یکی از مسئولیتهای دفترداران تبیین اين عناوین(عقود و معاملات) برای مردم است
۲۸ آذر ۱۳۹۵
۱۸:۱۸
۳,۴۸۵
خلاصه خبر :
قال الله تبارک و تعالی فی کتابه العزیز اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا تَدايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوه»
به عنوان مقدمه عرض ميکنم فقه شیعه نه تنها بیان یک سری تکالیف و مسئولیتها بین انسان و خداست بلکه اساس فقه دستورات و آموزههایی است که عمدتاً روابط بین بشر را تنظیم میکند، به برکت فقه ما میتوانیم گفتار حق را از گفتار باطل، معاملات صحیح را از غیر صحیح تشخيص داده و به جمیع عقودی که در میان بشر رواج دارد یک معنای روشن ببخشیم، این همه دقتهایی که فقهای بزرگ ما، در عرصه فقه وارد مينمايند نفعش برای بشر است و مهمترين اثر و نفع آن این است که مرزهاي عقود و معاملات کاملاً روشن و در نتيجه نزاعها کمتر ميشود.
من بهعنوان یک طلبهای که با فقه آشنا هستم ميتوانم ادعا کنم اگر جامعه، مسئولین و نهادهای ما سطح آشنایی خود را با فقه بالاتر آورند ما شاهد برکات زيادي در جامعه خواهیم بود و بسیاری از نزاعها کاهش مييابد. عدم آشنایی به فقه ضربههای سنگینی بر جامعه وارد میکند.
این یک بحث مستقلی است که واقعاً حقّش ادا نشده. بسياري از افراد این رسالههای عملیه را همانند همان قرآنی که سال به سال خوانده نميشود در تاقچهی خانهشان قرار میدهند، در حالی که اگر انسان با مضامین این رسالهها آشنا شود راهکارهای جدیدي را در زندگی خود پیدا میکند.
در بسياري از پروندههاي قضايي وقتي قُضات از فرد متهم سؤال میکنند متهم میگوید من نمیدانستم این حرام است و یا چنین عقوبتی دارد، من نه از عقوبت دنیویاش خبر دارم و نه از عقوبت اخرویاش!
این معاملاتی که امروز در بانکها جريان دارد بر اساس عقود اسلامی مطرح شده اما چرا با اینکه فقهای ما تلاش کردهاند و بر اساس عقود اسلامی این معاملات را تنظیم نموده و در زمان امام خميني(رضوان الله تعالی علیه) بر آن صحّه گذاشته شد، اما امروز باز اعتراضها و نگرانیهایی وجود دارد و مسئلهی ربا را مطرح میکنند؟ یک جهتش این است که ما نیامدیم این عقود اسلامی را کاملاً برای مردم و مسئولین تبیین کنیم.
فردي پول خود را به عنوان سپرده در بانک میگذارد میگوید من نمیدانم مضاربه چیست؟ نمیدانم شرکت چیست؟ یا گاهی اوقات در همین محضرها و دفاتر اسناد رسمی افرادی حضور پیدا میکنند معامله نوشته و امضا میشود اما بعد از مدتی که بين طرفين نزاع میشود میگوید من نمیدانم عقد صلح یعنی چه؟ فرق بین صلح مطلق و صلح عمرا چیست کسي برای من توضیح نداده است.
تذکر بنده به شما عزيزان اين است که یکی از مسئولیتهای دفترداران تبیین این عناوین برای مردم هست، اين طور نباشد که فقط افراد آنجا حضور پیدا کنند و از آنها امضایی بگیرند که ثبت با سند برابر است ولی نفهمند ماهیت این ثبت چه بود؟ فرقش با سایر عقود و آثارش چیست؟ بسیاری از مردم اينها را نمیدانند و بعد هم این منشأ اختلاف و نزاع می شود! و این همه مصائب و گرفتاريها را به وجود میآورد. باید در دفاتر اسناد روی این جهات کار شود.
در مورد قضاوت اين بحث مطرح است آنجا که قاضی نميداند حق با چه کسي است حق ندارد به خصم، يعني طرف مقابل مدعی راهکار یاد بدهد، در یک مرتبهی پائینتر از قضاوت باز این بحث در فقه مطرح شده که آیا غیر قاضی مثل وکيل میتواند راهکار یاد بدهد یا نه؟ یک راهی برای اینکه این فرد بتواند حرف خودش را در محکمه اثبات کند. آنجا هم میگویند اگر انسان میداند حق با این فرد است میتواند یادش بدهد که به حسب ظاهر موفق شود ولی اگر میداند حق با او نیست حق ندارد.
