استاد انقلابی کسی است که درسش عمیق باشد

۲۴ آذر ۱۳۹۵

۱۸:۳۰

۳,۵۱۱

خلاصه خبر :
حضرت آیت الله حاج شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی(دامت برکاته) در جمع اساتید و علماء حوزه علمیه مراغه در تاریخ 95/9/24 بیانات مهمی پیرامون اهمیت حوزه های شهرستان و توجه روحانیون مستقر در شهرستانها به دروس حوزوی ایراد فرمودند.
آخرین رویداد ها

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله رب العالمین و صلّی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن إلی قیام یوم الدین


ولادت با سعادت پیامبر بزرگوار اسلام حضرت محمد(صلي الله عليه وآله) و رئيس مذهب شيعه امام جعفر صادق(عليه السلام) را خدمت شما بزرگان، علما و سروران تبریک عرض می‌کنم. امیدوارم که خدای تبارک و تعالی به یُمن ولادت اين دو وجود شریف عنایات خودش را بر همه بشریت، بر همه مسلمین، بر شیعیان و بر حوزه‌های علمیه بیشتر بفرماید.

از این که برادر بزرگوارمان آیت الله پورمحمدی محبت فرمودند و من موفق شدم به خطه عالِم‌پرور تبریز و مراغه سفر کنم، خدا را شکرگزارم. امیدوارم که این جلسات آثار خوبي براي بنده و شما اساتيد محترم داشته باشد.

نکاتی که معمولاً در ذهن ما هست غالباً در ذهن شما بزرگواران هم هست منتهی از باب تذکر و وقوف بيشتر به اهمیتش آن را عرض می‌کنم.

اولین نکته سفارش به اساتیدی است که از قم رفته و در شهرها مشغول تدریس‌اند، سعي کنيد که خودتان را از قافله‌ی علمی حوزه جدا نکنید به هر نحو ممکن با این سرچشمه علوم، ولو به نحو موجبه‌ی جزئیه ارتباط علمي داشته باشید. این ارتباط چند فایده‌ی مهم دارد اولین فایده این است که شما گرفتار افسردگی دور ماندن از حوزه علمیه نمی‌شويد. امروز وسائل رسانه‌ای و فضای مجازی این ارتباط را خیلی آسان کرده است. یک درسی در حوزه ی علمیه گفته می‌شود شما با استفاده از اين وسائل همان موقع می‌توانید از آن درس استفاده کنید، این برای شما یک نشاط می‌آورد.

خاصيت دوم اين ارتباط که مهم‌تر از اولي است آگاهي پيدا کردن شما از مطالب تازه‌اي است که در حوزه‌‌ي قم مطرح مي‌شود و امتياز سومش تأثير در تدريس شما در اينجا است. شک نداشته باشید که اگر یک مدرس مکاسب و کفایه با دروس حوزه ارتباط داشته باشد قطعاً تسلطش در آن تدریس و احاطه‌اش بر آن مباحث خیلی بیشتر می‌شود، البته نمی‌خواهم تأثير دروس و مباحثات شما را در اينجا نفی کنم ممکن است اینجا هم درسی باشد که باید از آن استفاده کنید یا مثل قدیم که معروف بود می‌گفتند چهار پنج نفر با هم مباحثه کمپانی کنند، يعني طلابی که از درسهای خارج حوزه، بهره‌ای نمی‌بردند مباحثاتی را به صورت کمپانی داشتند، از اول جواهر شروع کرده و همینطور مباحثه نموده و جلو می‌رفتند. اين خیلی هم خوب است و آثار خوبی هم دارد.

اشتباه بزرگ برخي روحانیونی که از قم می‌روند این است که ارتباط خودشان را با این مجموعه‌ی علمی قطع می‌کنند این عمل هم به خودشان و هم به کار ‌آنها لطمه می‌زند. طلبه هر چه فعالیت علمی‌اش بیشتر بشود تأثیرش در اجتماع بیشتر می‌شود. بالأخره مردم در ترتيب اثر دادن به حرف یک روحانی که مجتهد است و آن روحانی که مجتهد نیست، خیلی فرق می‌گذارند لذا ارتباط با قم هم برای خودتان خیلی مفید است و هم برای جامعه و هم برای حوزه‌ای که در آن مشغول تدریس هستید.

نکته دوم این است شما که از قم هجرت کرده‌اید این خود یک جهاد بزرگ است، شما می‌توانستید در حوزه قم بمانید، این تدریس را با شاگردان کمتر یا بیشتري داشته باشید ولی حالا براي خدمت به اين استان آمده‌ايد. این خدمت دوگونه است. يک گونه اين که براي شما معين مي‌کنند اين کتاب را تدريس کنيد، شما هم مي‌گوييد اکنون وظیفه‌ام این است که این کتاب را تدریس کنم. اما گونه دوم این است که همراه تدريس به فکر این باشید که برای ده، بیست یا 30 سال آینده‌ی این شهر از حالا برنامه‌ریزی کنید، ما گاهی اوقات از کنار اين فرصت تدريس خیلی سطحی می‌گذریم می‌گويیم یک طلبه‌ای آمده درس بخواند امروز پای درس من است و فردا پای درس دیگری می‌رود!

من یک مصاحبه‌ای داشتم راجع به اینکه استاد انقلابی کیست؟ به‌مناسبت فرمایشات و تأکيدات رهبری معظم انقلاب در مورد انقلابی بودن حوزه در آن مصاحبه نکاتی را گفتم تقاضا می‌کنم اگر وقت کردید آن را ببینید. استاد انقلابی کسي است که برای طلبه از فرزند خودش دلسوزتر باشد، یعنی مراقبت داشته باشد که این طلبه امروز درس را فهمید، يا نفهمید؟! چرا نفهمید؟! چرا کم فهمید؟! چرا علاقه ندارد؟ چرا حوصله ندارد، اینها را دنبال کند. فقط نگوید من باید ظاهر این متن را برای شاگردان بیان کنم و تمام شود، بلکه وقت بگذارید مطالعه کنید برای یک درس.

 

 

 

طلاب شهرستان


یادم هست گاهی اوقات مرحوم والد ما(رضوان الله تعالی علیه) سرِ درس، یک مطلب جدیدی را که مطرح کرده و نظر خود را ارائه می‌دادند بعضی از طلاب اشکال می‌کردند، ایشان می‌فرمودند فرق من و شما این است که من برای این مطلب پنج شش ساعت فکر کرده‌ام و شما هنوز فکرنکرده می‌خواهید آن را رد کنید. برای درس وقت زیاد بگذارید، خود من گاهی اوقات پنج ساعت برای یک درس خارج کار می‌کنم، غیر از نوشته‌ها و نکاتی که از قبل آماده کرده‌ام. همه‌اش را هم در درس نمی‌توانم بگویم چون مجال نمی‌شود ولی اگر این پنج ساعت به یک ساعت، کاهش يابد من نمی‌توانم سوار بر آن درس بوده و احاطه‌ی به مطلب داشته باشم.

درسی که استاد به صورت عميق و دقیق بر مطالب آن تسلط نداشته باشد فایده‌ای ندارد، باز این خاطره را عرض کنم مرحوم والد ما می‌فرمودند خدمت آقایی از معاریف يکي از دروس سطح حوزه را مي‌خوانديم. با آنکه دوره پنجم يا ششم تدريس‌شان بود یک روز قسمتی از آن کتاب را درس مي‌داد. من به رفيق کنار دستم گفتم این قسمت برای خود ایشان حل نشده! رفیقم گفت آقای فاضل مگر می‌شود؟ ایشان این کتاب در دستش مثل موم می‌ماند، پدرم فرمودند با همه این حرفها به نظر من برایش حل نشده، صبر کن تا درس تمام شود. بعد از درس دو نفری پیش ایشان رفته و گفتیم این کلمه با این کلمه چه ارتباطی دارد؟ در پاسخ ماند!! واقعاً درس را هر چه مي‌توانید برای خودتان عميق روشن کنید، هر بحثی که باشد. البته فقه و اصول خیلی مهم‌تر است. تمام لذت درس به این است که انسان فوق آن مطلبی باشد که بیان می‌کند.

وقتی گفته مي‌شود فلانی استاد فلسفه است معنای استاد فلسفه این نیست که بتواند متن بدایه را تدریس کند، بلکه بايد علاوه بر مطالب بدایه، بر مطالب عميق‌تر از آن که در نهايه و اسفار و منظومه مطرح شده مسلط باشد و الا به صرف ترجمه و توضيح يک متن عنوان استاد بر کسي اطلاق نمي‌شود.

بنابراين استاد انقلابی کسی است که درسش عمیق باشد. خدمت يکي از بزرگان حوزه عرض کردم شنیدم دوره خارج اصول شما پنج ساله است اين چطور می‌شود؟ ایشان فرمودند من خارج نمی‌گویم بلکه کفایه می‌گویم و اسمش خارج است، چون بسياري از کساني که درس من می‌آیند کفایه را نفهمیده‌اند!

کسی که می‌خواهد مجتهد بشود، باید لااقل یک دوره اصول 20 ساله را بگذراند، پاسخ اين کلام را که می‌گویند اصول متورم شده در جای خود عرض می‌کنم، بله براي کسي که مي‌خواهد در تفسير، اعتقادات يا کلام کار کند يک دوره اصول چهار پنج ساله کافی است، ولی کسی که می‌خواهد فتوا بدهد با یک اصول پنج ساله و هفت ساله نمي‌شود. شما خودتان استاد هستید، امسال، سال نوزدهم خارج اصول ماست که به خاتمه استصحاب رسیده‌ایم. یکی از شرایط استصحاب بقاء الموضوع است که مرحوم شيخ و ديگران بعد از شيخ به‌عنوان وحدت بين قضيه‌ي متيقنه و مشکوکه مطرح کرده‌اند.

در اين بحث آن‌قدر مطالب عمیق و نکات وجود دارد که اگر روشن نشود اصلاً نمی‌شود گفت انسان استصحاب را فهمیده! بیش از 20 جلسه طول کشید تا مطلب را به نتیجه رساندیم. ما نباید تحت تأثیر حرف‌های ناپخته قرار بگیریم. منظور آيت الله بروجردی که می‌فرمود اصول تورم پیدا کرده، کدام اصول است؟ یک سطر از اصولي که آقای بروجردی می‌گفت منِ طلبه باید پنجاه صفحه توضیح بدهم، آن اصولی که صاحب کفایه می‌گوید من باید بر يک سطرش پنجاه صفحه شرح بنویسم و توضیح بدهم، چون نکاتش برای خود آنها روشن بوده.

این درسهای ولایت فقیه امام را که 70 نوار بود، یک کسی از شاگردان امام دفن کرده بود و بعد از صدام رفتند آوردند و از رادیو معارف پخش شد، شما ببینید درس یک ساعته‌ی امام را من اگر بخواهم بگویم لااقل 20 جلسه باید بگویم يعني اینقدر مطالب براي آنها روشن بوده که با سرعت پشت سر هم مطرح مي‌کرده‌اند. نظير وزنه‌برداری که به او می‌گويیم این وزنه 200 کیلو است، می‌گوید من به راحتی آن را با يک حرکت برمی‌دارم ولی دیگران باید با چند حرکت بردارند، بنابراين مراقب باشيد اين‌گونه سخنان ذهن شما را متوقف نکند، کسی که می‌خواهد مجتهد بشود باید نسبت به فقه و اصول عمیق کار کند.

مثلا در بحث حج حکم کفر کسی که منکر وجوب حج گردد مطرح است. اين‌جا چند مسئله عنوان مي‌شود، انکار حج همراه استخفاف در حکم کفر است، انکار حج بدون استخفاف از گناهان کبيره است، چند عنوان است. نسبت به دليل حکم کفر کسي که منکر وجوب حج است بعضي به آيه شريفه «و من کفر فإن الله غنیٌ عن العالمین» تمسک کرده‌اند. خب، استعمالات کفر در قرآن و نيز، استعمالات کفر در روایات و روایاتی را که ذیل این آيات آمده ، باید بررسي شوند یا نه؟

 در بررسي روایات یک روایت، صحیحه‌ی معاویة بن عمار است که می‌گوید من کفرَ یعنی من ترکَ، روایت دیگر از امام کاظم(علیه السلام) هست که آن هم صحیحه است، از امام کاظم(عليه السلام) مي‌پرسند «من کفر» یعنی «من ترکَ»؟ امام می‌فرماید نه. مي‌پرسند پس چی؟ امام می‌فرماید «من قال لیس هذا هکذا فقد کفر». فهم این دو روایت نیاز به دقت فراوان دارد، بعضی‌ها گفتند اين دو تعارض با هم داشته لذا هر دو را باید کنار بگذاریم، حال اگر کسی بخواهد همینطور به‌صورت سطحي رد شود، اینکه فقه نشد! من همين بحث را در بعضی از کتاب‌هایی که موضوع حج را مطرح کرده‌اند ديدم شاید در حد یک نصف صفحه یا فوقش یک صفحه مطرح نموده‌اند، اینکه فقه نشد!

مهم‌ترین مطلبی که من می‌خواهم در اين جلسه معتبر به شما عرض کنم اين است که روی درس خیلی عمیق کار کنید و طلبه را هم عمیق بار بیاورید، طلبه را طوری تربیت کنید تا همین درسی که امروز برایش مي‌گوييد بتواند فردا بگوید، لااقل بتواند در همین مدرسه سال آینده بهتر از شما بگوید، این را صریحاً بگوئید که ما چنین انتظاری داریم که تو همین درس را بهتر از من در همین مدرسه بیان کنی.

نکته سوم اینکه شما نگويید اينجا که قم نیست، در اينجا ما آنچه که دیگران گفته‌اند را تکرار مي‌کنیم. خير، خود شما سعی کنید نکات تازه به  دست بیاورید، انسان طالب و  تشنه‌ی علم، به تکرار مطالبی که دیگران گفته‌اند قانع نمي‌شود، بلکه مي‌خواهد بيابد ذهن خودش چه تراوش و نکته‌ی جدیدی دارد، نگويید من که نمی‌خواهم فتوا بدهم، گاهی اوقات طلاب با استعداد هنگام بحث نکته خوبي را در ذهن دارند، مي‌گوييم چرا شما اين را بيان نکرديد؟ می‌گویند این نکته به چه دردی می‌خورد که بگویم! یکی از وظایف شما و ما این است که به این درخت علم خدمت کنیم و آن را تنومند و قوی‌تر کنیم.

واقعاً این کتاب العناوین مرحوم میرفتاح مراغه‌ای مشحون از دقایق است، مرحوم والد ما به من خیلی سفارش می‌کرد از این کتاب استفاده کن و از آن غفلت نکن. ببينيد یک عالمی از نوه‌های کاشف الغطاء اين کتاب را در آن زمان نوشته ولی حالا در درس‌های درجه یک حوزه مطرح می‌شود بنابراين شما هرگاه نکته‌ی تازه‌ای به ذهن‌تان آمد حتماً بنویسید و با دیگران مطرح کنید. سعی کنید نکته‌های جدیدی را ابداع کنید. من هنگام بحث از آیات ربا که اکنون چاپ شده است به اين آيه «و إن لم تفعلوا فأذنوا بحرب من الله» رسیدم، همه اين آيه را چنين ترجمه کرده‌اند که بار اول به شما گفته شد ربا نخورید و حرام است اگر این بار دست از ربا خوردن برنداريد اعلام جنگ با خدا مي‌کنيد.

این خیلی معروف است حتی یادم هست یک وقت امام خميني(رحمة الله عليه) هم در یکی از صحبت هایشان فرمودند ربا اعلام جنگ با خداست. من یک مقدار دقت کردم این جرقه در ذهن من به وجود آمد، اگر آيه به معناي جنگ با خداست چرا «فأذنوا بحرب من الله» نيامده است. از اینجا شروع شد، بعد رسيدم به اين مطلب که کلمه‌ی «فأذنوا» به معنای اعلام نیست بلکه «آذنوا» به معنای اعلام است، «فأذنوا» یعنی «فأعلموا» بدانید و آگاه باشيد.

سپس یک مقدار کتب لغت را در مورد کلمه‌ی حرب بررسی کردم، ديدم حرب به معنای جنگ نیست، بلکه به معنای قتل است. و اينکه به جنگ حرب گفته مي‌شود بخاطر آن است که در جنگ کشتار صورت مي‌گيرد «سميّ الحرب حرباً لانّ فیه القتل»، دیدم عجب این آیه نکته دیگری را می‌گوید، می‌گوید اگر بار دوم ربا خوردید بدانید حکم شما از ناحیه‌ی خدا قتل است و باید کشته شوید، این همین حکم است که در روایات ما آمده «اصحاب الکبائر یقتل فی الثالثة أو فی الرابعه»، حالا قرآن در مورد ربا مرتبه ثانیه‌اش را ذکر فرموده و چون ائمه ما در تشریع اختیاراتی داشته‌اند گفته‌اند «اصحاب الکبائر یقتلون فی الثالثة أو الرابعة»، بنابراين اصلاً بحث اعلام جنگ نیست. تازه این اشکال هم مطرح بود که انجام هر گناهی اعلام جنگ با خداست و اين اختصاص به ربا ندارد.

ممکن است بعداً هم یک کسی این کلام ما را رد کند ولی بالأخره علم تنومند می‌شود، معمولاً در طول تاریخ عالمان و روحانیونی که موفق به نوشتن کتاب شدند در هر کتاب نکته‌ی جدیدی را به یادگار گذاشته‌اند. بنده نسبت به خودم عرض مي‌کنم اگر صد سال دیگر هم زحمت بکشم شیخ انصاری یا امام نمی‌شوم، ولی اینها نباید من را از اینکه حرف جدید در فقه بزنم، يا از نوآوری جدید در اصول، تفسير يا... منصرف کند.

این نکته‌ای است که مورد تأکيد بسيارِ رهبری معظم انقلاب به حوزه‌ها است که حوزه باید حرف جدید بزند، خلاقيت و نوآوري در علوم حوزوي داشته باشد.‌ البته عرض کنم الآن هم در حوزه علمیه ما واقعاً نظریات و مطالب بسيار خوبی خلق می‌شود، منتها اشکال کار مسئولین حوزه و رسانه‌های ما اين است که اینها را به دنياي اسلام و حوزه‌هاي علميه کشورهاي ديگر منتقل نمي‌کنند.

سال گذشته یک هیئت عالی‌رتبه فکری از کشور روسیه به مرکز فقهي ما آمد، هر کدام از اینها پیرمردهای فرتوتی بودند، يک نفر از آنها هم معاون پاپ بود، گفتند اینها اتاق فکر پوتین هستند. پوتین برای سیاستهای اصلی روسیه به اینها اعتماد دارد و حرف‌هایشان را مورد توجه قرار می‌دهد. یکی از حرف‌های جالب آنها اين بود که ما درحال برنامه‌ريزي براي تأسيس امپراطوري عدالت هستيم و از اين جهت در حال بررسي و تحقيق انواع حکومت‌های موجود در دنیا مي‌باشيم. در اين مسير یکی از حکومت‌های مفید و موفق را ولایت فقیه و عالمان ديني دیده‌ایم، عجیب بود.

خب، اين ولايت فقيه حاصل تلاش‌هاي علمي امام خميني(رضوان الله تعالي عليه) است که آن را از لابه‌لاي متون روايي و فقهي ما استخراج کرده و احياء نمودند. در آن جلسه که بسيار مفصل هم بود من به آنها متذکر شدم اگر به دنبال دستيابي به حاکميت عدالت هستيد هيچ راهي جز اجراي فرامين خداوند نداريد و با افکار ناقص بشري نمي‌توان حکومت عادلانه تشکيل داد. بر مبناي تعاليم اسلام فقط حاکمان الهي مي‌توانند حق حکومت بر مردم را داشته باشند.

می‌خواهم عرض کنم این فنون حوزوی انسان را ماهر می‌کند بر اینکه در مقابل حتی افکار اينگونه انديشمندان بایستد و از خودش حرف بزند، لذا تأکید می‌کنم که درسها را خیلی عميق تدريس کنيد و در مباحث نوآوری داشته باشيد. اصلاً اگر در بحث از یک مطلبی دو تا اشکال کردند شما فکر کنید که آیا اشکال ديگري هم مي‌توان وارد کرد یا نه؟ نگويید اینها وقت تلف کردن است، علم همین است و علم به همین جدل و مناقشه و اشکال و دنبال کردن آن است تا انسان به حقایق ‌آن علم برسد.

 

 

 

 

 

برچسب ها :

انقلابي بودن حوزه انقلابی بودن حوزه علمیه مراغه اهمیت دروس حوزوی طلاب شهرستان انقلابي مراغه خلاقيت نوآوري