بیان اهمیت و ادله ی حجاب و پاسش به شبهات در این مسئله
۰۸ بهمن ۱۳۹۴ و ۱۲:۲۱
متاسفانه اين روزها ملاحظه شده كه توسط عده اي از افراد و جريانها،
پيرامون مسائل حجاب و عفاف، در بعضي از مجلات و ويژهنامهها مطالب مفصّلي
كه به نظر من حاكي از يك كار چندين ساله است، مطرح شده است.
برخي از مصاحبههايي كه در اين مجله شده و تعبيراتي كه در اين مصاحبه
آمده، بسيار بسيار جاي تأسف دارد كه در نظام جمهوري اسلامي، با هزينه ي بيت
المال، واقعاً يك سري مطالب خلاف دين را، آن هم در پوشش دفاع از دين بيان
كنند!؟
ادعاي صاحبان اين مجله اين است كه ما براي تقويت عفاف و حجاب اين مطالب
را تنظيم و منتشر كرديم[!؟] در حالي كه واقعاً هر كسي كه بيطرف باشد و هر
كسي كه حتّي به دنبال مسائل و جنجالهاي سياسي و اين گونه امور نباشد، اگر
منصفانه و بيطرفانه بخواهد اين مجلّه را از اول تا آخر ملاحظه نمياید، چنين
نتيجه ي براي او حاصل نمي شود.
بديهي است ما نيز نميتوانيم چنين نتيجهاي را از آن بگيريم، بلكه
متأسفانه نتيجهي عكس را ما از اين مطالب ميگيريم، اين مقداري كه من ديدم،
يك تورّقي که نسبت به همهي مجلّه داشتم و بعضي از مصاحبهها را هم دقيق
خواندم، در تمام اين مجلهي دويست و پنجاه و هشت صفحهاي، با کمال تاسف هيچ
اشارهاي به اينكه «قرآن کريم» راجع به مساله حجاب چه ميفرميد، نشده است!!!؟
با کمال تاسف در اين مجله به هيچ وجه اشاره اي به آيات سوره ي
مبارکه احزاب و آيات سوره مبارکه نور و ... نشده است و من نديدم، يك تورّقي
هم كردم تا ببينم يا يك بابي را در اين زمينه و براي اين معنا باز كرده اند
يا خير؟ منتهي چنين چيزي را مشاهده نکردم! و چنين چيزي نبود.
بنابراين اين پرسش به ذهن انسان مي رسد که چطور مي شود يك پژوهشگر و محققي
در يك مجموعهاي به عنوان مسئلهي دين قلم بزند و يا مصاحبه کند، اما موضع
روشن قرآن را بيان نكند!؟ يا موضع روشن روايات را بيان نكند!؟ و به آنچه
كه مربوط به حجاب است توجه نكند مگر يك فتاوايي كه به نفع خودشان در بعضي
از مواردي كه حالا اشاره ميكنم چگونه به آن اشاره كرده اند.
قبل از پرداختن به اين مطلب، لازم است اين تذکر را بدهم که بالأخره چون در
ماه مبارك رمضان است که صحبت ميكنيم؛ لذا اگر خدايي نكرده حبّ و بغض
سياسي يا جناحي باشد واقعاً براي روزهي انسان مشكلات فراواني ايجاد
ميكند. از اين رو بايد فقط براي خدا بگوييم و بشنويم تا خداوند از ما راضي
باشد.
آنچه كه بر حسب رواياتمان داريم كه «إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِي أُمَّتِي فَلْيُظْهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَهُ فَمَنْ لَمْ يَفْعَلْ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّه» (الكافي، ج1، 54) ميخواهيم
خدايي نكرده مشمول ذيل اين روايت نباشيم و اينكه حالا من در وسط بحث اين
را در امروز عرض ميكنم روي همين ضرورتي است كه اين بحث دارد.
ما بحمدالله بحث از آيات حجاب را در چند سال پيش مفصلاً ذكر كرديم و
نوارهاي آن در پايگاه اطلاع رساني ما موجود است؛ از اين رو به بخشي از آنها
اشاره ميكنم به عنوان مثال: به آيهي 59 سوره مباركه احزاب که مي فرمايد:
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم، بسم الله الرحمن الرحيم «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ * يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ»
به پيامبر اکرم(ص) دستور ميدهد به زنها، به دختران و زنان مؤمنين، يعني
زناني كه در همان زمان پيامبر(ص) و بعد از زمان پيامبر(ص) تا روز قيامت مي آيند،
يعني خطاب فقط مخصوص زنان زمان آن حضرت نيست. اي پيامبر به همه اين زنان اين
مساله را بگو و ابلاغ کن، پس خداوند متعال در اين ايه ميخواهد يك تكليفي را
بيان فرمايد.
حال بعيد نيست اگر يك محقّقي آيات حجاب را يك مقداري از روي دقّت بررسي
كند بگويد که در اسلام ايات حجاب به صورت تدريجي مطرح شده است؛ يعني هر
چند از يک طرف آيات يادشده از سورهي احزاب از نظر تاريخ نزول، هشتاد و
هشتمين يا هشتاد و نُهمين سوره قرآن است و آيات سورهي نور 95 تا 102 را
بيان كردند؛ به عبارت ديگر هر چند سوره احزاب بر حسب ترتيب مؤخّر از سوره
نور است، اما از نظر تاريخ نزول مقدّم است.
در اين آيه شريفه خداي تبارك و تعالي" يك تكليفي را بيان ميكنند و مي فرمايند: «يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ» در اين ايه مادهي «دنوّ» اگر با حرف «الي» متعدّي بشود به معناي نزديك كردن است يعني وقتي گفته مي شود «ادني إليه» يعني يك شخص را به خودش نزديك كرد ولي اگر با حرف «علي» متعدي بشود به معناي «آويزان كردن»
است. خداوند متعال" ميفرمايد: اي نبيّ ما به زنها، دختران خودت و همه
زنان مؤمنين- به عنوان يك واجب- بگو جلباب را به عنوان يك پوشش سرتاسري
آويزان كنند.
در اين ايه از واژه «جلابيب» استفاده شده است؛ اين واژه جمع «جلباب» است؛ که مدقّقين از اهل لغت گفتند: «جلباب آن پوششي است كه سر تا سر تا روي پا را ميپوشاند»؛ البته «پوشش سراسري»،
هم در كتب لغت عرب استعمال شده است و نيز در بعضي از كتابهاي لغت عرب،
جلباب را به معناي ملحفه معنا كردند. چه اينکه لحاف چيزي است كه انسان وقتي
ميخوابد تمام وجود انسان را ميگيرد، حتّي مثلاً در كتابهايي مثل مقامات
حريري تعبير اين است: «جلباب، چادر، تنپوش رويي، گشاد است و محيط بر تمام اجزاء بدن است».
البته هر چند در لغت يك اختلافي بين لغويّين وجود دارد، بعضي ميگويند:
جلباب همان خمار يا مقنعه است اما محقّقين لغوي، اين واژه را به همين معنايي
كه ما عرض كرديم معنا كردند.
از آنجا كه بگذريم آن گاه که به كلمات اميرالمؤمنين (ع) در کتاب شريف نهج
البلاغة، يا كلمات شعرا، و امثال اينها مراجعه مي کنيم از آن استفاده
ميكنيم که «جلباب يعني روپوش كامل».
بنابرين ميخواهم اين را عرض كنم كه گاهي اوقات در بعضي از نوشتهها
ميايد كه در كجاي اسلام مسئلهي چادر مطرح است؟ کساني كه ميخواستند
مانتوها را ترويج كنند ميگفتند چادر در اسلام نيامده!؟ به ايشان پاسخ مي
دهيم که چادر همان، جلباب است و صريح آيه قرآن است و ترديدي نيست كه مراد
از جلباب يعني آن روپوشي كه از سر تا پا را كاملاً بپوشاند و چه بسا تعيّن
هم دارد؛ يعني ما باشيم و ظاهر آيه شريفه، پوشيدنِ چادر براي زن تعيّن
دارد.
