اسلام يک دين جامع براي انسان در همه زمانها و مکانهاست
۱۷ آبان ۱۳۹۶
۱۸:۰۲
۲,۷۷۴
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
بسم الله الرحمن الرحيم
قال الصادق(عليه السلام) : «إنَّ وِلايتَنا وَلايةُ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ الَّتِي لَمْ يبْعَثْ نَبِي قَطُّ إلّا بِها»
و في حديث آخر: «إِنَّ اللهَ جَعَلَ وَلَايَتَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ قُطْبَ الْقُرْآنِ وَ قُطْبَ جَمِيعِ الْكُتُبِ عَلَيْهَا يَسْتَدِيرُ مُحْكَمُ الْقُرْآنِ وَ بِهَا يُوهَبُ الْكُتُبُ وَ يَسْتَبِينُ الْإِيمَان»
اولين نکته اين است: هر طلبهاي در حوزه در هر رشتهاي، چه در فقه و چه در اصول، تفسير يا عقايد و مذاهب بايد به اصل اصيل و رکن رکين ولايت توجه داشته باشد و هر روزي که بر او ميگذرد بايد خود را به ولايت اهل بيت(ع) نزديکتر کند.
مضامين آيات و روايات در اين مورد بسيار است که اگر فقيهي بخواهد حق فقاهت را ادا کند مراتب معرفتي او نسبت به ائمه در اين بحث دخالت دارد.
فرق است بين فقيهي که معتقد باشد علم ائمه(ع) فقط در محدوده بحث فقه و احکام است، با آنکه دايره علمي وسيع تري را براي ايشان در نظر ميگيرد و معتقد است آنها هرگاه اراده کنند بر امري علم پيدا کنند بدان امر آگاه ميشوند. «إذا شاؤوا أن يعلموا علموا».
کسي که تفسير کار ميکند و براي روايات اعتبار قائل است تفاوت ميکند با کسي که بگويد خبر واحد فقط در باب احکام معتبر است و در تفسير و تاريخ کارايي ندارد.
تفسير چنين فردي در شناخت و مقابله با فِرق و مذاهب، صبغه ديگري پيدا ميکند و اين مسأله بسيار مهمي است.
يعني اگر يک محقق آگاهي و نورش را از ائمه و از حقيقت امامت و علم ايشان به دست آورد نتيجه علمش متفاوت است با کسي که خود را از ولايت جدا بداند، ممکن است اعتقادات آن افراد از برخي عقايد مذاهب ديگر رنگ گرفته و در وادی انحراف قرار گيرد.
لذا هرچه نور ولايت در انسان بيشتر باشد در هر رشتهاي از علوم اسلامي؛ اخلاق، سياست، فقه، اصول يا عقايد، معلوماتش تلألو و درخشش بيشتري خواهد داشت.
در اين حديث، امام صادق(عليه السلام) ميفرمايد ولايت ما همان ولايت خداي عزوجل است که هيچ پيامبري بدون آن مبعوث نگرديده و اين همان چيزي است که در زيارت جامعه کبيره به آن اشاره شده که نور و برهان خدا نزد شما اهل بيت است. «نوره و برهانه عندکم».
بدون ولايت اهلبيت(عليهم السلام) نور الهي در وجود هيچکس تجلي پيدا نميکند.
تعبير ديگر در آخر همين زيارت که دنيايي مطلب در آن نهفته اين است که خطاب به خدا ميگوئيم به آن حقي که تو از طرف اينها بر خودت واجب کردهاي ما را در زمره عارفين به اهلبيت(ع) و حق آنها قرار بده! «فَبِحَقِّهِمُ الَّذِي أَوْجَبْتَ لَهُمْ عَلَيْكَ أَسْأَلُكَ أَنْ تُدْخِلَنِي فِي جُمْلَةِ الْعَارِفِينَ بِهِمْ وَ بِحَقِّهِم».
ولايت اهل بيت، ولايت خداي تبارک و تعالي است و بر اساس اين روايت از امام صادق(ع)، همه انبياء ولايت ائمه معصومين(ع) را پذيرفته بودند.
