملاقا و ملاقي مقارن هستند، يعني شما الآن علم اجمالي پيدا كرديد كه يكي از اين دو ظرف نجس است در همين زمان مي‌گوئيد اگر اين ملاقي با آن ظرف نجس هم ملاقات كرده باشد آن هم نجس شده است. پس از نظر علم اينها بين‌شان مقارنت وجود دارد، امااز نظر وجود واقعيِ نجاست ، اگر پنجشنبه ملاقا نجس باشد، جمعه ملاقي با او ملاقات پيدا كرده و نجس مي‌شود ولي ملاك اين وجود واقعي نيست. تنجيز وصف آن نجاست واقعيّه نيست، ممكن است يك چيزي واقعاً نجس باشد و ما حتّي علم به خلافش داشته باشيم، علم به طهارت او داشته باشيم، اما نمي‌آئيم بگوئيم آن وجود واقعيِ نجاست منجّزيت دارد. تنجيز وصف براي وجود واقعيِ نجاست نيست، تنجيز از اوصاف علم است، هر جا من علم پيدا كردم منجّزيت مي‌آيد. آن وقت آيا الآن كه روز شنبه علم اجمالي پيدا كردم به اينكه روز پنجشنبه يكي از اين دو تا نجس بوده، ملاقات هم روز جمعه واقع شده، از نظر علم بين نجاست ملاقي و ملاقا فرقي نمي‌كند. همانطوري كه اين علم اجمالي براي ملاقا منجّزيت مي‌آورد، براي ملاقا وجوب اجتناب مي‌آورد، هكذا براي ملاقي هم وجوب اجتناب مي‌آورد.


مطلبي كه ايشان در دوره سابق نظرشان بوده درست است. اين مطلب تام است كه تنجّز وصف آن وجود واقعيِ نجاست نيست، اين روشن است. ما هم در اين مطلب با ايشان مشتركيم، تنجّز وصف براي علم است. اما شما بايد اثبات كنيد چرا در اين فرض ملاقي از اطراف علم قرار مي‌گيرد. اگر محرز باشد كه اين از اطراف علم است، باز وجوب اجتناب مي‌آيد، اما اشتباه این است که مرحوم آقاي خوئي قياس مي‌كنند و مي‌گويند ملاقي با يكي از اين دو تا مثل آنجايي است كه شما از اول علم اجمالي داريد به اينكه يكي از اين سه تا نجس است، اين تشبيه تشبيه درستي نيست، ما اگر از اول علم اجمالي داريم يكي از اين سه ظرف نجس است، بين اين و بين اينكه علم اجمالي داريم يكي از اين دو تا نجس است و يك شيء ثالثي با يكي از اين دو تا ملاقات پيدا كرد،تفاوت وجود دارد. آن شيء ملاقي اصلاً در طرف علم اجمالي قرار نمي‌گيرد! اگر ما فرض كنيم شك مي‌كنيم كه آيا آن در طرف علم اجمالي قرار مي‌گيرد يا نه؟ همين مقدار كه شك داشته باشيم؛ كافي است بر اينكه ما بگوئيم وجوب اجتناب نباشد.

ايشان اين مطلب را محرز و مسلم گرفتند كه ملاقي مي‌شود از اطراف علم اجمالي؛ ما حتّي در آنجايي كه زمان نجاست ملاقي با ملاقا يك زمان واحد است مي‌گوئيم ملاقي از اطراف علم اجمالي نيست، ملاقي عرفاً خارج از دايره علم اجمالي است، اگر واقعاً ملاقي از اول داخل در اطراف علم اجمالي باشد كه اين بحث‌ها را ما نداريم، مثل ساير اطراف علم اجمالي كه اجتناب لازم است اين هم اجتناب لازم است، ولي ما مي‌گوئيم از اطراف علم اجمالي نيست، يا لااقل شك داريم كه اين از اطراف علم اجمالي است.


به بیانی دیگر بين اين دو تا نبايد خلط كنيم: يك مطلب این است كه يك شيئي واقعاً نجس است، شما دست‌تان را به آن مي‌زنيد و مي‌گوئيد دستتان هم نجس شد، اين بحثي ندارد و خيلي روشن است، اما اگر وجوب اجتناب شيئي به دلیل وجود علم اجمالي باشد و از آن طرف ما مي‌گوئيم ملاقي با نجس واقعي نجس مي‌شود، ما دليلي نداريم كه ملاقي با شيء واجب الاجتناب هم نجس مي‌شود، ما دليلي نداريم كه ملاقي با شيء واجب الاجتناب هم واجب الاجتناب است، نه! در باب ملاقات آن مقداري كه مسلما دليل داريم این است که ملاقي با نجس واقعي نجس است .اما الآن بحث‌مان این است كه يكي از اين دو ظرف كه نجس است احد الإنائين، ما نمي‌گوئيم چون نجس واقعي است اجتناب مي‌كنيم، مي‌گوئيم چون در اطراف علم اجمالي است اجتناب واجب است، حالا اگر يك شيئي ملاقي با او شد، اينجا عرفاً ملاقي از اطراف علم اجمالي محسوب نمي‌شود. شما حالا هم مي‌گوئيد من علم اجمالي دارم يكي از اين دو تا نجس است، نمي‌گوئيد من طرف علم اجمالي‌ام زياد شد و شد سه تا، حالا يك ملاقي با ملاقي هم پيدا شود بگوئيد طرف علم اجمالي هم شد چهار تا، نه! هنوز هم مي‌گوئيد علم اجمالي دارم يا اين ظرف نجس است يا آن ظرف نجس است.