در اينجا لازم است چند شاهد را خدمت شما عرض كنم كه جلباب به معنا پوشش کامل است.
«شاهد اول»: اينكه حضرت فاطمه زهرا (علیها
السلام) زماني كه ميخواستند براي ايراد آن خطبهي تاريخي به مسجد مشرف
شوند، در روايات آمده است که دارد كه «لاثت خمارها على رأسه» حضرت مقنعهشان را بر سرشان پيچيدند «و اشتملت بجلبابه» يعني چادر هم سر كردند، اين اولين شاهد بر اينکه جلباب همان چادر است.
«شاهد دوم»: ابن عباس كه يكي از افرادي است كه محلّ رجوع در فهم الفاظ قرآن است وقتي راجع به جلباب از ايشان سؤال كردند در جواب ميگويد: جلباب «ذلك عن تلوية المرأة حتي لا يظهر منها الا عينٌ واحدة تبصر به» ابن عباس ميگويد جلباب يك پوشش كاملي است كه زن را بپوشاند و فقط يك چشمش پيدا باشد! اين دومين شاهد که ظهور از جلباب چادر است.
«شاهد سوم»: جلال الدين سيوطي در كتاب الدرّ المنثور جلد پنجم صفحه 221 از امّ سلمه روايتي نقل کرده كه آن جناب فرمود: «لمّا نزلت هذه الآية» يعني آيه «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ * يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ»،«خرج نساء الأنصار كأنّ علي رئوسهنّ القربان»
يعني آن زمان که اين آيهي شريفه نازل شد زنهاي انصار همه با چادر مشكي
از خانه خارج شدند! يعني نه تنها حتّي مسئله چادر را از جلباب ميفهميدند؛
بلکه اين اين گونه فهميدند که چادر بايد طوري باشد كه اندام و بدن زن را
نشان ندهد و بديهي است که چنين پوششي، فقط چادر مشكي است.
به هر حال اين شواهد و اين آيه شريفه را که عرض کردم را به خوبي دقت داشته باشيد.
حالا ببينيد در يكي از مصاحبههايي كه در همين مجله آمده، چه
تعبيرات سخيفي در اين باره ذكر شده است!؟ و عرض كردم واقعاً به ذهن انسان
اين سؤال خطور مي کند، در زماني كه عدهاي از مسلمانها در دنياي غرب
معتقدانه به سمت حجاب پيش ميروند و حتي مبارزه ميكنند و حاضرند
محروميّتهاي فراواني را متحمّل شوند، اين چه حرف هايي است که در مجلات ما
زده شود يعني چه حرف هايي بيد زده می شود که زده نمي شود و چه حرف هايي که نبايد
زده شود اما مطرح مي شود!؟ كه نتيجهاش تخريب حجاب است!؟
حالا اينكه اين مصاحبه کننده و اين پخش کننده، واقعاً چنيين نيّتي را
دارد يا خير؟ خدا ميداند. و ما نمي دانيم ولي نيت يشان هر چه باشد،
نتيجه ي اين مطالب چيزي جز تخريب حجاب در جامعه اسلامي نيست.
در اين مجله آمده است: «قطعاً چادر مشكي بدترين پوشش است» و در بيان علت استدلال خود چنين عنوان كرده است که: «چون چهرهي زن را قاب ميكند، يعني نگاه را به چهرهي زن متمركز ميكند»!؟
معني اين سخن ين است که اگر زن مسلمان يك چادر رنگي بدننما بپوشد اين جلب
توجه نميكند!!!؟ اما اگر چادر مشكي كه بدن او را مشخص نميكند، چادر
مشكياي كه مشخص نميكند اين زن چه لباس رنگياي زير چادرش پوشيده، و همه
لباس هايش را مي پوشاند، اين چادر جلب توجه ميكند!!!؟
و يا در جای ديگري ميگويد: «از سفرهاي اروپايي ناصرالدين
شاه، شب كه به مجالس عيّاشي در اروپا ميرفت، ميديد كه آنجا لباس مردها
مشكي است، كلاه سيلندري مردها مشكي است و زنها هم با لباس مشكي ميآيند،
[از ين رو] به نظرش آمد كه [ين رنگ] يك نوع سنگيني و وقار دارد؛ [لذا] آن
را به ايران آورد».!!!؟
همانطور که ملاحظه مي فرمايید: گوينده چادر مشکي را بوسيله اين
انتساب، اين گونه خراب ميكند!!!؟ يعني ايشان ميخواهد بگويد زنان متديّن
عفيفِ با حياي مسلمانِ ما كه به عنوان دستور خداي متعال" اين چادر مشكي را
ميپوشند و از آن استفاده مي کنند، اين از دستورات اسلام نيست بلکه از ميراث
عياشيهاي اروپاي ناصرالدين شاه است كه به ايران آمده است!!!؟
حال اگر از آدم منصف، يعني آدمي كه واقعاً حبّ و بغض دنيوي نداشته باشد
بپرسيم که، چنانچه امروز کسي بيايد و به يك دختر متديّن و مذهبي ما، به جاي
اينکه از دستورات قرآن خدا و سنت پيامبرش با او سخن بگويند، به او بگويند که
اين چادر از فلان جا و بهمان جا آمده است، حال يا آن دختر مسلمان هم
نمي آيد و بلافاصله موضع نميگيرد!؟ و نميگويد چرا من اين چادر را بپوشم؟
طبيعي است بعد از اين زمينه سازي ها آن دختر حق هم دارد که اين گونه بپرسد!؟
وقتي با بودجه بيت المال اينطور مي گويند و اين گونه استدلال مي کنند كه
اين لباس از آنجا آمده، يا اين دختر اين كار را نميكند؟
حقيقت اين است که مطالب انحرافي بسياري در اين مصاحبه وجود دارد! يعني اگر از يک نفر از بنده سؤال كند که نقطهي ثقل اين «ويژه نامه»
کدام است؟ بدون شک به او خواهم گفت که همين مصاحبه اساس انتشار اين مجله
است! چه اينکه مطالب ديگري که در اين ويژه نامه آمده است به عنوان حاشيه
آورده شده و نقطه ثقلش همين بحث است.
متاسفانه به اين حد هم کفيت نکردند زيرا در يك جاي ديگري از ين مصاحبه آمده است: «ما بايد از قرآن شروع كنيم، قرآن سه تكهي روشن براي لباس زن تعريف ميكند، روسري يا شالِ روي سر!، پيراهن و پوشش پا»!؟ و در ادامه ميگويد: «تمام شد»!؟
به عبارت ديگر ايشان نظر مي دهند که اين سه پوشش «حداقل» پوشش شرعي براي زن مسلمان است.
حال واقعاً اگر ايشان يك مقداري با قرآن آشنايي پيدا كنند، مثلاً «آيات خمار» يعني «وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ»(نور 31) را ببيند و يا «آيات جلباب»
را نيز ببينند، آيا ميتوانند بگويند در قرآن کريم براي زن پوشش سراسري
نيامده است!؟ پس از ايشان و جريان مدافع تفکر يشان ميپرسيم، با اين يه «يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِن»(الأحزاب59) چه کار كنيم؟ و يا با روايت ام سلمة كه در ذيل اين آيه آمده چه كار كنيم!؟
جناب آقايي كه مصاحبه ميکنيد و در اين مصاحبه افاضه مي فرمايد که: اين
لباس سياه از اروپا آمده! حداقل يك مقداري تاريخ بخوان! شما که خودت مدّعي
هستي دورهي تاريخ خوانده اي؛ چون در همين مصاحبه ميگويد: من دوره تاريخ
لباس را در پيش فلان استاد خواندم!؟ لااقل يك مقدار هم به اين روايات
مراجعه ميكرديد تا متوجه شويد که اساساً مسئلهي رنگ سياه در صدر اسلام
مطرح بوده است. و متاسفانه ايشان در همين مصاحبه ميگويد: «لباس سياه در اسلام مكروه است»!
