ركن اوّل حوزههاي شيعي قرآن و ركن دومش هم عترت پيامبر است، اين هويت حوزه است.
۰۶ شهریور ۱۳۹۷
۰۹:۱۴
۲,۶۰۸
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
-
مقاومت؛ تنها راه عزت مسلمین و غلبه بر مستکبرین
-
گزارش دیدار آیت الله فاضل لنکرانی با حضرت آیت الله العظمی سبحانی(دامت برکاته)
-
آیتاللهالعظمی فاضل لنکرانی(ره) فقیهی زاهد، سترگ و آموزنده برای نسلهای آینده
-
برگزاری مراسم سالگرد شهادت حضرت فاطمه(س) / فاطمیه دوم
-
یادی از فقیه اهلبیت(ع) و مرجع بزرگ شیعه، در گفتوگوی خبرگزاری ابنا با آیتالله شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی
-
مسجد کانون تهذیب و رشد استعدادها
بسم الله الرحمن الرحيم
«يَا
أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ
لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللهُ يَعْصِمُكَ مِنَ
النَّاسِ»
در آستانه عيد سعيد غدير بزرگترين عيد
مسلمين، بر حسب فرمايش امام صادق(عليه السلام) كه فرمودند عيد غدير به
مراتب از عيد فطر و قربان بالاتر است، قرار گرفتهايم.
در
اين روز خداي تبارك و تعالي نظر خاصي به بندگان خود میكند، بيش از آن
نظري كه در رمضان و ليلة القدر دارد. در بعضي از روايات وارد شده كه در روز
عيد غدير خداوند دو برابر عفوش در ليلهي قدر انسانها را میبخشد. يعني
روز عيد غدير از شب قدر هم بالاتر است. اينها مجرد يك تعصب يا تعبد نيست
بلکه در روز عيد غدير قرآن ناطق تجلي پيدا میكند، در شب قدر قرآن صامت
نزول پيدا كرد، اما در روز عيد غدير حقيقت قرآن، و قرآن ناطق براي بشريت
تجلي پيدا میكند، و اين نيازي به روايت و دليل ندارد.
در
ذيل بعضي از آيات شريفه نظير «و من يؤتي الحكمة فقد اوتي خيراً كثيراً»،
از امام صادق(عليه السلام) وارد شده كه خير كثير يا حكمت دو چيز است.
«معرفة الله تبارك و تعالي و طاعة الامام(عليه السلام)» معرفت خداي تبارک و
تعالي و اطاعت از امام معصوم. در اين آيه و روايت، ولايت اميرالمؤمنين و
اطاعت از آن حضرت عِدل معرفت خداست و به اين معناست كه بدون اين ولايت
اصلاً معرفت خدا امكان ندارد.
براي ما طلبهها
هيچ روزي مهمتر و سرنوشتسازتر از روز غدير نيست. ما بايد نسبت به غدير
بيشتر از عاشورا و فاطميه و مناسبتهاي ديگر توجه كنيم، و در حد يک عيد
ظاهري و به يك ديد و بازديد معمولي اكتفا نكنيم، بايد در غدير پيوند خود را
با امامت قوي كنيم. در روايات نسبت به غدير تعابير بسيار عجيبي وجود دارد
نظير: «إن يوم الغدير اشهر في السماء عند الملائكة منه في الأرض»؛ روز غدير
در آسمان و نزد ملائكه مشهورتر از زمين است. پس هر مسلمان و شيعهاي
خصوصاً طلاب بايد با حقيقت غدير آشنا باشند و بدانند غدير چه بوده و چه
اتفاقي در آن افتاده؟ و از ريشهي قرآني غدير آگاه باشند.
