ديدار جمعي از نيروهاي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي از قرارگاه سازندگي نجف اشرف (1387/5/24)

۱۹ شهریور ۱۳۹۰

۱۶:۴۸

۱,۸۹۳

خلاصه خبر :
جمعي از نيروهاي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي از قرارگاه سازندگي نجف اشرف روز پنج شنبه 24/5/1387 با آية الله محمد جواد فاضل لنکراني (دامت برکاته) ملاقات نمودند.

آخرین رویداد ها

بسم الله الرحمن الرحيم

جمعي از نيروهاي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي از قرارگاه سازندگي نجف اشرف روز پنج شنبه 24/5/1387 با آية الله محمد جواد فاضل لنکراني (دامت برکاته) ملاقات نمودند.

در اين ديدار معظم له ضمن خوش آمدگويي به حضار و تبريک ميلاد با سعادت حضرت بقية الله الاعظم (عج) با قرائت آيه شريفه "ليس البرّ اََن تولوا وجوهَکُم قَبلَ المشرق و المغرب ولکن البرّ مِن آمن بالله و اليوم الآخر و الملائکة و الکتاب و النبيين و آتي المال علي حبه ذوي القربي و اليتامي والمساکين ....
فرمودند:
اين آيه شريفه از جامع ترين آياتي است که در آن نيکي هاي اعتقادي و عملي و اخلاقي بيان شده است. اين سوال براي بسياري از افراد مطرح است که چه کار کنيم تا نزد خداوند آدم خوب و از صالحين و ابرار باشيم. خداوند متعال در اين آيه شريفه در پاسخ به نصاري و يهود که مي گفتند انسان هاي خوب ما هستيم که به طرف مغرب و مشرق عبادت مي کنيم مي فرمايند: ملاک خوبي انسان اين نيست که به کدام سمت عبادت مي کند بلکه ملاک نيکي؛ ايمان به خدا، روز قيامت، ملائکه الهي، انبيا و قرآن است. ايمان به قرآن ايمان به همه کتب الهي است. اين ها ملاک نيکي و بِرّ اعتقادي است. سپس به بيان نيکي در مقامِ عمل مي پردازد و مي فرمايد : مال خود را به نزديکان(ذوي‌القرباي پيامبر)، فقرا و يتيمان انفاق مي کنند و نماز را اقامه کرده، زکات پرداخته و به عهد خود وفا مي کنند. اين آيه يکي از شش آيه اي است که در باب خمس به آن استناد مي شود. در مرحله آخر به بِرّ اخلاقي اشاره مي فرمايند: و کساني که در سختي ها ومشکلات زندگي صبر را پيشه خود مي سازند اين ها افراد صادق و متقي و با تقوا هستند.(آيه 177 سوره بقره)
روايت خيلي خوبي از پيامبراکرم(ص) در ذيل آيه شريفه وارد شده که حضرت فرمودند: کسي که عمل به اين آيه کند ايمانش کامل شده است. ما اگر بخواهيم ايمانمان کامل باشد بايد بتوانيم به اين آيه عمل کنيم. براي تشخيص نيکي و نيکان بايد اين آيه را بفهميم و طبق آن عمل کنيم.
ما از آيه شريفه چند نکته استفاده مي نماييم. با توجه به اين آيه و نيز آيه مبارکه " انما المومنون اخوة" مي فهميم ملاک در اخوت و برادري همين مواردي است که آيه ذکر فرموده است. ما با کساني که ايمان به خدا، قيامت، انبياء و قرآن دارند برادر هستيم. اما نسبت به کساني که ايمان به خدا و انبياء الهي و قرآن ندارند خدا هيچ وقت نمي گويد برادر هستيد. ما با اين افراد هيچگاه احساس ارتباط اخوت و برادري نمي کنيم. ايمان به کتاب معنايش ايمان به هر آن چيزي است که در قرآن آمده است نه آنکه فقط بگوييم قرآن را خدا فرستاده است. در قرآن وقتي مسئله دين مطرح مي شود مي فرمايد: دين مورد قبول خدا اسلام است.