آيه شريفه ميفرمايد: «وَجَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُها فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللّهِ إِنَّهُ لا يُحِبُّ الظّالِمينَ» خداوند ميفرمايد جزاي هر زشتي، سيّئهايي همانند آن است.
اين آيه در فقه و خصوصاً در باب قصاص، بسيار مورد استفاده است. در باب قصاص فرمودهاند که اگر کسي ديگري را کشت، وليّ مقتول ميتواند قصاص کند يا اگر دست کسي را قطع کرد، ميتواند قصاص نمايد.
اما برخي موارد است که در شرع به خصوص داراي حکمي نيست مثلاً اگر کسي به ديگري سيلي زد و صورت او سرخ شد يا سياه شد، چقدر ديه دارد؟ آيا اين شخص مجاز است به ضارب يک سيلي بزند؟ حدّ آن تا کجاست؟
برخي گفتهاند در اين موارد قصاص راه ندارد زيرا نميتوان درست به همان اندازه و همان سيلي را به شخص نواخت. مرحوم محقق اردبيلي در ذيل اين آيه شريفه فتوا داده که ميتوان به همان اندازه قصاص نمود و حتي به مقتضاي اين آيه شريفه اگر کسي به ديگري دشنام داد، او هم ميتواند به همان اندازه به او دشنام دهد البته نه به اموري که عنوان محرّم داشته باشد حال چنين چيزي از آيه استفاده ميشود يا نه، نيازمند بحث فقهي مستقلي ميباشد.
نکته اين است که دنباله آيه ميفرمايد «فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللهِ» اگر کسي گذشت کند و نيکي بنمايد، اجرش با خداوند است «فَأَجْرُهُ عَلَى اللّهِ»، کنايه از اين است که اجر او بيحد و حساب است. اين آيه بايد خصوصاً مورد توجه ما باشد. ما بايد اول از خودمان شروع کنيم.
گاهي در بحثها عصباني ميشويم و ميگوييم تو نفهميدي! ضعيف الفکر هستي يا بيفکر هستي! يا مطالب ديگر رد و بدل ميشود .اگر کسي در مباحثهايي به ما دشنام داد، زرنگي در اين نيست که دشنامي قويتر به او دهد! قدرت به اين است که خود را کنترل کند و اين را پاي خداوند بگذارد.
شايد علت اينکه ميگويد أجرش با خداوند است اين است که وقتي فرزند به پدرش اهانت ميکند، صداقت و ارتباط با فرزند مانع از اين ميشود که پدر عکسالعمل انجام دهد. بندگان خداوند هم به معناي واقعي وابسته به خداوند هستند اگر يک بنده خدا به ديگري اهانت کرد، اين را بايد به پاي مولاي او گذاشت. اين يک ارتباط منطقي است اگر کسي به انسان دشنام داد انسان به خاطر خدا گذشت کند؛ گرچه حق دارد که مانند همان را به او برگرداند.
به اجتماع هم که ميرويم و در بين مردم نيز بايد همينگونه بود؛ که اگر به اين مسأله عمل شود براي مردم درس است. در سيرهي ائمه اين بوده که برخي به ائمه اهانت ميکردند، به پدرانشان اهانت ميکردند، اما اين بزرگواران چيزي نميفرمودند. اين باعث ميشود که اثر اخلاقي در مردم ايجاد شود و به راه راست هدايت شوند. رويه علماء و بزرگان دين هم اينگونه بوده است.
دربارهي مرحوم آيت الله العظمی خوانساري که از مراجع تهران بوده است و احتمال اعلميت ايشان هم بسيار بود، يکي از آقايان نقل ميکرد که من در مسجد بودم و شخصي نزد ايشان آمد و به ايشان اهانتهاي فراوان نمود؛ مرحوم خوانساري هرگز سربلند نکرد گويياين شخص به ديوار اهانت ميکند. بعد که حرفهايش تمام شد ايشان سرش را بلند کرد و از کسي که کنارشان نشسته بود پرسيد: آن مسألهايي که پرسيديد حل شد يا نه؟! اينگونه بر نفس خود مسلط بودند.
در تفسير کشاف ذيل همين آيه شريفه، روايتي از پيامبر نقل گرديده است:
«عن النبي اذا کان يوم القيامة نادي مناد: من کان له علي الله اجر فليقم قال: فيقوم خلق. فيقال لهم ما اجرکم علي الله؟ فيقولون نحن الذين عفونا عمن ظلمنا فيقال لهم ادخل الجنة باذن الله»
معنايش اين است که عدهايي روز قيامت اجر خود را از خداوند طلب ميکنند و اجر آنها اين است که اينان از کساني که بدانها ظلم کردند و ميتوانستند بدانها پاسخ دهند، گذشت نموده و آنها را بخشيدهاند؛ لذا بدانها خطاب ميشود که به اذن خداوند در بهشت وارد شويد.
بخشش و گذشت
۰۹ اسفند ۱۳۹۴ و ۱۱:۵۴
منبع : سوره شوری، 40
کلمات کلیدی :
۱,۵۵۳ بازدید