در
قرآن سه آيه بهطور مسلم در مورد غدير و طرح موضوع ولايت اميرالمؤمنين(عليه
السلام) است که اين را نه فقط علماي شيعه بلكه علماي اهل سنت هم از همان
قرن دوم و سوم تا متأخرينشان مطرح كردهاند، آيه سوره معارج «سأل سائل بعذاب
واقع»، آيه تبليغ و آيه اكمال، تمام بزرگان از محدثين و مفسران اهلسنت
گفتهاند اين آيات مربوط به حادثه غدير است، غدير ريشهي قرآني دارد. فقط
ريشهي روايي ندارد تا اهلسنت بخواهند من كنت مولاه را به دوستي معنا کنند
نه ولايت كه آن هم به ادلهي مختلف باطل است.
يكي
از حرفهايي كه اين اواخر در اين شبكههاي ماهوارهاي میزنند اينست كه
میگويند اگر مراد پيامبر طرح مسئله خلافت و امامت بود پس چرا فرمودند من
كنت مولاه؟ میفرمود من كنت امامه، كلمهي امام را میآورد، چرا مولاه را
آورد كه معناي دوستي را دارد؟ جوابش آن است که شما چشم خود را بر خطبه غدير
بستهايد. در اين خطبه هم كلمهي امام ذکر شده و هم كلمهي وصي منتهي
كلمه مولا حتي از لفظ امام و وصي در مسئله سرپرستي و ولايت و حكومت بالاتر
است.
در مورد خداي تبارك و تعالي قرآن
میفرمايد: «الله ولي الذين آمنوا»، شايد در مورد خدا تعبير به امام نباشد
اما تعبير به ولي آمده است. پيامبر میفرمايد همان ولايتي كه خدا و من
دارم همان ولايت را اميرالمؤمنين(عليه السلام) و ائمه معصومين دارند. پس
غدير هم ريشهي قرآني دارد هم ريشهي روايي. اگر يك حديث باشد كه اهل سنت و
شيعه اجماع در تواتر آن دارند همين حديث غدير است که تواترش هم تواتر لفظي
است يعني عين اين كلمات را بيش از 110 نفر از اصحاب رسول خدا نقل
كردهاند.
بنابراين غدير را خيلي با اهميت
برگزار كنيد، اصلاً حوزههاي علميه در عيد غدير نبايد تعطيل باشد، بايد
مهمترين روز در برنامهی اعتقادي ما باشد، ما چقدر توانستهايم امامت را
بشناسيم و چقدر آن را فهميدهايم و چقدر از آيات امامت اطلاع داريم؟ الآن
زماني است كه در حوزهها بحث امامت نه به عنوان يك بحث تخصصي كلامي در يك
رشتهاي و براي عدهاي معدود قرار بگيرد بلکه، بايد به عنوان يك بحث اصلي در
دروس حوزه براي همه طلاب قرار بگيرد.
يك روز آقاي
قرائتي حفظه الله نزد والد ما(رحمة الله عليه) تشريف آورده بودند؛ والد
ما به ايشان فرمودند آقاي قرائتي اين درسهايي از قرآن شما بسيار خوب است و
من هم گاهي اوقات میشنوم و میبينم و استفاده میكنم. بعد اين نكته را
فرمودند شما كه حدود 30 سال است اين بحثهاي قرآني را میگوئيد اگر به
عنوان يك استاد قرآن از شما بپرسند امامت را براي ما از قرآن بدون اينكه
روايتي را به آيهاي ضميمه كنيد اثبات كنيد، میتوانيد اين كار را بكنيد
يا نه؟
آقاي قرائتي آياتي را خواند اما
ايشان گفتند اينها روايت لازم دارد، در نهايت ايشان گفت من قدرت ندارم
خودتان بفرمائيد. والد ما شروع كردند حدود نيم ساعت اياتي از قرآن را
آوردند كه اگر اين آيات را به دست هر انسان منصفي بدهند بدون اينكه بخواهد
روايتي را در كنار آن قرار بدهد از آن مسئلهی امامت را استفاده خواهد
کرد. اين آيات در كتاب الخمس به قلم خود ايشان آمده است.
مقصودم
اين است كه با اين دشمنيهايي كه امروز با دنياي اسلام، خصوصاً شيعه
میشود آنها كه دشمن انقلاب ما هستند میدانند ريشهی اين انقلاب امامت
است، میدانند ريشهی اين انقلاب در غدير است و الآن هم شبهات فراواني
براي ايجاد شك در ذهن جوانان مطرح میکنند لذا ما بايد به اين مسئله اهميت
بدهيم.
آيات فراواني در قرآن در مورد امامت وجود
دارد آياتي كه خود اهل سنت هم ناخواسته به آن اقرار كردهاند، نظير آيه
معروف «اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منكم»، اولي الامر چه
كساني هستند که اطاعت آنها در کنار اطاعت از خدا و رسول واجب است؟ آيا هر
كسي كه حاكم شد ولو با زور و قدرت و خونريزي اولي الامر است؟
فخر
رازي به اين آيه كه میرسد میگويد چون خدا اولي الامر را كنار خودش و
رسول قرار داده پس بايد معصوم باشند. نميشود خدا بندگانش را ملزم به اطاعت
از گروهي کند كه اشتباه و گناه میکنند. ولي فخر رازي در اين میماند که
بگويد معصومين چه كساني هستند؟ شيعه میگويد اولي الامر ائمه معصومين و
اوصياي پيامبر اكرم هستند که معصوم از گناه و خطا و اشتباه هستند، اينها
علم ما كان و ما يكون و ما هو كائن الي يوم القيامه را دارند، اينها هستند
كه میگويند سلوني قبل أن تفقدوني، غير از اين چهارده معصوم از اول تا آخر
تاريخ كسي جرأت ندارد بر منبر بنشيند و بگويد سلوني قبل أن تفقدوني. فخر
رازي گير میكند و به ناچار میگويد اولو الامر عقلاي قوم، آدمهاي پخته و
باتجربه هستند.
تقاضا میكنم از مسئولين حوزه،
از طراحان برنامههاي آموزشي حوزه که منتظر اينكه قم اين طرح را به صورت
جامع ارائه بدهد نباشيد، مسئولين هر استان و هر مدرسه آيات امامت را جزء
برنامه درسي قرار بدهد. در بخش کلام مركز فقهي ائمه اطهار(ع) يكي از محققين
آيات امامت را از قرآن استخراج و توضيح داده است و الآن متن درسي بعضي از
دانشگاهها هم قرار گرفته.
به مسئلهی امامت
بايد خيلي قويتر بپردازيم. اگر در زندگينامهی فقها و مراجع بزرگ غور
كنيد شاخصه رمز موفقيت آنها مسئلهی امامت بوده است. هر عالم شيعي که
پيوندش با امامت قويتر بود از عمرش بيشتر استفاده كرد، بيشتر كتاب نوشت و
تحقيق كرد و بيشتر نظريه داد و خدمت بيشتري به اسلام كرد. آنهايي كه امام
را ديدند آنهايي هم كه نديدند الآن از تلويزيون میبينند اين مردي كه جامع
معقول و منقول بود كه واقعاً در اين صد سالهی اخير ما در جامعيّت كسي را
مثل امام نداريم، بدون هيچ تعصب انقلابي عرض میكنم از چيزهايي كه براي
ما عقده شده اين است كه حق علمي امام هنوز در حوزههاي علميه روشن نشده،
همين امام (ره) نسبت به مسئله امامت، بسيار مستقيم الرأي بود، پانزده سال
در نجف هر شب به حرم اميرالمؤمنين(عليه السلام) مشرّف شده و زيارت جامعه
كبيره میخواند. مصباح الهداية را که كتاب دقيق عرفاني در بحث امامت و
فهمش بسيار مشكل است در سن جواني نوشته.
معمولاً
ما طلبهها از بزرگانمان میپرسيم رمز موفقيت چيست؟ يكي از جوابها اين
است كه امامت را بشناسيد، امامت نور است، در آيات قرآن آمده كه «آمنوا
بالله و رسوله و النور الذي انزلنا» و خود ائمه فرمودهاند «والله نحن
النور»، آن نوري كه در اين آيه آمده ما هستيم، امامت نور است، بدون امامت
فطرت انسان، عقل، نفس و روح، تاريك و ظلماني است، ولو تمام اصطلاحات فلسفي
را هم بلد باشد. تا امامت نباشد نور وجود ندارد، اصلاً حقيقت نور از خدا و
رسول منتهي میشود به ائمه و بعد از اينها نوري نداريم، آن علمي نور است
كه از ائمه گرفته شده باشد، نه مطلق علم، اين «العلم نورٌ يقذفه الله من
قلب من يشاء» آن نوري است كه انسان را به خدا نزديك كند،علمي است كه از
ائمه گرفته شده باشد، بنابراين پيوند و توسّلات خودتان را با امامت قوي
كنيد. مخصوصاً طلبههايي كه در سالهاي اول ورود به حوزه هستند هر روز
متوسل به ائمه، خصوصاً امام زمان(عليه السلام) باشيد. مبادا روزي بر ما
بگذرد و از صاحب اصلي خود، امام زمان (عج) غافل باشيم.
نكته
دوم اينست كه حوزه را بشناسيم، حوزه چيست؟ حوزه كجاست؟چه هدفي دارد، چه
سابقهاي دارد؟ اين هم يكي از چيزهايي است كه هر طلبهاي بايد بداند، حتي
آنها كه عمري است در اين حوزه هستند باز بايد نسبت به اين مسئله توجه
بيشتري پيدا كنند. ريشهی حوزه در حديث ثقلين است، يعني از بعد نبي
اكرم(ص) حوزههاي شيعي بر اساس فهم و عمل به دستور پيامبر اكرم به ثقلين
شکل گرفته است. ركن اوّل حوزههاي شيعي قرآن و ركن دومش هم عترت پيامبر
است، اين هويت حوزه است. اين دو محور خصوصيتش چيست؟
از نکاتي که
امام خميني(قده) در سخنرانيشان فرمودند اين بود که در روز غدير بحث اعلان
ولايت معنوي يا ولايت تكويني براي اميرالمؤمنين مطرح نبوده هرچند آن جاي
خودش هست، بلکه در روز غدير بحث ولايت و سرپرستي و حكومت مطرح بود. آنها كه
میگويند اسلام كجا حكومت دارد بدانند حکومت اسلام در همين آيه و در همين
قضيه غدير است، اگر مسئلهی ولايت باطني و ولايت تكويني بود كسي مخالفت
نميكرد.
آنچه سبب مخالفت منافقين شد اين بود که آنها نميتوانستند تحمل
كنند اميرالمؤمنين بر مسلمانها حكومت كند، بنابراين در اين آيه اکمال عددي
مراد نيست بلکه مراد آن است که بدون ولايت همه چيز خراب است، اين مثل عدد
يك است كه اگر شما يك میليون صفر رديف كنيد اگر اين عدد نباشد فايده ندارد،
مراد از اكمال دين اين است.
لذا نماز و همه
عبادات بدون ولايت قبول نيست، اهل سنت نگويند اين حرفها را شما درآورديد.
اين حرف ريشه قرآني دارد، قرآن میگويد إن لم تفعل فما بلغت رسالته، يعني
رسول ما اگر اين را نگويي نماز فايده ندارد، روزه، حج و هيچ عبادتي فايده
ندارد. «اليوم اكملت لكم دينكم»، يعني دين شما را كامل كرديم، هويت و حقيقت
دين را براي شما مطرح كرديم.
رمز موفقيت يك طلبه اين
است كه بداند هويت حوزه در مسئلهی قرآن و عترت است، ما معتقديم قرآن و
سنّت هيچ وقت كهنه نميشود! «يجري مجري الشمس و القمر»، اين قرآن و عترت
همانند خورشيد و ماه هميشه تازه است. كلماتي كه از ائمه ما(عليهم السلام)
بيش از هزار و چند صد سال است صادر شده و امروز يك بخش كمي از آن در اختيار
ما هست، نههزار حديث از امام باقر، 37 هزار حديث از امام صادق، اين بخشي
از مطالبي است كه اينها فرمودهاند، كداميک از اين کلمات تا حالا خلاف
درآمده و درست نبوده؟!
تمام آن براي همهی ابعاد زندگي بشر لازم
است، البته ما خيلي بايد كار كنيم همان طوري كه در مورد قرآن بايد كار كنيم
درباره كلمات ائمه هم بايد كار كنيم. چون حوزه بر اين دو پايه است، حوزه
هم هميشه تازه و بالنده است، حوزه هميشه در تلاش علمي بوده و هست. به بركت
انقلاب اسلامي به بركت انديشه ولايت فقيه كه امام از دل همين روايات و آيات
بيرون آورد رشد علمي حوزه شتاب بسيار گرفت. من يادم هست همان اوايل،
عدهاي میگفتند الآن هم ممكن است بگويند كجاي اسلام حكومت دارد؟
امام
حکومت اسلامي را از آيه غدير استخراج كرد، منشأ ولايت فقها در زمان غيبت
علاوه بر دليل عقل روايات فراواني است كه از ائمه ما وجود دارد، اکنون اين
انديشه به ميدان آمده و اين حكومت عزيز و اين امانت بزرگ خدا و رسول و
ائمه، اين امانت شهدا امروز به بار نشسته. به همين جهت وظيفهی حوزهها
امروز خيلي سنگين است. زمان طاغوت میگفتند اينها مرتجعاند، علومشان علوم
قديمه است و به درد نميخورد، براي اينكه ذهن جوانان با استعداد ما را از
حوزه و اين دو منبع عظيم قرآن و سنت برگردانند. مگر ما غير از قرآن و سنت
از جهت علمي، معنوي، جامعيت، متقن بودن، متن و منبع ديگري داريم، اگر هست
معرفي كنند؟ غير از اينها نداريم.
اگر اين
انقلاب هم نبود حوزه روند علمي خودش را طي میكرد و هميشه تازه بود اما
انقلاب اسلامي تحولي در جهشهاي علمي حوزه به وجود آورد، چقدر در اين چهار
دهه مراجع ما، مسائل مستحدثه و مسائل مورد نياز مردم و جامعه را جواب
دادهاند كه اصلاً قابل مقايسه با قبل از انقلاب نيست، شما ببينيد قبل از
انقلاب مرحوم حاج شيخ حسين حلي در نجف بحوث فقهيه داشته و مسائل مستحدثه
مثل بيمه را مطرح كرده بود اما الآن ببينيد هر مرجع تقليدي يك كتاب
استفتاءات دارد که بسياري از مسائل مستحدثه را جواب داده.
در
مسائل پزشکي از مرحوم والد ما بيش از دو هزار سؤال طبي كه همهاش جديد
است جواب داده شده، اين مطلب را آقايان طلبهها و اساتيد بزرگوار كه حضور
دارند خوب عنايت کنند، البته بهتر از من میدانند بايد قدر حوزه را
بدانيد، عظمت حوزه را از بين نبريد، حوزه خيلي كار كرده. من اگر بخواهم
نظريههاي تحقيقي جديد و مهم و مورد نياز نظام را كه در اين يكي دو دههی
اخير مطرح شده براي شما بگويم چند روز بايد صحبت كنم تا گوشهاي از آنها را
برايتان بگويم. فقه هستهاي كجا قبل از انقلاب بود؟ ما در مركز فقهي
خودمان دو سال راجع به مسائل فقه هستهاي كار كرديم، بعد از دو سال هفت
هشت مقالهی خيلي محكم درآمد، اين مقالات به انگليسي ترجمه شد، اين مقالات
انگليسي را در سازمان ملل ارائه دادند كه نظريهی اسلام در مسائل
هستهاي اين است.
روي فقه پزشكي و مسائل قضائي و
اقتصادي بسيار کار شده است. كجا حوزهها بيدار نبودند؟ كجا حوزهها
خاموش بودند؟ كجا حوزهها به مسائل مورد نياز جامعه پاسخ ندادند؟ مگر در
اين معاملات هرمي اين فتواي مراجع نبود كه مقابلش ايستاد؟ و الا ضربهی
كاري را همان موقع همين معاملات هرمي به اقتصاد زده بود، به لطف خدا حوزه
خوب درخشيده، خوب كار كرده.
بزرگان ما در سنين 70
و 80 و 90 به اندازهی صدها استاد دانشگاه كار میكنند واقعاً اين از
كرامات خداست، ما امروز در حوزه بزرگاني داريم كه به اندازهی صدها استاد
دانشگاه از اذان صبح تا آخر شب كار علمي میكنند، يا مطالعه میكنند يا
مینويسند يا سخنرانيميكنند كه بايد قدر اينها را بدانيم. البته بايد
ببينيم كارهايي كه زمين مانده چيست؟ بايد قويتر به ميدان آمد، من امروز به
شما طلبهها عرض میكنم در خانواده و فاميل و آشناهايتان افراد بااستعداد
را به حوزه دعوت كنيد كه به حوزه بيايند، به بركت اين انقلاب تازه ما
میخواهيم ذخاير و سرمايههايي را كه در مكتب تشيع وجود داردو هنوز كشف
نشده استخراج كنيم، نظام ما نياز دارد، بايد همت بيشتري كرد، قدر حوزه را
بدانيد.
پس به اين دو نكته توجّه داشته باشيد،
يكي نسبت به امامت بيشتر كار كنيد و ديگر آنکه حوزه را بشناسيد، حوزه از
نظر علمي از مراكز آموزشي ديگر بسيار قويتر است. حوزه ما زمان ندارد، هر
طلبهاي كه به اين حوزه وارد میشود هرچه از عمر علمياش میگذرد
میبيند مجهولاتش بيشتر شده و نياز دارد به اينكه كار كند.
مرحوم
والد ما(رضوان الله عليه) میفرمودند در اين زمان صَرف يك عمر براي فقط
فقه كم است! واقعاً هم كم است. قوي درس بخوانيم، با انگيزه درس بخوانيم، با
نشاط درس بخوانيم، درس را براي خدا بخوانيم «من علم لله و تعلم لله دعي في
ملكوت السموات عظيماً». كسي بگويد میخواهم حوزه بيايم تا قاضي شوم!
مسئول عقيدتي سياسي شوم، مسئول فلان جا شوم، تا حقوق بگيرم! اين حرفها با
ماهيت حوزوي اصلاً سازگاري ندارد و اينجور افراد اگر به رشتههاي دانشگاهي
بروند بهتر از اينست كه به حوزه بيايند، طلبه بايد براي خدا بيايد و در
حضور استاد زانو بزند براي خدا ياد بگيرد و براي خدا عمل كند، نگويد من عمل
میكنم تا ديگران به من بگويند عالم با عمل، خود اين يك شرك است!
طلبهاي
را که براي خدا درس بخواند در ميان آسمانها ملائكه انسان عظيم میخوانند.
آن عظيمي كه آنها میگويند با عظيمي كه ما میفهميم خيلي فرق دارد، اين
مقام شماست. مقام طلبه عظمت عند الله است، مقام عظمت است آن هم در نزد خداي
تبارك و تعالي.
از علماي بزرگوار، از ائمه محترم جمعه و از همه شما فضلا و بزرگان تشكر میكنم.
جاي
نماينده محترم ولي فقيه و جناب آقاي مدرسي كه مكه مشرف هستند در جلسه خالي
است كه ان شاء الله به سلامت برگردند، اميدواريم حوزه علميه اين استان به
بركت حضور اين علما و بزرگان ان شاء الله روز به روز قويتر باشد. يادي كنيم
از مرحوم آقاي مدرسي كه براي حوزهی اينجا بسيار تلاش كردند و آثار خوبي
به يادگار گذاشتند. ان شاءالله اين حوزه روز به روز با نشاط و قوت پيش
برود، ما نياز به عالم زمان شناس مدافع اسلام داريم، واقعاً وقت نبود عرض
كنم چه ضرورتها و چه خطرها و تهديدهايي هست.
امروز
يك طلبه حق ندارد براي زندگياش برنامه نداشته باشد، حق ندارد بيكار
باشد، تابستان و تعطيلاتش بايد برنامه داشته باشد، اسلام در يك شرايط خاص و
حساسي قرار گرفته وظيفهی ما خيلي سنگين است تا بتوانيم پاسداري از اين
دين و از خون امام حسين(عليه السلام) کنيم و هدف غدير و خواستههاي امام
راحل و رهبر بزرگوار انقلاب حضرت آيت الله خامنهاي(دام ظله العالي) را
محقّق کنيم.
خدايا افتخار همه ما و ارزش ما به اين است كه سرباز حجت حيّ تو هستيم، خدايا آن ولي كامل خودت را از ما راضي و خشنود بدار.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
1. ولايت اميرالمؤمنين و اطاعت از آن حضرت عِدل معرفت خداست و به اين معناست كه بدون اين ولايت اصلاً معرفت خدا امكان ندارد.
2. غدير ريشهی قرآني دارد. فقط ريشهی روايي ندارد تا اهلسنت بخواهند من كنت مولاه را به دوستي معنا کنند نه ولايت كه آن هم به ادلهی مختلف باطل است.
3. اگر يك حديث باشد كه اهلسنت و شيعه اجماع در تواتر آن دارند همين حديث غدير است که تواترش هم تواتر لفظي است يعني عين اين كلمات را بيش از 110 نفر از اصحاب رسول خدا نقل كردهاند.
4. غير از اين چهارده معصوم از اول تا آخر تاريخ كسي جرأت ندارد بر منبر بنشيند و بگويد سلوني قبل أن تفقدوني.
5. هر عالم شيعي که پيوندش با امامت قويتر بود از عمرش بيشتر استفاده كرد، بيشتر كتاب نوشت و تحقيق كرد و بيشتر نظريه داد و خدمت بيشتري به اسلام كرد.
6. امامت نور است، بدون امامت فطرت انسان، عقل، نفس و روح، تاريك و ظلماني است، ولو تمام اصطلاحات فلسفي را هم بلد باشد.
7. حقيقت نور از خدا و رسول منتهي میشود به ائمه و بعد از اينها نوري نداريم، آن علمي نور است كه از ائمه گرفته شده باشد، نه مطلق علم.
8. ريشهی حوزه در حديث ثقلين است، يعني از بعد نبي اكرم(ص) حوزههاي شيعي بر اساس فهم و عمل به دستور پيامبر اكرم به ثقلين شکل گرفته است. ركن اوّل حوزههاي شيعي قرآن و ركن دومش هم عترت پيامبر است، اين هويت حوزه است.
9. قرآن بدون عترت و عترت بدون قرآن معنا ندارند، اگر امروز كسي بگويد من قرآن را بدون عترت میفهمم بدون ترديد گرفتار جهل مركب است.
10. ما معتقديم قرآن و سنّت هيچ وقت كهنه نميشود! «يجري مجري الشمس و القمر»، اين قرآن و عترت همانند خورشيد و ماه هميشه تازه است.
11. چون حوزه بر اين دو پايه است، حوزه هم هميشه تازه و بالنده است، حوزه هميشه در تلاش علمي بوده و هست. به بركت انقلاب اسلامي به بركت انديشه ولايت فقيه كه امام از دل همين روايات و آيات بيرون آورد رشد علمي حوزه شتاب بسيار گرفت.