لذا به نظر مي‌رسد اين مطلب كه اينجا طرف علم اجمالي قرار نمي‌گيرد، يك. يا لااقل ما شك داريم اين طرف علم اجمالي است، دو. و آنچه كه منشأ براي خلط شده همين است كه ما مي‌خواهيم بگوئيم اين ملاقي اگر با نجس واقعي ملاقات كرد نجس مي‌شود اما كسي فتوا نداده كه ملاقيِ با چيزي كه وجوب اجتناب دارد اين هم وجوب اجتناب دارد. علي ايّ حال همه حرفها به اين برمي‌گردد كه اين ملاقي از اطراف علم اجمالي هست يا نه؟ ايشان ادعا مي‌كنند بله، ملاقي از اطراف علم اجمالي مي‌شود و عمدتاً بحث را مي‌آورند روي اينكه تنجّز مربوط به وجود واقعي نجاست نيست و مربوط به علم است، ما مي‌گوئيم درست است كه مربوط به علم است اما به چه دليل اين ملاقي از اطراف علم اجمالي قرار مي‌گيرد؟ شما الآن به ذهن عرفي خودتان مراجعه كنيد، اگر يكي از اين دو ظرف نجس باشد، اگر ده انگشت شما، هر كدام به يكي از اين دو ظرف بخورد، مي‌گوئيد علم اجمالي من اطرافش مي‌شود دوازده تا؟ يا اينكه نه! باز مي‌گوئيد من علم اجمالي دارم يا اين نجس است يا اين. اگر اين انگشت‌هاي ما به آن نجس واقعي ملاقات پيدا كرده باشد نجس مي‌شود، اما اگر ملاقي باشد با چيزي كه وجوب اجتناب دارد، اين اول الدعواست، بعبارةٍ اُخري آنهايي كه مي‌خواهند بگويند اجتناب از ملاقي لازم است بايد بيايند قبلاً اثبات كنند، ملاقي در دو فرض نجس است و وجوب اجتناب دارد؛


1) در جايي كه با نجس واقعي ملاقات كند، 2) آنجايي كه ملاقات كند با چيزي كه وجوب اجتناب دارد و اين اول الدعواست.

اگر ملاقي با نجس واقعي ملاقات كرده باشد نجس است، اما با چيزي كه وجوب اجتناب دارد اين طرف علم اجمالي قرار نمي‌گيرد.

علي ايّ حال به نظر مي‌رسد كه يك مقدار بايد در اين معنا ترديد كرد كه اين طرف علم اجمالي قرار بگيرد، شما ببينيد مسئله‌ي اولي و مسئله‌ي ثانيه بر همين محور مي‌چرخد. كثيري مي‌گويند طرف علم اجمالي قرار مي‌گيرد اما اين علم اجمالي مؤثر نيست، برخي در آن مسئله‌ي اولي مي‌گويند طرف علم اجمالي قرار مي‌گيرد، آنجا مي‌گويند المنجّز لا يتنجّز، اما اينجا كه مي‌رسند مي‌گويند اين علم اجمالي منجّز است و اجتناب واجب است. اگر اجتناب واجب است اينجا بايد اين علم اجمالي باز بيايد دوباره منجّز كند آنچه كه قبلاً تنجّز پيدا كرده و حالا اين مسئله‌ي سوم و فرض سوم را هم شنبه مي‌خوانيم كه بايد يك نتيجه‌گيري كلي داشته باشيم.

و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين

برچسب ها :

اصاله الاحتیاط دوران بین متباینین ملاقی با بعض اطراف شبهه ی محصوره بودن ملاقات و علم به ملاقات قبل از علم اجمالی تقارن زمان نجاست ملاقی با ملاقا با یکدیگر تقدم زمان نجاست ملاقا از نجاست ملاقی نسبت مسبب و سبب بین ملاقی و ملاقا لزوم اجتناب از ملاقی در فرض تقارن زمان آن با ملاقا منجزیت علم اجمالی برای وجوب اجتناب از ملاقی وصف بودن تنجز برای علم خروج ملاقی از اطراف علم اجمالی عدم دلیل بر وجوب اجتناب از ملاقی در فرض وجوب اجتناب از ملاقا بر اثر علم اجمالی وجوب اجتناب از نجس واقعی

نظری ثبت نشده است .