حبل محکم انتظار

۲۶ آذر ۱۳۸۶

۱۳:۳۷

۲,۰۵۲

خلاصه خبر :
حقیقت آن است که اعتقاد به مهدویت در انحصار مذهب و فرقه‌‌ی خاصی نبوده و نیست و آنچه را که برخی از ناآگاهان متعصب پنداشته‌‌اند و چنین امری را ساخته و پرداخته‌‌ی شیعیان دانسته‌‌اند؛ امری است باطل و دور از واقعیت و حقیقت.
آخرین رویداد ها

حبل محکم انتظار

محمدجواد فاضل لنکرانی

«السّلام عَلی مَهدیّ الأمم و جامع الکلم»
حقیقت آن است که اعتقاد به مهدویت در انحصار مذهب و فرقه‌‌ی خاصی نبوده و نیست و آنچه را که برخی از ناآگاهان متعصب پنداشته‌‌اند و چنین امری را ساخته و پرداخته‌‌ی شیعیان دانسته‌‌اند؛ امری است باطل و دور از واقعیت و حقیقت.

مسأله‌‌ی مهدویت و اعتقاد به ظهور منجی کل در خاتمه‌‌ی تاریخ، افزون بر آن که در کتاب های کلامی و مباحث اعتقادی به تفصیل به اثبات رسیده، در همه‌‌ی فرقه‌‌های اسلامی با اختلاف مذهب‌‌ها و مشرب‌‌ها همگی مژده ی ظهور را که بشارتی است الهی و وعده ای است خدا دادی به همه‌‌ی پیروان خود داده اند.

اهل سنت در صحاح و مسانید خود روایات فراوانی را در این موضوع ذکر نموده اند. در سنن ابی داوود جلد دوم، صفحه 107، ح 4284 آمده است:

ام سلمه که یکی از همسران پیامبر(ص) است از ایشان شنیده است: «المهدیُّ مِن عِترَتِی مِن وُلد فاطمة» آنچه که از این روایت و نظایر آن استفاده می شود؛ آن است که عنوان مبارک مهدی نیز در امت‌‌های گذشته و ادیان پیشین وجود داشته است و پیامبر(ص) در این فراز به آن وجود شریف که در ذهن همگان منقوش بوده، اشاره کرده و فرموده است: «او از عترت من و از اولاد فرزندم زهراست».

بدون تردید می توان گفت که موضوع مهدویت و بشارت به ظهور آن حضرت از پیامبر اکرم(ص) به نحو متواتر در کتب و اسناد عالمان مذاهب اسلامی به ثبت رسیده است که شاید به آن اندازه پیرامون موضوع دیگری اثری نیابیم. در کنار این همه دلایل نقلی واضح و روشن، بررسی تاریخ حیات بشر به ما چنین نویدی می دهد.

در این کنکاش می یابیم که انسان از آغاز، تا کنون در آرزوی زندگی توأم با عدالت و حق طلبی و آرامش و معنویت که همان فریاد همیشه زنده‌‌ی فطرت است بوده و به آن عشق ورزیده و در راه رسیدن به آن از هیچ کوششی دریغ نورزیده و آن را عالمانه و آگاهانه با علاقه آتشین و وافر در پیچ و خم حیات و در فراز و فرود زمان دنبال کرده است و با هرگونه دروغ و کاستی، تحمیل و تبعیض و دشواری دست به گریبان بوده و در نبردهای خونین در عرصه‌‌های جدال حق و باطل درگیر بوده تا مگر به آرزوی خویش رسد. و روشن است که اکنون این نبرد میان حق و باطل استمرار خواهد داشت و این مبارزه در سطوح مختلف ادامه خواهد یافت.

در هر حال این درگیری بی امان حق و باطل حادثه‌‌ها می آفریند و تاریخ را می سازد، اما آینده‌‌ی نهایی تاریخ، آینده ای روشن و امید بخش و درخشان است و در نهایت، حق پیروز خواهد شد و عدالت همه جا را فرا می گیرد، و باطل در همه‌‌ی شکل‌‌ها و در تمام جبهه‌‌ها ریشه کن می گردد و اساساً فلسفه ظهور همین است.

همگان بدانند که نسبت به آینده باید امیدوار باشند و فردا و فرداها را بسان گذشته و اکنون نپندارند. آینده ای در انتظار است که پیروزی حتمی از آن صلاح و عباد صالح و شکست و نابودی از آن فساد و عباد ناصالح است.

آری همین سنت‌‌ها است که حکمت و مشیت خدا را آشکار می سازد و می فهماند که جهان بیهوده آفریده نشده و به خود وانهاده نشده و برای همه روشن می سازد که ستم و بی داد، نه می تواند و نه باید استمرار و دوام داشته باشد. به همه یاد می دهد که: «بالعدل قامت السّماوات والأرض». بنای جهان بر این اساس استوار شده است که همواره چیرگی از آن حق است: «بل نقذف بالحقّ علی الباطل فیدمغه فإذا هو زاهق».

ما امروز نظاره گر صحنه‌‌های دل خراشی هستیم و بر فراز جغرافیای جهان پرچم ظلم و تجاوز و تبعیض را در اهتزاز می بینیم. فساد در همه‌‌ی جوانب حیات اقتصاد و فرهنگ، اخلاق و سیاست و دیگر شؤون زندگی میدان دار است. اختلاف طبقاتی، استثمار در شکل‌‌های جدید و بدیع و تروریسم دولتی به نام مبارزه با تروریسم و تضییع حقوق انسان‌‌ها به نام دفاع از حقوق بشر و اشغال کشورهای اسلامی به نام دموکراسی همه و همه گواه آن است که عدالت مرده و فضیلت و انسانیت کم رنگ شده است و باید مصلحی جامع و کامل ظهور یابد و به همه‌‌ی این امور پایان دهد و اجتماعی عادل و قرآنی بسازد.

اکنون که عصر غیبت و دوران محرومیت از ظهور است باید با حبل محکم انتظار خود را برای فرج آن حضرت آماده سازیم، باید براساس موازین صحیح و معتبر و مستند اعمال خود را تنظیم نماییم، باید فریب ادعاهای افراد آلوده به دنیا که از هر امری خصوصاً مقدسات برای رسیدن به اهداف خود استفاده می نمایند را نخوریم، باید دین را از آگاهان به دین و شریعت بیاموزیم و به آن عمل نماییم.

باید فرهنگ صحیح و عمیق انتظار را در جامعه خود در همه‌‌ی طبقات پیاده نماییم و بالاخره باید یک جامعه در حد امکان مهدوی داشته باشیم. باید از اختلافات و منازعات احتراز نماییم و انقلاب اسلامی خود را با التزام واقعی به مکتب همراه با وحدت و هم دلی به پیش ببریم و إن شاءالله به صاحب اصلی دین؛ ولی الله الاعظم امام زمان تحویل دهیم.

مصلح کل بشر، با این که سیر تکاملی اش در علوم و فنون، بی وقفه، رو به تزاید است و با این که در قلمرو علمی، به زمین اکتفا نمی کند و به کرات دیگر دست اندازی نموده و منظومه‌‌ی شمسی را تا حدی، تسخیر خود ساخته و در این راه، موفقیت‌‌های شگرفی کسب نموده، اما مع الأسف در رسیدن به مقام شامخ انسانی، به موازات ترقیات مذکور، گرایش به انحطاط و پستی پیدا نموده، هرچه قدرت بشری، در پرتو اکتشافات علمی، افزون گشته، ظلم و تعدی و دوری از منطق عقل، بیشتر شده است.

امروز ملّت‌‌های عالم می بینند که ظلم و استکبار، داعیه‌‌ی قدرت منحصره‌‌ی جهانی را دارد و به بهانه‌‌ی مبارزه با تروریزم، کثیف ترین جنایات را انجام و بی منطق ترین تهدیدات را صریحاً و به طور آشکار، اعلام می نماید. این جاست که نیاز به یک مصلح جهانی الهی که مأموریت ویژه‌‌ی او، ایجاد حکومت جهانی اسلامی است، احساس می شود.

سازمان‌‌های تدافع حقوق بشر، از مقابله با زورگویان، عاجز، و در حقیقت، مأمور خود آن‌‌ها هستند. آیا می شود در چنین شرایطی، بشر برای همیشه، بسوزد و بسازد؟ آیا خداوند منّان، راهی را برای نجات او قرار نداده است؟ یا نعوذ بالله قادر بر آن نیست؟ کلاّ و حاشا! این امر، با هدف از خلقت ناسازگار است. و وعده‌‌های قرآن کریم که دین اسلام بر همه‌‌ی ادیان غلبه پیدا خواهد نمود، دال بر خلاف آن است.

حکمت بالغه‌‌ی الهی، اقتضا می کند؛ شخصی که به عظمت همه‌‌ی انسان‌‌ها و عالم وجود است، عهده دار حکومت مطلقه شود تا در پرتو وجود نورانی او، نه تنها ظلم و ستم برچیده شود، بلکه احکام نورانی اسلام، به دست او، به نحو کامل، جامه‌‌ی عمل بپوشد.

بحمدالله، ما دارای منابع بسیار غنی و محکمی در این زمینه هستیم که جای هیچ تردیدی باقی نمی گذارد. ما ادلّه و مستندات بسیار محکم و فراوانی در تمام زمینه‌‌های وجودی آن حضرت، از تولّد تا حکومت و بعد از حکومت داریم که قلوب پاک و نیّت‌‌های خالص می توانند به آن دسترسی یابند.

امروز، وظیفه‌‌ی همه‌‌ی ما، آن است که اذعان نماییم تمامی نعمت‌‌های ظاهری و باطنی الهی، به واسطه‌‌ی آن وجود مقدّس است: «وَلولا الحُجَّةُ لَسَاخَت الأرضُ بِأهلِهِ».

------------
منابع:
نامه جامعه 1386، شماره 36 و 37
برچسب ها :