درس بعد

مهدويت در قرآن

درس قبل

مهدويت در قرآن

درس بعد

درس قبل

موضوع: مهدويت در قرآن


تاریخ جلسه : ۱۳۸۷/۹/۷


شماره جلسه : ۳

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • همانطور که در آيه قبل شيوه‌ي تفسيري را ملاحظه فرموديد ما در هر آيه‌اي در دو جهت بحث مي‌کنيم، يک جهت اين است که خود آيه با قطع نظر از رواياتي که پيرامون آيه وارد شده چه دلالتي را دارد، يعنی بدون اينکه هيچ روايتي را بياوريم

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم

الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين


بحث در اولين آيه از آياتي که پيرامون مهدويت بود تا يک اندازهاي تمام شد و عرض کردم خود آقايان اين آيات را دقت بيشتري بکنند و مراجعه بيشتري داشته باشند به تفاسير و نکات ديگري را هم از آن استفاده کنند. آيه‌ي دوم که مي‌خواهيم شروع کنيم آيه‌ي 55 سوره‌ مبارکه‌ي نور است، «أعوذ بالله من الشّيطان الرجيم وَعَدَ اللهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى‌‌ لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَني‌‌ لا يُشْرِكُونَ بي‌‌ شَيْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُون‌‌».

همانطور که در آيه قبل شيوه‌ي تفسيري را ملاحظه فرموديد ما در هر آيه‌اي در دو جهت بحث مي‌کنيم، يک جهت اين است که خود آيه با قطع نظر از رواياتي که پيرامون آيه وارد شده چه دلالتي را دارد، يعنی بدون اينکه هيچ روايتي را بياوريم، خود آيه را ببينيم چه استفاد‌اي مي‌شود، جهت دوم با کمک رواياتي که در ذيل آيه به عنوان تفسير آن آمده.

حالا جهت اول خود آيه را ببينيم چيست؟ شأن نزولي که براي اين آيه‌ي شريفه ذکر کردند، معمولاً شأن نزول را سيوطي در کتاب اسباب النزول دارد، مفسرين هم معمولاً دارند، قرطبي در آيات الأحکام آورده، مرحوم طبرسي در مجمع البيان آورده، شأن نزولي که براي آيه ذکر شده اين است که وقتي مسلمان‌ها از مکه هجرت کردند به طرف مدينه و انصار آمدند به استقبال اين مسلمان‌ها، در يک مدّت زماني طوري شد که تمامي قبايل عرب بر عليه مسلمين جوشيدند و خروشيدند و دنبال از بين بردن مسلمان‌ها بودند، به طوري اوضاع براي مسلمان‌ها سخت شده بود که شب که مي‌خوابيدند اسلحه را از خودشان دور نمي‌کردند، صبح که برمي‌خاستند با اسلحه بودند شب هنگام خواب با اسلحه بودند. يک شرائط سختي را براي مسلمان‌ها به وجود آورده بودند، طوري که بعضي از مسلما‌ن‌ها شروع کردند به شکوه و شکايت که چرا ما چنين وضعي داريم؟ چه وقت از چنين وضعي ما راحت مي‌شويم؟ آيا بر ما شبي خواهد آمد که به راحتي استراحت کنيم بدون اينکه اسلحه در کنار ما باشد، بدون اينکه خوفي داشته باشيم، آيا چنين چيزي محقق مي‌شود يا محقق نمي‌شود؟

اينها مي‌گويند بعد از اينکه چنين قضيه‌اي پيش آمد اين آيه‌ي شريفه نازل شد که بر طبق همين بيان شأن نزول اين آيه از آيات مدني است که اولاً شأن نزول قرينيّت دارد براي اين مطلب و ثانياً آيات قبل از اين آيه در سوره‌ي مبارکه نور تماماً عنوان مدني را دارد، آيه نازل شد که «وعد الله الذين آمنوا منکم و عملوا الصالحات»، ابتدا حالا يک معناي اجمالي آيه را بگوئيم تا بپردازيم به دقايق آيه. خداوند به کساني که ايمان آورده‌اند و علاوه‌ي بر ايمان عمل صالح انجام دادند، چند بشارت و چند تا وعده در اين آيه شريفه داده، اولين آن اين است که «و يستخلفنّهم في الأرض» اينها رابه عنوان خليفه‌ي خودش يا خليفه، چون احتمالاتي در اين معنا وجود دارد. اينها را به عنوان خليفه در روي زمين قرار مي‌دهد اين يک.

