مهمترین، مؤثرترین و نافذترین عامل تهذیب نفس، انس با قرآن است
۲۷ شهریور ۱۳۹۸
۱۵:۱۸
۱,۲۰۰
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
-
مسئولان و مدیران نظام اسلامی میبایست در طهارت نفس و پاکدستی برای بقیه الگو باشند
-
بر همه آحاد مسلمین مراقبت برای اجرای احکام الهی لازم است
-
مراسم روضه هفتگی در دفتر حضرت آیت الله فاضل لنکرانی
-
مراسم روضه هفتگی در دفتر حضرت آیت الله فاضل لنکرانی
-
مراسم روضه هفتگی در دفتر حضرت آیت الله فاضل لنکرانی
-
مراسم روضه هفتگی در دفتر حضرت آیت الله فاضل لنکرانی
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین
خداوند را شاکر هستیم که سال تحصیلی جدید آغاز شد و امیدواریم که با عنایات ائمه معصومین(سلام الله علیهم اجمعین)، خصوصاً امام زمان(عج) یک سال بسیار پربار، مملو از عنایات علمی و معنوی برای همه حوزههای علمیه باشد بالخصوص برای این مجموعه مرکز فقهی ائمه اطهار(عليهم السلام) که واقعاً باید در رأس دعاهای ما همین مطلب باشد.
اول سال تحصیلی خودمان را کاملاً به خدا بسپاریم و از خدا استمداد بجوئیم، اينکه استعداد و حافظه ما قوی است، از بیان بسیار فصیح و جالبی برخورداريم و امکانات براي رشد تحصيلي ما فراهم است همه اينها جهات ظاهری قضیه است اما، جهت واقعی قضیه آن است که ما بايد خود را به خدا بسپاریم، که عالم مطلق و منبع حقیقت علم است و ما بايد بتوانيم به کمک و عنايت حضرتش به آن حقيقت و منبع برسيم.
واقعاً به این حدیث نوراني «العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء» معتقد باشید. در بحثهای سنگین علمی شیطان ما را به جدَل و تبعيت از هوي و هوس نکشاند، مردم معمولی یک جور هوي و هوس دارند و ما طلبهها در لغزشگاه نوع بسیار خطرناکی از هواها قرار داریم، این یک واقعیت است که انسان باید آن را بگوید و این درد دلها و این حرفها مطرح بشود.
اولاً بزرگترین هوي این است که فکر کنيم آنچه که ما میفهمیم حق است و بس.
حالا یک وقتی یک مطلبی ضروریِ دین و مذهب است، ضروری فقه است، اين در جای خودش. اما اگر من بهطور کلي بگويم آنچه که من میفهمم همین حق است و بقیه اشتباه کردهاند این خطرناکترین نوع هوي است، ما این هوا و هوسها را بشناسیم، انسان در مسائل علمی باید راههای متعارف را پیش برود، استدلالها را دنبال کند آنگاه آنچه را که بین خودش و خدا فهمید حق است، بگوید ان شاء الله مطلب همین است. آن هم باز باید یک ان شاء الله در کنارش بیاورد، نگوید حتماً رأی خدا اين است که من میفهمم.
بايد از این هوا و هوسها که در حیطههای علمی هم خطرناک است و هم فراوان و هم مکتوم پرهيز کنيم، سایر مردم هوا و هوسهایشان روشن است، مال دنیا، شهوتهای در خوراک و غير خوراک که هر انسانی معمولاً دارد اما هوي و هوسهایی که در مجموعههای علمی وجود دارد مکتوم است، آدم نمیفهمد این هوي و هوس است! اینکه شیطان عمل بسیار بد را برای انسان تزیین میکند، در ما طلبهها به اینست که یک باطلی را برای ما حق جلوه میدهد، تا بگويم حق این است که من میفهمم و بقیه هم باید همینطور بگویند، اگر غیر از این بگویند از دین خارج شدهاند و یک آثاری هم بر آن بار میکند که وزر و وبال خودش را هم مضاعف میکند.