همین مطلب در مورد دفترداران و دفتریاران هم مطرح است، باید جایی که کسی مالی دارد و میخواهد آن را هبه کند، راه را برای او روشن بیان کنیم، آثارش را بیان کنیم اینکه میتواند بعداً برگردد یا نه؟ شما الآن در جامعه ما در همین قم متدیّن بپرسید فرق بین هبهی به ذی رحم با هبهی غیر ذی رحم چیست، خیلیها نميدانند. اینها باید تبیین بشود، این راهکارها باید توسط شما بزرگواران براي مراجعه کنندگان تبیین شود.
البته از نظر اجرایی فرآیند اين کار بايد تدوين گردد. نمیشود هر روز براي هر کسی که سراغتان میآید یک کلاس درس بگذاريد ولی اصل این مطلب باید مورد توجه قرار بگیرد.
اما موضوعی که میخواهم به آن بپردازم مسئلهی کتابَت است؛ آنچه که شما مستقیماً هر روز با آن ارتباط دارید، بحث کتابت در فقه ما به صورت پراکنده مطرح شده، مثلا در بحث معاملات اگر طرفين معامله از لفظ استفاده نکنند و آن را فقط بنویسند يا همينطور در نکاح، چه قدرت بر تلفظ داشته باشند و چه نداشته باشند! یک سؤال اساسی که فقه باید به آن پاسخ بدهد جایگاه کتابت از نظر اعتبار، سندیّت و حجّیت است؟ در قدیم مرسوم بود، حتي برخی از مراجع بزرگواری که به رحمت خدا رفتهاند میگفتند تا آخر عمرشان وقتی به بازار میرفتند و میخواستند چیزی را بخرند با لفظ میگفتند خریدم، فروختم، تا معامله خود را محکم کنند.
بهنظر من نسبت به این موضوع باید یک بحث جامعی انجام شود و موطن و جایگاهش هم در همین مجموعهی مبارک است، آنچه در کار شماست نوشتار و کتابت است که این عقد واقع شد يا این وکالت واقع شد. خب، آیا وکالت کتابتی معتبر است؟ در باب طلاق تقریباً اجماع فقهای شیعه این است که اگر طلاق به صورت کتابت باشد فایده ندارد، اگر مردی روی کاغذ بنویسد که من زوجه خود را طلاق دادم و او مطلقه است فقها میگویند این هیچ اعتباری ندارد، طلاق باید به لفظ باشد، ولی آیا در سرتاسر فقه هم همینطور است؟ يا آنکه کتابت حجّیت دارد الا در مواردی مثل طلاق، در طلاق هم شايد چون خدای تبارک و تعالی نمیخواهد واقع شود و نوشتار هم برای مرد ممکن است آسانتر از گفتار باشد، روی این حساب شاید در آنجا یک خصوصیتی وجود دارد که کتابت حجيت ندارد.
اما با بررسي ادله موجود در فقه میتوانیم بگوئیم در فقه اسلامی بالخصوص فقه شیعه در غير مورد طلاق کتابت حجّیت دارد، آیه شریفه 282 سوره مبارکه بقره که طولانیترین آیه است، موضوعش مربوط به تنظیم همین اسناد است که علی القاعده شما بزرگواران از این آیه را اطلاع دارید و جزئیات آن را هم میدانید.
برخی گفتهاند از اين آيه شريفه نوزده دستور مهم استفاده میشود. در تفسیر علی بن ابراهیم آمده در سوره بقره 500 حکم شرعی ذکر شده که 15 مورد آن در همین آیه است. فاضل مقداد در کنز العرفان میگوید از این آیه 21 حکم شرعی استفاده میکنیم، از اول تا آخر اين احکام مربوط به شغل شما دفترداران و محاضر رسمی است. «یا ایها الذین آمنوا إذا تدانيتم بدین إلی اجل مسمی، فاکتبوه» وقتی یک دِینی را تا یک زمان معینی قرار دادید آن را مکتوب کنيد.
منظور از این دِین هم فقط قرض نیست، بلکه هر چه که ذمهی شما به آن مشغول باشد. الآن یک معاملهی سلف انجام میگیرد یا در یک اجاره یا صلحی، یک طرف میخواهد نسيه معامله کند و در زمان دیگری پول را بپردازد، همهی اینها را شامل میشود، قرآن ميفرمايد این را بنویسید، «فاکتبوه و الیکتب کاتبٌ بالعدل» آن کسی هم که قدرت بر نوشتن دارد وظیفه دارد بنویسد، یعنی اگر دو نفر که معاملهای انجام میدهند به کسي بگويند این معامله ما را بنویس، این نوشتن به عنوان یک وظیفهی بر عهدهی او ميآيد «و لا یأب کاتب ان یکتب» کاتب حق ندارد ابای از کتابت کند، یعنی اگربه کسی گفتند این معامله یا این پیمان بین ما را بنویس، او هم قدرت بر نوشتن دارد ولی ننوشت! این فرد ترک واجب کرده است چون حق ندارد ابا کند.
حالا این آیه شریفه نکات زیادی دارد؛ اما آنچه که در مورد بحث ما از آن استفاده میشود این است که خدای تبارک و تعالی بر آنچه که میان عقلا و مردم رایج است صحه گذاشته است. اولاً اینکه خداوند مفصلترین آیه قرآن را در مورد عقود و قراردادها و ذمه و اشتغال ذمهی بین مردم نازل فرموده نمايانگر آن است که دین به این موضوع اهمیت میدهد و میگوید «فاکتبوه» این را بنویسید، حالا اینکه آیا از اين امر حکم مولوی استفاده میشود که اگر کسی ننوشت با خدا مخالفت کرده، یا نه یک حکم ارشادی است که خدا برای اینکه اختلاف و نزاع در میان مردم به وجود نیاید راهکار ارائه میدهد همان راهکاری که میان عقلا مطرح است، تحقیق هم همین است که این یک حکم ارشادی است و خیلی از بزرگان هم گفتهاند این امر عنوان استحباب را دارد نه وجوب، در اينصورت بر آن کاتب هم کتابت مستحب است.
بحثهای فنی اینجا زیاد هست و من نمیخواهم وارد آن بشوم ولی میگویم اولاً دین چقدر دقیق است که مطمئنترین راه را برای این کار قرار داده، نمیگوید هنگام بر ذمه گرفتن دين آن را با اين لفظ بگويید، چون پس فردا میگوید من یادم نیست چی گفتم؟! آن را انکار میکند ولی کتابت قابل انکار نیست، البته این را در پرانتز عرض کنم بین کتابت زمان معاصر با کتابت قدیم فرق وجود دارد مخصوصاً کتابتی که امروز در دفاتر اسناد صورت ميگيرد.
آنجا شهود وجود دارد، امضا کارشناسی میشود، اصلاً با کتابت قديم قابل مقایسه نیست یعنی اگر فقهای ما در صدها سال پیش میگفتند کتابت فایدهای ندارد برای این بود که کتابت آن زمان قابل اعتماد نبود ولی کتابت امروز قابل اعتماد است، کتابت حالا راهکارهایی درپي دارد که کسي نمیتواند امضایی را که خودش رفته و در حضور دیگران انجام داده انکار کند.
شارع و دین کتابت را به عنوان یک عامل مطمئن مطرح کرده، این اقتضا میکند که ما بفهميم ماهیّت کتابت برای چیست؟ آن کاتب باید بداند آنچه مینویسد چی هست؟ برای طرفين معامله باید قرائت شود، اکتفا نشود فقط به حضور طرفين و امضايي که ميکنند مگر اينکه به جزئيات معامله وارد باشند. اما نسبت به افراد عادی جامعه کتابت زمانی ارزش دارد که براي آنها قرائت شود و جزئیاتش ذکر شود.
فقه ما در این چند دهه اخیر روی مسئلهی کتابت یک نگاه دقیقتر و عمیقتر دارد برخلاف زمانهای گذشته که فقها به يک قانون استدلال میکردند و با آن کتابت را از میدان خارج میکردند، میگفتند «انما یحلل الکلام و یحرم الکلام»، هرچند در تفسير این جمله چهار احتمال وجود دارد ولی آنها میگفتند اگر یک چیزی را با لفظ گفتی اثر حلیّت دارد اگر صیغهی نکاح را خواندی این زن برای زوج و این مرد هم برای آن زن حلال است، ولی الآن با خصوصیاتی که در کتابت دفاتر رسمي است کتابت حجّيت دارد. شما باید از حوزهها پاسخ به سؤالهاي مربوط به کار خود را مطالبه کنيد. سؤالات ریز خود را در این باب برای حوزهها ارسال کنید که ما بتوانیم آنها را بررسی کرده و جواب بدهیم.
در اینکه آیا وصیت را میشود با کتابت انجام داد یا نه؟ فقها بحث زيادي کردهاند. برخی از بزرگان مثل مرحوم شهید قائل به عدم صحّت و مرحوم صاحب ریاض قائل به صحت است، این بحث را در رساله حجّیت کتابت حدود 22 سال قبل براي کنگرهی مرحوم اردبیلی نوشته و قرائت کردم.
همین جا عرض کنم یکی از مواردی که جامعهی ما با آن آشنایی ندارد این است که هنگام وصيّت کردن چه با لفظ باشد يا نوشته شاهدی برای آن نمیگیرند، و آن را در دفاتر ثبت نميکنند در همین آیهی دین سوره بقره میفرماید بعد از اینکه کاتب آن را نوشت «واستشهدوا شهیدین من رجالکم»، در زمان قدیم جایی که این سند در آنجا رسمیّت پیدا کند نبود لذا باید دو نفر از رجال را به عنوان شاهد مطرح میکردند ولی امروزه با وجود این محاضر ممکن است بگوئیم وقتی براساس ضوابط محاضر یک مطلبی يا وصیتی نوشته و امضا شد و ثبت گرديد، البته نمیخواهیم به صورت فتوای محکم بگوئیم، اما چون انسان اطمينان به صحّت وصيتنامه پيدا ميکند ممکن است بگوئیم دیگر دو شاهد لازم ندارد، این دو شاهد وقتی لازم است که یک چیزی را بخواهند بنويسند تا حجّیت پيدا کند ولی امروز ثبت در این مراکز رسمی حجيت يافته است ولو اینکه شاهد هم ممکن است آنجا امضا کند، ولی بهرحال اين قابل بحث است که نیازی به شاهد هست يا نه؟
بايد به مردم آگاهی بدهیم که وصایای خودشان را رسمی کنند، بسياري از نزاعها که امروز در دادگاهها مطرح میشود موردش اختلاف بین ورثه است. یکي میگوید من این وصیت را قبول دارم و ديگري میگوید قبول ندارم، پدر یک کاغذی نوشته و پیش وصی گذاشته ولی بقیه انکار میکنند حال اگر این وصیت در دفاتر ثبت شود دیگر قابل انکار نیست.
کتابت در زمان ما راهی برای انکار، شبهه و جعل باقي نميگذارد. ما در علم درایه احاديث میگويیم اعتبار روایتی که به نحو کتابت است با روایت غير مکتوب فرق میکند، چون آن زمان در کتابت مسئلهی تقیه خیلی مطرح بود ولی در زمان ما کتابت دیگر آن شبهههای گذشته را ندارد اگر کسی آمد در دفاتر سندي را امضا کرد ديگر نمیتواند انکار کند و بگوید این جعلی است. باز یک قواعدی در فقه هست مثل «إقرار العقلاء علی أنفسهم جائز»، خود این هم از فروع بحث کتابت قرار ميگيرد. اگر اقراری به صورت کتابت مطرح شد، آیا معتبر است یا نه؟ آیا دو شاهد اگر شهادت خود را بنویسد و به دادگاه ارسال کنند معتبر است یا حتماً باید بروند نزد قاضی حاضر شوند و قاضی از آنها بخواهد با لفظ شهادت دهند.
از جمله موارد مورد ابتلا اين است که کسی در ابتداء نامه به ديگري مینویسد سلام علیکم، آیا جواب سلامی که از راه کتابت باشد واجب است یا نه؟ همينطور جواب سلامی که از طریق فضای مجازی باشد؟ چون آن هم کتابت است، کتابت یعنی هر چيزي که مکتوب باشد و لفظ نباشد خواه آن نوشته روي کاغذ باشد یا در صفحه مانیتور و یا تلفن همراه. حکم دروغ به نحو کتابت چيست؟
اگر امروز یک خبرگزاري يا روزنامهاي دروغی را منتشر کرد به نظر من این به مراتب از دروغ لفظی بالاتر است، امروز کتابت ماندگارترین سند است، درست است که وسایل و امکانات پيشرفته شده و صدا و تصوير هم باقي ميماند اما باز ميتوان گفت کتابت ماندگارترین سند است، مخصوصاً که انسان میداند آنچه مینویسد آثار حقوقی، آثار دنیوی و اخروی، آثار معنوی و مالی دارد، لذا هنگام نوشتن دقت خيلي بیشتری میکند ما الآن که سخنرانی میکنیم وقتي آن را از نوار پياده ميکنند مواردي از سخنان را اصلاح ميکنيم.
دايره بحث از کتابت خیلی وسیع است، عقوبت تهمت و کذبی که با کتابت باشد به مراتب سنگینتر از کذب و تهمت لفظي است. کتابت این مقدار مهم است.
يا در بحث مفطرات روزه یکی از چیزهایی که روزهی انسان را باطل میکند کذب علی الله است، حالا اگر این کذب علی الله را انسان با لفظ نگويد بلکه بنويسد، بزرگانی مثل صاحب جواهر قائل به بطلان روزهی اين فرد هستند. پس نتيجه کلام اين است اولاً در فقه ما راجع به کتابت بحث زياد است ولي به صورت پراکنده. ثانياً در زمان ما کتابت نسبت به قبل يک تغيير ما هوي پيدا کرده ولو اینکه در زمان قدیم هم کتابت جایگاه ویژهی خود را داشته است. سوم اينکه ما بیائیم این زحماتي که در این دفاتر کشیده میشود و عقود مردم مکتوب میگردد این مکتوب را برای طرفين معامله روشن و مبیّن کنیم. اين از وظايف دفاتر رسمي است.
از این که به عرايض بنده گوش دادید تشکر میکنم امیدوارم که سردفترداران ودفتریاران قم الگویی برای بقیه شهرها شوند و بتوانیم راهکارهای جدیدی بيابيم تا نزاعهای بین مردم را کمتر و پروندههای دادگستریها را تقلیل دهد.
---------------------------------------
اهم مطالب:
1ـ اساس فقه دستورات و آموزههایی است که عمدتاً روابط بین بشر را تنظیم میکند.
2ـ این معاملاتی که امروز در بانکها جريان دارد بر اساس عقود اسلامی مطرح شده اما چرا با اینکه فقهای ما تلاش کردهاند و بر اساس عقود اسلامی این معاملات را تنظیم نموده و در زمان امام خميني(رضوان الله تعالی علیه) بر آن صحه گذاشته شد، اما امروز باز اعتراضها و نگرانیهایی وجود دارد و مسئلهی ربا را مطرح میکنند؟ یک جهتش این است که ما نیامدیم این عقود اسلامی را کاملاً برای مردم و مسئولین تبیین کنیم.
3ـ یکی از مسئولیتهای دفترداران تبیین این عناوین برای مردم هست، اين طور نباشد که فقط افراد آنجا حضور پیدا کنند و از آنها امضایی بگیرند که ثبت با سند برابر است ولی نفهمند ماهیت این ثبت چه بود؟
4ـ یک سؤال اساسی که فقه باید به آن پاسخ بدهد جایگاه کتابت از نظر اعتبار، سندیّت و حجّیت است؟
5ـ اما با بررسي ادله موجود در فقه میتوانیم بگوئیم در فقه اسلامی بالخصوص فقه شیعه در غير مورد طلاق کتابت حجّیت دارد.
6ـ اولاً اینکه خداوند مفصلترین آیه قرآن را در مورد عقود و قراردادها و ذمه و اشتغال ذمهی بین مردم نازل فرموده نمايانگر آن است که دین به این موضوع اهمیت میدهد و میگوید «فاکتبوه» این را بنویسید
7ـ بايد به مردم آگاهی بدهیم که وصایای خودشان را رسمی کنند، بسياري از نزاعها که امروز در دادگاهها مطرح میشود موردش اختلاف بین ورثه است
8 ـ کتابت ماندگارترین سند است.