کساني که ايمان آورده‌اند و عمل صالح انجام داده‌اند خداوند وعده داده که اينها خليفه در روي زمين بشوند وعده‌ي دوم خدا «وليمکننّ لهم دينهم الّذي ارتضي لهم»، آن ديني که پسنديده و مرتضاي اينهاست، ريشه‌دار و با نفوذ مي‌کند يعني دين اينها سيطره پيدا مي‌کند در همه‌ي ابعاد جامعه نفوس پيدا مي‌کند، يعني خودشان که مي‌شوند خليفه و حاکم دين، اينها هم نفوس پيدا مي‌کند، ريشه پيدا مي‌کند در جامعه، اين دو.

وعده سومي که خداوند داده اين است که خوف را از ميان اينها تبديل به امنيّت مي‌کند، ديگر در آن زمان خوف وجود ندارد در يک آرامش و امنيّت کامل به سر مي‌برند اين سه تا وعده. بعد نتيجه‌ي اين سه وعده يعني اگر اينها بشوند خليفه، آنهايي که ايمان دارند و عمل صالح انجام دادند، و اگر دين اينها نفوس پيدا کند و اگر امنيّت و آرامش حاکم باشد، اين سه تا محور وقتي شد نتيجه اش اين است که «يعبدونني لا يشرکون بي شيئاً»، طوري مي‌‌شود که همه‌ي مردم عبادت خدا مي‌کنند و هيچ کسي شرط به خدا نمي‌ورزد، يعني نتيجه‌ي آن سه تا اين مي‌شود که جامعه به سر حدي مي‌رسد، به يک مقطعي مي‌رسد که فقط عبادت خدا را مي‌کنند، شرک در آن جامعه وجود ندارد، اين هم نتيجه‌اش است.

بعد هم مي‌فرمايد بعد از اينها «و من کفر بعد ذلک فأولئک هم الفاسقون». بعد از اين وعدهاي که خدا داده يا بعد از تحقق اين وعده‌ها که حالا مي‌رسيم معنا مي‌کنيم.

پس شأن نزول آيه را بيان کرديم و معناي اجمالي آيه را بيان کرديم حالا مي‌خواهيم آيه را که تفسير کنيم در آيات بايد اوّل مفردات را يک مروري برايش بکنيم بعد که مفردات را مروري برايش کرديم و معنا کرديم بعد بيائيم مجموع ترکيبي آيه را معنا کنيم، اولين کلمه‌اي که در اين آيه‌ي شريفه وجود دارد وعد الله است، خداوند در اين آيه بعد از اينکه اين قضيه براي مسلمان‌ها اتفاق افتاد يک وعده‌اي داده.

وعده چيست؟ وعده يک نوع تعهدي است و وعده‌ي خداوند معنايش فوق تعهّد معمولي ما انسان‌هاست، در ميان ما انسا‌ها شما وعده مي‌دهيد که مثلاً من اين کار را انجام مي‌دهم حالا ممکن است موفق به انجام اين وعده بشويد يا ممکن است موفق نشويد که عمل کنيد، اما وعده‌‌ي خدا تخلّف ناپذير است، حالا ما از خود قرآن استفاده مي‌کنيم خصوصيّات وعده‌ي خدا چيست؟ منتهي قبل از اينکه از قرآن خصوصيّات وعده ي خدا را استفاده کنيم يک نکته‌اي که از مجموع برهان استفاده مي‌شود اين است که در مسائل بسيار مهم خداوند مسئله وعده را مطرح کرده، چه مسئله مربوط به نعمت باشد، عرض مي‌کنم که مربوط به بهشت باشد، مربوط به جهنّم باشد، مربوط به سرنوشت عالم باشد، مسائل بسيار مهمي است.