به ايشان ميگوييم جنابعالي كه ميگوئيد: لباس سياه در اسلام مكروه است، يا
رفته ايد روايات و فتاواي اسلام را هم ببينيد!؟ چرا از چيزي که اطلاع
نداريد اظهار نظر ميکنيد!؟
در مورد ادعاي اخير ايشان خطاب به عقبه اين تفکر ميگوييم:
«اولاً»: كراهت لباس سياه، يك «كراهت ذاتي»
نيست؛ علت اين کراهت به خاطر اين است که در تاريخ آمده است كه بني العباس از
اين لباس استفاده ميكردند؛ از این رو ائمهي طاهرين: براي اينكه شيعيانشان
به آنها تشبيه نشوند، فرمودند پوشيدن لباس مشکي كراهت دارد. يا مثلاً در
بعضي از روايات داريم چون بعضي اقوام غير موحد از اين لباس استفاده
ميکردند، از اين رو ائمه: به خاطر عدم شباهت به يک چنين افراد و اقوامي
چنين دستورات مي دادند که اين لباس کراهت دارد؛ بنابرين رنگ مشکي كراهت ذاتي
نداشته و ندارد.
«ثانياً»: در روايات پيرامون اين مساله در کتاب «وسائل الشيعة» و «مستدرك الوسائل» رواياتي وجود دارد كه ميفرمايند: «لباس سياه كراهت دارد الا در خُف، عمامه و كساء» و روشن است که «كساء» همان عبا يا چادر زن مسلمان را ميگويند و در اين سه مورد استفاده از رنگ مشکي استثناء شده است.
ببينيد وقتي جناب ام سلمه مخزومي پس از نزول ايه ميگويد: «زنهاي انصار با چادرهاي مشكي بيرون آمدند»؛ آيا جايي در تاريخ داريم كه پيامبر(ص) نهيشان کرده باشد!؟ و يا يا موردي گزارش تاريخي اي وجود دارد که پيامبر(ص) فرموده باشند: «جلباب اين نيست و برويد چادرهايتان را عوض كنيد»!
نه تنها چنين گزارشي بر خلاف عمل زنان مومن نداريم، بلکه در مقابل رويات
فراواني وجود دارد که پيامبر(ص) آنها را تأييدشان كرده است و بالاتر از اين
به وسيله ائمه: هم استفاده از چنين پوششي تأييد شده است.
آري چادر مشكي يك ريشه تاريخي در اسلام دارد و ربطي به ناصرالدين شاه و عياشيهاي اروپایي وي و امثال اين مسائل ندارد.
چرا شما با اين حرف هايتان به دنبال تخريب عقايد مردم و زنها هستيد؟! چرا شما از اين آيات قرآن فاصله ميگيريد؟
همانطور که عرض کردم در اين ويژه نامه و خصوصاً در اين مصاحبه مطالب
بسيار حساب شده اي مطرح شده است مثلا در جاي ديگري با مغالطه مرموزي ميگويد:
«اميرالمؤمنين(ع) نسبت به پوشش زنها حساسيتي نداشتند ولي نسبت به بيت المال حساسيت داشتند»! در ادامه هم ميگويد: «ببينيد در رسالهها فقها چقدر راجع به لقمه حلال و حرام ميگويند؟»
البته ين يک شيوه حساب شده ي است که گاهي اوقات اسمي هم از فقها، براي چاشني مطالبشان ميآورند!؟
به امثال ايشان مي گوييم اگر شما به فقها معتقديد، مگر فقها اين همه راجع به «حياء» و «عدم اختلاط زن و مرد»، فتوا ندادند؟
مگر شش سال پيش «پنج مرجع بزرگ» فتوا ندادند كه ورود
زنان به ورزشگاهي كه آقايان در آن هستند، حرام است و متأسفانه تاکنون هم
مقاومت و مخالفت كردند و آرام آرام دارند اين كار را انجام ميدهند!؟.
شما در همين مجلهاي كه به اسم ترويج حياء و حجاب است، ببينيد صفحات
فراواني را در ترويج مسئلهي ورود زنها به ميدان ورزش مطرح كرده، از اينها
مي پرسيم كدام فقيه را شما مي شناسيد كه با ورزش زنان مخالف باشد؟ اصلاً
كدام عاقلي است كه با ورزش مخالف باشد؟ آن چيزي که فقها ميگويند اين است که
زن در انظار مرد نامحرم حق ندارد حركات و اندام خودش را نشان بدهد ولو يك
لباس ظاهري هم برايش درست كرده باشند؛ اصل اين کار از نظر اسلام، جايز نيست و
حرام است.
متأسفانه در اين چند سال اخير مشكل كشور ما همين شده كه افرادي به ادعاي اينكه دين را خوب ميشناسند در مسائل ديني مداخله ميكنند!؟
و در نهايت در سرمقاله اين به اصطلاح ويژه نامه، تمام اشكال متوجه
روحانيّت شده است!؟ البته اينها بلدند چه كار كنند و چگونه بنويسند، اشکال
ياد شده هر چند به صورت استفهام مطرح شده است منتهي به قول ما به نحو «استفهام تقريري» بيان شده است.
نويسنده در سرمقاله از اين عبارات استفاده مي کند و ميگويد: «آيا
علما و روحانيون و فرهيختگان جامعه اسلامي مسئول و مقصرند كه نتوانستهاند
معنا و مفهوم حجاب را به عنوان ايمن كننده و نجات بخش زن به روح و جان
زنان مسلمان اسلامي نفوذ بدهند!؟» بله بعد از اين افاضات تازه فقهاء مقصرند.
ببينيد بعد از مسئلهي ننگين كشف حجاب در زمان رضاخان، فقهاء بيش از شصت
رساله در مورد حجاب نوشتند! چگونه مي گوييد فقها مقصرند؟! شما مقصريد كه
نميگذاريد اسلام واقعي به جامعه برسد! شما مقصريد كه براي جلب قلوب يك
عده افراد بيبند و بار ميخواهيد مسائل اصلي و ضروري اسلام را زير پا
بگذاريد!.
انسان تعجب ميكند در زمانه ما چه اتفاقي افتاده است؟ در دنياي غرب به
اسم آزادي، كشتارها انجام ميدهند و به اسم حقوق بشر اين فقري كه در سومالي
و ... است، به وجود ميآيد و هيچ كس از اين حكام استكبار نفسش برنميآيد! و
متاسفانه در كشور ما هم عده اي در پوشش نظام ولايت فقيه، عليه ولايت فقيه
عمل مي کنند و در پوشش نظام اسلامي ضد اسلام عمل مي کنند و در پوشش حجاب
عليه حجاب كار ميكنند و قلم مي زنند!؟ انسان نميداند اين درد را كجا
ببرد؟
مطمئن باشيد كه علماء هميشه وظيفه خودشان را بيان كردند و بيان هم
خواهند كرد و كوتاهي هم نخواهند كرد! كدام مسئله در مورد حجاب بوده كه از
يك عالم و يك فقيه سؤال بشود بگويند ما جوابش را بلد نيستيم، يا جواب نداده
باشند و يا مهمل باقي مانده باشد. در كدام موضوع است كه فقهاء در يك زمان
شصت رساله نوشته باشند! البته اين شصت رساله تنها مربوط به يک دوره تاريخي
است از آن دوره به بعد هم چنين رساله هايي به فراواني نوشته شده است و فقها
اين مساله را مطرح كردند.
حالا يا درست است که بگوئيم چادر اصلاً در اسلام نيست!!!؟.
البته در اين مصاحبه نگفته چادر در اسلام نيست، بلکه در ظاهر فقط به رنگ
چادر حمله كرده! اما از آن ادعايي که مطرح نموده مبني بر اين كه ميگويد:
قرآن در مورد حجاب زن، سه تكه بيشتر نميگويد! معلوم ميشود چادر را هم
قبول ندارند!؟
يك زماني ميگويند: «چيزي به نام چادر در حجاب ما وجود ندارد!» بلافاصله رهبر معظم انقلاب فرمودند: «چادر حجاب برتر ماست»
زمان ديگري ميگويند: رنگ مشكي رنگ فسّاق اروپايي است!؟
يك جاي ديگري ميگويند: «سلسله قاجار رنگ سياه را -كه مختصّ يهود است- به اين مملکت آورده است».
