اين علمي که در طريق آن هستيم و طي ميکنيم، علمي هست که
از گذشتگان و بزرگان ما، زحمات زيادي کشيدهاند، تا امروز در اختيار ما
قرار گرفته است.
شما اصول را ببينيد، از شيخ مفيد(ره) که تمام
اصولشان سه صفحه بيشتر نبوده، تا رسيده به اصولي که، الان بعضي از اصولها،
حدود هشت و نه جلد مباحث اصولي است و گاهي اوقات بعضيها ديدهاند که،
اصول تورم هم پيدا کرده است که، شايد تا يک حدي هم حرف صحيحي باشد.
مثلا
در همين بحثي که داريم که، آيا اخذ قصد امر در متعلق امکان دارد يا نه؟
يکي دو دليل از ادله استحاله را بيان کنيم و رد شويم، ضرورت صد در صدي نبود
که، همه ادله را بيان کنيم. منتها نکتهاي که وجود دارد اين است که، ما که
در مجلس درس شرکت ميکنيم، از خصوصيات بحثهاي طلبگي و شرکت در درس اين
است که، نميخواهيم زود به نتيجه برسيم.
در درس شرکت ميکنيم تا
ببينيم، روش بحث گذشتگان چه بوده و چطور استدلال ميکردند و به نتيجه
ميرسيدند. اما اين که بلا فاصله بحثي را مطرح کنيم و همين امروز هم به
نتيجه برسيم، اثري ندارد. ما که دنبال اين نيستيم که، فقط يک سري مطالب را
حفظ کرده و براي شما ارايه دهيم و نتيجهاش را هم ذکر کنيم که، براي مسئله
اخذ قصد امر در متعلق، دو دليل مهم از ده دليل بر استحاله ذکر شده است،
اين دو دليل، هردو باطل است، پس در نتيجه قصد امر در متعلق امکان دارد، اين
که نميشود.
اينجا مطلبي يادم آمد که گفتند: يکي از بزرگان خارج
مکاسب را شش ماه ميگويد، گفتم: آخر چطور ميشود که خارج مکاسب شش ماهه
گفته شود؟ بصورت طنز در آورده بودند که گفت: هر مسئله و فرعي را که مطرح
ميکند، ميگويد: «و الدليل علي ذلک جدنا المکرم»، قسم به جدم که فتوا همين
است. فرع بعدي همين طور، ديگر شش ماهه هم که نه، زودتر بايد تمام شود.
يکي
از چيزهاي که يک مقدار گاهي اوقات، ذهن انسان را وسوسه ميکند اين است که،
امروز چه نتيجهاي بدست ما آمد؟ الان هم متاسفانه حوزه و طلبهها واقعا
دارند به همين سمت گرايش پيدا ميکنند که، در بحثي شرکت کنند که، زود به
نتيجه برسند.
اين به نظر ما آن وسيلهاي هست که، آن هدف را
نميآورد. اگر فرض کنيد، هشت يا نه دليل در اين بحث ميآوريم، براي اين است
که اذهان، آن قدر جولان و آمادگي پيدا کند که اگر زماني مسئله جديدي هم به
وجود آمد، اين ذهن اين قدر قدرت داشته باشد که، تمام اطراف مسئله را بررسي
کند.
امروز بعضي اين مراکز آموزشي دنيا، واقعا سعي ميکنند که، خودشان را به حوزههاي علميه و درس خارج برسانند.
اگر
واقعا آن کسي که ميگويد، خودش وقت گذاشته و مطالعه کرده و زحمت کشيده
باشد، مطالب و انظار را با دقت و با فکر بيان کند، آنهايي هم که شرکت
ميکنند، واقعا روي مسئله فکر کنند، نه اينکه فقط بشنوند و يادداشت کند، به
نظر من اگر يک طلبه با اين نحو درس خارج شرکت کند، اصلا لازم نيست که حتي
درس خارج يک دوره اصول را هم ببينيد.
همانطوري که يک مشکل داخلي
براي انسان بوجود ميآيد، فکر انسان مشغول ميشود وقت نماز فکرش مشغول است،
وقت غذا خوردن، وقت حرف زدن با ديگران فکرش مشغول است، بايد مسائل علمي،
تفسيري و قرآني هم اين طور باشد.
در زندگي خيلي از علماء خواندهام
که، وقت غذا خوردنشان هم، روي يک مسئله فکر ميکردند که، در اين مسئله چه
ميتوانند بفهمند و به نتيجهاي برسند. اين نقطه افتراق درسهاي ما با ساير
دروس است.
طوري باشيم که هيچ همي نداشته باشيم، اين مسئله، مسئله
مهمي است که، واقعا خداوند وقتي ميخواست بفرمايد: «اقيم الصلاه»، رکوع و
سجده را در نظر گرفت و جزء صلاه قرار داد، اما آيا قصد الامر را هم
ميتوانست جزء صلاه قرار دهد يا نه؟ در مقام ثبوت استحاله دارد يا نه؟
آن
وقت علاوه بر اين که جزء اعتقادات ما هست که، در هر لحظهاي که در مسائل
فقهي و اصولي فکر ميکنيم، واقعا ترتب ثواب هست. چرا انسان اين را از دست
بدهد؟ انسان کار علمي و فکري انجام دهد که، هم او را به يک نتيجه ديني
ميرساند و يک نتيجه اخروي هم دارد.
علي اي حالٍ بايد مقداري بيشتر دقت کنيم و قدر اين راهي را که درش قرار گرفتيم، بدانيم.
شيطان
خيلي سراغ انسان ميآيد که، خوب اين همه انسان زحمت بکشد، چه ميشود؟
اينها همه وسوسههايي است که شيطان براي انسان بوجود ميآورد.
از
خداوند بخواهيم که، ان شاء الله عنايت کند و ما را در اين مسيري که هستيم؛
اولا مستحکم قرار دهد و ثانيا عنايات خاصه خودش را، بر همه ما و بر آنهايي
که در اين مسير علم قرار دارند، بيشتر و بيشتر بفرمايد، ان شاء الله.
سبک صحیح تدریس درس خارج
۱۷ دی ۱۳۹۴ و ۱۲:۲۳
اين علمي که در طريق آن هستيم و طي ميکنيم، علمي هست که از گذشتگان و بزرگان ما، زحمات زيادي کشيدهاند، تا امروز در اختيار ما قرار گرفته است.
شما اصول را ببينيد، از شيخ مفيد(ره) که تمام اصولشان سه صفحه بيشتر نبوده، تا رسيده به اصولي که، الان بعضي از اصولها، حدود هشت و نه جلد مباحث اصولي است و گاهي اوقات بعضيها ديدهاند که، اصول تورم هم پيدا کرده است که، شايد تا يک حدي هم حرف صحيحي باشد.
مثلا در همين بحثي که داريم که، آيا اخذ قصد امر در متعلق امکان دارد يا نه؟ يکي دو دليل از ادله استحاله را بيان کنيم و رد شويم، ضرورت صد در صدي نبود که، همه ادله را بيان کنيم. منتها نکتهاي که وجود دارد اين است که، ما که در مجلس درس شرکت ميکنيم، از خصوصيات بحثهاي طلبگي و شرکت در درس اين است که، نميخواهيم زود به نتيجه برسيم.
در درس شرکت ميکنيم تا ببينيم، روش بحث گذشتگان چه بوده و چطور استدلال ميکردند و به نتيجه ميرسيدند. اما اين که بلا فاصله بحثي را مطرح کنيم و همين امروز هم به نتيجه برسيم، اثري ندارد. ما که دنبال اين نيستيم که، فقط يک سري مطالب را حفظ کرده و براي شما ارايه دهيم و نتيجهاش را هم ذکر کنيم که، براي مسئله اخذ قصد امر در متعلق، دو دليل مهم از ده دليل بر استحاله ذکر شده است، اين دو دليل، هردو باطل است، پس در نتيجه قصد امر در متعلق امکان دارد، اين که نميشود.
اينجا مطلبي يادم آمد که گفتند: يکي از بزرگان خارج مکاسب را شش ماه ميگويد، گفتم: آخر چطور ميشود که خارج مکاسب شش ماهه گفته شود؟ بصورت طنز در آورده بودند که گفت: هر مسئله و فرعي را که مطرح ميکند، ميگويد: «و الدليل علي ذلک جدنا المکرم»، قسم به جدم که فتوا همين است. فرع بعدي همين طور، ديگر شش ماهه هم که نه، زودتر بايد تمام شود.
يکي از چيزهاي که يک مقدار گاهي اوقات، ذهن انسان را وسوسه ميکند اين است که، امروز چه نتيجهاي بدست ما آمد؟ الان هم متاسفانه حوزه و طلبهها واقعا دارند به همين سمت گرايش پيدا ميکنند که، در بحثي شرکت کنند که، زود به نتيجه برسند.
اين به نظر ما آن وسيلهاي هست که، آن هدف را نميآورد. اگر فرض کنيد، هشت يا نه دليل در اين بحث ميآوريم، براي اين است که اذهان، آن قدر جولان و آمادگي پيدا کند که اگر زماني مسئله جديدي هم به وجود آمد، اين ذهن اين قدر قدرت داشته باشد که، تمام اطراف مسئله را بررسي کند.
امروز بعضي اين مراکز آموزشي دنيا، واقعا سعي ميکنند که، خودشان را به حوزههاي علميه و درس خارج برسانند.
اگر واقعا آن کسي که ميگويد، خودش وقت گذاشته و مطالعه کرده و زحمت کشيده باشد، مطالب و انظار را با دقت و با فکر بيان کند، آنهايي هم که شرکت ميکنند، واقعا روي مسئله فکر کنند، نه اينکه فقط بشنوند و يادداشت کند، به نظر من اگر يک طلبه با اين نحو درس خارج شرکت کند، اصلا لازم نيست که حتي درس خارج يک دوره اصول را هم ببينيد.
همانطوري که يک مشکل داخلي براي انسان بوجود ميآيد، فکر انسان مشغول ميشود وقت نماز فکرش مشغول است، وقت غذا خوردن، وقت حرف زدن با ديگران فکرش مشغول است، بايد مسائل علمي، تفسيري و قرآني هم اين طور باشد.
در زندگي خيلي از علماء خواندهام که، وقت غذا خوردنشان هم، روي يک مسئله فکر ميکردند که، در اين مسئله چه ميتوانند بفهمند و به نتيجهاي برسند. اين نقطه افتراق درسهاي ما با ساير دروس است.
طوري باشيم که هيچ همي نداشته باشيم، اين مسئله، مسئله مهمي است که، واقعا خداوند وقتي ميخواست بفرمايد: «اقيم الصلاه»، رکوع و سجده را در نظر گرفت و جزء صلاه قرار داد، اما آيا قصد الامر را هم ميتوانست جزء صلاه قرار دهد يا نه؟ در مقام ثبوت استحاله دارد يا نه؟
آن وقت علاوه بر اين که جزء اعتقادات ما هست که، در هر لحظهاي که در مسائل فقهي و اصولي فکر ميکنيم، واقعا ترتب ثواب هست. چرا انسان اين را از دست بدهد؟ انسان کار علمي و فکري انجام دهد که، هم او را به يک نتيجه ديني ميرساند و يک نتيجه اخروي هم دارد.
علي اي حالٍ بايد مقداري بيشتر دقت کنيم و قدر اين راهي را که درش قرار گرفتيم، بدانيم.
شيطان خيلي سراغ انسان ميآيد که، خوب اين همه انسان زحمت بکشد، چه ميشود؟ اينها همه وسوسههايي است که شيطان براي انسان بوجود ميآورد.
از خداوند بخواهيم که، ان شاء الله عنايت کند و ما را در اين مسيري که هستيم؛ اولا مستحکم قرار دهد و ثانيا عنايات خاصه خودش را، بر همه ما و بر آنهايي که در اين مسير علم قرار دارند، بيشتر و بيشتر بفرمايد، ان شاء الله.
کلمات کلیدی :
۱,۶۵۷ بازدید