ما باید این هوي و هوسها و مکر شيطان را بفهميم. هر روزی که در مسائل تحصیلی بر ما ميگذرد، شب هنگام خودمان را محاسبه کنیم ببینیم کجا تبعیت از هوي و میل نفسانی خود کردهام.
بحث امروز ما نقش قرآن در تهذیب نفس انسان است. ما در مراجعه به زندگی بزرگان میبینیم مهمترین مؤثرترین و نافذترین عامل در تهذیب نفس خود را انس با قرآن قرار میدادند، امری که در قدیم علما بسیار به آن اعتنا و توجه داشتند اما در اين زمانه به آن نحوه سابق مورد توجه نیست. انس با قرآن برای انسان نورانیّت میآورد، ائمه ما چرا مقیّد به خواندن قرآن بودند؟ در سیره ائمه هست که برخی از ائمه هر سه روز یک بار قرآن ختم میکردند، به تبع سیره ائمه اعتنای مراجع به قرآن و انس با قرآن بسیار است.
آيا تا بهحال فکر کردهاید که از قرآن برای تهذیب خود چقدر استفاده کردهايم؟ چه سرمایهای را تا اين زمان به خاطر غفلت از این کتاب الهی از دست دادهايم؟
امروز بحمدالله در حوزه علميه از یک جهاتی قدمهای بلندی در مباحث قرآني برداشته میشود، آیات پزشکی قرآن، آیات اقتصادی، اعتقادی، سیاسی و... مورد دقّت نظر پژوهشگران و محققين قرار گرفته است که این خیلی مهم است اگر صدها سال هم کار بشود در آخر باز نمیتوانیم بگويیم کاملاً آیات سیاسی را بدست آوردهايم و بیشتر از این نیست. نه، قرآن این ظرفیت را دارد که به یک جا ختم نمیشود.
اما نسبت به بُعد تهذیبی قرآن ما بايد از همين اول سال تحصيلي انس با قرآن را جزء برنامه خود قرار بدهیم، ما اگر علم و اجتهاد و قدرت تحلیل مسائل کلامی و فلسفی هم پیدا نکنیم اما از برکت حوزه انس با قرآن پیدا کرده باشيم. این خود موفقیتی بزرگ است. گاهی در این اشتغال به بحثهای عمیق علمی و اجتهادی از اول تا آخر سال نام یک اصولی و يک فقيه را هزار بار میبریم. اما چقدر از قرآن نام برده و چقدر در محضر قرآن بودهایم؟ اگر ما طلبهها در محضر قرآن نباشیم بقیه امور ما هباءً منثوراً است.
خطبه 176 امیرالمؤمنین(علیه السلام) در نهج البلاغه چندین محور دارد، اين خطبه برای ما طلبهها بسيار کاربرد دارد. یک محورش مسئله قرآن است. شروع خطبه از همین جاست که ميفرمايد «انتفعوا ببيان الله» از بیان خدا انتفاع ببرید، یعنی بخوانید، تدبّر کنید تا از آن بهرهمند شويد. گاهی در آیات قرآن، نسبت به مسائل اعتقادی استدلالهایی مشاهده ميشود که در تمام کتب فلسفی وجود ندارد، آدم یک آیهای را میخواند میگوید عجب! در اين آيه چه استدلال قویای بر توحید و اصل وجود خدای تبارک و تعالی است، «واتعظوا بمواعظ الله» موعظههاي خدا را بپذيريد. ببينيد در اين مواعظ خداوند دنیا را چگونه تصویر کرده است؟
وقتی انسان در محضر قرآن هست حقیقت دنیا را میفهمد. چون خالق هستي برای او بیان میکند، قرآن کتاب معمولی نیست که انسان ميخواند. وقتی نگاه انسان به قرآن افتد و آن را میخواند خداوند از همان لحظه براي او معلمی میکند و یک نکتهای را در ذهنش قرار میدهد البته اگر قرائت با تدبّر باشد. چه موعظهای از قرآن بالاتر؟
«واعلموا أن هذا القرآن هو الناصح الذی لا یغش» بدانيد قرآن نصیحت کنندهای است که غش در نصیحتش نیست، یعنی فقط و فقط سعادت شما را میخواهد و چیزی غیر از اين نیست، نفعی برای خودش ندارد، هدف دیگری دنبال نمیکند، قرآن دنبال رشد و تربیت و تهذیب شماست «والهاد الذی لا یضلّ» قرآن هدایتگری است که آدم را به مقصد میرساند. در هدایتگریاش اشتباه نمیکند، و او را گمراه نميسازد. انسان وقتی این تعابیر را باور کند، بهترین لحظات عمرش را در کنار قرآن ميگذارد. نیمهی شب میگوید چند سطری قرآن بخوانم. آثار قرائت و تدبر قرآن در نیمه شب خیلی بیشتر از روز است، این را هم تجربه ثابت کرده است. باید از خواندن قرآن لذت ببریم.
از یکی از آقایان منبریها در عاشورای امسال شنيدم که بالای منبر راجع به ختم قرآن سخن ميگفت، خودش گفت من هنوز یک بار موفق به ختم قرآن نشدهام، خیلی تعجب کردم! تو که مُبلغ دینی، چطور بالای منبر مینشینی که یک بار کتاب الهی را نخواندهای! آيا این نقص نیست؟! ما طلبهها که ادعا داریم ميخواهيم هم خودمان را هدایت کنیم و هم جامعه را بدون انس با قرآن نمیشود.
من در مورد دقتهای عمیق تفسیری که آن هم عنایت خاص خدا را میطلبد، نمیگویم اگر کسی آن دقتها را نداشته باشد انس با قرآن ندارد! نه، قرآن یک سفره گستردهاي است که هر کسی هر چه بیشتر با خلوص و طهارت کنار آن بنشیند از نعمت و عنایت الهی بیشتري بهرهمند ميشود. من گاهی فکر میکردم چرا ائمه ما ثقل و عِدل قرآن شدهاند؟ (ثقل اصغر)، آیا این یک جنبه تعبدی دارد و خداوند تعبداً میفرماید من اینها را به عنوان اوصیاء رسول خودم و ثقل اصغر قرار دادهام باید از اینها تبعیت کنید. به فکرم رسيد تعبدي در کار نيست. چون هیچ شأنی در مورد ائمه بالاتر از این نیست که خداوند فرموده است «عندهم علم الکتاب»، ائمه ما نه فقط علم قرآن بلکه علم کتاب، يعني هم عالم به قرآن و هم عالم همهی کتب آسمانی هستند. اين مقام با مقام «عندهم علمٌ من الکتاب» که بعضی از انبیاء گذشته داشتند از زمين تا آسمان تفاوت دارد. آيا سزاوار است نسبت به شخصيتي که چنین مرتبهای دارد کسی تردید در عصمت و تردید در ولایت تشریعی او کند؟
اين بحث بسيار مهم را چند سال است در مباحث فقهی و اصولی مطرح کردهايم که در طول خدای تبارک و تعالی، و رسولالله، ائمه ما هم مصدر تشريع هستند. هر چه هم زمان میگذرد اعتقادم بر این مطلب قویتر گرديده و شواهد زیادتری بر آن پیدا میکنم.
همین اواخر به يک روايتي در مورد امیرالمؤمنین(علیه السلام) برخوردم که آن حضرت وقتی با مسئلهای مواجه میشد که جواب آن نه در قرآن بود و نه در سنت پیامبر، با الهامی که خدای تبارک و تعالی به او مينمود جواب آن مسئله را پیدا میکرد، معناي مشرع بودن هم همین است. یا در همین قضیه فضيلت زيارت حضرت اباعبدالله از امام(علیه السلام) ميپرسند زیارت اباعبدالله(علیه السلام) چقدر ثواب دارد؟ میفرمایند برای هر قدمش یک حج مبرور و عمره مقبوله، بعد میگویند نه ده حج، بعد میگویند نه صد حج، بعد میگویندنه هزار حج، آيا معناي این جزء اين است که خودشان منبعیت براي تشریع دارند؟ خدا این اجازه را به ائمه(علیهم السلام) داده که تشریع کنند. به اذن پروردگار ملاکات واقعی احکام که نزد خدای تبارک و تعالی هست نزد ائمه معصومین هم قرار داده شده. لذا ميتوانند براساس آن ملاکات حکم کنند. این نکته بسیار مهمی است.
یکی از ادله ما بر این مدعا که ائمه مصدر تشریع هستند همين آيه است که «عندهم علم الکتاب»، علم کتاب در نزد اینهاست، علم کتاب نه فقط ظاهر کتاب است بلکه بواطن این کتاب و ملاکاتی که در این بواطن مطرح شده در اختیار اینهاست و بر اساس آن تشریع میکنند.
من در بررسي مقامات فضائل و مناقب ائمه(عليهم السلام) هيچ منقبت و فضيلتي را بالاتر از مقام «عندهم علم الکتاب» پیدا نکردم، اگر شما پیدا کردید به من بفرمائید. ما هم که در همین مسیر هستیم هرچند محال است به آن مرتبه برسیم ولی از حد مقدور آن چقدر به دست آوردهایم؟ تا انس با قرآن پیدا نکنیم به جزئي از علم الکتاب هم نمیتوانیم برسیم. البته انس با قرآن غیر از حفظ قرآن است که آن هم مراتب نازلهای از نور خدا را دارد.
امیرالمؤمنین فرمود «ما جالس هذا القرآن احدٌ إلا قام عنه بزیادة و نقصان زيادة في هدي ونقصان من عمي»، هیچ کسی در محضر قرآن ننشست مگر اینکه زیادتي برای او به وجود آمد و نقصاني از او رفع شد، در مرحله هدایت یک زیادهای هست، حتی آن کسی که معنای آیات قرآن را نفهمد، به برکت این قرآن نوری در او ایجاد میشود که جلوی بعضی از انحرافاتش را میگیرد «واعلمهم أنّه لیس علی احدٍ بعد القرآن من فاقة». کسی که قرآن را داشته باشد دیگر احتیاج به هیچ چيزي ديگري ندارد، البته این قرآنی که امیرالمؤمنین میفرماید قرآن همراه با مبیّن واقعی آن است که ائمه(علیهم السلام) هستند «و لا لأحدٍ قبل القرآن من غني»، بدون قرآن احدی غني نميباشد، غنا و بينيازي در قرآن است.
امام خميني(رضوان الله تعالی علیه و حشره الله مع اجداده الطیبین)، مأنوس با قرآن بوده. از بعضی شاگردان ايشان نقل شده که امام میفرمود: قرآن را مثل رسائل که روی خط خطش دقّت و تأمل ميکنيد، بخوانيد (البته با حفظ جايگاه رفيع قرآن و استعاذه از پروردگار در به کار بردن تشبيه) خود را در محضر قرآن ببينيد و آيات نوراني آن را در دل خود قرار دهيد و در مورد ان فکر کنيد. قطعاً خداوند نکاتي به ذهن شما میآورد که شاید در هیچ تفسیر و کتابی نیامده باشد.
قطعاً کلیدهای سعادتی به دست انسان داده میشود که هزاران استاد اخلاق هم نمیتوانند برای انسان بیان کنند، واقعاً عجیب است. قرآن به انسان کلید میدهد، راه را نشان میدهد.
امام در بعضی از کتابهای اخلاقیاش شايد چهل حدیث یا اسرار الصلاة باشد راجع به یک آیه در دو سه صفحه نکات زیبا و دقیقی بیان میکند، آنگاه این جمله را که برای من خیلی عجیب بود، میفرماید که در مورد این آیه اینقدر نکته در ذهنم وجود دارد که اگر بخواهم بنویسم یک کتاب میشود. هدایت این است که تا روزهای آخر عمر، اين برنامهاش در محضر قرآن بوده، امام از میان ما رفت قطعاً مجال نيافتند هزاران نکته قرآنی را که فهمیده بودند برای جامعه و حوزههای علمیه بیان کنند. ما باید امام را الگوي خود در انس با قرآن و دقّت نظر در آيات کريمهاش قرار دهیم.
