درس بعد

بحث اخلاقی: فضائل امام سجاد(ع)

درس قبل

بحث اخلاقی: فضائل امام سجاد(ع)

درس بعد

درس قبل

موضوع: مباحث اخلاقی


تاریخ جلسه : ۱۳۹۰/۹/۲۹


شماره جلسه : ۱۲

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • بحث اخلاقی: فضائل امام سجاد(ع)

دیگر جلسات

بسم الله الرّحمن الرّحيم

الحمدلله ربّ العالمين و صلّي الله علي سيّدنا محمّد و آله الطّاهرين

موضوع بحث: فضائل امام سجاد(ع) (1390/9/29)

به مناسبت اينكه ایام شهادت امام سجاد(ع) است، مطالبي را به صورت مختصر عرض مي‌كنيم؛
هر یک از ائمه(ع) مظهر يكي از اركان اساسي دين بودند. برخي از آنها مظهر جهاد و مبارزه بودند، در عين اينكه ابعاد ديگر را هم دارا بودند، ابعاد ديگر در اوج آنها بودند، نه اينكه خدايي نكرده در ابعاد ديگر ضعيف باشند.

امام باقر(ع) و امام صادق(ع) مظهر ركن تعليمي و ارشادي و مبيّن براي قرآن و احكام بودند، كه اساس مذهب در احكام بر فرمايشات امام باقر و امام صادق(علیهما السّلام) مبتني است. امام سجاد(ع) مظهر براي عبوديّت بوده‌‌اند.

اگر انسان شرايطي كه امام سجاد(ع) در آن زندگي مي‌كرده وحوادث فراواني كه حضرت با آن مواجه شده که مهمترين آنها حادثه‌ي كربلا بوده را ملاحظه کند، اين حادثه كربلا حادثه‌ي دلخراش، حادثه‌ي سنگين كه اصلاً فوق آن از نظر مصائب، تصور نمي‌شود و باز حوادثي كه بعد از آن اتفاق افتاده و حضرت با آن مواجه بوده است.

اين گونه حوادث، انسان را به حسب ظاهر يك مقداري از پرداختن به عبادت و بندگي بايد بازدارد، يعني انسان هم برود دنبال مقابله، مبارزه، قيام و مجاهدت و اين مسير را اختيار كند.

اما آنچه كه در زندگي امام سجاد(ع) بروز دارد، عبادت آن حضرت است. و لو وقتي انسان زندگي امام سجاد(ع) را مي‌بيند هم در مسأله‌ي علم و هم در مسائل تربيتي و اخلاقي، در علم هم علوم مختلف، در تفسير، فقه و ساير علوم، ما ميراث بسيار گرانبهايي از امام سجاد(ع) داريم.

اما واقعش این است که در مسأله‌ي عبادت، حضرت كاري كرد كه موافق و مخالف، همه اعتراف كردند بر اينكه مثل او در زمان او يا قبل از او -إلا جدّ بزرگوارش اميرالمؤمنين(ع)- در عبادت نبوده و بايد ما يك مقداري در آن درنگ كنيم.

در بسياري از كتب، اين مسأله نقل شده كه هزار ركعت نماز را در هر شبانه‌روز حضرت خوانده است. اين خيلي كار سنگيني است. پانصد درخت خرما بوده كه حضرت در كنار هر كدام دو ركعت نماز مي‌خوانده است. دائماً در حال عبادت بوده، بطوري كه آنهايي كه در خانه حضرت خدمتكار بودند نقل كرده‌‌اند و گفته‌‌اند و ذكر شده و ثبت شده كه بعضي‌ها گفتند ما نه در روز براي حضرت توانستيم غذايي بگذاريم كه ميل كند و نه شب رختخوابی را براي حضرت پهن كرديم براي استراحت.

گفتن اين مطلب آسان است، ولي عمل به آن خيلي مشكل است كه يك انسان بعد از اين همه حوادث سنگيني كه بر او واقع شده، چطور مي‌شود كه در عبادت و بندگي خدا اين چنين مقاومت دارد؟ اين حاكي از ريشه‌دار بودن حبّ خدا و حاكي از ريشه‌دار بودن ايماني بوده كه حضرت به خداي تبارك و تعالي داشته است.

حالا تعابيري وجود دارد كه به بعضي از اين تعابير اشاره مي‌كنم؛

1) وقتي كه حضرت براي نماز وضو مي‌‌گرفته: «كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع) إِذَا تَوَضَّأَ اصْفَرَّ لَوْنُهُ فَيَقُولُ لَهُ‌‌ أَهْلُهُ مَا هَذَا الَّذِي يَغْشَاكَ فَيَقُولُ أَ تَدْرُونَ لِمَنْ أَتَأَهَّبُ لِلْقِيَامِ بَيْنَ يَدَيْه»[بحارالأنوار‌‌46: 73]؛ موقع وضو گرفتن رنگ حضرت تغيير مي‌كرده. خانواده‌‌اش به حضرت عرض می‌‌کردند چرا وقتي شما مي‌خواهيد وضو بگيريد رنگ‌تان تغيير مي‌كند؟ حضرت در جواب مي‌فرموده كه آیا شما مي‌دانيد در پيشگاه چه كسي مي‌خواهيم بايستيم؟!!

