حديثي از امام صادق(ع) بخوانيم ببينيم چه استفاده ميکنيم؛ «قال الصادق(ع)
ما من قبضٍ و لا بسطٍ إلا و لله فيه مشيةٌ و قضاءٌ و ابتلاءٌ»، -اجمالاً آن
مقداري که از حديث ميفهميم- حضرت ميفرمايند: هر تنگي، گرفتاري و ضيق و
هر توسعه، بسط و گشايش در زندگي، اين سه امر در آن دخالت دارد:
1)
مشيت خداست، انسان در زندگي مادي يا معنوي دچار تنگي ميشود، دستش خالي
ميشود، گاهي در مسائل مادي دست انسان خالي ميشود، گاهي هم در مسائل علمي
دست انسان کوتاه ميشود، يک گرفتاري پيش ميآيد که انسان بايد براي خدمت
کردن به پدرش از قم به شهر خودش برود، گاهي اوقات هم يک تنگيهاي معنوي
است، انسان توفيق نماز شب پيدا نميکند، توفيق روزه و انجام مستحبات پيدا
نميکند، توفيق خدمت به مردم پيدا نميکند، تمامش از مصاديق قبض است. قبض
اختصاص به قبض امور مادي ندارد، در امور مادي، امور علمي، امور معنوي، در
همهي اينها قبض وجود دارد.
همچنين «و لا بسطٍ» گشايش هم همينطور
است، انسان وقتي از جهت مالي گشايشي برايش به وجود ميآيد، از نظر علمي
امکاناتي برايش فراهم ميشود، امکان اينکه حضور در درس پيدا کند، با بزرگان
اهل نظر نشست و برخواست داشته باشد، خدمت آنها برود، از اين کتابها و
کتابخانهها و اين همه چيزهايي که امروزه بحمدالله هست استفاده کند، همهي
اينها ميشود بسط.
در زمان قديم عالمي وقتي به يک کتاب نياز داشته،
گاهي به حدّي ميرسيده که، بايد ميرفته کتابي را از ديگري ميگرفته و به
منزل ميآورده، شب تا صبح اين را استنساخ کند، يک نسخه از روي آن بردارد،
همين بحث طلب و اراده، امام(رضوان الله عليه)، در آن زمان مسئلهي چاپ به
اين نحو نبوده، بعضي از شاگردانشان مثل والد بزرگوار ما(حفظه الله) از روي
نسخهي خطي امام(ره)، از اول تا آخر استنساخ کردند.
يک زماني، زمان
قبض مسائل علمي است و يک زماني هم، زمان بسط مسائل علمي است، مسائل معنوي
هم همينطور است. امکان اينکه واقعاً انسان در مسائل سير و سلوک قدمهايي
بردارد، در هر زماني نيست، گاهي اوقات انسان مريض است، گاهي سالم است، جوان
يا پير است، گاهي مشکلات دارد.
علي اي حال وقتي انسان فکر ميکند، قبض و بسط در همه چيز عالم معنا دارد، اعم از اموي مادي و علمي و معنوي، اجتماعي و فردي.
شما
نميتوانيد راهي به ما نشان داده و بگوييد: در اين راه فقط بسط يا قبض
است، مثلا در ثروت اندوزي فقط بسط است، نه در همه چيز قبض و بسط وجود دارد.
حال امام صادق(ع) ميفرمايد: بايد بدانيم که در هر قبض و بسطي، اين سه مطلب هست؛ يکي ارادهي حق تعالي (مشيت)
يکي هم قضاء حتمي الهي که، فکر نکنيد اين قابل از بين بردن است بگوييم: من ميخواهم با اين مبارزه کنم و اين را از بين ببرم.
سوم ابتلاء و امتحان است.
وقتي
که روشن کرديم همهي امور ما، هميشه در حال قبض و بسط است، حتي همين جسم
انسان، تا زماني که يک کودک است، در حال قبض است، وقتي نوجوان و جوان
ميشود، در حال بسط است، باز مجدداً ميرود در حال قبض. جسم اينطور است،
روح، علم و مال اينطور است، در همه چيز قبض و بسط راه دارد.
امام هم
ميفرمايد: در هر قبض و بسطي امتحان الهي وجود دارد، پس نتيجه ميگيريم
که، دائماً در حال امتحان الهي هستيم، در همهي ابعاد وجوديمان در حال
امتحان الهي هستيم.
گاهي اوقات شيطان انسان را فريب داده و
ميگويد: امتحان آن وقتي است که محيط گناهي براي انسان پيش ميآيد، چند
نفر غيبت ميکنند، اينجا اگر انسان ببيند که چکار ميتواند بکند ميشود
امتحان، اين خيلي ساده است. امتحان الهي در همهي جزئيات، شئون و همهي
حالات براي انسان وجود دارد، حتّي در حال خواب. در حال خواب هم انسان
گرفتار ابتلا است، منتهي آن ابتلاء در حال خواب، ابتلايي است که اثر تکليفي
بر آن بار نميشود، اما اينطور نيست که او را هم استثنا کنيم و بگوييم:
انسان در حال بيداري فقط در حال ابتلا است ، خود خواب هم همين طور است.
بنابراين
انسان بايد مقداري اين را باور کند و توجه داشته باشد که، در همهي حالات
تحت حکومت حق تعالي است و امتحان ميشود. گرفتاري ما اين است که از امتحان
غافليم، مثل ايام درسي که، در ايام معمولي به فکر خواندن نيستيم و شب
امتحان مشغول به خواندن و دوره کردن کتابها ميشويم، فکر ميکنيم که وقت
گناه فقط موقع امتحان ميرسد و هنگام امتحان است، اين ابتلا و امتحان يک
آثار وضعي عجيبي دارد.
اگر کسي که فقير و دستش تنگ است و خداوند او
را امتحان ميکند، برود به برادرش بگويد که: کمکي به من بکن و او هم کمک
کند، اينجا گناهي هم مرتکب نشده، ولي از اين امتحان موفق بيرون نيامده است.
خواب
معمولي، با خواب غير معمولي فرق دارد، آن نومي که عبادت است، با نوم غير
عبادت فرق دارد، آن نومي که روح انسان در يک عالم سير ميکند، شما
نميدانيد مردم از حقيقت نوم چقدر غافلاند. نوم يک طريق براي عروج روحي و
طريقي است که خداوند در اختيار همه گذاشته، آنهايي هم که نميخواهند دنبال
سير و سلوکهاي کذايي بروند، يکي از راههاي سير و سلوکشان نوم است.
اين
نوم وقتي که در قبضهي روح قرار گيرد، روح ميتواند به او جهت دهد. يک
کسي خوابش احلام است، يک کسي هم در خوابش خداوند، عوالم و حقايقي را به او
نشان ميدهد. افرادي هستند و من سراغ دارم که در عالم رؤيا بهشت و جهنم را،
حساب و کتاب را نشانشان دادهاند، اينها آيا ابتلا نيست؟ بله.
علي
اي حال بايد يک مقدار فکر کنيم، همهي حالات انسان در حال ابتلاست و توجه
داشته باشيم که، اين امتحان از انسان جدا و منفک نميشود و خوشا به حال آن
کسي که بالأخره «رحم الله إمرأً عرف قدره» يکي از معانيش اين است که، بفهمد
در اين امتحانات، چطور بايد عمل کند، انشاءالله خداوند به همه توفيق
عنايت بفرمايد.
قبض و بسط انسان در امور مادی، معنوی و علمی
۱۲ دی ۱۳۹۴ و ۱۳:۰۸
حديثي از امام صادق(ع) بخوانيم ببينيم چه استفاده ميکنيم؛ «قال الصادق(ع) ما من قبضٍ و لا بسطٍ إلا و لله فيه مشيةٌ و قضاءٌ و ابتلاءٌ»، -اجمالاً آن مقداري که از حديث ميفهميم- حضرت ميفرمايند: هر تنگي، گرفتاري و ضيق و هر توسعه، بسط و گشايش در زندگي، اين سه امر در آن دخالت دارد:
1) مشيت خداست، انسان در زندگي مادي يا معنوي دچار تنگي ميشود، دستش خالي ميشود، گاهي در مسائل مادي دست انسان خالي ميشود، گاهي هم در مسائل علمي دست انسان کوتاه ميشود، يک گرفتاري پيش ميآيد که انسان بايد براي خدمت کردن به پدرش از قم به شهر خودش برود، گاهي اوقات هم يک تنگيهاي معنوي است، انسان توفيق نماز شب پيدا نميکند، توفيق روزه و انجام مستحبات پيدا نميکند، توفيق خدمت به مردم پيدا نميکند، تمامش از مصاديق قبض است. قبض اختصاص به قبض امور مادي ندارد، در امور مادي، امور علمي، امور معنوي، در همهي اينها قبض وجود دارد.
همچنين «و لا بسطٍ» گشايش هم همينطور است، انسان وقتي از جهت مالي گشايشي برايش به وجود ميآيد، از نظر علمي امکاناتي برايش فراهم ميشود، امکان اينکه حضور در درس پيدا کند، با بزرگان اهل نظر نشست و برخواست داشته باشد، خدمت آنها برود، از اين کتابها و کتابخانهها و اين همه چيزهايي که امروزه بحمدالله هست استفاده کند، همهي اينها ميشود بسط.
در زمان قديم عالمي وقتي به يک کتاب نياز داشته، گاهي به حدّي ميرسيده که، بايد ميرفته کتابي را از ديگري ميگرفته و به منزل ميآورده، شب تا صبح اين را استنساخ کند، يک نسخه از روي آن بردارد، همين بحث طلب و اراده، امام(رضوان الله عليه)، در آن زمان مسئلهي چاپ به اين نحو نبوده، بعضي از شاگردانشان مثل والد بزرگوار ما(حفظه الله) از روي نسخهي خطي امام(ره)، از اول تا آخر استنساخ کردند.
يک زماني، زمان قبض مسائل علمي است و يک زماني هم، زمان بسط مسائل علمي است، مسائل معنوي هم همينطور است. امکان اينکه واقعاً انسان در مسائل سير و سلوک قدمهايي بردارد، در هر زماني نيست، گاهي اوقات انسان مريض است، گاهي سالم است، جوان يا پير است، گاهي مشکلات دارد.
علي اي حال وقتي انسان فکر ميکند، قبض و بسط در همه چيز عالم معنا دارد، اعم از اموي مادي و علمي و معنوي، اجتماعي و فردي.
شما نميتوانيد راهي به ما نشان داده و بگوييد: در اين راه فقط بسط يا قبض است، مثلا در ثروت اندوزي فقط بسط است، نه در همه چيز قبض و بسط وجود دارد.
حال امام صادق(ع) ميفرمايد: بايد بدانيم که در هر قبض و بسطي، اين سه مطلب هست؛ يکي ارادهي حق تعالي (مشيت)
يکي هم قضاء حتمي الهي که، فکر نکنيد اين قابل از بين بردن است بگوييم: من ميخواهم با اين مبارزه کنم و اين را از بين ببرم.
سوم ابتلاء و امتحان است.
وقتي که روشن کرديم همهي امور ما، هميشه در حال قبض و بسط است، حتي همين جسم انسان، تا زماني که يک کودک است، در حال قبض است، وقتي نوجوان و جوان ميشود، در حال بسط است، باز مجدداً ميرود در حال قبض. جسم اينطور است، روح، علم و مال اينطور است، در همه چيز قبض و بسط راه دارد.
امام هم ميفرمايد: در هر قبض و بسطي امتحان الهي وجود دارد، پس نتيجه ميگيريم که، دائماً در حال امتحان الهي هستيم، در همهي ابعاد وجوديمان در حال امتحان الهي هستيم.
گاهي اوقات شيطان انسان را فريب داده و ميگويد: امتحان آن وقتي است که محيط گناهي براي انسان پيش ميآيد، چند نفر غيبت ميکنند، اينجا اگر انسان ببيند که چکار ميتواند بکند ميشود امتحان، اين خيلي ساده است. امتحان الهي در همهي جزئيات، شئون و همهي حالات براي انسان وجود دارد، حتّي در حال خواب. در حال خواب هم انسان گرفتار ابتلا است، منتهي آن ابتلاء در حال خواب، ابتلايي است که اثر تکليفي بر آن بار نميشود، اما اينطور نيست که او را هم استثنا کنيم و بگوييم: انسان در حال بيداري فقط در حال ابتلا است ، خود خواب هم همين طور است.
بنابراين انسان بايد مقداري اين را باور کند و توجه داشته باشد که، در همهي حالات تحت حکومت حق تعالي است و امتحان ميشود. گرفتاري ما اين است که از امتحان غافليم، مثل ايام درسي که، در ايام معمولي به فکر خواندن نيستيم و شب امتحان مشغول به خواندن و دوره کردن کتابها ميشويم، فکر ميکنيم که وقت گناه فقط موقع امتحان ميرسد و هنگام امتحان است، اين ابتلا و امتحان يک آثار وضعي عجيبي دارد.
اگر کسي که فقير و دستش تنگ است و خداوند او را امتحان ميکند، برود به برادرش بگويد که: کمکي به من بکن و او هم کمک کند، اينجا گناهي هم مرتکب نشده، ولي از اين امتحان موفق بيرون نيامده است.
خواب معمولي، با خواب غير معمولي فرق دارد، آن نومي که عبادت است، با نوم غير عبادت فرق دارد، آن نومي که روح انسان در يک عالم سير ميکند، شما نميدانيد مردم از حقيقت نوم چقدر غافلاند. نوم يک طريق براي عروج روحي و طريقي است که خداوند در اختيار همه گذاشته، آنهايي هم که نميخواهند دنبال سير و سلوکهاي کذايي بروند، يکي از راههاي سير و سلوکشان نوم است.
اين نوم وقتي که در قبضهي روح قرار گيرد، روح ميتواند به او جهت دهد. يک کسي خوابش احلام است، يک کسي هم در خوابش خداوند، عوالم و حقايقي را به او نشان ميدهد. افرادي هستند و من سراغ دارم که در عالم رؤيا بهشت و جهنم را، حساب و کتاب را نشانشان دادهاند، اينها آيا ابتلا نيست؟ بله.
علي اي حال بايد يک مقدار فکر کنيم، همهي حالات انسان در حال ابتلاست و توجه داشته باشيم که، اين امتحان از انسان جدا و منفک نميشود و خوشا به حال آن کسي که بالأخره «رحم الله إمرأً عرف قدره» يکي از معانيش اين است که، بفهمد در اين امتحانات، چطور بايد عمل کند، انشاءالله خداوند به همه توفيق عنايت بفرمايد.
منبع : اصول کافی ج ۱،ص 210
کلمات کلیدی :
۱,۸۵۸ بازدید