آيا شده قرآن را باز کرده و درباره یک صفحهاش لااقل یک ربع با حوصله دقت و فکر کنیم. من امروز فکر میکردم برای شروع سال تحصیلی چه چیزی اولویت دارد؟ اين به ذهنم رسید که برای همه ما ضروری است در کنار برنامههاي درسي، قرائت و انس با قرآن را قرار دهیم که آثار زيادي دارد.
«فاستشفوه من ادواءکم» دردهایتان را با قرآن دوا کنید، این اطلاق دارد، و شامل دردهای روحی و جسمي میشود، «واستعینوا به علی لأوائکم»، از قرآن برای رفع گرفتاریهایتان استفاده کنید، اگر گرفتار مشکلی در خانواده يا اجتماع شديم به قرآن پناه ببریم، اعضاء خانواده را جمع کنيد و هر کسی چند آیه از آیات قرآن بخواند «فإن فیه شفاء من اکبر الداء و هو الکفر»، قرآن درد بزرگ کفر را شفا میدهد چه رسد به دردهای جزئی، ما چه میدانیم آخر عاقبتمان چه میشود؟
خدای ناکرده بعد از 30 ـ 40 سال درس و بحث مبادا شیطان غلبه پیدا کند و ما را در مسیر کفر قرار بدهد کما اینکه براي عدهاي اتفاق افتاده است، اکبر داء کفر و نفاق و غیّ و ضلالت و گمراهی است. بالأخره ما که در مسیر فهم دین خدا هستیم باید به واقع دين خدا برسيم؟! چه چیز میتواند انسان را در رسیدن به آن کمک کند؟ انس با قرآن.
اينکه امروز بعضي در همين لباس به راحتي ضروريات اسلام، مثل حجاب را انکار ميکنند. و به اسم اجتهاد میگویند چیزی به نام حجاب نداریم، این غير از ضلالت و گمراهی است؟ غير از اين است که به فرموده قرآن شيطان اعمال و افکارشان را زينت داده است؟ «الشيطان زيّن لهم اعمالهم».
در مطالعه زندگی اين افراد ميبينم اینها انس با قرآن نداشتند، انس با قرآن فقط تلاوت ظاهری نيست. قرائت همراه با تدبّر است که ببیند ائمهاي که مخاطب و من خوطب به قرآن هستند درباره این آیات شریفه چه میفرمایند؟ انس با قرآن جلوی سوء عاقبت انسان را میگیرد. این قرآنی که در قیامت شفیع انسان میشود در دنیا هم نمیگذارد سوء عاقبت پیدا کند، «إسئلوا الله به»، بهوسيله قرآن از خدا در خواست کنید با خدا مناجات کنید و قرآن را واسطه قرار بدهید. همین کاري که در شبهاي قدر انجام میدهیم، ولي نباید اختصاص به اين شبها داشته باشد.
«وتوجّهوا إلیه بحبّه»، با حب و علاقه به قرآن به خدا توجه کنید چه کسی میتواند با خدا ارتباط برقرار کند؟ البته خدای بزرگ صدای هر انسانی ولو کافر را هم میشنود اما ارتباط در اینجا یک ارتباط خاص است. يکي از عوامل ارتباط ویژه انسان با خدا حبّ قرآن است.
اگر مابه کلام خدا عشق بورزیم وقتی نگاهمان به آیات قرآن میافتد احساس آرامش و نشاط در درون خود ميکنیم، خود را در همان لحظهای قرار بدهیم که جبرائیل این آیات را بر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نازل فرمود. «و لا تسئلوا به خلقه إنه ما توجه العباد إلی الله بمثله» بندگان خدا هرگز نمیتوانند با چيزي مثل قرآن توجه به خدا پیدا کنند فقط با قرآن خواهند توانست با خدای تبارک و تعالی ارتباط ويژه برقرار کنند، ادامه خطبه را إن شاء الله ملاحظه کنيد.
در اين آغازين روز سال تحصيلي عهد ببنديم دوري از خدا را کنار بگذاريم، علاقه به قرآن را در قلب خود افزون کنيم تا ان شاء الله به برکت قرآن و نورانیّت آيات الهي، خدای تبارک و تعالی سالي پر از برکت علمی و معنوی برای همه حوزویان و عالمان دین و فضلاء اين مرکز علمي قرار بدهد.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته