دنيا قابليت اين را ندارد که ارزش شهدا را نشان دهد
۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۷
۱۸:۱۲
۱,۴۵۷
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
-
ولادت با سعادت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) تبریک و تهنیت باد
-
مقاومت؛ تنها راه عزت مسلمین و غلبه بر مستکبرین
-
گزارش دیدار آیت الله فاضل لنکرانی با حضرت آیت الله العظمی سبحانی(دامت برکاته)
-
برگزاری مراسم سالگرد شهادت حضرت فاطمه(س) / فاطمیه دوم
-
یادی از فقیه اهلبیت(ع) و مرجع بزرگ شیعه، در گفتوگوی خبرگزاری ابنا با آیتالله شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی
-
مسجد کانون تهذیب و رشد استعدادها
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله در کنار توفيق بزرگ زيارت امام هشتم(عليه السلام)، توفيق ديدار با اين خانواده محترم هم نصيب ما شد.
شهيد تقيپور(رضوان الله تعالي عليه) اولاً از طلاب بسيار جدي بود. يعني در درس، جزء طلبههايي بود که کاملاً در بحث دقت ميکرد و مطالب را گوش ميداد، سؤال ميکرد، يعني براي علم خيلي ارزش قائل بود و اين خيلي مطلب مهمي است.
يک وقت ميگوئيم کسي رفته شهيد شده، اما طعم علم را نچشيده، من به شما عرض کنم که واقعاً شهيدي که طعم علم را بچشد و واقعاً ميفهمد که علم و ميدان علم چخبر است، آن هم با اين همه ثواب و آثاري که خداي تبارک و تعالي براي علم قرار داده، ولي باز روي آن احساس تکليفي که ميکند ميرود به آن ميداني که بايد برود، اين شهادت و اين خون، با خون ساير شهدا تفاوت داد.
ايشان براي علم ارزش ويژهاي قائل بود، جدي بود. به نظرم پنج شش سال توفيق داشتم که ايشان به درس ميآمد، هفتهاي يک بار هم جلسهي خصوصي مذاکره علمي داشتيم، که متشکل از هفت هشت نفر از طلابي بود که سؤالاتي که در درس داشتند و برايشان حل نميشد، و ايشان در آن جلسه هم شرکت ميکرد، در آن جلسه بسيار مؤدب بود و کاملاً مشهود بود که آن جلسه هم هر چه سؤال ميکردند جواب ميدادند جوابها را مينوشت. علي القاعده بايد دفتري پيش خانواده محترمشان باشد.
پس اولاً عاشق علم بود، که اين خيلي مهم است. من به بچههاي سپاه در قم گفتم که اصلاً اين شهيد جداي از شهداي ديگر برايش حساب باز کنيد. آن هم طلبهاي که شش هفت سال درس خارج خوانده، در حال طي کردن مراحل اجتهاد بود، چند سال ديگر در اين بحثهاي ما شرکت ميکرد به عنوان يک طلبه صاحب نظر در مسائل فقهي بود که به مرحله اجتهاد ميرسيد.
ايشان عاشق علم بود، عاشق دانش بود، عاشق فقه بود. اين يک جهت که بسيار متين و مؤدب بود.
ولي در کنار همه اينها، اخلاص داشت، يعني نشان نميداد که بخواهد بگويد من دارم ميروم و بدانيد من اين عنوان را دارم. چندين بار که به سوريه ميرفت و برميگشت من خبردار نميشدم، بعد از اينکه برميگشت ميپرسيدم شما چند وقت نبوديد؟ ميگفت رفته بوديم سوريه. حتي از من هم خواهش کرد و پيشنهاد داد که يک سفري به سوريه بيائيد. من هم گفتم اگر زمانش فراهم شود يک سفر ميآيم.
ايشان به من ميگفت که حضور شما در آنجا خيلي لازم است، براي رزمندهها، براي ما طلبهها، موجب تقويت ما ميشود. البته يک باوري داشت من که اين اهليت را نداشتم، ولي آنچه که هست اين است که آخرين باري که ميخواست برود و بعد هم متأسفانه ايشان را نديديم، آمد با ما خداحافظي کرد که اين خاطره برايم بود که من آمدم سوار ماشين شوم، ديدم منتظر من است. جلو آمد و گفت من دارم به سوريه ميروم، من را حلال کنيد خداحافظ. در حالي که دفعات قبل هيچ وقت خداحافظي نميکرد.
واقعا طلبهي بسيار ارزندهاي بود. تمام شرايط يک طلبه خوب را واجد بود و از اين جهت واقعاً در حوزه خللي به وجود آمد که يک طلبه اين چنين مخلص، ولايي، انقلابي، که چه بسا آثار زيادي هم داشت، ولي حوزه از اين جهت بالأخره لطمه ميخورد. ولي خودشان به مقامات بالايي رسيدند و من مطمئنم آن شهيد و ساير شهداي مدافع حرم و خون هر شهيدي، اينها اختلاف مرتبه دارد.
تأثير اين خونها با هم فرق دارد. يکي خون امام حسين(عليه السلام) است که تمام خونهاي شهداي عالم را جمع کنند به آن نميرسد، همينطور ميآيد به بقيه خونها، حالا ما قدرت تشخيصش را نداريم، ممکن است هزاران شهيد به اندازهي يک قطره خون اين شهيد عزيز ما نشود. اين در دنيا براي بشر، براي جامعه، براي اولادش آثار زيادي دارد.
اميدواريم که ان شاء الله در نسل ايشان علماي بسيار بزرگي باشد. آنچه عرض ميکنم ما نيستيم و شما هم نيستيد، ولي صد سال ديگر، دويست سال ديگر مطمئنم علماي خيلي بزرگ، بزرگاني که در هدايت مردم مؤثر باشند، عنايتي است که خدا قطعاً به ايشان ميکند و نميگذارد اينها فراموش شوند. علماي بزرگي داشتيم که از دنيا رفتند بعد از مدتي فراموش ميشوند، ولي اينها هيچ وقت فراموش نميشوند. ما اميد به شفاعت اينها داريم و خداوند إن شاء الله شفاعت اينها را شامل حال ما کند إن شاء الله.
خداوند متعال در قرآن کريم ميفرمايد: «إنَّ اللهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ»(توبه:111).خيلي اينطور معنا کردهاند که خدا در ازاي اينکه شهيد خونش را ميدهد، شهيد را داخل بهشت ميکند.
خداوند متعال نمازخوان و متدين عادي را هم به بهشت ميبرد. اين چه چيزي شد براي شهيد، چه معاملهاي شد؟
مرحوم والد ما نکتهاي را بيان ميکردند که از آيه قرآن استفاده ميشود معناي آيه اين نيست، بلکه «بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ»، يعني بهشت مال اينها ميشود، يعني اينها مالک بهشت ميشوند. همانطور که شما وقتي مالک يک خانه باشيد صاحب اختيار خانه هستيد، هر کسي را اجازه ميدهيد بيايد، اينها مالک بهشت ميشوند و هر اندازه هر کسي را بخواهند وارد بهشت ميکنند. در درجه اول پدر، مادر، همسر، فرزندان، خواهر، برادر، دوستان و رفقا، که ما اميدواريم إن شاء الله اين شهيد بزرگوار دست ما را هم بگيرد. آنجا ارزش اينها معلوم ميشود.
اصلاً دنيا قابليت اين را ندارد که ارزش شهدا را نشان دهد. دنيا ظرف اين نيست که ارزش شهيد در آن روشن شود.
مثلاً فرض کنيد ميخواهيد يک غذايي براي صد نفر درست کنيد، چطور ميگوئيد يک قابلمه کوچک نميتواند براي صد نفر باشد، دنيا ظرفيت اينها را ندارد و ارزش و عظمت اينها در قيامت معلوم ميشود. آن وقت ديدني است که إن شاء الله همه آن روز را ببينيم.
اين شهيد عزيز واقعا طلبه خوبي بود و از آنهايي بود که من خيلي به ايشان اميد داشتم، اگر چند سال ديگر درس شرکت ميکرد، يک طلبه مجتهد حسابي ميشد، ولي الان مقامي پيدا کرد که صدها مجتهد به آن نميرسند.
و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته