جانشيني اميرالمؤمنين(ع) نسبت به پيامبر(ص) را خدا معين كرده است نه پيامبر(ص)
۱۵ خرداد ۱۳۹۷
۲۰:۴۲
۳,۰۳۱
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
-
ولادت با سعادت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) تبریک و تهنیت باد
-
مقاومت؛ تنها راه عزت مسلمین و غلبه بر مستکبرین
-
گزارش دیدار آیت الله فاضل لنکرانی با حضرت آیت الله العظمی سبحانی(دامت برکاته)
-
برگزاری مراسم سالگرد شهادت حضرت فاطمه(س) / فاطمیه دوم
-
یادی از فقیه اهلبیت(ع) و مرجع بزرگ شیعه، در گفتوگوی خبرگزاری ابنا با آیتالله شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی
-
مسجد کانون تهذیب و رشد استعدادها
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمين و الصلاة و السلام علي سيدنا و نبينا و حبيب قلوبنا ابي القاسم محمد و علي آله الطيبين الطاهرين المعصومين و لعنة الله علي اعدائهم اجمعين
الحمدلله رب العالمين و الصلاة و السلام علي سيدنا و نبينا و حبيب قلوبنا ابي القاسم محمد و علي آله الطيبين الطاهرين المعصومين و لعنة الله علي اعدائهم اجمعين
شب بيست و يكم ماه مبارك رمضان و شب قدر و شب شهادت اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب(عليه الصلاة و السلام) است و به يک احتمال، قويتر از شب نوزدهم است. اين لحظات تا اذان صبح بسيار مهم است.
غير از شب بيست و سوم كه ان شاءالله موفق به درك آن خواهيم شد در طول سال لحظاتي مهمتر از اين لحظات نداريم. لذا بايد خودمان را آماده كسب فيوضات خداي تبارك و تعالي کنيم هر كس آمادگي بيشتر و اتصال بيشتري به عالم ملکوت، به ملائكه الهي و خداي تبارك و تعالي داشته باشد و بتواند علقه و علاقهي خودش را از اين دنيا قطع كند كه گفتنش خيلي آسان اما باور و عملش خيلي مشكل است، ميتواند تحولي در زندگي خودش ايجاد كند.
شب قدر شب تقدير مقدرات انسان و شب ولادت اصلي انسان است، انسان در اين شب با اختيار خودش، با اعمال خودش با توجهات خودش يك ولادت جديدي پيدا ميكند كه اين ولادت اختياري است.
چون امشب شب اميرالمؤمنين(عليه السلام) است بايد درباره آن حضرت مطالبي مطرح شود که در آمادگي ما نسبت به شب قدر هم مفيد باشد.
اگر از ما بپرسند شيعهي چه كسي هستيد؟ امام شما كيست؟ بعد از رسول خدا(ص) پيرو چه كسي هستيد؟ با افتخار ميگوييم پيرو اميرالمؤمنين علي(عليه السلام) هستيم.
سؤال بعدي كه مطرح ميشود اين است چرا علي را به رهبري اختيار كرديد؟ جواب صحيح اين است كه خدا دستور داده، و آن حضرت را به امامت و جانشيني پيامبر معين كرده است.
اصلاً اين مطلبي كه پيامبر جانشين خودش را معين كرد حرف غلطي است. پيامبر جانشين خودش را كه خدا معيّن كرده بود به مردم ابلاغ كرد، يعني جانشيني اميرالمؤمنين(ع) نسبت به پيامبر(ص) را خدا معين كرده، نه اينكه پيامبر به ميل خودش فرموده علي داماد و پسرعموي من است، علي اول كسي است كه اسلام آورده، پس حالا ميخواهم او را به ميل و اختيار خودم جانشين خودم قرار بدهم. خير. تمام اوصياي رسول خدا را خداوند متعال معين كرده، از اميرالمؤمنين(عليه السلام) گرفته تا حضرت حجت(عج).
پس يكي از نقاط افتخار شيعه اين است كه بعد از رسول خدا تابع كسي شدهاند كه خودِ خدا معين كرده «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرين»، اين آيه قرآن به اتفاق همهي مفسران شيعه و سني در مورد اميرالمؤمنين(عليه السلام) است.
خدا ميفرمايد اي رسول من آنچه را که بر تو نازل شده به مردم بگو كه من علي را جانشين تو قرار دادم. اين افتخار شيعه است اما گروههاي ديگر ميگويند بعد از رسول خدا عدهاي نشستند و شخصي را به عنوان خليفه پيامبر معين كردند. حال بين كسي كه خدا او را معين كرده و كسي كه يك گروه شش هفت نفره او را معين کنند عقل ميگويد كدام را بايد اختيار كرد؟
سوال بعدي اين است كه خدا چرا علي را برگزيد؟ -ببينيد چقدر سؤالها به صورت منطقي جلو ميآيد؟- آيا برگزيدن خدا، مثل برگزيدن انسانهاست يا نه؟ علي بايد همه فضائل را داشته باشد، علي بايد همهي كمالات را داشته باشد، علي بايد در نزد خدا بسيار محبوب باشد تا اينكه او را جانشين رسول خودش قرار بدهد. يعني اگر بگوئيم خدا غير از اين اختيار كرده به اين معناست كه خدا را نشناختهايم.