يا اين تعبير بسيار عجيب که امام صادق(عليه السلام) ميفرمايد: خداوند ولايت ما را قطب قرآن و قطب جميع کتابهاي آسماني قرار داده و محکمات قرآن و کتب الهي بر محور ولايت ما ميگردد. جداي از اين مسئله که خبر واحد در غير احکام اعتبار دارد يا نه، که مبناي اصولي مرحوم علامه طباطبائي حجيت خبر واحد فقط در احکام است نه در تفسير و کلام و... لذا در تفسير الميزان، ابتداء ادله عقلي و قرآني را ذکر کرده و در آخر از روايات به عنوان بحث روايي استفاده ميکنند نه دليل. با اين وجود، برداشت ايشان با اين روايات در مضامين تقريبا نزديک است.
نور ولايت چنان در حد بالا در وجود و قلب شريفش بوده که توانسته چنين تفسيري را بنويسد، براي آنکه ولايت ائمه، قطب قرآن است و بدون آن، قرآن قابل تفسير نيست.
اينکه ائمه(ع) قطب قرآن و همه کتب هستند، يعني محکمات قرآن به محکم بالاتري بنام ولايت برميگردد. اصل و اساس محکمات ولايت اهل بيت(عليهم السلام) است.
در مسيري که ما قرار گرفتهايم اين يک اصل محکم است نه شعاري و احساسي و تقليدی، لذا بايد از اين رکن رکين بيشتر استفاده کنيم.
در زندگي امام خميني(ره) ميبينيم که هر شب در نجف روبروي قبر حضرت علي(عليه السلام) زيارت جامعه ميخواند. معلوم ميشود چقدر از نور ولايت استضائه کرده است.
همه ما بايد اين اصل را رعايت کنيم در محضر امام رضا(عليه السلام) تشرف بيشتري پيدا کنيم و براي حل مشکلات علمي و فکري معنوي جامعه اسلامي استمداد کنيم.
نکته دوم اينکه شما در مباحث مطالعات تطبيقي مذاهب اسلامي درست است که عنوان رشته تخصصيتان مذاهب اسلامي است، اما باز بايد با قرآن زياد ارتباط داشته باشيد.
کسي فکر نکند اگر يک مقدار اطلاعات تاريخي از مذاهب پيدا کرد و براي مقابله با وهابيت و فِرَق ديگر، عقايد آنها و راه اثبات بطلان آن را ياد بگيرد، تمام است. خير! باز خود قرآن بر همه علوم محوريت دارد. همانطور که يک فقيه هرچه بيشتر به قرآن آشنا باشد به همان ميزان موفقتر است، در عقايد و علوم ديگر نيز چنين است.
برنامههايي در اين مرکز طي يک دوره سه ساله بر گزار ميشود، اما خودتان نسبت به تفسير بيشتر کار کنيد و فقط به تفسير آيات ولايت که برنامه درسي شماست اکتفاء نکنيد.
با قرآن بيشتر مانوس باشيد از درون آيات قرآن نکات جديد استخراج کنيد و ببينيد قرآن که تبيان هر چيزي است در مقابل عقايد باطله چه ميگويد.
براي ريشهيابي همه اين عقايد باطله که تاکنون در پوشش مسلماني عرضه شده، بايد بحث اسلام و کفر را در قرآن بررسي کنيم که البته يک بحث فقهي و تفسيري مشکلي است و فقها و مفسرين در مورد ملاک و ضابطه اسلام و کفر از ديدگاه قرآن بحث فراوان کردهاند.
مشهور فقهاء ملاک اسلام و کفر را تنها شهادتين ميدانند که با ذکر شهادتين شخص مسلمان شده و خون و مالش محترم است، اما برخي از فقها از جمله محقق خوئي(أعلي الله مقامه)، ايمان به آخرت را هم اضافه کردهاند و استدلال عمده ايشان هم به قرآن است.
ممکن است فقيه ديگري در استدلال ايشان خدشه کند، اما مهم اين است که اين نگاه قرآني است که اين فکر و استدلال را ايجاد کرده است.
مطلب سوم اين است که زمان ما يک زماني است که اسلام با بيشترين دشمن مواجه است.
در طول تاريخ هيچ زماني به مثل زمان ما اينچنين دشمن نداشته است. کجاي تاريخ سراغ داريد که در قلب يهود، مراکز علمي تأسيس کرده باشند براي پژوهش و تحقيق در مورد اسلام و تشيع، تا نقاطي براي تضعيف و کوبيدن شيعه و اسلام پيدا کنند.