حرف اصلي من با صاحبان اين مجله اين است که: با قطع نظر از اشكالات
فراوان علمي كه به اين مصاحبه وجود دارد، حرف اصلي من اين است كه شما در
اين مجله بيشتر تلاشتان بر چه محوري استوار بوده است؟
بعضي از نوشته جات ميگويند: «در زمان زرتشت مسئله حجاب در ايران اين چنين و آنچنان بوده، زن هاي ايران هفت هزار سال با حياء و با عفت بودند»
درست است که ما اين حرف را قبول داريم! اين به جاي خود؛ ولي ميگوئيم شما
چرا فقط ميخواهيد مسئلهي حجاب را از ديد تاريخي به اين كشور مطرح كنيد!؟
به ما چه ربطي دارد كه زمان زرتشت از لحاظ حجاب چه وضعي بوده؟
ما ميگوئيم قرآن چه ميگويد، خدا چه فرموده؟ بله، آن زمان
هم الحمدلله، تاريخ ايران نشان ميدهد كه مردم ايران مردم عفيفي بودند،
تمدّن هفت هزار سالهي ايران اين را نشان ميدهد و اين از افتخارات زنان و
مردان يران زمين است؛ اين مطلب را كسي انكار نميكند، ولي بحث اين است كه
چرا شما از زاويهي قرآن نميآئيد مسئله را مطرح كنيد! چرا شما نميآئيد
واقعاً حكم خدا را صريح و شفاف براي دختران و خواهران مسلمان و ايماني ما
بيان كنيد!؟
چرا نمي اييد به زنان بگوئيد عزيزان، اسلام اگر حجاب را براي شما مطرح
فرموده، براي امنيت، كرامت و شخصيت شماست؛ اين ارزشي است كه اسلام به شما
داده است.
از يك طرف فرموده «قلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِم» (نور30) از يك طرف مي فرمايد: «شما درّي هستيد كه بايد خودتان را بپوشانيد و از خودتان مراقبت كنيد» و به عنوان يك تكليف هم مطرح مي نمايد.
حالا گاهي اوقات بعضي از نويسندهها ميگويند اين يه «يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِن»(الأحزاب59)
يك امر اختياري است كه خدا به زنان داده است!؟ به اين افراد ناآگاه مي
گوييم حجاب امر اختياري نيست بلکه حجاب تكليفي است كه خدا به زنان فرموده
است. زيرا صحيح نيست که خداوند متعال به عنوان مولا يك چيزي كه مصلحت
نداشته باشد را براي انسان بيان كند و به عنوان تكليف قرار بدهد. خدا همچون
كارفرماياني نيست كه به ميل كاذب خودشان يك دستوري بدهند. امر خداوند در
زمينه حجاب و استفاده از چادر مصلحتي بوده كه پرودگار متعال براي زنها
مطرح فرمودند و بايد آن را رعايت كنند.
به جاي اينکه ويژه نامه چاپ کنند و موجب تشويش افکار عمومي را فراهم
بياورند، بيايند با علما و فضلاي حوزه اين مسئله را كاملاً بررسي كنند؛ اگر
واقعاً قصد ديگري ندارند ما آمادگي داريم، در حوزهي ما بحمدالله بزرگان
بسيار هستند تا اگر آقايان شبهه دار، شبههاي دارند بيايند مطرح كنند، اگر
واقعاً ميگويند اسلام چادر را مطرح نکرده، براي علمي ما دليل بياورند،
حداقل در مقابل اين آيه و اين روايات و اين مسائل دليل بياورند که دليلي جز
ادعاهاي فاقد اعتبار چيز ديگري ندارند.
علي ايّ حال ما نصيحت ميكنيم، تقاضا ميكنيم، ملتمسانه از آقاياني كه
در مسائل ديني وارد نيستند درخواست ميکنيم. خدا ميداند اگر يك كار
اقتصاديشان اشتباه باشد و يك ضربه اقتصادي بزنند فوقش اين است كه ضامن
هستند، ولي اگر با مسائل ديني اينگونه بازي كنند و بدعت بگذارند، اين بدعت
ممكن است صدها و هزاران سال ادامه پيدا كند و«من سنّ سيئة كان عليه وزرها و وزر من عمل بها إلى يوم القيامة»تمام وزر و وبالش تا روز قيامت بر عهده آن افراد خواهد بود.
در انتهي عرائضم لازم مي دانم يكي ديگر از مطالبي كه انسان
را زجر ميدهد و متاسفانه در اين مجله به صورت توهين آميز آمده اشاره نمايم و
آن اينكه در اواخر مجله كلماتي از حضرت امام خميني(ره) و مقام معظم رهبري
-دام ظله الشريف- آوردند كه نظرات اين بزرگواران راجع به زن چيست؟ مطالبي
بسيار كم و كوتاه! اما در اوّل مجله دهها صفحه نظرات مسئولين ديگر را مطرح
كردند، اينها جاي سؤال دارد، از مسؤلين اين ويژه نامه مي پرسيم، يا آن مسئول
به اسلام، اعرف است يا امام خميني(ره) به اسلام، اعرف است؟ يا آن مسئول اعرف
به اسلام است يا رهبري معظم انقلاب اعرف به اسلام است؟
اينکه کلمات اين بزرگان را در پايان مجله بگذارد معنيش چيست!؟ خوانندگاني
که ابتداي اين مجله پر صفحه را ميبينند، به انتهي آن نرسيده خسته ميشوند و
معمولا آخر آن را هم نميخوانند.
به نظر ما اين کارها همه از شيوه هاي جهتدار است و اميدوارم كه انشاء
الله اين اشكالات به گوش آقايان برسد و در کارهايشان تدبّر كنند و اگر در
عرايض بنده اشكالي باشد بنده براي پاسخ دادن آماده هستم.
حال چون اين بحث را مطرح كرديم؛ از اين رو، امروز هم به خاطر ينکه روز
ولادت امام مجتبي(ع) است، به مناسبت برادر بزرگوارشان امام حسين(ع) لازم
است مساله اي را مطرح کنيم؛ چون گاهي اوقات بعضي از فضلا اين سؤال را مطرح
ميكنند كه فلسفه لباس سياه در عزاداري امام حسين(ع) چيست؟ و به چه معناست؟
در اين باره رويتي در کتاب «مستدرك الوسائل» مرحوم حاجي نوري جلد سوم آمده که ايشان ميفرمايد: «أَنَّ مَلَكاً مِنْ مَلَائِكَةِ الْفِرْدَوْسِ الْأَعْلَى نَزَلَ عَلَى الْبَحْرِ وَ نَشَرَ أَجْنِحَتَهُ عَلَيْهَ» وقتي حادثه عاشورا پيش آمد، يك ملك از ملائكهي فردوس اعلي بال خودش را بر تمام بحر گستراند «ثُمَّ صَاحَ صَيْحَةً» سپس فريادي زد «وَ قَالَ يَا أَهْلَ الْبِحَارِ الْبَسُوا أَثْوَابَ الْحُزْنِ» به اهل درياها فرمود لباسهاي حزن و ماتم را بپوشيد «فَإِنَّ فَرْخَ الرَّسُولِ مَذْبُوحٌ».
در ادامه مرحوم حاجي نوري(ره) در ذيل اين رويت ميفرمايد: «فِي هَذِهِ الْأَخْبَارِ وَ الْقِصَصِ إِشَارَةٌ أَوْ دَلَالَةٌ عَلَى عَدَمِ كَرَاهِيَةِ لُبْسِ السَّوَادِ» اين اخبار اشاره است يا دلالت دارد بر ينکه لباس سياه کراهت ندارد كه نه تنها كراهت ندارد بلكه «أَوْ رُجْحَانِهِ حُزْناً عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) كَمَا عَلَيْهِ سِيرَةُ كَثِيرٍ فِي أَيَّامِ حُزْنِهِ وَ مَأْتَمِهِ».
در پيان، اميدوارم خداي تبارك و تعالي به بركت اين ماه مبارك رمضان
همهي ما را آشنا به اسلام و دين خود و نيز عامل به دينش بفرمايد. انشاء
الله.
بیان اهمیت و ادله ی حجاب و پاسش به شبهات در این مسئله
۰۸ بهمن ۱۳۹۴ و ۱۲:۲۱
متاسفانه اين روزها ملاحظه شده كه توسط عده اي از افراد و جريانها، پيرامون مسائل حجاب و عفاف، در بعضي از مجلات و ويژهنامهها مطالب مفصّلي كه به نظر من حاكي از يك كار چندين ساله است، مطرح شده است.
برخي از مصاحبههايي كه در اين مجله شده و تعبيراتي كه در اين مصاحبه آمده، بسيار بسيار جاي تأسف دارد كه در نظام جمهوري اسلامي، با هزينه ي بيت المال، واقعاً يك سري مطالب خلاف دين را، آن هم در پوشش دفاع از دين بيان كنند!؟
ادعاي صاحبان اين مجله اين است كه ما براي تقويت عفاف و حجاب اين مطالب را تنظيم و منتشر كرديم[!؟] در حالي كه واقعاً هر كسي كه بيطرف باشد و هر كسي كه حتّي به دنبال مسائل و جنجالهاي سياسي و اين گونه امور نباشد، اگر منصفانه و بيطرفانه بخواهد اين مجلّه را از اول تا آخر ملاحظه نمياید، چنين نتيجه ي براي او حاصل نمي شود.
بديهي است ما نيز نميتوانيم چنين نتيجهاي را از آن بگيريم، بلكه متأسفانه نتيجهي عكس را ما از اين مطالب ميگيريم، اين مقداري كه من ديدم، يك تورّقي که نسبت به همهي مجلّه داشتم و بعضي از مصاحبهها را هم دقيق خواندم، در تمام اين مجلهي دويست و پنجاه و هشت صفحهاي، با کمال تاسف هيچ اشارهاي به اينكه «قرآن کريم» راجع به مساله حجاب چه ميفرميد، نشده است!!!؟
با کمال تاسف در اين مجله به هيچ وجه اشاره اي به آيات سوره ي مبارکه احزاب و آيات سوره مبارکه نور و ... نشده است و من نديدم، يك تورّقي هم كردم تا ببينم يا يك بابي را در اين زمينه و براي اين معنا باز كرده اند يا خير؟ منتهي چنين چيزي را مشاهده نکردم! و چنين چيزي نبود.
بنابراين اين پرسش به ذهن انسان مي رسد که چطور مي شود يك پژوهشگر و محققي در يك مجموعهاي به عنوان مسئلهي دين قلم بزند و يا مصاحبه کند، اما موضع روشن قرآن را بيان نكند!؟ يا موضع روشن روايات را بيان نكند!؟ و به آنچه كه مربوط به حجاب است توجه نكند مگر يك فتاوايي كه به نفع خودشان در بعضي از مواردي كه حالا اشاره ميكنم چگونه به آن اشاره كرده اند.
قبل از پرداختن به اين مطلب، لازم است اين تذکر را بدهم که بالأخره چون در ماه مبارك رمضان است که صحبت ميكنيم؛ لذا اگر خدايي نكرده حبّ و بغض سياسي يا جناحي باشد واقعاً براي روزهي انسان مشكلات فراواني ايجاد ميكند. از اين رو بايد فقط براي خدا بگوييم و بشنويم تا خداوند از ما راضي باشد.
آنچه كه بر حسب رواياتمان داريم كه «إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِي أُمَّتِي فَلْيُظْهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَهُ فَمَنْ لَمْ يَفْعَلْ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّه» (الكافي، ج1، 54) ميخواهيم خدايي نكرده مشمول ذيل اين روايت نباشيم و اينكه حالا من در وسط بحث اين را در امروز عرض ميكنم روي همين ضرورتي است كه اين بحث دارد.
ما بحمدالله بحث از آيات حجاب را در چند سال پيش مفصلاً ذكر كرديم و نوارهاي آن در پايگاه اطلاع رساني ما موجود است؛ از اين رو به بخشي از آنها اشاره ميكنم به عنوان مثال: به آيهي 59 سوره مباركه احزاب که مي فرمايد: اعوذ بالله من الشيطان الرجيم، بسم الله الرحمن الرحيم «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ * يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ» به پيامبر اکرم(ص) دستور ميدهد به زنها، به دختران و زنان مؤمنين، يعني زناني كه در همان زمان پيامبر(ص) و بعد از زمان پيامبر(ص) تا روز قيامت مي آيند، يعني خطاب فقط مخصوص زنان زمان آن حضرت نيست. اي پيامبر به همه اين زنان اين مساله را بگو و ابلاغ کن، پس خداوند متعال در اين ايه ميخواهد يك تكليفي را بيان فرمايد.
حال بعيد نيست اگر يك محقّقي آيات حجاب را يك مقداري از روي دقّت بررسي كند بگويد که در اسلام ايات حجاب به صورت تدريجي مطرح شده است؛ يعني هر چند از يک طرف آيات يادشده از سورهي احزاب از نظر تاريخ نزول، هشتاد و هشتمين يا هشتاد و نُهمين سوره قرآن است و آيات سورهي نور 95 تا 102 را بيان كردند؛ به عبارت ديگر هر چند سوره احزاب بر حسب ترتيب مؤخّر از سوره نور است، اما از نظر تاريخ نزول مقدّم است.
در اين آيه شريفه خداي تبارك و تعالي" يك تكليفي را بيان ميكنند و مي فرمايند: «يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ» در اين ايه مادهي «دنوّ» اگر با حرف «الي» متعدّي بشود به معناي نزديك كردن است يعني وقتي گفته مي شود «ادني إليه» يعني يك شخص را به خودش نزديك كرد ولي اگر با حرف «علي» متعدي بشود به معناي «آويزان كردن» است. خداوند متعال" ميفرمايد: اي نبيّ ما به زنها، دختران خودت و همه زنان مؤمنين- به عنوان يك واجب- بگو جلباب را به عنوان يك پوشش سرتاسري آويزان كنند.
در اين ايه از واژه «جلابيب» استفاده شده است؛ اين واژه جمع «جلباب» است؛ که مدقّقين از اهل لغت گفتند: «جلباب آن پوششي است كه سر تا سر تا روي پا را ميپوشاند»؛ البته «پوشش سراسري»، هم در كتب لغت عرب استعمال شده است و نيز در بعضي از كتابهاي لغت عرب، جلباب را به معناي ملحفه معنا كردند. چه اينکه لحاف چيزي است كه انسان وقتي ميخوابد تمام وجود انسان را ميگيرد، حتّي مثلاً در كتابهايي مثل مقامات حريري تعبير اين است: «جلباب، چادر، تنپوش رويي، گشاد است و محيط بر تمام اجزاء بدن است». البته هر چند در لغت يك اختلافي بين لغويّين وجود دارد، بعضي ميگويند: جلباب همان خمار يا مقنعه است اما محقّقين لغوي، اين واژه را به همين معنايي كه ما عرض كرديم معنا كردند.
از آنجا كه بگذريم آن گاه که به كلمات اميرالمؤمنين (ع) در کتاب شريف نهج البلاغة، يا كلمات شعرا، و امثال اينها مراجعه مي کنيم از آن استفاده ميكنيم که «جلباب يعني روپوش كامل».
بنابرين ميخواهم اين را عرض كنم كه گاهي اوقات در بعضي از نوشتهها ميايد كه در كجاي اسلام مسئلهي چادر مطرح است؟ کساني كه ميخواستند مانتوها را ترويج كنند ميگفتند چادر در اسلام نيامده!؟ به ايشان پاسخ مي دهيم که چادر همان، جلباب است و صريح آيه قرآن است و ترديدي نيست كه مراد از جلباب يعني آن روپوشي كه از سر تا پا را كاملاً بپوشاند و چه بسا تعيّن هم دارد؛ يعني ما باشيم و ظاهر آيه شريفه، پوشيدنِ چادر براي زن تعيّن دارد.
البته اينجا يك نكتهي لطيفي هم در ايه شريفه وجود دارد كه بحثش در مورد مؤمنين است که ميفرميد: «قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ»، يعني زنان كافره را فعلاً در اين آيه شريفه كاري ندارد.
در اينجا لازم است چند شاهد را خدمت شما عرض كنم كه جلباب به معنا پوشش کامل است.
«شاهد اول»: اينكه حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) زماني كه ميخواستند براي ايراد آن خطبهي تاريخي به مسجد مشرف شوند، در روايات آمده است که دارد كه «لاثت خمارها على رأسه» حضرت مقنعهشان را بر سرشان پيچيدند «و اشتملت بجلبابه» يعني چادر هم سر كردند، اين اولين شاهد بر اينکه جلباب همان چادر است.
«شاهد دوم»: ابن عباس كه يكي از افرادي است كه محلّ رجوع در فهم الفاظ قرآن است وقتي راجع به جلباب از ايشان سؤال كردند در جواب ميگويد: جلباب «ذلك عن تلوية المرأة حتي لا يظهر منها الا عينٌ واحدة تبصر به» ابن عباس ميگويد جلباب يك پوشش كاملي است كه زن را بپوشاند و فقط يك چشمش پيدا باشد! اين دومين شاهد که ظهور از جلباب چادر است.
«شاهد سوم»: جلال الدين سيوطي در كتاب الدرّ المنثور جلد پنجم صفحه 221 از امّ سلمه روايتي نقل کرده كه آن جناب فرمود: «لمّا نزلت هذه الآية» يعني آيه «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ * يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ»،«خرج نساء الأنصار كأنّ علي رئوسهنّ القربان» يعني آن زمان که اين آيهي شريفه نازل شد زنهاي انصار همه با چادر مشكي از خانه خارج شدند! يعني نه تنها حتّي مسئله چادر را از جلباب ميفهميدند؛ بلکه اين اين گونه فهميدند که چادر بايد طوري باشد كه اندام و بدن زن را نشان ندهد و بديهي است که چنين پوششي، فقط چادر مشكي است.
به هر حال اين شواهد و اين آيه شريفه را که عرض کردم را به خوبي دقت داشته باشيد.
حالا ببينيد در يكي از مصاحبههايي كه در همين مجله آمده، چه تعبيرات سخيفي در اين باره ذكر شده است!؟ و عرض كردم واقعاً به ذهن انسان اين سؤال خطور مي کند، در زماني كه عدهاي از مسلمانها در دنياي غرب معتقدانه به سمت حجاب پيش ميروند و حتي مبارزه ميكنند و حاضرند محروميّتهاي فراواني را متحمّل شوند، اين چه حرف هايي است که در مجلات ما زده شود يعني چه حرف هايي بيد زده می شود که زده نمي شود و چه حرف هايي که نبايد زده شود اما مطرح مي شود!؟ كه نتيجهاش تخريب حجاب است!؟
حالا اينكه اين مصاحبه کننده و اين پخش کننده، واقعاً چنيين نيّتي را دارد يا خير؟ خدا ميداند. و ما نمي دانيم ولي نيت يشان هر چه باشد، نتيجه ي اين مطالب چيزي جز تخريب حجاب در جامعه اسلامي نيست.
در اين مجله آمده است: «قطعاً چادر مشكي بدترين پوشش است» و در بيان علت استدلال خود چنين عنوان كرده است که: «چون چهرهي زن را قاب ميكند، يعني نگاه را به چهرهي زن متمركز ميكند»!؟ معني اين سخن ين است که اگر زن مسلمان يك چادر رنگي بدننما بپوشد اين جلب توجه نميكند!!!؟ اما اگر چادر مشكي كه بدن او را مشخص نميكند، چادر مشكياي كه مشخص نميكند اين زن چه لباس رنگياي زير چادرش پوشيده، و همه لباس هايش را مي پوشاند، اين چادر جلب توجه ميكند!!!؟
و يا در جای ديگري ميگويد: «از سفرهاي اروپايي ناصرالدين شاه، شب كه به مجالس عيّاشي در اروپا ميرفت، ميديد كه آنجا لباس مردها مشكي است، كلاه سيلندري مردها مشكي است و زنها هم با لباس مشكي ميآيند، [از ين رو] به نظرش آمد كه [ين رنگ] يك نوع سنگيني و وقار دارد؛ [لذا] آن را به ايران آورد».!!!؟
همانطور که ملاحظه مي فرمايید: گوينده چادر مشکي را بوسيله اين انتساب، اين گونه خراب ميكند!!!؟ يعني ايشان ميخواهد بگويد زنان متديّن عفيفِ با حياي مسلمانِ ما كه به عنوان دستور خداي متعال" اين چادر مشكي را ميپوشند و از آن استفاده مي کنند، اين از دستورات اسلام نيست بلکه از ميراث عياشيهاي اروپاي ناصرالدين شاه است كه به ايران آمده است!!!؟
حال اگر از آدم منصف، يعني آدمي كه واقعاً حبّ و بغض دنيوي نداشته باشد بپرسيم که، چنانچه امروز کسي بيايد و به يك دختر متديّن و مذهبي ما، به جاي اينکه از دستورات قرآن خدا و سنت پيامبرش با او سخن بگويند، به او بگويند که اين چادر از فلان جا و بهمان جا آمده است، حال يا آن دختر مسلمان هم نمي آيد و بلافاصله موضع نميگيرد!؟ و نميگويد چرا من اين چادر را بپوشم؟ طبيعي است بعد از اين زمينه سازي ها آن دختر حق هم دارد که اين گونه بپرسد!؟ وقتي با بودجه بيت المال اينطور مي گويند و اين گونه استدلال مي کنند كه اين لباس از آنجا آمده، يا اين دختر اين كار را نميكند؟
حقيقت اين است که مطالب انحرافي بسياري در اين مصاحبه وجود دارد! يعني اگر از يک نفر از بنده سؤال كند که نقطهي ثقل اين «ويژه نامه» کدام است؟ بدون شک به او خواهم گفت که همين مصاحبه اساس انتشار اين مجله است! چه اينکه مطالب ديگري که در اين ويژه نامه آمده است به عنوان حاشيه آورده شده و نقطه ثقلش همين بحث است.
متاسفانه به اين حد هم کفيت نکردند زيرا در يك جاي ديگري از ين مصاحبه آمده است: «ما بايد از قرآن شروع كنيم، قرآن سه تكهي روشن براي لباس زن تعريف ميكند، روسري يا شالِ روي سر!، پيراهن و پوشش پا»!؟ و در ادامه ميگويد: «تمام شد»!؟
به عبارت ديگر ايشان نظر مي دهند که اين سه پوشش «حداقل» پوشش شرعي براي زن مسلمان است.
حال واقعاً اگر ايشان يك مقداري با قرآن آشنايي پيدا كنند، مثلاً «آيات خمار» يعني «وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ»(نور 31) را ببيند و يا «آيات جلباب» را نيز ببينند، آيا ميتوانند بگويند در قرآن کريم براي زن پوشش سراسري نيامده است!؟ پس از ايشان و جريان مدافع تفکر يشان ميپرسيم، با اين يه «يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِن»(الأحزاب59) چه کار كنيم؟ و يا با روايت ام سلمة كه در ذيل اين آيه آمده چه كار كنيم!؟
جناب آقايي كه مصاحبه ميکنيد و در اين مصاحبه افاضه مي فرمايد که: اين لباس سياه از اروپا آمده! حداقل يك مقداري تاريخ بخوان! شما که خودت مدّعي هستي دورهي تاريخ خوانده اي؛ چون در همين مصاحبه ميگويد: من دوره تاريخ لباس را در پيش فلان استاد خواندم!؟ لااقل يك مقدار هم به اين روايات مراجعه ميكرديد تا متوجه شويد که اساساً مسئلهي رنگ سياه در صدر اسلام مطرح بوده است. و متاسفانه ايشان در همين مصاحبه ميگويد: «لباس سياه در اسلام مكروه است»! به ايشان ميگوييم جنابعالي كه ميگوئيد: لباس سياه در اسلام مكروه است، يا رفته ايد روايات و فتاواي اسلام را هم ببينيد!؟ چرا از چيزي که اطلاع نداريد اظهار نظر ميکنيد!؟
در مورد ادعاي اخير ايشان خطاب به عقبه اين تفکر ميگوييم:
«اولاً»: كراهت لباس سياه، يك «كراهت ذاتي» نيست؛ علت اين کراهت به خاطر اين است که در تاريخ آمده است كه بني العباس از اين لباس استفاده ميكردند؛ از این رو ائمهي طاهرين: براي اينكه شيعيانشان به آنها تشبيه نشوند، فرمودند پوشيدن لباس مشکي كراهت دارد. يا مثلاً در بعضي از روايات داريم چون بعضي اقوام غير موحد از اين لباس استفاده ميکردند، از اين رو ائمه: به خاطر عدم شباهت به يک چنين افراد و اقوامي چنين دستورات مي دادند که اين لباس کراهت دارد؛ بنابرين رنگ مشکي كراهت ذاتي نداشته و ندارد.
«ثانياً»: در روايات پيرامون اين مساله در کتاب «وسائل الشيعة» و «مستدرك الوسائل» رواياتي وجود دارد كه ميفرمايند: «لباس سياه كراهت دارد الا در خُف، عمامه و كساء» و روشن است که «كساء» همان عبا يا چادر زن مسلمان را ميگويند و در اين سه مورد استفاده از رنگ مشکي استثناء شده است.
ببينيد وقتي جناب ام سلمه مخزومي پس از نزول ايه ميگويد: «زنهاي انصار با چادرهاي مشكي بيرون آمدند»؛ آيا جايي در تاريخ داريم كه پيامبر(ص) نهيشان کرده باشد!؟ و يا يا موردي گزارش تاريخي اي وجود دارد که پيامبر(ص) فرموده باشند: «جلباب اين نيست و برويد چادرهايتان را عوض كنيد»! نه تنها چنين گزارشي بر خلاف عمل زنان مومن نداريم، بلکه در مقابل رويات فراواني وجود دارد که پيامبر(ص) آنها را تأييدشان كرده است و بالاتر از اين به وسيله ائمه: هم استفاده از چنين پوششي تأييد شده است.
آري چادر مشكي يك ريشه تاريخي در اسلام دارد و ربطي به ناصرالدين شاه و عياشيهاي اروپایي وي و امثال اين مسائل ندارد.
چرا شما با اين حرف هايتان به دنبال تخريب عقايد مردم و زنها هستيد؟! چرا شما از اين آيات قرآن فاصله ميگيريد؟
همانطور که عرض کردم در اين ويژه نامه و خصوصاً در اين مصاحبه مطالب بسيار حساب شده اي مطرح شده است مثلا در جاي ديگري با مغالطه مرموزي ميگويد: «اميرالمؤمنين(ع) نسبت به پوشش زنها حساسيتي نداشتند ولي نسبت به بيت المال حساسيت داشتند»! در ادامه هم ميگويد: «ببينيد در رسالهها فقها چقدر راجع به لقمه حلال و حرام ميگويند؟»
البته ين يک شيوه حساب شده ي است که گاهي اوقات اسمي هم از فقها، براي چاشني مطالبشان ميآورند!؟
به امثال ايشان مي گوييم اگر شما به فقها معتقديد، مگر فقها اين همه راجع به «حياء» و «عدم اختلاط زن و مرد»، فتوا ندادند؟
مگر شش سال پيش «پنج مرجع بزرگ» فتوا ندادند كه ورود زنان به ورزشگاهي كه آقايان در آن هستند، حرام است و متأسفانه تاکنون هم مقاومت و مخالفت كردند و آرام آرام دارند اين كار را انجام ميدهند!؟.
شما در همين مجلهاي كه به اسم ترويج حياء و حجاب است، ببينيد صفحات فراواني را در ترويج مسئلهي ورود زنها به ميدان ورزش مطرح كرده، از اينها مي پرسيم كدام فقيه را شما مي شناسيد كه با ورزش زنان مخالف باشد؟ اصلاً كدام عاقلي است كه با ورزش مخالف باشد؟ آن چيزي که فقها ميگويند اين است که زن در انظار مرد نامحرم حق ندارد حركات و اندام خودش را نشان بدهد ولو يك لباس ظاهري هم برايش درست كرده باشند؛ اصل اين کار از نظر اسلام، جايز نيست و حرام است.
متأسفانه در اين چند سال اخير مشكل كشور ما همين شده كه افرادي به ادعاي اينكه دين را خوب ميشناسند در مسائل ديني مداخله ميكنند!؟
و در نهايت در سرمقاله اين به اصطلاح ويژه نامه، تمام اشكال متوجه روحانيّت شده است!؟ البته اينها بلدند چه كار كنند و چگونه بنويسند، اشکال ياد شده هر چند به صورت استفهام مطرح شده است منتهي به قول ما به نحو «استفهام تقريري» بيان شده است.
نويسنده در سرمقاله از اين عبارات استفاده مي کند و ميگويد: «آيا علما و روحانيون و فرهيختگان جامعه اسلامي مسئول و مقصرند كه نتوانستهاند معنا و مفهوم حجاب را به عنوان ايمن كننده و نجات بخش زن به روح و جان زنان مسلمان اسلامي نفوذ بدهند!؟» بله بعد از اين افاضات تازه فقهاء مقصرند.
ببينيد بعد از مسئلهي ننگين كشف حجاب در زمان رضاخان، فقهاء بيش از شصت رساله در مورد حجاب نوشتند! چگونه مي گوييد فقها مقصرند؟! شما مقصريد كه نميگذاريد اسلام واقعي به جامعه برسد! شما مقصريد كه براي جلب قلوب يك عده افراد بيبند و بار ميخواهيد مسائل اصلي و ضروري اسلام را زير پا بگذاريد!.
انسان تعجب ميكند در زمانه ما چه اتفاقي افتاده است؟ در دنياي غرب به اسم آزادي، كشتارها انجام ميدهند و به اسم حقوق بشر اين فقري كه در سومالي و ... است، به وجود ميآيد و هيچ كس از اين حكام استكبار نفسش برنميآيد! و متاسفانه در كشور ما هم عده اي در پوشش نظام ولايت فقيه، عليه ولايت فقيه عمل مي کنند و در پوشش نظام اسلامي ضد اسلام عمل مي کنند و در پوشش حجاب عليه حجاب كار ميكنند و قلم مي زنند!؟ انسان نميداند اين درد را كجا ببرد؟
مطمئن باشيد كه علماء هميشه وظيفه خودشان را بيان كردند و بيان هم خواهند كرد و كوتاهي هم نخواهند كرد! كدام مسئله در مورد حجاب بوده كه از يك عالم و يك فقيه سؤال بشود بگويند ما جوابش را بلد نيستيم، يا جواب نداده باشند و يا مهمل باقي مانده باشد. در كدام موضوع است كه فقهاء در يك زمان شصت رساله نوشته باشند! البته اين شصت رساله تنها مربوط به يک دوره تاريخي است از آن دوره به بعد هم چنين رساله هايي به فراواني نوشته شده است و فقها اين مساله را مطرح كردند.
حالا يا درست است که بگوئيم چادر اصلاً در اسلام نيست!!!؟. البته در اين مصاحبه نگفته چادر در اسلام نيست، بلکه در ظاهر فقط به رنگ چادر حمله كرده! اما از آن ادعايي که مطرح نموده مبني بر اين كه ميگويد: قرآن در مورد حجاب زن، سه تكه بيشتر نميگويد! معلوم ميشود چادر را هم قبول ندارند!؟
يك زماني ميگويند: «چيزي به نام چادر در حجاب ما وجود ندارد!» بلافاصله رهبر معظم انقلاب فرمودند: «چادر حجاب برتر ماست»
زمان ديگري ميگويند: رنگ مشكي رنگ فسّاق اروپايي است!؟
يك جاي ديگري ميگويند: «سلسله قاجار رنگ سياه را -كه مختصّ يهود است- به اين مملکت آورده است».
حرف اصلي من با صاحبان اين مجله اين است که: با قطع نظر از اشكالات فراوان علمي كه به اين مصاحبه وجود دارد، حرف اصلي من اين است كه شما در اين مجله بيشتر تلاشتان بر چه محوري استوار بوده است؟
بعضي از نوشته جات ميگويند: «در زمان زرتشت مسئله حجاب در ايران اين چنين و آنچنان بوده، زن هاي ايران هفت هزار سال با حياء و با عفت بودند» درست است که ما اين حرف را قبول داريم! اين به جاي خود؛ ولي ميگوئيم شما چرا فقط ميخواهيد مسئلهي حجاب را از ديد تاريخي به اين كشور مطرح كنيد!؟
به ما چه ربطي دارد كه زمان زرتشت از لحاظ حجاب چه وضعي بوده؟
ما ميگوئيم قرآن چه ميگويد، خدا چه فرموده؟ بله، آن زمان هم الحمدلله، تاريخ ايران نشان ميدهد كه مردم ايران مردم عفيفي بودند، تمدّن هفت هزار سالهي ايران اين را نشان ميدهد و اين از افتخارات زنان و مردان يران زمين است؛ اين مطلب را كسي انكار نميكند، ولي بحث اين است كه چرا شما از زاويهي قرآن نميآئيد مسئله را مطرح كنيد! چرا شما نميآئيد واقعاً حكم خدا را صريح و شفاف براي دختران و خواهران مسلمان و ايماني ما بيان كنيد!؟
چرا نمي اييد به زنان بگوئيد عزيزان، اسلام اگر حجاب را براي شما مطرح فرموده، براي امنيت، كرامت و شخصيت شماست؛ اين ارزشي است كه اسلام به شما داده است.
از يك طرف فرموده «قلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِم» (نور30) از يك طرف مي فرمايد: «شما درّي هستيد كه بايد خودتان را بپوشانيد و از خودتان مراقبت كنيد» و به عنوان يك تكليف هم مطرح مي نمايد.
حالا گاهي اوقات بعضي از نويسندهها ميگويند اين يه «يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِن»(الأحزاب59) يك امر اختياري است كه خدا به زنان داده است!؟ به اين افراد ناآگاه مي گوييم حجاب امر اختياري نيست بلکه حجاب تكليفي است كه خدا به زنان فرموده است. زيرا صحيح نيست که خداوند متعال به عنوان مولا يك چيزي كه مصلحت نداشته باشد را براي انسان بيان كند و به عنوان تكليف قرار بدهد. خدا همچون كارفرماياني نيست كه به ميل كاذب خودشان يك دستوري بدهند. امر خداوند در زمينه حجاب و استفاده از چادر مصلحتي بوده كه پرودگار متعال براي زنها مطرح فرمودند و بايد آن را رعايت كنند.
به جاي اينکه ويژه نامه چاپ کنند و موجب تشويش افکار عمومي را فراهم بياورند، بيايند با علما و فضلاي حوزه اين مسئله را كاملاً بررسي كنند؛ اگر واقعاً قصد ديگري ندارند ما آمادگي داريم، در حوزهي ما بحمدالله بزرگان بسيار هستند تا اگر آقايان شبهه دار، شبههاي دارند بيايند مطرح كنند، اگر واقعاً ميگويند اسلام چادر را مطرح نکرده، براي علمي ما دليل بياورند، حداقل در مقابل اين آيه و اين روايات و اين مسائل دليل بياورند که دليلي جز ادعاهاي فاقد اعتبار چيز ديگري ندارند.
علي ايّ حال ما نصيحت ميكنيم، تقاضا ميكنيم، ملتمسانه از آقاياني كه در مسائل ديني وارد نيستند درخواست ميکنيم. خدا ميداند اگر يك كار اقتصاديشان اشتباه باشد و يك ضربه اقتصادي بزنند فوقش اين است كه ضامن هستند، ولي اگر با مسائل ديني اينگونه بازي كنند و بدعت بگذارند، اين بدعت ممكن است صدها و هزاران سال ادامه پيدا كند و«من سنّ سيئة كان عليه وزرها و وزر من عمل بها إلى يوم القيامة»تمام وزر و وبالش تا روز قيامت بر عهده آن افراد خواهد بود.
در انتهي عرائضم لازم مي دانم يكي ديگر از مطالبي كه انسان را زجر ميدهد و متاسفانه در اين مجله به صورت توهين آميز آمده اشاره نمايم و آن اينكه در اواخر مجله كلماتي از حضرت امام خميني(ره) و مقام معظم رهبري -دام ظله الشريف- آوردند كه نظرات اين بزرگواران راجع به زن چيست؟ مطالبي بسيار كم و كوتاه! اما در اوّل مجله دهها صفحه نظرات مسئولين ديگر را مطرح كردند، اينها جاي سؤال دارد، از مسؤلين اين ويژه نامه مي پرسيم، يا آن مسئول به اسلام، اعرف است يا امام خميني(ره) به اسلام، اعرف است؟ يا آن مسئول اعرف به اسلام است يا رهبري معظم انقلاب اعرف به اسلام است؟
اينکه کلمات اين بزرگان را در پايان مجله بگذارد معنيش چيست!؟ خوانندگاني که ابتداي اين مجله پر صفحه را ميبينند، به انتهي آن نرسيده خسته ميشوند و معمولا آخر آن را هم نميخوانند.
به نظر ما اين کارها همه از شيوه هاي جهتدار است و اميدوارم كه انشاء الله اين اشكالات به گوش آقايان برسد و در کارهايشان تدبّر كنند و اگر در عرايض بنده اشكالي باشد بنده براي پاسخ دادن آماده هستم.
حال چون اين بحث را مطرح كرديم؛ از اين رو، امروز هم به خاطر ينکه روز ولادت امام مجتبي(ع) است، به مناسبت برادر بزرگوارشان امام حسين(ع) لازم است مساله اي را مطرح کنيم؛ چون گاهي اوقات بعضي از فضلا اين سؤال را مطرح ميكنند كه فلسفه لباس سياه در عزاداري امام حسين(ع) چيست؟ و به چه معناست؟
در اين باره رويتي در کتاب «مستدرك الوسائل» مرحوم حاجي نوري جلد سوم آمده که ايشان ميفرمايد: «أَنَّ مَلَكاً مِنْ مَلَائِكَةِ الْفِرْدَوْسِ الْأَعْلَى نَزَلَ عَلَى الْبَحْرِ وَ نَشَرَ أَجْنِحَتَهُ عَلَيْهَ» وقتي حادثه عاشورا پيش آمد، يك ملك از ملائكهي فردوس اعلي بال خودش را بر تمام بحر گستراند «ثُمَّ صَاحَ صَيْحَةً» سپس فريادي زد «وَ قَالَ يَا أَهْلَ الْبِحَارِ الْبَسُوا أَثْوَابَ الْحُزْنِ» به اهل درياها فرمود لباسهاي حزن و ماتم را بپوشيد «فَإِنَّ فَرْخَ الرَّسُولِ مَذْبُوحٌ».
در ادامه مرحوم حاجي نوري(ره) در ذيل اين رويت ميفرمايد: «فِي هَذِهِ الْأَخْبَارِ وَ الْقِصَصِ إِشَارَةٌ أَوْ دَلَالَةٌ عَلَى عَدَمِ كَرَاهِيَةِ لُبْسِ السَّوَادِ» اين اخبار اشاره است يا دلالت دارد بر ينکه لباس سياه کراهت ندارد كه نه تنها كراهت ندارد بلكه «أَوْ رُجْحَانِهِ حُزْناً عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) كَمَا عَلَيْهِ سِيرَةُ كَثِيرٍ فِي أَيَّامِ حُزْنِهِ وَ مَأْتَمِهِ».
در پيان، اميدوارم خداي تبارك و تعالي به بركت اين ماه مبارك رمضان همهي ما را آشنا به اسلام و دين خود و نيز عامل به دينش بفرمايد. انشاء الله.
کلمات کلیدی :
۱,۵۹۹ بازدید