(إن الدين عند الله الاسلام) البته محدوده آن را فقط به دين پيامبر آخرالزمان منحصر نمي کند چون حقيقت و باطن همه اديان الهي اسلام است. آنها که تسليم واقعي خدا هستند افرادي هستند که مورد قبول خداوندند. ما نمي توانيم از نظر اعتقادات، روايات و معارف ديني که در اختيار ما قرار داده شده به هيچ وجه بگوئيم بين يک مسلمان و يهودي برادري وجود دارد. کدام عالم ديني و کسي که آشناي به معارف و حقايق ديني باشد مي تواند بگويد بين يک مسلمان و يهودي اخوت وجود دارد؟ يا بين يک مسلمان و مسيحي اخوت وجود دارد؟ دايره برادري محدود به همين مواردي است که از آيه شريفه استفاده مي کنيم. محدوده ارزش ها و ملاک هاي واقعي در نزد خدا در اين آيه نهفته شده است. دايره منتظران واقعي بر مبناي همين ايه شريفه است.
اگر از ما سوال کنند منتظر واقعي چه کسي است؟ مي گوئيم افرادي که اين آيه بيان فرموده است. در اين آيه خداوند کاملاً ابعاد و چارچوب برّ و نيكي را بيان و روشن مي فرمايند. ما هيچ گاه نمي توانيم بگوئيم چون ديگري به حسب ظاهر انسان است با ما برادر است. اخوت و برادري که ملاک قرآني دارد و آثاري نيز بر آن مترتب است همين است که آيه مي فرمايد. از آثار برادري آن است که افراد توجه به همديگر داشته باشند و محبت به هم بنمايند و مشکلات يکديگر را حل نمايند اگر چنان چه به يک فرد مسلمان ظلم شود برادرش احساس کند که اين ظلم به خود او شده است. اينکه فرموده " انما المومنون اخوة" و برادري را در ايمان منحصر کرده است، معنايش همين است که برادري از دايره ايمان بيرون نمي رود و ما نمي توانيم از اين دايره تجاوز کنيم.
حال اگر انقلاب اسلامي به به عنوان يک انقلاب ارزشي جلوه کرده است و امام راحل ما با فداکاري هاي مردم و تأسي به قيام حضرت اباعبدالله الحسين (عليه السلام) و با اميد به ظهور حضرت حجت (عج) اين انقلاب را بوجود آوردند، اين انقلاب متکي به همين پايه هاي ارزشي است که در متون دين ما وجود دارد. امام (ره) که يک مکتب جديد با خود نياوردند. همين متون و معارف ديني را احياء فرمودند و به صحنه عمل آوردند و ارزش ها را در جامعه زنده کردند. قبل از انقلاب مسلمان ها ارزش خود را در اين مي ديدند که نمازي بخوانند، روزه اي بگيرند، خمس و زکاتي بدهند و حجي هم بروند و اسلام را در همين حد خلاصه مي کردند. اما امام آمدند و حقايقي از دين را احيا کردند.
مسئله ظلم ستيزي درمقابل ظالم و عدم تحمل ظلم را تاکيد فرمودند. لازم است بر همه ما که انقلاب و منشأ عظيم معنوي آن را که در قرآن و سنت است بشناسيم. بر همين اساس امام يکي از مهمترين آرمان هاي انقلاب ما را محو اسرائيل بيان فرمودند. شايد عمر اين کلام امام به پنجاه سال برسد از همان سال 42. اين فقط به عنوان يک شعار سياسي محض مطرح نبود بلکه به عنوان آرماني که ريشه قرآني دارد و قرآن ما را مکلف به آن کرده مطرح شده است. چرا که بايد در مقابل کساني که ظلم کرده و تعدي به حقوق ديگران کرده اند قيام کرد.
لذا امام راحل ظاهراً قبل از سال 42 وقتي به يزد تشريف برده بودند در كتابخانه وزيري اين يادداشت را مرقوم فرموده بودند كه «إنما اعظكم بواحدة أن تقوموا لله مثني و فرادي» براي خدا قيام كنيد در مقابل ظالمين.