در هيچ زماني چنين تشکيلات منسجمي در دنياي کفر نديدهايم و عجيبتر اينکه لحظهاي از اين موضوع غفلت ندارند و دائم در حال توليد فکر و شبهه بوده و با بررسي آيات قرآن ميخواهند بيابند از کجاي قرآن ميتوانند به آن صدمه وارد کنند.
يکي از بزرگاني که الان در اروپا حضور دارد چند سال پيش خبري به من داد که خانمي در فرانسه يا سوئيس ده سال در مباني اصولي مرحوم امام و مرحوم خوئي کار کرده و از ميان شاگردان مرحوم خوئي؛ آيت الله وحيد و از شاگردان امام؛ مرحوم والد ما آيت الله فاضل(رضوان الله تعالي عليه) را انتخاب کرده و تمام مباني اصولي اين دو نفر را بررسي کرده و مسلط است.
براي آن آقاي بزرگوار خيلي عجيب بود که يک زن غير مسلمان چنين دنبال علم است.
اين قضيه ميرساند آنها هدف بالاتري دارند که فهميدهاند پايه فقه؛ اصول فقه است. اصول را بررسي ميکنند که در آن چيزهايي پيدا کنند و با استفاده از آن، مباني اسلام را هدف بگيرند و بگويند بر طبق اين اصول، نبايد حکومت برقرار کرد يا اينکه اگر ظلم شد سکوت کنيم و اگر حقوقمان از بين رفت حرفي نزنيم.
واقعا دنياي کفر در تلاش عظيمي است. مشغول بررسي قرآن و فقه و اصول فقه و عقايد ما هستند، بلکه روزنهاي به زعم باطل خود برای مقابله بجويند!
اگر اين را در نظر بگيريد، ضرورت وجود چنين مرکزي و بحث از شبهات و نحله ها و مذاهبي که در زمان ما رواج يافته، کاملاً روشن ميشود.
ضرورت چنين مجموعهاي از مجموعههاي فقهي اصولي قطعا کمتر نيست. بنابراين ارزش کار خود را بدانيد.
ما به برکت اين انقلاب بايد يک اسلام متقن را بدون آنکه هيچگونه خللي در آن وارد شده باشد به دنيا معرفي کنيم.
به نظر من يکي از اهداف مهم انقلاب اسلامي ما اين بوده و هست که اسلام را به شکل کامل و جامع عرضه کنيم. مدعي هستيم که يکي از مباني حکومت اسلامي امام(رضوان الله تعالي عليه) جامعيت دين بود. دين جامع و کامل که نمي تواند حکومت نداشته باشد. پس بايد اسلام را آنطوري که هست و قرآن و عترت آن را بيان کردهاند بصورت معقول و منطقي به دنيا عرضه کنيم.
اين مجموعهها علاوه بر اينکه هدف اولشان سد شدن در مقابل دشمنان است، هدف ديگرشان مقابله با ارائه دينِ به صورت بازاري، غير صحيح و غير قابل دفاع است.
متاسفانه امروز برخي ميخواهند براي جامعه و مردم ما اسلام را بيان کنند که بيانشان غير صحيح است.
در قضيه عاشورا اجتهادهاي شخصي دارند. اي کاش اهل اجتهاد بودند. يا در قضيه مهدويت اظهار نظرهاي عاميانه ميکنند. عوام پسندي از چيزهايي است که به دين ضربه ميزند.
آنچه در اسلام وجود دارد را بايد گفت، اينکه خطيبي فقط يک بُعد از ابعاد اسلام را بيان کند به اسلام ضربه ميزند و از مصاديق «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللهَ عَلي حَرْفٍ» ميشود.
ما نميتوانيم بگوئيم که اسلام فقط دين رحمت است. اين همه آيات در مورد عذاب و عقاب و جهنم در قرآن آمده، کمتر آيه اي در بيان رحمت است که در کنار آن عذاب و عقاب نيامده باشد.
اگر اسلام را اين چنين معرفي کرديم چقدر جوانان را نسبت به معصيت و گناه جري ميکنيم. بگوييم خدا أرحم الراحمين است و ممکن است يزيد را هم ببخشد. عدهاي هم ادعاي عرفان کرده و همين را ميگويند که ممکن است خدا يزيد را هم ببخشد در حالي که معناي وسعت رحمت خدا اين نيست.
در بحث عاشورا و مهدويت اسلام را طوري عوامانه و عوام پسند و احساسي بيان ميکنيم که اگر اين عنوان کنار برود ديگر چيزي از آن باقي نميماند.
ما وظيفه داريم اسلام را آنگونه که هست بيان کنيم.
حقيقت اسلام چنان نورانيتي مبتني بر منطق و استدلال دارد که وقتي به درستي براي جوانان مطرح شود ديگر نياز به تهييج احساسات ندارد.
اسلام يک دين جامع براي انسان در همه زمانها و مکانهاست. متأسفانه امروز بايد بر غربت اسلام گريست که ترويج آن در دست افرادي قرار ميگيرد که صلاحيت ندارند، ولي تريبون در اختيارشان هست و اگر حرفهايشان را دست يک متخصص اسلام شناس بدهند، صدها اشکال بر آن وارد ميکند.
شما فضلاء که در اين مجموعه حضور داريد تلاش کنيد اسلام را به خوبي بشناسيد و آن را به خوبي براي جوانان و جامعه انقلابي عرضه کنيد.
حوزه انقلابي که مورد تاکيد رهبري معظم انقلاب است اسلام را درست درک ميکند، همان اسلام جامعي که امام به ما ياد داد اسلام داراي حکومت و سياست و ولايت فقيه.
استاد و طلبه حوزه اگر اين را با مباني دقيق علمياش بفهمد انقلابي ميشود.
برخي به ولايت فقيه اعتقادي ندارند اما شعار خيلي ميدهند. در اين زمان بايد افکار و انديشههاي امام را مورد بررسي دقيق قرار دهيم تا بتوانيم اين انقلاب را حفظ کرده و استمرار دهيم.
بنده به سهم خود از زحمات مدير و اساتيد و دانشپژوهان اين مجموعه تشکر ميکنم. تحوّل در حوزه به برکت همين مجموعهها ايجاد خواهد شد، تا ما در حوزه مجموعههاي قوي و عميق علمي نداشته باشيم نميتوانيم تحوّل در حوزه به وجود آوريم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
أهم مطالب:
اگر يک محقق آگاهي و نورش را از ائمه و از حقيقت امامت و علم ايشان به دست آورد نتيجه علمش متفاوت است با کسي که خود را از ولايت جدا بداند.
هرچه نور ولايت در انسان بيشتر باشد در هر رشتهاي از علوم اسلامي؛ اخلاق، سياست، فقه، اصول يا عقايد، معلوماتش تلألو و درخشش بيشتري خواهد داشت.
بدون ولايت اهلبيت(عليهم السلام) نور الهي در وجود هيچکس تجلي پيدا نميکند.
ولايت اهل بيت، ولايت خداي تبارک و تعالي است و بر اساس اين روايت از امام صادق(ع)، همه انبياء ولايت ائمه معصومين(ع) را پذيرفته بودند.
اينکه ائمه(ع) قطب قرآن و همه کتب هستند، يعني محکمات قرآن به محکم بالاتري بنام ولايت برميگردد. اصل و اساس محکمات ولايت اهل بيت(عليهم السلام) است.
در هيچ زماني چنين تشکيلات منسجمي در دنياي کفر نديدهايم.
دنياي کفر در تلاش عظيمي است. مشغول بررسي قرآن و فقه و اصول فقه و عقايد ما هستند، بلکه روزنهاي به زعم باطل خود براي مقابله بجويند.
يکي از اهداف مهم انقلاب اسلامي ما اين بوده و هست که اسلام را به شکل کامل و جامع عرضه کنيم.
بايد اسلام را آنطوري که هست و قرآن و عترت آن را بيان کردهاند بصورت معقول و منطقي به دنيا عرضه کنيم.
ما نميتوانيم بگوئيم که اسلام فقط دين رحمت است. اين همه آيات در مورد عذاب و عقاب و جهنم در قرآن آمده، کمتر آيه اي در بيان رحمت است که در کنار آن عذاب و عقاب نيامده باشد.
حقيقت اسلام چنان نورانيتي مبتني بر منطق و استدلال دارد که وقتي به درستي براي جوانان مطرح شود ديگر نياز به تهييج احساسات ندارد.
امروز بايد بر غربت اسلام گريست که ترويج آن در دست افرادي قرار ميگيرد که صلاحيت ندارند، ولي تريبون در اختيارشان هست.