البته در ميان عقلا و بشر هم همينطور است، شما بينيد وقتي مي‌دانيد يک کسي يک کاري را انجام مي‌دهد يک کار معمولي است، هيچ وقت نمي‌آييد به او بگوييد که تو قول بده که اين کار را انجام مي‌دهي يا قول بده که اين کار را انجام نمي‌دهي، کارهايي که به صورت طبيعي انجام مي‌شود يا انجام نمي‌شود، اينها نياز به وعده ندارد، اما کارهاي بسيار مهم که طرف مقابل يک مقداري ترديد دارد که آيا اين کار انجام مي‌شود يا نمي‌شود؟ اينجا جاي وعده است حالا باز اين نکته را هم قبل از اينکه باز وعده‌ي قران را بگوئيم شما در ادبيات خوانديد مي‌گويند در امور خير عنوان وعد است و در امور شر وعيد است، البته اين مسئله اتفاقي نيست، شما به کتب لغت که مراجعه کنيد، کتب لغت وعده را هم در امور خير مي‌آورند و هم در امور شر مي‌آورند، وعده بالخير وعده بالشر، هر دو در کتب لغت آمده، اما وعيد فقط در امور شر مي‌آيد، در امور سيّئه مي‌آيد، در امور بد مي‌آيد، بعضي گفتند که نه! هر دو در هر دو استعمال مي‌شود.

«وعد» هم در خير است و هم در شر، «وعيد» هم در خير است و هم در شر است، اما غالباً و آنچه مقتضاي تحقيق است اين است که در استعمالات قرآن هم ما استفاده مي‌کنيم کلمه «وعد» أعم است، «وعد» هم در خير است و هم در شر، اما «وعيد» فقط در شر استعمال مي‌شود. حالا که اين اجمالاً در مورد وعد روشن شد که وعد در خير و شر است و وعيد فقط در شر است، وعد در جائي است که مخاطب ترديد دارد، نمي‌داند که آيا اين کار واقع مي‌شود يا نه؟

شما ببينيد در آيات بهشت و جهنّم جنّات عدن التي وعدت، وعد دارد، يعنی بشر برايش مسئله‌ي جهنم، مسئله‌ي بهشت يک مسئله‌اي نبوده که به اين زودي بتواند بپذيرد، خداوند اينها را در قالب وعد مطرح کرده است.

ما وقتي به قرآن مراجعه مي‌کنيم در مورد کلمه‌ي «وعد» اين آياتي که در مورد وعد داريم؛ «إنّ ما توعدون لآت و ما أنتم بمعجزين»، آنچه که شما وعده داده شده، لآت است حتماً واقع مي‌شود و انجام مي‌شود، يا اين آيه؛ «إنّما توعدون لصادق»، اين آيه: «إنّما توعدون لواقع»، از اين آيات استفاده مي‌کنيم اولين خصوصيت وعده‌ي خدا حتميّت است، اگر خداوند وعده داد حتماً انجام مي‌شود و حتماً واقع مي‌شود، وعده‌هايي که بشر مي‌‌دهد به يکديگر، بشر چون ناقص است، محدود است، عاجز است.

من الآن به شما وعده مي‌دهم که آقا فردا هزار جلد کتاب براي شما مي‌آورم، مي‌خواهم اين کار را انجام بدهم اما ممکن است فردا قدرت انجام اين کار را نداشته باشم و نمي‌دانم چه موانعي بعداً بوجود مي‌آيد، خداوند چون علم مطلق است و قدرت مطلقه دارد وعده‌‌ي خدا با وعده‌ي بشر از نقاط افتراقش همين است که وعده‌ي خدا لآتٍ و لواقع، و اين خيلي نکته‌ي مهمي است، حتي اين جنبه‌ي اخلاقي هم دارد، جنبه‌ي تربيتي هم دارد.

گاهي اوقات که ذهن انسان خداي نکرده مي‌رود در مسير وسوسه‌ي شيطان بلافاصله انسان به خودش مي‌گويد خدا جهنم را وعده داده، وعده‌ي خدا حتماً واقع مي‌شود، حتماً محقق مي‌شود، اين اولين خصوصيّت، «إنّما توعدون لصادق» اين يک عنوان ديگري در آيات قرآن است. آنچه که وعده داده مي‌شويد راست است و دروغ نيست! درست مطابق با واقع است، شما خوانديد صدق مطابقت يک چيزي با واقع را مي‌گويند، خداوند چون بين خدا و بين واقع حجابي وجود ندارد، الآن اگر من يک وعده‌اي بدهم شما ترديد داريد که آيا اين وعده‌ي من راست است يا راست نيست، براي اينکه هم بين من و واقع و هم بين شما و واقع هزاران حجاب وجود دارد، اما بين خدا و واقع که حجاب وجود ندارد، پس «إنّما توعدون لصادق»، راست و دروغ است.

يکي از خصوصيات وعده‌ي خدا اين است که وعده‌ي خدا حقّ است، بشر وعده‌اي که مي‌دهد روي ملاکات مختلف است، گاهي اوقات انسان وعده‌ مي‌دهد به يک کسي که يک چيزي بدهد، ممکن است آن مخاطب استحقاق اين شيء را نداشته باشد، من وعده مي‌دهم براي شما عرفان بگويم، شما ممکن است که آمادگي اين بحث را نداشته باشيد، اين علم براي شما الآن حق نيست. يا در امور مالي يا دنيوي بگوئيم، وعده بدهم به شما يک پستي داده شود، مسئوليّتي داده شود، اما واقعاً شما استحقاق اين وعده‌اي که داده شده را نداريد، اما وعده‌ي خدا حق است، يعني در هر چيزي که خداوند وعده داده آن مخاطب استحقاق اين وعده‌ي خدا را دارد، حق معنايش همين است.

حق يعني آن شيء ثابت و آن چيزي که در محلّ خودش واقع مي شود، ثابتي که هيچ اشتباهي در آن نيست، هيچ انحرافي در آن نيست. اگر خداوند وعده داده به انسان که انسان را در مقام دهم بهشت قرار بدهد، معنايش اين است که استحقاق مقام يازدهم را ندارد، مقام نهم هم بايد نباشد.

«إنّ وعد الله حقٌ»، اينها تعاملي است که در مورد وعده‌ي خدا در خود قرآن آمده، پس تا اينجا شد وعده‌ي خدا لآت، لواقع، لصادق، حقٌّ، باز در آيات قرآن داريم که وعد الله لا يخلف الله وعده، از چيزهايي که باز هست اين شد که خداوند خلف وعده نمي کند، محال است در مورد خدا، در مورد بشر خلف وعده ممکن است اما در مورد خدا محال است خلف وعده، نمي‌شود بگوئيم خدا وعده‌اي داده اما بعد انجام ندهد، انجام ندادنش يا بايد براي اين باشد که از اول برايش مجهول بوده و اشتباه کرده که اين از ساحت خداوند به دور است يا بايد بگوئيم عاجز است، اين هم نمي‌شود.

پس وعده‌ي خدا تخلف ناپذير است، اينها خصوصياتي است که شما مراجعه کنيد به قرآن شايد بيشتر از اين خصوصيات هم بتوانيد در بياوريد، به معجم مراجعه کنيد، کلمه‌ي وعد را بياوريد خيلي نکات مي‌توانيد از اين وعد استفاده کنيد، ببينيد خداوند در چه مواردي وعده داده، هم به شر وعده داده و هم به خير وعده داده، به آخرت وعده داده و به تمام اين امور مهمه.

«النار وعدها الذين کفروا هذه جهنم التي کنتم توعدون»، آن طرف هم مي‌فرمايد «جنّاتٌ عدنٍ التي وعد الرحمن عباده بالغير»، اين مقدار که عرض کرديم اين معنا روشن شد که کلمه‌ي وعد معنايش چيست؟ چرا خداود اينجا نمي‌فرمايد «فعل الله يا يفعل الله»، خدا اين کار را مي‌کند، چرا وعد مي‌گويد؟ اولاً وعده در امور خير يک بشارتي است به مخاطب، اما اگر خدا گفت فعلَ، در اين معنا بشارت و اينها وجود ندارد. و عرض کردم وقتي مسئله مهمي است براي مخاطب باور کردنش به اين زودي آسان نيست، اينجا خداوند کلمه‌ي وعد را استعمال فرموده، اين اولين کلام.

بعد مي‌فرمايد «وعد الله الذين آمنوا منکم»، خداوند وعده داده به کساني که «آمنوا منکم و عملو الصالحات»، ما در قرآن «آمنوا و عملو الصالحات» زياد داريم، «إنّ الذين آمنوا و عملوا الصالحات»، شايد تنها موردي که کلمه‌ي «منکم بين آمنوا و عملوا الصالحات»، آمده همين‌جا است و چه نکته‌‌اي را خداوند از اين کلمه‌ي «منکم» مي‌خواهد استفاده کند و مقصود خداست. «والعصر إنّ الإنسان لفي خسر، إلاّ الذين آمنوا و عملوا الصالحات»، قرآن را ببينيد اين کلمه‌ي «آمنوا و عملوا الصالحات» بيش از شصت بار در قرآن آمده، با هم مرکب.

اما فقط تنها موردي که کلمه‌ي منکم در آنها وجود دارد همين آيه ي شريفه است، اين چه مي‌خواهد برساند؟ يا بايد بگوييم اصلا اين کلمه‌ي من در اينجا زائده است، معنا ندارد، بالأخره من به تنهايي اگر در يک جا بيايد، اين را شما در ادبيات خوانديد، غالباً اين حروف اگر به تنهايي بيايند امکان اينکه حمل کنيد بر مبناي زائده وجود دارد اما جايي که مرکب آمده، مجرور و اضافه دارد اينجا دور از ذهن است که بگوييم من زائده است. اين من بيانيه است يک احتمال اين است که ما بيائيم کلمه‌ي من را من بيانيه قرار بدهيم. احتمال سوم اين است که اين من را در اينجا بعضيه قرار بدهيم، من را منِ تنبيضيه قرار بدهيم، حالا کدام يک از اينهاست؟

اولاً ببينيم اگر بيانيه باشد معنايش چيست اگر تبييضيه باشد معنايش چيست؟ «وعد الله الذين آمنوا منکم»، من را اگر بيانيه قرار بدهيد يعني اينکه تمام مؤمنين، منکم اين من بيانيه است مبيّنش هم همان کم است يعني همه، چون خطاب به همه‌ي مسلمان‌هاست، نتيجه اين است که خداوند اين وعده را به همه‌ي مؤمنين مي‌‌دهد،‌ هر کسي که ايمان آورده. اما اگر من را تنجيزيه قرار بدهيم يعني بعضي از مؤمنين، اين وعده براي همه مؤمنين نيست، اين وعده براي بعضي از مؤمنين است، وعد الله الذين آمنوا منکم» يعني بعضي از شما نه همه‌ي آنهايي که ايمان آورديد، کدام را انتخاب مي‌کنيد؟

چرا تبعيضيه؟ اگر خدا بخواهد همه مؤمنين را؟؟؟ قرار بدهد مگر اشکالي دارد؟ اگر گفتيم آيه مي‌خواهد بگويد تمام کساني که مؤمن هستند و عمل صالح انجام دادند را مي‌خواهيم اين سه بشارت را بدهيم، تبعيضيه يعني بعضي از اينها، بايد ببينينم چه وجهي وجود دارد که ما اين من را در اينجا من تبعيضيه قرار بدهيم نه بيانيه يا بالعکس.

