روايتي از وجود مبارک پيامبر اکرم صلوات الله و سلامه عليه نقل شده است مبني بر آن که من أصبح و أمسي والآخرة أکبر همّه کسي که صبح و شام کند و آخرت بزرگترين همّ او باشد، جعل الله الغناء في قلبه خداوند غناء را در قلب او قرار ميدهد؛ وجمع له أمره امور او را منظم نموده و از تشتت و از اضطراب خارج مي کند؛ و لم يخرج من الدنيا حتي يستکمل رزقه از دنيا خارج نميشود مگر اين که رزقش کامل شود. در ادامه حضرت عکس مطلب را نيز بيان ميکند که: و من أصبح و أمسي و الدنيا أکبر همّه جعل الله الفقر بين عينيه و شتّط عليه امره ولم ينل من الدنيا الّا ما قسّم له.
منظور از «أصبح و أمسي» اين نيست که يک مرتبه صبح کند و يک مرتبه عصر؛ بلکه کنايه است؛ يعني تمام شب و روزش را بدين منوال بگذراند.
اگر کسي در تمام وقت خودش، بالاترين همّ خودش را آخرت قرار دهد، «أکبر همّه الآخرة»
، نه فقط براي اين است که بگويد من اهل بهشتم يا نه؟ اين يک مرتبهاش است
که خوب همين مرتبه هم انصافاً مرتبه مشکلي است. نمازي که ميخوانم آيا در
قيامت به عنوان نوري ميشود که «يسعي بين أيديهم»
جلوي پايش را روشن کند؟؛ درسي که مي گويم آيا براي من در قيامت نور
ميشود؟؛ ما که قرآن مي خوانيم و تدبّر در قرآن مي کنيم، اين است که عمل
انسان اگر طوري باشد که روز قيامت به مانند نورٌ يسعي بين أيديهم
باشد، او را منتهي به جنّت و بهشت مي کند، اما اگر در عمل انسان خلوص و
قربة إلي الله نباشد و يا خداي نکرده براي مقاصد ديگر باشد، در قيامت نوري
نخواهد داشت و براي انسان کار مشکل ميشود.
هنگامي که انسان امام
جماعت واقع مي شود که بسيار هم کار مشکلي است، آيا فقط به فکر اين بوده که
چه مقدار به سمت خدا مي رود يا آن که به فکر اين است که تعداد کساني که به
او اقتدا کردهاند، چند نفرند؟؛ جمعيتي پشت سرش در مورد نماز او چه مي
گويند؟.
والاخرة أکبر همّه يعني در همه امور، وقتي انسان نماز
مي خواند، هميشه به فکر اين باشد که واقعاً با اين نماز چه مقدار ملکوت را
فتح مي کند؟. انسان واقعاً غبطه مي خورد به حال بزرگان که نمازشان واقعاً
يک حقيقتي داشت؛ بزرگان ما براي نماز ارزش و اهميت زيادي قائل بودند؛ از
وجود مبارک پيامبر و ائمه طاهرين(ع) گرفته تا علماي بزرگ ما، تعقيبات قبل
از نماز و بعد از نماز، همه براي اين بوده که نمازي که مي خواهند به عالم
بالا بفرستند، واقعاً خيلي صعود کند.
در تعقيب نماز عصر يک دعايي که وجود دارد اين است: اللهم إنّي اعوذ بک من نفسٍ لا تشبع و من قلبٍ لا يخشع و من علمٍ لاينفع بعد مي گويد ومن صلاة لا ترفع،
منظور از «و الآخرة أکبر همّه» همين است که نماز او تا چه حدي بالا ميرود
و نور آن به چه ميزاني است؟. يکي از اسرار نورهاي ظاهري اين است که انسان
ميتواند بفهمد تا چه اندازهاي را برايش روشن ميکند؛ آيا يک نوري است که
پنج سانتيمتر را روشن مي کند يا نوري است که پنجاه متر و بيشتر را روشن
ميکند؟
نماز انسان هم همين طور است که اگر واقعاً در آن شرائط کامل
رعايت شود، براي نورش نميتوان حدّي را مشخصکرد.
براي اين که به اين مرتبه برسيم، بايد بدانيم همه امور ــ بالاخره کم و
زيادش، خوب و بدش، سلامتي و مريضياش ــ بالاخره تمام ميشود؛ عمر به حدي
زود مي گذرد که انسان نمي فهمد چه موقع سال تمام ميشود. کلاس اول ابتدائي
که بوديم، معلمي داشتيم ــ خدا رحمتش کند ــ که در آن موقع به ما ميگفت:
عمر کمتر از يک چشم بهم زدن است و واقعاً همين طور است. انسان بايد بداند
که در اين مدتي که در دنيا زندگي ميکند، چقدر زاد و توشه براي خودش فراهم
کردهاست؟، ما مي خواهيم يک آخرت ابدي داشته باشيم، اگر امروز به شما
بگويند که از يک منزل بسيار بزرگ و زيبا، فقط يک اتاق خيلي محقر سهم شماست و
با يد تا ابد در اينجا بمانيد، چه ميکنيد؟
منزلي که انسان وقتي
به آن نگاه ميکند، اصلاً انتها ندارد؛ چه مقدار حسرت ميخوريد؟. آخرت
داراي درجات بسيار وسيعي است و خدا هم به ما فرموده است که من راه را براي
شما قرار دادهام و مي توانيد به درجات خيلي بالا برسيد؛ حشر با اولياي خدا
و پيامبر و ائمه و... اينها مراتبي است که تا انسان به آن دنيا نرود،
نميفهمد که چه چيزي وجود دارد و انسان تا چه اندازهاي ميتوانست بهره
ببرد، اما همه فرصتها را از دست داده است و افسوس ميخورد؛ اما آنجا
نميشود کاري کرد.
اين خيلي مهم است و هر مقدار که اين احاديث را بخوانيم کم است. گاه انسان مي
گويد اين روايت يک حديث روشني است، نه اينطور نيست و در اين احاديث مطالب
زيادي وجود دارد که انسان بايد در آنها دقت کند؛ تا دنباله حديث. والسلام.
منبع : اصول کافی،ج 2، کتاب ایمان و کفر، باب حب دنیا، حدیث 15
ثمره ی توجه به اخرت در کلام رسول خدا
۲۲ دی ۱۳۹۴ و ۱۱:۰۷
روايتي از وجود مبارک پيامبر اکرم صلوات الله و سلامه عليه نقل شده است مبني بر آن که من أصبح و أمسي والآخرة أکبر همّه کسي که صبح و شام کند و آخرت بزرگترين همّ او باشد، جعل الله الغناء في قلبه خداوند غناء را در قلب او قرار ميدهد؛ وجمع له أمره امور او را منظم نموده و از تشتت و از اضطراب خارج مي کند؛ و لم يخرج من الدنيا حتي يستکمل رزقه از دنيا خارج نميشود مگر اين که رزقش کامل شود. در ادامه حضرت عکس مطلب را نيز بيان ميکند که: و من أصبح و أمسي و الدنيا أکبر همّه جعل الله الفقر بين عينيه و شتّط عليه امره ولم ينل من الدنيا الّا ما قسّم له.
منظور از «أصبح و أمسي» اين نيست که يک مرتبه صبح کند و يک مرتبه عصر؛ بلکه کنايه است؛ يعني تمام شب و روزش را بدين منوال بگذراند. اگر کسي در تمام وقت خودش، بالاترين همّ خودش را آخرت قرار دهد، «أکبر همّه الآخرة» ، نه فقط براي اين است که بگويد من اهل بهشتم يا نه؟ اين يک مرتبهاش است که خوب همين مرتبه هم انصافاً مرتبه مشکلي است. نمازي که ميخوانم آيا در قيامت به عنوان نوري ميشود که «يسعي بين أيديهم» جلوي پايش را روشن کند؟؛ درسي که مي گويم آيا براي من در قيامت نور ميشود؟؛ ما که قرآن مي خوانيم و تدبّر در قرآن مي کنيم، اين است که عمل انسان اگر طوري باشد که روز قيامت به مانند نورٌ يسعي بين أيديهم باشد، او را منتهي به جنّت و بهشت مي کند، اما اگر در عمل انسان خلوص و قربة إلي الله نباشد و يا خداي نکرده براي مقاصد ديگر باشد، در قيامت نوري نخواهد داشت و براي انسان کار مشکل ميشود.
هنگامي که انسان امام جماعت واقع مي شود که بسيار هم کار مشکلي است، آيا فقط به فکر اين بوده که چه مقدار به سمت خدا مي رود يا آن که به فکر اين است که تعداد کساني که به او اقتدا کردهاند، چند نفرند؟؛ جمعيتي پشت سرش در مورد نماز او چه مي گويند؟. والاخرة أکبر همّه يعني در همه امور، وقتي انسان نماز مي خواند، هميشه به فکر اين باشد که واقعاً با اين نماز چه مقدار ملکوت را فتح مي کند؟. انسان واقعاً غبطه مي خورد به حال بزرگان که نمازشان واقعاً يک حقيقتي داشت؛ بزرگان ما براي نماز ارزش و اهميت زيادي قائل بودند؛ از وجود مبارک پيامبر و ائمه طاهرين(ع) گرفته تا علماي بزرگ ما، تعقيبات قبل از نماز و بعد از نماز، همه براي اين بوده که نمازي که مي خواهند به عالم بالا بفرستند، واقعاً خيلي صعود کند.
در تعقيب نماز عصر يک دعايي که وجود دارد اين است: اللهم إنّي اعوذ بک من نفسٍ لا تشبع و من قلبٍ لا يخشع و من علمٍ لاينفع بعد مي گويد ومن صلاة لا ترفع، منظور از «و الآخرة أکبر همّه» همين است که نماز او تا چه حدي بالا ميرود و نور آن به چه ميزاني است؟. يکي از اسرار نورهاي ظاهري اين است که انسان ميتواند بفهمد تا چه اندازهاي را برايش روشن ميکند؛ آيا يک نوري است که پنج سانتيمتر را روشن مي کند يا نوري است که پنجاه متر و بيشتر را روشن ميکند؟
نماز انسان هم همين طور است که اگر واقعاً در آن شرائط کامل رعايت شود، براي نورش نميتوان حدّي را مشخصکرد. براي اين که به اين مرتبه برسيم، بايد بدانيم همه امور ــ بالاخره کم و زيادش، خوب و بدش، سلامتي و مريضياش ــ بالاخره تمام ميشود؛ عمر به حدي زود مي گذرد که انسان نمي فهمد چه موقع سال تمام ميشود. کلاس اول ابتدائي که بوديم، معلمي داشتيم ــ خدا رحمتش کند ــ که در آن موقع به ما ميگفت: عمر کمتر از يک چشم بهم زدن است و واقعاً همين طور است. انسان بايد بداند که در اين مدتي که در دنيا زندگي ميکند، چقدر زاد و توشه براي خودش فراهم کردهاست؟، ما مي خواهيم يک آخرت ابدي داشته باشيم، اگر امروز به شما بگويند که از يک منزل بسيار بزرگ و زيبا، فقط يک اتاق خيلي محقر سهم شماست و با يد تا ابد در اينجا بمانيد، چه ميکنيد؟
منزلي که انسان وقتي به آن نگاه ميکند، اصلاً انتها ندارد؛ چه مقدار حسرت ميخوريد؟. آخرت داراي درجات بسيار وسيعي است و خدا هم به ما فرموده است که من راه را براي شما قرار دادهام و مي توانيد به درجات خيلي بالا برسيد؛ حشر با اولياي خدا و پيامبر و ائمه و... اينها مراتبي است که تا انسان به آن دنيا نرود، نميفهمد که چه چيزي وجود دارد و انسان تا چه اندازهاي ميتوانست بهره ببرد، اما همه فرصتها را از دست داده است و افسوس ميخورد؛ اما آنجا نميشود کاري کرد. اين خيلي مهم است و هر مقدار که اين احاديث را بخوانيم کم است. گاه انسان مي گويد اين روايت يک حديث روشني است، نه اينطور نيست و در اين احاديث مطالب زيادي وجود دارد که انسان بايد در آنها دقت کند؛ تا دنباله حديث. والسلام.
منبع : اصول کافی،ج 2، کتاب ایمان و کفر، باب حب دنیا، حدیث 15
کلمات کلیدی :
۱,۸۴۷ بازدید