حال اگر چنين حرفي زده شود كه بين ملت ايران و اسرائيل چه فرقي وجود دارد؟ ما همانطور كه ملت ايران را دوست داريم ملت اسرائيل را هم دوست داريم. اين كشف از آن مي‌كند كه پايه‌هاي اعتقادي چنين گوينده‌اي ضعيف است. و كسانيكه چنين افكاري دارند بايد تجديد نظر در مسائل اعتقادي شان بكنند. اين افراد ماهيت انقلاب برايشان روشن نشده و بايد در فهم و دركشان نسبت به انقلاب تجديد نظر بكنند اگر از يك جواني كه حتي امام را هم درك نكرده اما يك مقداري با افكار امام آشنا باشد، بپرسيم به نظر شما مردم فلسطين با مردم اسرائيل يكي هستند؟ خواهد گفت: هرگز چنين نيست. چه كسي مي‌تواند بگويد مردمي كه از اطراف دنيا با پول و تطميع و وعده و وعيدها جمع شده‌اند و آمدند سرزميني را اشغال كرده‌اند ما اينها را دوست داريم. كسيكه اين حرف را مي‌زند بايد بين ظالم ومظلوم و حق و باطل فرقي قائل نباشد. يعني نمي‌فهمد ظالم كيست و مظلوم كيست. حق چيست و باطل چيست.
البته مردم و جوانان ما به خوبي مي‌فهمند كه اين افكار افكار باطلي است و ناشي از جهالت يا غرور گوينده آن است و ما اميدواريم حرفهايي كه اين روزها زده شده روي مبناي جهالت باشد. اما گاهي ناشي از غرور است. يك انسان پيش خودش فكر مي‌كند كه تقربش به خدا در جامعه بيش از همه است. يا فكر مي‌كند همه چيز را خودش مي‌فهمد. اتفاقاً اين مهمترين دليل بر اشتباه اوست كسيكه فكر مي‌كند اعقل مردم است همين خيال دليل است كه او اضعف مردم از نظر عقل است. انساني كه چيز فهم است روز بروز دايره مجهولات برايش بيشتر مي‌شود هر چه جلوتر مي‌رود مي‌بيند مجهولاتش از معلوماتش خيلي بيشتر است.
ما خيلي تأسف مي‌خوريم كه سي سال از انقلاب ما مي‌گذرد و يك شعار بسيار محكم كه توسط امام رضوان الله عليه مطرح شده و رهبر معظم انقلاب نيز خيلي قوي‌تر و محكم‌تر آنرا دنبال مي‌كنند و ملتهاي بيدار كه در رأس‌شان ملت ايران است آنرا قويتر دنبال مي‌كنند آنگاه يك فردي پيدا مي‌شود و طوري حرف مي‌زند كه اول كسانيكه از آن استقبال مي‌كنند رسانه‌هاي صهيونيستي است. خود اين آدم نبايد بفهمد مطلبي كه رسانه‌هاي صهيونيستي از آن استقبال مي‌كنند چيست؟ آنها هفتاد سال است كه مي‌خواهند خود را به عنوان يك ملت به دنيا تحميل بكنند آنوقت شما با اين حرف‌تان آن را تقويت مي‌كنيد. مي‌گوئيد ما ملت اسرائيل را دوست داريم و به خيال خود خيلي هم شجاعت به خرج داده و مي‌گوييد من از كسي هم وحشت ندارم و اين حرف را مي‌زنم. خيلي از جاهلان هستند كه حرف خود را مي‌زنند و از كسي هم وحشت ندارند.
اتفاقاً آدم عاقل بايد وحشت داشته باشد كه حرفش درست هست يا نيست. كسيكه همينطور بي مهابا مي‌گويد من وحشت ندارم اين ناشي از عدم علم اوست
ما در آستانه ولادت امام زمان عليه السلام بايد حقيقت دين و قرآن را بهتر بشناسيم. اگر از من بپرسند عارف‌ترين مردم به امام زمان (عج) در زمان ما كيست در درجه اول خواهم گفت امام رضوان الله عليه . بدون آنكه ادعاهاي خرافي و واهي رويت و ملاقات با امام زمان عليه السلام را داشته باشد تمام وجودش را مسئول در مقابل و محضر امام زمان مي‌ديد و بر اساس آنچه كه قرآن تبيين كرده بود حركت مي‌كرد. نه كم و نه زياد. و اگر از ايشان سوال مي‌كردي كه آيا با حضرت ارتباط داريد؟ شديداً برخورد مي‌كرد. من يادم هست يك وقت جناب حجة الاسلام و المسلمين آقاي قرائتي در همين جا خدمت والد راحل (ره) آمدند و والد ما بشدت اظهار نگراني و ناراحتي كردند از اينكه دارد مدعيان دروغين ارتباط با امام زمان پيدا مي شود. اينها دين و افكار مردم را در جامعه منحرف مي‌كنند . ما روايات معتبر داريم كه هيچ كس از زمان ظهور اطلاع ندارد. بله زمينه‌سازي براي ظهور بايد بشود اما اينكه چه زماني ظهور صورت مي‌گيرد معلوم نيست يكسال، دو سال، صد سال يا بيشتر. آيا بشر صد سال پيش مي‌توانست وضع بشر امروز را با اين همه پيشرفت درك بكند؟ بشر صد سال پيش خود را افراد بسيار فوق العاده نسبت به صد سال قبل خود قلمداد مي‌كردند. حال بشر امروز كجا مي‌تواند درك كند كه بشر صد سال آينده كي هست و چه مي‌كند. چه قدرت فكري، علمي و روحي در اختيار آنها قرار خواهد داشت؟ و شايد از اين صد سال‌ها متعدد نياز باشد.
حالا افرادي پيدا مي‌شوند و مي‌گويند يكسال ديگر، يك ماه ديگر دو روز ديگر ظهور صورت مي‌گيرد. خيلي بايد مراقب اين افكار باشيم. يكي از حرفهاي باطل كه اين روزها زده شده اين است كه ذكر ايران عبادت است. ذكر ايران چه ربطي به عبادت دارد. اين كج فهمي از مسائل ديني است. اگر مقصود آن است كه ايران چون اسلامي است از اين جهت توجه به اين عنوان ثواب دارد بايد دانست كه هر طلبه مبتدي مي‌داند كه بين ثواب و عبادت تفاوت زياد است. آيا همان‌طور كه ذكر علي عبادت است مي‌توان گفت كه ذكر ايران نيز عبادت است؟ اين چه تصرف جاهلانه‌اي است كه در مسائل ديني مي‌شود؟
و متأسفانه اين حرفها منتشر مي‌شود و روحانيت بايستي بدون حب و بغض‌هاي سياسي با اين افكار غير صحيح و باطل برخورد كنند. اگر در پاسخگويي به اين افكار ناصحيح حب و بغض سياسي وجود داشته باشد ضررش از خود آن افكار بيشتر خواهد بود. روحانيت انقلابي كه مي‌بيند افكار پنجاه ، شصت ساله امام را با ظواهر فريبنده تغيير مي‌دهند. الان به اين شكل تغيير مي‌دهند و سال بعد خواهند گفت ما خود دولت اسرائيل را هم دوست داريم. دولت هم بالاخره جزء همان ملت هستد ديگر.
به فرمايش امام كسانيكه به كمك دولت اسرائيل آمده‌اند از سربازان اسرائيل هستند. از مراجع ما سؤال مي‌كردند كه درعملياتهاي استشهادي گاهي مردم اسرائيل هم از بين مي روند؟ مي‌فرمودند جايز است و مانع ندارد. مطلبي كه الآن بذهنم آمد آن است كه رهبر معظم انقلاب در 22 بهمن فرمودند وصيت نامه امام را با دقت بخوانيد و جزء برنامه‌هاي درسي قرار دهيد. اين وصيت‌نامه محصول عمر يك فقيه ، فيلسوف ، عارف و مفسر قرآن و سياستمدار بي‌نظير دوران است.
ما انتظار داريم از كسانيكه تريبون در اختيارشان هست و صدايشان به خيلي جاها مي‌رسد بدانند كه در مقابل حرفهايشان مسئوليت دارند و اين مسئوليت كم چيزي نيست. من در برابر شما كه پنجاه نفر هستيد يك مسئوليت دارم و اگرجمعيت پنجاه ميليون باشد مسئوليت بهمان مقدار سنگين‌تر است. فكر مي‌كنيم سخن گفتن آسان است و در قيامت از انسان بازخواست نمي‌شود؟
اميدواريم خداوند تبارك و تعالي معرفت ما را نسبت به اصل امامت و نسبت به اين امام حيّ و غائب كه نظاره‌گراعمال ماست بيشتر بگرداند. خداوند همه ما را از منتظرين واقعي آن حضرت قرار دهد و اين انقلاب را روز بروز مستحكم‌تر گرداند. و به انقلاب جهاني آن حضرت متصل بفرمايد.
برچسب ها :