يک نکته‌اي در معاني من وجود دارد، من بيانيه بر سر ضمير در نمي‌آيد، هميشه بايد مدخولش اسم ظاهر باشد، اين قاعده‌اي در ادبيات است بنابراين روي اين قاعده که اين را مراجعه کنيد من در ذهنم اين چنين هست که من بيانيه بر سر ضمير در نمي‌آيد. پس اين من تبعيضيه است، اين هم راجع به کلمه‌ي من. بعد نتيجه اين مي‌شود که اگر من تبعيضيه شد يعني خداوند مي‌گويد آنهايي که ايمان آوردند بعضي از اينها را نه همه‌ي اين کساني که ايمان آورده‌اند، بعضي از مسلمان‌ها را، بعضي از مؤمنين.

مرحوم علامه طباطبايي رضوان الله عليه فرمودند من تبعيضيه است و بيانيه نيست بعد فرمودند که والخطاب لعامه المسلمين وفيهم المناسب والمؤمن وفي المؤمنين بعضهم يعلموا الصالحات والوعد خاصٌ بالذين آمنوا منهم وعملوا الصالحات». ما اگر من را تبعيضيه گرفتيم، «وعد الله الذين آمنوا منکم»، منکم را اگر خطابتان را همه‌ي مسلمين بگيريد، خُب مسلمان‌ها چند گروهند، در مسلمان آدم فاسد هم داريم و سالم هم داريم، در مسلمان‌ها منافق داريم و مؤمن هم داريم، بعد مي‌خواهند بفرمايند «وعد الله الذين آمنوا منکم» از شما مسلمان‌ها، آن گروه مؤمنينشان.
اما به نظر ما مي‌رسد که نه! اينجا خطاب به عامه‌ي مسلمين نيست. خطاب به خود مؤمنين است، ما قرينه‌اي نداريم در اينجا که خطاب به عامه‌ي مسلمين باشد، يا بايد خطاب لعامه‌ي ناس باشد، منکم يعني هر کسي که اين قرآن دارد به گوش مي‌رسد و مي‌تواند مخاطب باشد، چرا خصوص مسلمين را ما بگوييم؟ «وعد الله الذين آمنوا منکم»، يعني بعضي از شما مردم که ايمان آورده‌ايد، ما قرينه‌اي اينکه بگوئيم جميع مسلمين از کجاست؟ چه قرينه‌اي داريم؟ اما به نظر ما اصلاً کم نه به ناس بر مي‌گردد و نه به مسلمين بر مي‌گردد به خصوص مؤمنين بر مي‌گردد، مي‌خواهد بفرمايد همه‌ي مؤمنين نه! مؤمنين هم مراتبي در بينشان هست «وعد الله الذين آمنوا منکم»، يعني «من المؤمنين» بعضي از مؤمنين. به نظر مي‌رسد که من تبعيضيه است و خطاب هم به عامه‌ي مسلمين نيست، حالا اين را باز يک دقتي بفرماييد تا هفته آينده.


وصلّی الله علی محمد و آله الطاهرین.


برچسب ها :

آيه‌ي 55 سوره‌ نور شان نزول آيه‌ي 55 سوره‌ نور وعد الله الذين آمنوا منکم وعملوا الصالحات تفسیر وعد الله الذين آمنوا منکم وعملوا الصالحات وعده های خداوند در آيه‌ي 55 سوره‌ نور وعده معنای وعده خصوصيّات وعده‌ي خدا استعمال وعید استعمال وعد تفاوت وعده های خداوند با وعده های انسان

نظری ثبت نشده است .