حالا ما وضو مي‌گيريم، نماز هم مي‌خوانيم، نمازمان تمام مي‌شود، شايد بعد از نماز هم توجه نمي‌كنيم كه در مقابل چه كسي ايستاده‌‌ايم! ولي حضرت از وقتي وضو مي‌گرفته اين چنين بوده است.

يا امام باقر(ع) مي‌فرمايد «كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع) إِذَا قَامَ فِي الصَّلَاةِ كَأَنَّهُ سَاقُ شَجَرَةٍ لَا يَتَحَرَّكُ مِنْهُ شَيْ‌‌ءٌ إِلَّا مَا حَرَّكَهُ الرِّيحُ مِنْه‌‌»[الكافي‌‌3: 300]؛ وقتی حضرت به نماز می‌‌ایستاد، مثل ساقه‌ي يك درخت بود، که هیچ چیزی به سبب ایشان حرکت نمی‌‌کرد، خودش را محو خدا مي‌كرد و كاملاً در محضر خدا مي‌ديد.

2) در بعضي از روايات ديگر دارد كه يك وقتي حضرت در نماز يك طرف عبایشان افتاده بود، بعد از نماز به ايشان عرض كردند كه عباي شما در نماز افتاده، حضرت متوجه نشده بود. يعني حتی اين مقدار از خدا غافل نشد که اين عبا را در نماز درست كند. حالا ما وقتي ركوع مي‌رويم و بلند مي‌شويم، اول عبا را مرتب مي‌كنيم، حالا طبق عادتي است كه براي ما شده. در نماز اين مقدار توجه به خداي تبارك و تعالي داشت.

3) اين قضیه را همه شنيديم، شما هم شنيديد كه «سَقَطَ لَهُ ابْنٌ فِي بِئْرٍ فَتَفَزَّعَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ لِذَلِكَ حَتَّى أَخْرَجُوهُ»؛ يكي از اولاد امام سجاد(ع) به چاه افتاد، فرياد زد و از اهل مدينه كمك خواست، «وَ كَانَ قَائِماً يُصَلِّي فَمَا زَالَ عَنْ مِحْرَابِهِ فَقِيلَ لَهُ فِي ذَلِكَ فَقَالَ مَا شَعَرْتُ إِنِّي كُنْتُ أُنَاجِي رَبّاً عَظِيم»؛[بحارالأنوار‌‌46: 100] نماز حضرت كه تمام شد به حضرت عرض كردند كه بچه شما به چاه افتاد، فرياد زد، كمك خواست مردم آمدند او را نجات دادند. حضرت فرمود من متوجه نشدم.

اينها قصه نيست، اينها يك واقعيت است و فهمش هم براي ما خيلي مشكل است. ما بايد واقعاً امام سجاد(ع) الگوي خودمان قرار دهيم. خصوصاً در باب عبادت. واقعاً در يك نماز از اول تا آخر نماز ببينيم چه مقدار توجه به خداي تبارك و تعالي داريم؟ حضرت فرمود «مَا شَعَرْتُ إِنِّي كُنْتُ أُنَاجِي رَبّاً عَظِيم»؛ من با پروردگار عظيم مناجات مي‌كردم.

يعني وقتي انسان با يك موجود عظيم(خداي تبارك و تعالي) صحبت مي‌كند، اين ديگر نمي‌تواند متوجّه صداي ديگري باشد! ما كجا نمازهايمان مثل امام سجاد(ع) است؟

4) قضيه‌ي جابر انصاري كه باز اين هم در كتب نقل شده؛ جابر بن عبدالله انصاري از صحابي جليل القدر پيامبر اكرم(ص) بود كه تا زمان امام باقر(ع) هم زنده بود، اينها اينقدر مي‌ديدند كه حضرت عبادت مي‌كند، گاهي اوقات مي‌آمدند به ايشان اعتراض مي‌كردند. اين را در تاريخ زندگي امام سجاد(ع) دارد كه جابر و اولاد حضرت گاهي اوقات اعتراض مي‌كردند كه آقا شما يك مقداري از خودتان مراقبت كنيد.

اين خيلي قضيه‌ي جالبي است كه امام باقر(ع) فرموده «أَنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ لَمَّا نَظَرَتْ إِلَى مَا يَفْعَلُ ابْنُ أَخِيهَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ بِنَفْسِهِ مِنَ الدَّأْبِ فِي الْعِبَادَةِ، أَتَتْ جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللهِ بْنِ عَمْرِو بْنِ حِزَامٍ الْأَنْصَارِيَّ، فَقَالَتْ لَهُ: يَا صَاحِبَ رَسُولِ اللهِ، إِنَّ لَنَا عَلَيْكُمْ حُقُوقاً، وَ مِنْ حَقِّنَا عَلَيْكُمْ أَنْ إِذَا رَأَيْتُمْ أَحَدَنَا يُهْلِكُ نَفْسَهُ اجْتِهَاداً أَنْ تُذَكِّرُوهُ اللهَ وَ تَدْعُوهُ إِلَى الْبُقْيَا عَلَى نَفْسِه وَ هَذَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ بَقِيَّةُ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ، قَدِ انْخَرَمَ أَنْفُهُ، وَ ثَفِنَتْ جَبْهَتُهُ وَ رُكْبَتَاهُ وَ رَاحَتَاهُ دَأْباً مِنْهُ لِنَفْسِهِ فِي الْعِبَادَةِ . . .‌‌»؛ فاطمه دختر اميرالمؤمنين(ع) وقتي ديد برادرزاده‌ ایشان؛ امام سجاد(ع) اينطور عبادت مي‌كند، به جابر عرض كرد: ای جابر ما بر شما حق داريم، از حقوق ما هم این است كه اگر شما ديديد يكي از ما خودش را هلاك مي‌كند تذكر بدهيد و او را دعوت كنيد به اينكه خودت را نگهدار. بعد گفت این امام سجاد علي بن الحسين است، به پيشاني‌اش نگاه كن، ثفنات در پيشاني اوست، بینی او نیز در اثر كثرت سجده چه شده، زندگي راحت را به خاطر عبادات از خودش دور كرده است.

جابر خدمت امام سجاد(ع) آمد، ديد حضرت در محراب عبادت است، وقتی امام(ع) نمازش را تمام كرد عرض كرد «يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّه‌‌ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ اللهَ (تَعَالَى) إِنَّمَا خَلَقَ الْجَنَّةَ لَكُمْ وَ لِمَنْ أَحَبَّكُم‌‌»، مگر نه این است که خداوند بهشت را براي شما آفريده، و آنهايي كه دوستدار شما هستند هم داخل بهشت مي‌شوند، «وَ خَلَقَ النَّارَ لِمَنْ أَبْغَضَكُمْ وَ عَادَاكُمْ، فَمَا هَذَا الْجَهْدُ الَّذِي كَلَّفْتَهُ نَفْسَك‌‌» بعد اعتراض كرد چقدر در عبادت به خودت تكلّف و زحمت مي‌دهي؟ عبادت هم حدّي دارد. شما كه خيالتان از بهشت راحت است. حضرت فرمود «يَا صَاحِبَ رَسُولِ اللهِ، أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ جَدِّي رَسُولَ اللهِ (صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) قَدْ غَفَرَ اللهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ فَلَمْ يَدَعِ الِاجْتِهَادَ لَه‌‌»؛ مگر خدا به پيامبر(ص) نفرمود كه ما گناهان گذشته و آينده تو را بخشيديم، اما باز پیامبر(ص) اجتهاد در عبادت را رها نكرد و عبادت كرد.

در اين روايت دارد كه وقتی امام سجاد(ع) به اینجا رسيد فرمود «بِأَبِي هُوَ وَ أُمِّي»؛ پدر و مادرم فداي پيامبر شود، که اينقدر عبادت كرد كه پاهاي مبارك پيامبر(ص) ورم كرد و به پيامبر(ص) هم همين اشكال را كردند گفتند «أَ تَفْعَلُ هَذَا وَ قَدْ غُفِرَ لَكَ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّر»؛ اين همه عبادت مي‌كني، در حالی که خدا گناهان آينده و گذشته تو را بخشيده؟ فرمود «أَ فَلَا أَكُونُ عَبْداً شَكُورا»؛ پس نمي‌خواهيد عبد شكرگزاری باشم.

بالأخره حضرت(ع) جواب جابر را داد و جابر ديگر نتوانست حرفي بزند. مرحوم مجلسي در بحار، ج46 روایت را آورده، ادامه روايت را ببينيد.

مي‌خواهم اين نكته را عرض كنم، که يكي از مسائلي كه امروز در حوزه ما بسيار كمرنگ مي‌شود، مسأله‌ي عبادت ما طلبه‌هاست. قديم طلاب و بزرگان وجه و چهره‌شان حاكي از اين بود كه شب‌زنده‌داري دارند، حاكي از اين بود كه واقعاً اهل قيام به سحر هستند، اهل مناجات و نوافل هستند. اما الآن متأسفانه خيلي كمرنگ شده، بايد به خودمان بيائيم.
واقعاً اين جنبه‌ي اصلي حوزه ما جنبه‌ي عبادي و تهذيبي است كه ما در مسائل عبادي بتوانيم به يك جاهايي برسيم و إلا ديگران هم در ابعاد ديگر زحمات علمي مي‌كشند، اما آنچه كه ما را مي‌تواند جدا كند، اين جنبه‌هاي تهذيبي است كه اميدوارم إن شاء الله به دعاي امام سجاد(ع) همه‌ي ما از عبادت كنندگان واقعي قرار بگيريم.





برچسب ها :


نظری ثبت نشده است .