خدايي كه ما معتقديم همهي كارهايش روي حكمت است، خدايي كه حكيم و عليم و آگاه است و ميداند در ميان اين ميليونها انسان كدام يک از همه با فضيلتتر است، پس علت اينكه خدا اميرالمومنين را اختيار كرد اين است كه علي(عليه السلام) بعد از رسول خدا(ص) با فضيلتترين افراد نزد خداست، يعني اگر بعد از رسول خدا کسي وجود داشت که مرتبهاش نيم درجه از اميرالمؤمنين بالاتر يا مساوي با حضرت بود، جاي اين سؤال بود چرا خداوند اميرالمؤمنين را اختيار كرد؟
مخالفين حضرت اشكال ميكردند اميرالمؤمنين جوان است، پس نميتواند جاي رسول خدا بنشيند. وقتي حضرت در نزد خدا داراي همه فضائل است، جوان بودن که اشكالي ايجاد نميكند.
يكي از فضائل مهم اميرالمؤمنين(عليه السلام) عبادت حضرت است.
در تاريخ اسلام و تشيع افرادي را تحت عنوان علاقمند و محب و عاشق علي به نام صوفي درست كردند كه كارشان اين بود بگويند ما نماز نميخوانيم اما پيرو علي هستيم.
اين اصلاً يك تناقض و حرف باطل است. مگر اميرالمؤمنين در حال نماز به شهادت نرسيد؟ ما كه خود را پيرو اميرالمؤمنين ميدانيم بيائيم بسنجيم نماز و روزه و عبادت و بندگي ما براي خدا آيا قابليت سنجش با گوشهای از عبادات اميرالمؤمنين(عليه السلام) را دارد؟
امام باقر(عليه السلام) ميفرمايد «مَا أَطَاقَ أَحَدٌ عَمَلَهُ» اصلاً كسي قدرت انجام عبادت اميرالمؤمنين را ندارد «كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(عَلَيْهِمَاالسَّلَامُ) لَيَنْظُرُ فِي الْكِتَابِ مِنْ كُتُبِ عَلِيٍّ(عَلَيْهِ السَّلَامُ)، فَيَضْرِبُ بِهِ الْأَرْضَ، وَ يَقُولُ: مَنْ يُطِيقُ هذَا؟»؛ امام سجاد مصحف اميرالمؤمنين را نگاه ميکرد، در آن مصحف معلوم ميشود مقدار عباداتي كه خوب است يك انسان انجام دهد و اميرالمؤمنين انجام ميداده نوشته شده بود. بعد ميفرمودند چه كسي طاقت دارد اينطور خدا را عبادت كند؟!
خود اميرالمؤمنين فرمود «عبدت الله مع رسول الله(ص) سبع سنين قبل أن يعبده أحدٌ من هذه الامة»، هفت سال قبل از اينكه احدي از اين امت خدا را عبادت کند فقط من همراه پيامبر خدا عبادت ميکردم.
«مَا تَرَكْتُ صَلَاةَ اللَّيْلِ مُنْذُ سَمِعْتُ قَوْلَ النَّبِيِّ صَلَاةُ اللَّيْلِ نُورٌ»؛ ميفرمايد از زماني كه از پيامبر شنيدم نماز شب نور است هيچ وقت نماز شب را ترك نكردم.
فردي به نام ابن كَوّاء از اميرالمؤمنين(عليه السلام) سؤال کرد آيا در ايام جنگ با آن همه سختيها، خصوصاً شبهاي سرد و سخت صفين باز هم نماز شب شما ترك نشد؟ فرمود: بله حتي در ليلة الهرير که از سختترين شبهاي صفين بود هم نماز شبم ترك نشد.
ابن ابي الحديد معتزلي در شرح نهج البلاغهاش وقتي راجع به عبادات اميرالمؤمنين صحبت ميكند ميگويد در ليلة الهرير جنگ صفين پوستيني براي اميرالمؤمنين انداختند و حضرت شروع به نماز و مناجات و دعا نمود در حالي که تير از چپ و راست اميرالمؤمنين عبور ميكرد تا اينكه از عبادت فارغ شد.
در مورد ديگري ابن ابي الحديد ميگويد «كَانَتْ جَبْهَتُهُ كَثَفَنَةِ الْبَعِيرِ لِطُولِ سُجُودِه» راجع به اميرالمؤمنين چه بگويم؟ اينقدر سجده كرده بود که پيشانياش مانند زانوان و سينههاي شتر، پينه بسته بود.
سؤال ما اين است اين عبادتها را در كداميك از پيشوايان مذاهب ديگر سراغ داريم؟
غير از ائمه معصومين که تازه آن هم امام سجاد(ع) ميفرمايد «من يطيق هذا؟»؛ چه کسي طاقت دارد عبادت جدّ ما را انجام دهد؟
آيا تاريخ براي آنان که بعد از رسول خدا غاصبانه جاي پيامبر نشستند؛ چنين عبادتي را نقل کرده است؟ يا اين عبادت فقط مخصوص اميرالمؤمنين است؟
خدا که اميرالمؤمنين را براي جانشيني پيامبر برگزيد بخاطر همين است که ديد در ميان بندگانش هيچ كس در عبادت خدا مثل اميرالمؤمنين نيست.
اين مطلب زياد نقل شده و امام خميني(رضوان الله تعالي عليه) هم كه اين روزها سالروز رحلت آن رهبر بزرگ و سالگرد قيام پانزدهم خرداد است اين عبارت را از اميرالمؤمنين بيان ميکردند که حضرت ميفرمود «إِلَهِي مَا عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ عِقَابِكَ»، خدايا من تو را به خاطر ترس از جهنم عبادت نميكنم، «وَ لَا طَمَعاً فِي ثَوَابِكَ»، براي بهشت هم تو را عبادت نميكنم، اصلاً اين مقدار درك از عبادت را چه كسي غير از علي داشته است؟
اگر صدها هزار و ميليونها نفر از آنها که غاصبانه جاي رسول خدا را گرفتند جمع كنيد هيچيک قدرت درک چنين مطلبي را ندارند. منتهي اميرالمؤمنين خيلي به راحتي ميگويد خدايا من اگر تو را عبادت ميکنم براي ترس از جهنم يا رسيدن به بهشت نيست، «وَ لَكِنْ وَجَدْتُكَ أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُكَ» بلکه براي آن است که فقط تو را اهل عبادت يافتم، تو تنها كسي هستي كه بايد با همهي وجود در برابرت سجده كرد.
ما البته ضعيف هستيم. از ما ميپرسند چرا نماز ميخواني؟ چرا نماز مستحبي ميخواني؟ ميگوئيم ميخواهيم إن شاء الله بهشت برويم و عذاب جهنم از ما دور شود، ولي امام ما ميگويد من فقط خدا را اهل عبادت يافتهام. پس ما هم تا يك اندازهاي بايد تلاش کنيم به اين مرحله وارد شويم.
انگيزه انجام عبادت سه مرحله دارد يكي ترس از عذاب است. گاهي اوقات والدين به فرزندانشان ميگويند نماز بخوانيد وگرنه به جهنم ميرويد. عيبي هم ندارد و نميگوئيم اين حرف غلط است، در قيامت از اهل جهنم ميپرسند براي چه جهنمي شديد؟ پاسخ ميدهند «لَم نَكُ مِنَ المُصَلِّين»، ما اهل نماز نبوديم.
عيبي ندارد براي تشويق افراد بگوييد اگر ميخواهيد به درجات بالاي بهشت دست يابيد، نماز اول وقت بخوانيد.
ولي اميرالمؤمنين به ما ياد ميدهد مرحلهاي بالاتر از اين دو مرحله هم هست و آن اينکه خدا را براي خودش عبادت كن، نه براي بهشت و جهنم. چقدر اين کلام انسان را متحول ميكند؟
همچنين از نظر فقهي ميگويند نماز را به نيّت اطاعت از دستور خدا بايد خواند.
با اين حال کلام اميرالمؤمنين از اين هم بالاتر است، اينکه من نماز بخوانم چون خدا به من دستور داده و بايد تكليفم را انجام دهم يك مطلب است، اما اينکه نماز ميخوانم چون خدا قابل ستايش و عبادت است مطلب ديگر. نماز بخوانم تا به بندگي خدا برسم و بندگي خود را اثبات کنم.
اگر ميخواهيم پيرو علي(ع) باشيم بايد به نماز اهميت دهيم. اين صوفيهاي دغلباز دور از دين خدا، چطور دين خدا را خراب كردند؟ عشق به علي را دستاويز قرار داده و ميگويند ما ديگر به مرحلهي يقين رسيدهايم و لازم نيست نماز بخوانيم.
اين جماعت نادان نميدانند امام صادق(عليه السلام) ميفرمايد اميرالمؤمنين هر چه به آخر عمرش نزديكتر ميشد عبادتش را بيشتر ميكرد. در روزهاي آخر عمر، روزي هزار ركعت نماز ميخواند.
مگر ميشود انسان به جايي برسد که بگويد من ديگر نيازي به عبادت ندارم؟! پيغمبر خدا هم نميتوانست اين حرف را بزند. ملائكه هم مشغول عبادت خدا هستند، شيطان بعد از شش هزار سال عبادت، از يك دستور خدا نافرماني كرد اين بدبختي عارض او شد. حالا من و شما بيائيم بگوئيم نماز را كنار بگذاريم؟ يا بگوئيم اميرالمؤمنين براي ما خوانده است؟! اينها حرفهاي باطلي است كه براي تخريب تشيع معلوم نيست از كجا وارد دين كردهاند؟
بايد عبادت و بندگي خدا را در خود قوي كنيم. اگر کسي در ذهن خود تصور کند الحمدلله من نماز و عبادتهايم خوب است، اين خودش اولين لحظهي لغزش و بدبختي او است.
ما بايد بعد از هر نماز بگوئيم خدايا ما شرمنده تو هستيم، ما بلد نيستيم تو را عبادت كنيم، دستمان را بگير و يادمان بده، از اول تا آخر نماز چه زماني به ياد تو بودم؟ كِي تو را درك كردم؟ سرم را روي مهر گذاشتم و برداشتم و چيزي نفهميدم. اين اميرالمؤمنين است كه هنگام ركوع اينقدر اشك ميريخت كه زير پايش خيس ميشد. عبادت اين است.
شخصي به نام حَبّهي اُرَنِي ميگويد من و نوف ميخواستيم بخوابيم. ديديم اميرالمؤمنين(ع) سرش را شبيه آدمهاي متحير و گرفتار بر ديوار گذاشته و اين آيه مبارکه از سوره آل عمران را ميخواند «إِنَّ في خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْباب. الَّذينَ يَذْكُرُونَ اللهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ في خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّار».
سپس عرض كردم آقاجان شما كه اينطور مثل آدمهاي متحير و گرفتار با خدايتان حرف ميزنيد، ما چكار كنيم؟ «قَالَ فَأَرْخَى عَيْنَيْهِ فَبَكَى»؛ اميرالمؤمنين گريه كرد و فرمود «يَا حَبَّةُ إِنَّ لِلَّهِ مَوْقِفاً وَ لَنَا بَيْنَ يَدَيْهِ مَوْقِفٌ لَا يَخْفَى عَلَيْهِ شَيْءٌ مِنْ أَعْمَالِنَا»؛ در فکر آن وقتي هستم که قيامت برپا ميشود و ما را در پيشگاه خداوند حاضر ميکنند و هيچيک از اعمال ما از او مخفي نيست. «يَا حَبَّةُ إِنَّ اللهَ أَقْرَبُ إِلَيْكَ وَ إِلَيَّ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ»؛ خدا از رگ گردن به ما نزديکتر است.
سپس حضرت از نوف سؤال کرد خوابي يا بيدار؟ نوف عرض كرد آقا من هم امشب از خوف خدا خيلي گريه كردم.
چقدر عالي است که انسان در زندگي خود يک عالم اهل معنايي را پيدا كند، نه آنهايي كه ادعاهاي بيخود دارند، كسي كه واقعاً اهل حقيقت و معنا باشد. رفتار اميرالمؤمنين با اصحابش اينطور بود که دست آنها را ميگرفت و در راهي که خود ميرفت آنها را نيز ميبرد.
بعد از آنکه نوف به اميرالمؤمنين عرض كرد امشب من از خوف خدا خيلي گريه كردم، اميرالمؤمنين(ع) فرمود: «إِنْ طَالَ بُكَاؤُكَ فِي هَذَا اللَّيْلِ مَخَافَةً مِنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَرَّتْ عَيْنَاكَ غَداً بَيْنَ يَدَيِ اللهِ عَزَّ وَ جَل»؛ نوف بدان هر چه در اين دنيا از خوف خدا گريه كني -چه شب قدر، چه غير شب قدر، منتهي در شب قدر يک قطره اشک كار هزاران قطره را ميكند- يك قطره اشك از خوف خدا سبب ميشود كه روز قيامت چشمت در پيشگاه خدا شاد و روشن باشد. «يَا نَوْفُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ قَطْرَةٍ قَطَرَتْ مِنْ عَيْنِ رَجُلٍ مِنْ خَشْيَةِ اللهِ إِلَّا أَطْفَأَتْ بِحَاراً مِنَ النِّيرَان»؛ يك قطره اشك از خوف خدا، درياهايي از آتش را خاموش ميكند.
از اميرالمؤمنين(ع) كمك بخواهيم، براي اينكه به خدا نزديك شويم، طبق مباني اعتقادي شيعه بايد ولايت اميرالمؤمنين را در خود قوي كنيم و عبادات خود را خالصانه انجام دهيم.
خدايا اين شب قدر را جزء بهترين شبهاي قدر عمر ما قرار بده.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته