چهل سال همراهی حوزههای علميه با نظام جمهوری اسلامی در فکر و عمل
۱۷ بهمن ۱۳۹۷
۱۷:۱۹
۲,۸۱۳
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
بسم الله الرحمن الرحیم
از دوستان مجله عصر اندیشه تشکر میکنم امیدوارم که این مجله موفق شود بحثهای مهم و اندیشهای زمان ما را خیلی دقیق و جامع و صریح به نخبگان و نيز مخاطبین عام خود ارائه کند.
سؤال فرمودید حوزه علميه در این چهار دههای که از انقلاب گذشته در پر کردن نیازهای تئوریک نظام، چه مقدار موفق بوده و توانسته همراهی با نظام کند؟ و الآن در چه جایگاهی قرار دارد؟
اگر ما که در حوزه بودهايم بخواهیم یک قضاوت منفصانه و دقیقی کنیم، اولاً بايد بگوييم امروز افراد زیادی از محققین حوزه که انقلابی و معتقد به مبانی انقلاب هستند داخل در امور نظام نیستند تا اشراف بر جزئيات امور داشته باشند و این نکته بسیار مهمی است.
همین جا مناسب ميدانم این خاطره را عرض کنم در زمان حيات مرحوم والد ما یک وقتی خدمت رهبری معظم انقلاب بودیم؛ حدود سال 77 یا 78، نامهای را چهار مرجع يعني مرحوم والد ما و حضرات آيات عظام صافی، مکارم و زنجانی به دولت وقت نوشتند و راجع به ابعاد فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی کشور نظراتشان را مطرح و گلایههای خود را هم ذکر کردند.
من برای یک موضوعی خدمت مقام معظم رهبري رسیده بودم ایشان فرمودند این نامه خیلی خوب و تأثیرگذار بود ـ چون مراجع نظير آن نامه را به رهبري هم نوشته بودند ـ عرض کردم حالا که میفرمائید این نامه تأثیرگذار بود، به این معناست که این مراجع معتقد به انقلاب و نظام و شخص حضرتعالی و مسئولين هستند و در عين حال دلسوز مردم و پیگیر هستند، فرمودند همینطور است. عرض کردم اینجا یک نکتهای وجود دارد و آن این است که اين آقايان این همراهی و دلسوزی را در شرایطی انجام میدهند که اطلاعاتشان از مسائل نظام و مسائل اصلی خیلی محدود است. مثلاً پدر ما که یک مرجع انقلابی درجه یک هست چقدر از مسائل پشت پرده نظام خبر دارد؟ خیلی کم.
ایشان به من فرمود خیلی عجیب است مگر بولتنها و آن اطلاعات لازمی که مراجع باید داشته باشند خدمتشان نمیآید؟ عرض کردم آنچنان که لازم است نه. این قضیه را برای این عرض کردم که بدانيد این ماهیت حوزه است ولو اینکه در متن اصلی بسیاری از مسائل، قرار ندارند مثل اينکه در پشت پرده مسائل اقتصادي يا سیاست خارجی چه میگذرد؟ اما مراجعي مثل مرحوم والد ما که بسیار تیزبین بود و پشت پرده قضایا را میخواند، با آن درایت که الحمدلله همهشان دارند، حضور خیلی جدی در عرصه دفاع از اسلام و نظام و انقلاب دارند و اين مسئله بسيار مهمی است.
اما پاسخ شما که آيا حوزه در اين چهل سال پا به پای انقلاب حرکت کرده يا نه؟ من معتقدم در هيچ صحنهاي حوزه کوتاهی نکرده است. در هشت سال دفاع مقدس، حوزه بیشترین نقش را داشت. حوزه به نسبت خودش در مقابل اقشار دیگر بیشترین شهید را داد و بیشترین حضور را داشت، جلسات فراوانی جهت همفکری برای مسائل نظام داشته است.
در زمان امام(رضوان الله تعالی علیه) و اوايل انقلاب که مسائل خیلی زیاد بود، اصلاً اگر شما نقش علمای طراز اول در دهه اول انقلاب را بررسی کنید به خوبي ميبينيد در آن زمان جلسات و مذاکرات فراواني برقرار ميشد چون یک نظامی روي کار آمده بود که از قبل طراحی نشده بود، در تدوين قانون اساسي و تشکيل قوه قضائیه، مقنّنه و مجریّه، روحانیت سهم وافری داشت. اينکه الآن عدهاي این حرف را ميزنند که اگر روحانیت در میدان نبود آيا بهتر نبود؟ معلوم ميکند روحانیت در میدان بوده و حضور جدی هم داشته است. حالا اينکه چه مقدار در این حضورش موفق بوده یک بحث دیگری است.
ممکن است الآن چنين القاء شود عدهاي در قم نشستهاند درس ميگويند و اصلاً کاري ندارند به اينکه در نظام چه میگذرد؟ این فکر کاملاً ناشی از ناآشنایی با حوزه است، حوزه از اول در همه مسائل همراه با نظام بوده ولو مسئلهاي ارتباط مستقیم هم به حوزه نداشته اما حوزه آن را رصد میکرده. حالا در مسئله قضاء، قضات فراوانی به قوه قضائيه معرفي کرد، ائمه جمعه در سراسر کشور از حوزه برخاستند. حوزه در بخشهای مختلف نظام با شور انقلابي و احساس مسئوليت در میدان بود.
من خیلی به اين مسئله نمیپردازم امّا بسیار مهم است و بايد آن را بررسی کنند؛ اصلاً در دهه شصت آنچنان فضلای انقلابی در میدانهای مختلف انقلاب حضور پیدا کرده بودند که مراجع نگران شدند که حوزه از وجود فضلای انقلابی خالی میشود.
مرحوم شهید بهشتی رضوان الله علیه یک وقتی در همان اوايل دهه 60 از مرحوم والد ما گلایه کرده بودند چرا شما نمیآيید به ما کمک کنید؟ ما خیلی به کمک شما نیاز داریم. پدرم گفتند شما فکر آینده را نمیکنید که اگر حوزه از همه نیروهای انقلابی خالی شود ما چهل سال دیگر در حوزه با چه کسانی مواجه خواهیم شد؟ دغدغه ايشان جدي بود بسياري از طلاب انقلابی به مانند میوهای نارس بودند که باید در حوزه میماندند تا از جهت علمی پخته شوند، اما ایثار کردند و به بخشهای مختلف رفتند، اگر در همین زمینه بخواهد یک بررسي جدی شود خودش یک کار مستقل ميطلبد.
حالا بحث مهم این است که حوزه از نظر فکری و تئوریک چقدر کار کرده و چه مقدار با نظام همراهي کرده است.
از روزهاي نخست انقلاب حوزه در درسهای مختلف به تثبیت مباني علمي حکومت اسلامي پرداخت. به نظر بنده بعد از پیروزی انقلاب راجع به اصل ولایت فقیه، حضور و نقش مردم و نيز ابعاد مختلفی که نظام ما از جهت فکری به آن نیاز دارد، حوزه کوتاهی نکرده است.
من یک مطلبی را گفتم بعد هم ديدم در فرمایشات بعضی از مراجع این مسئله ذکر شده، مطلب علمي نبوده که نظام به حوزه ارجاع بدهد و از حوزه مطالبه کند و حوزه پاسخ نداده باشد، حوزه در همه عرصهها پاسخ خودش را داده، الآن کسی که بتواند ادعا کند ما دو مسئله مربوط به نظام را از حوزه خواستیم و حوزه جواب نداده، نداریم! مثلاً در مسئله بانکداری ما خلأ فکری نداریم، تمام مشکلات ما خلأ اجرایی است، تمام مشکلات ما این است که طبق این ضوابطی که علماي حوزه و شورای نگهبان در زمان امام تصويب کردند عمل نميشود. اگر آن ضوابط اجراء شود ما مشکلی نداریم. میآیند معاملات صوری درست میکنند از یک بانک وام میگیرند به جای اینکه این پول را به چرخه تولید بیندازند و با آن کار کنند در یک بانک دیگری میگذارند و سودش را میگیرند و زد و بند میکنند و از این مشکلات زیاد داریم.
در عرصه هنر هم در چند سال گذشته در همین مرکز فقهی ما راجع به فقه هنر خیلی بحث شده است. در مسئله هنر سؤالهاي فراوانی هست که باید در موردش تحقیق بیشتری بشود ولی باز جواب همین سؤالات به نحو کلی موجود است، مثل اينکه حدّ و مرز بین موسیقی حلال و حرام چیست؟ اين تقریباً برای همه روشن است ولی اینکه الآن پیاده میشود يا آن کسی که این را اجراء میکند آیا مرزها را رعایت میکند یا نه؟ مشکل در اين است.
مسئله ربا روشن است ولی اينکه این مصداق ربا هست یا نه؟ به تشخيص موضوع برميگردد و محل بحث است. اگر مسائل مستحدثهای که بعد از انقلاب به آن پرداخته شده ملاحظه شود اصلاً قابل مقایسه با قبل از انقلاب نیست یعنی اگر قبل از انقلاب تمام مسائل مستحدثه در هفت هشت مسئله خلاصه شده بود که امام در آخر تحریر الوسیله آوردهاند، الآن دهها برابر آن در حوزه مورد بحث قرار گرفته تا جايي که هنگام طرح اولويتهاي پژوهشي، همين مجموعه محدود مرکز فقهي ما امسال قريب هزار عنوان موضوع ارائه داده است که نسبت به همه اینها باید کار شود. این یکی از شاخصههاي فعال بودن حوزه است.
آقایانی که میگویند حوزه همراه نبوده پس این مسائل جدید را چه کسی جواب داده؟ شما قبل از انقلاب یک مرجع تقلید پیدا نمیکنید که استفتاءات پزشکی داشته باشد اما بعد از انقلاب مراجع ما در کنار رسالههایشان مجموعه استفتاءهای پزشکی دارند، از مرحوم والد ما یک کتاب چاپ شده به نام احکام پزشکان و بیماران که در آن ریزترین مسائل مربوط به پزشکی در اتاق عمل، مطب، دکتر، پرستار، دارو و بيمار در همه ابعادش جواب داده شده. اینها را مگر غير حوزه جواب داده؟
اکنون حوزه علمیه قم در پاسخگويي به مسائل شرعي جدید پزشکی از دنیا جلوتر است این تحقیقاتی که راجع به شبیهسازی انجام شده هیچ جا نه در میان اهلسنت وجود دارد، نه اديان و مذاهب ديگر، يا تحقيقات پيرامون تغيير جنسيت و مرگ مغزي و تلقيح مصنوعي. امروز مهمترين مسائل پزشکي دنيا که به حوزه مرتبط ميشود در همين چند مسئله خلاصه ميگردد که بحمدالله دهها رساله در مرگ مغزي، شبيهسازي و تلقيح مصنوعي نوشته شده است آيا اينها به درد نظام نميخورد؟ آيا مسائل پزشکي مربوط به جامعه و نظام و بشريت نيست؟
من اين نکته را عرض کنم در همين جا دو نفر از علماي درجه يک الازهر براي ملاقات با ما آمدند. من از آنها خواهش کردم قبل از ملاقات بازديدي از مرکز فقهي بنماييد و بخش پژوهش و کتابخانه مرکز را ببينند و بعد به اتاق ما بيايند، وقتي نزد ما آمدند آن عالم اهل سنتِ استاد الازهر به من گفت بازديد از اين مرکز نظرم را راجع به مرجعیت شیعه عوض کرد، گفتم چطور؟ گفت به ما گفته بودند کار مراجع شیعه اين است که یک رسالهاي مینویسند و از مردم خمسی میگیرند و کار به چیزی ندارند، اما امروز مشاهده کردم شما در مسائل پژوهشي از ما بسیار جلوتر هستید، این خیلی حرف هست، از یک عالم سنی که بيش از هزار سال حکومت در دنیا داشتهاند در حالي که روحانيت شیعه تا حالا حکومت نداشته. تازه 40 سال است که حکومتی بر مبنای ولایت فقیه که یک فقیه جامع الشرایط در رأس آن باشد تشکيل شده است.
علمای اهل سنت که بیش از هزار سال حکومتها همراهشان بودهاند، چه مقدار توانستهاند تولید علم کنند؟
در مورد مسائل حقوق بشر هم فقط شما بگوييد که دانشگاههاي حقوق ما اين مقداري که در حوزه راجع به حقوق بشر کار شده آيا کار کردهاند؟ ما در همين مرکز اعلاميه جهاني حقوق بشر را از جهت علمي به نقد و چالش کشيديم و يک کارگاه چند روزه راجع به افکار و انظار مختلف حوزويان، دانشگاهيان در مورد حقوق بشر برگزار کرديم و مذاکرات آن جلسات در چند جلد چاپ شده است. توجّه حوزه به جامعهي جهاني و اعلاميه حقوق بشر که قبل از ما هم بعضي از بزرگان منشور حقوق بشر اسلامي را مطرح کردند نمونهاي از کارهايي است که در حوزه جريان دارد.
در مورد آخرین پدیده مشکلساز در دنیای اسلام و بلکه بشریت يعني مسئله داعش و سلفیگری و جريانات تکفيري ببينيد حوزه چه کرد؟ فقط در همین مرکز فقهی چندين همایش و سخنرانی علمی دقیق راجع به پيدايش سلفیه و نقد افکار آنها برگزار گرديد که بسيار مورد استقبال قرار گرفت حدود 12 جزوه آن چاپ و به انگلیسی هم ترجمه شده است. این هم یکی از بخشهایی است که حوزه به میدان آمده و در آن حضور فعالی داشته.
ما در مسئله حقوق کودک که امروز یکی از مسائل بسیار مهم دنیاست حرف براي گفتن داریم، بزرگترین مجموعه علمی تخصصی پيرامون احکام فقهی و حقوقی کودک را ما در هشت جلد 600 صفحهای تدوین کردهایم. انسان گاهي اوقات باید از زبان ديگران ارزش کار خودش را بفهمد، چندين سال قبل نماینده سازمان ملل که مسلمان هم نبود به اين مرکز آمد، گفت شنیدم که حوزه قم و این مرکز فقهی درباره حقوق کودک کار میکند. دو سه جلد آن را که دیدهام برای من بهتآور است چطور اسلام این همه حرف راجع به کودک دارد؟ سپس گفت دو سه سال پیش سازمان ملل از الازهر مصر به عنوان بزرگترين مرکز علمي جهان اسلام خواسته بود که راجع به حقوق کودک آنچه که در اختيار دارند را ارائه دهند. آنها هم یک کتاب خیلی مختصر آن هم متضمن چند عکس تحويلشان داده بودند وي گفت اما حالا میبینم یک چنین مجموعه عظیمی نزد شما است، آنگاه از من خواست که اجازه بدهید ما این مجموعه را به زبانهای مختلف ترجمه کنيم من گفتم نه، ما اگر خودمان بتوانیم این کار را میکنیم، بعدها آن هشت جلد را در دو جلد به زبان فارسی با تطبيق به قوانين مدني کشور خلاصه کردیم و بحمد الله به زبان انگلیسی هم ترجمه شده و مراحل آخرش را میگذراند.
آیا این کار نیست که حوزه راجع به نظام حقوق کودک به دنیا ارائه داده است؟
مسئله دیگر راجع به فقه هستهای است؛ فقه هستهای را چه کسی تولید کرد؟ زماني که رهبری معظم انقلاب در مورد حرمت تولید سلاح کشتار جمعی، فتوا صادر نمودند ما در همین مرکز حدود دو سال جلسات بسيار عمیق فقهي با اساتيدي که داراي قوت فقهی بالا هستند برگزار کرديم و نتايج آن در همایش بین المللی فقه هستهای تهران مطرح گرديد. هفت هشت مقاله علمي آن همايش مربوط به همین مرکز فقهي ائمه اطهار (ع) بود که یکی از آن مقالات را خود من نوشتم و به انگلیسی هم ترجمه شده است. بعد از همايش یکی از کشیشهای مهم آمریکا به اينجا آمد و گفت من به ايران آمدهام تا راجع به این جزوه از شما چند سؤال کنم. حتی آن موقع اين صحبت مطرح بود که مسئولین وزارت خارجه اين جزوه انگلیسی را برای اوباما بفرستند چون او در صحبتهایش به فتوای رهبری تکیه میکرد.
آیا تبيين و تحکيم فتوایی که از ولی فقیه و رهبری معظم انقلاب در مورد پر سر و صداترين مسئله بينالمللي صادر میشود از سوي حوزه علميه، همراهي با نظام و رهبري نيست؟
خدا رحمت کند مرحوم آيت الله هاشمی شاهرودی را که مجله فقه اهلبیت را راه انداخت يا دفتر تبلیغات حوزه علميه که مجله کاوشی نو در فقه را که یک مجموعه بسیار مفصلی است يا مجلات وزين ديگري که در طول اين چهل سال حوزه منشر کرده است و اين غیر از مواردي است که افراد و محققین خودشان به صورت فردی در موضوعات مختلف منتشر کردهاند، واقعاً اگر منصفانه قضاوت کنیم حوزه پيشتاز است.
راجع به مسئله کنترل جمعیت هم از زمانی که بحث کنترل جمعیت مطرح شد مخالفینی مثل مرحوم والد ما در درس خود فرمودند این با فرهنگ دینی ما سازگاری ندارد، ولی در دولت تصویب شده بود. بخش فقه کودک ما با مرکز پژوهشهاي مجلس و وزارت بهداشت ارتباط برقرار کرد بحثهای علمی صورت گرفت و جزواتي منتشر کرده و خدمت مسئولین و رهبر انقلاب فرستادیم و تأکيد کرديم این مسئله درست نیست. خوشبختانه رهبری هم در يکي از سخنرانيهايشان در سفرهاي استاني موضوع کنترل جمعيت را تخطئه فرمودند. البته شاید فرمايش ايشان قطع نظر از مطالب جزوه ما بود من نمیدانم ولی بالاخره این تلاشها در حوزه علميه انجام شد و بحمدالله ایشان هم جلوی این مسئله را با قاطعیت گرفتند.
من هر چه فکر میکنم سر در نميآورم این آقایانی که حرف از حوزه سکولار ميزنند چه ميگويند اولا اگر به فرهنگ مراجعه کنیم سکولار یعنی نفی دین و از لوازم سکولاريسم جدايی دین از سیاست است، هیچ یک از این دو شاخصه در حوزه نیست. حوزه ما سرتاسر دغدغه دین است چه از سوي کسانی که شدیداً انقلابیاند و يا آن کسانی که در انقلاب یک مقدار متوسط و يا غير انقلابياند.
معتقدم ما امروز ضد انقلاب در حوزه نداریم، ولو بعضی از بزرگان جامعه مدرسین فرمودهاند ما امروز دو فکر در حوزه داریم، فکر انقلابي و فکري که به بهانه استقلال حوزه، مسئله جدایی دین از سیاست را ترويج ميکند. امّا من به هیچ وجه این فرمایش را قبول ندارم و به خودشان هم عرض کردهام. امروز حوزه بیش از هزار استاد دارد که همگي انقلابیاند.
البته خود رهبری هم فرمودند انقلابی بودن مراتب دارد یک کسی خیلی با شدت و فریاد حمايت ميکند یک کسی هم آرام. ما نباید بگوييم همه به یک نحو باید باشند، خير، افراد مختلف اند، امروز ما کسی را نداریم که نظام اسلامی را قبول نداشته باشد و منکر رهبری و ولایت فقیه بشود. اگر هم باشد خیلی در اقلیت است به حدي که قابل اعتنا نیست. بنابراين نباید بگويیم در حوزهی ما دو فکر جريان دارد من وقتی این حرف را شنیدم بسیار ناراحت شدم چون جفای بزرگی بر حوزه است، بحمدالله فکر حاکم بر حوزه، فکر امام و رهبری است. امروز اساتيد حوزه بچههاي جنگ و دفاع مقدس و بچههای انقلاب هستند. خود ما متولد شده و بزرگ شده انقلاب هستیم.
خب، حوزه این همه کار کرده و در مقام عمل هم در همه امور با نظام همراه بوده است. در صحنههای مختلف حضور در انقلاب مثل 22 بهمن و روز قدس، مراجع ما آنها که توان راه رفتن دارند در راهپیمایی شرکت میکنند بعضی هم که توان ندارند، مثل پدر من(رضوان الله تعالی علیه) که با ماشين در راهپيمايي حضور پيدا ميکرد و میفرمود من مقيدم در چند راهپیمایی شرکت کنم، 22 بهمن، روز قدس و مراسم مربوط به شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها). الآن هم بعضی از مراجع با اینکه سنشان بالای 90 سال است در راهپیماییها شرکت میکنند، در اعلام مواضع حضور جدی دارند در مباحث علمی و فکری فعال هستند.
ولی یک نکته وجود دارد و آن این است که امام(رضوان الله تعالی علیه) یک بنیانی را با عقبهی بسیار محکم در متون و منابع ديني بنا نهادند منتهی این بنیان را باید محکمتر کرده، شبهاتش را رفع نموده و آن را برای اجرا اجراییتر کنیم. در این زمینه هم کارهایی شده، ولی کارهای زمين مانده فراواني هم وجود دارد که بايد با همت و تلاش محقّقين و فضلاء حوزه به انجام رسد.
ما میگوئیم امام نظام ولایت فقیه را آورده و این نظام از جهت فقهی و علمی تثبیت شده است و در ميان صاحبنظران و انديشمندان آزادانديش مورد قبول قرار گرفته است دو سه سال قبل یک هیئتی از مسکو به ايران آمده بود که میگفتند اینها اتاق فکر پوتین هستند و پوتین به نظراتشان خيلي اهميت ميدهد. آدمهای زبده و کارکردهای در مسائل فکری بودند. آنها میگفتند ما مدتهاست که براي رسيدن به بهترين مدل حکومتي، قدرتها و حکومتهای دنیا را بررسی ميکنيم، به نظر ما موفقترين نظام حکومتي، حکومت عالمان عادل و همين نظام ولایت فقیه است که شما داريد.
براي قضاوت صحيح ما بايد همه اینها را کنار این مطلب قرار بدهیم که دشمن با تمام امکانات از اول انقلاب علیه امام و نظام، علیه روحانیت و مردم، علیه امنیت، اقتصاد، سیاست و... شبانه روز برنامهریزی میکند مخصوصاً در مسائل اخلاقی برای اینکه اخلاق جامعه و جوانان را دچار بحران کند در بعضی از بخشها هم موفق شدهاند. نگذاشتند کشور آرام باشد تا با یک خیال راحتی بشود کار و فکر کرد و بعد بگوئیم در این بستر آرام چرا حوزه کار نکرده؟
متأسفانه چند سال است مطلبي را به نام بودجه حوزه بر سر زبانها انداخته و مردم فکر میکنند که این بودجه به دست طلبهها و مراجع میرسد، یک ریال از این بودجه دست شخص یک طلبه یا یک استاد و مرجع تقلید نمیرسد، مگر مبلغين و اساتیدی که از قم به شهرستانها اعزام میشوند يا بيمه و خدمات درماني و امور عمراني. تأمين شهريه طلاب و اساتيد از طريق وجوهات شرعيهاي است که مردم به مراجع ميدهند و آنها هم این وجوهات را بین طلاب تقسیم میکنند.
مرحوم والد ما از مخالفین شدید دريافت بودجه از دولت بود، سال 78 دو نفر از مسئولین حوزه خدمت ایشان آمدند و گفتند دو میلیارد تومان جناب آقای خاتمی رئيس جمهور به آقای نواب رئيس مرکز خدمات میدهند و ایشان هم اکثر آن را صرف خدمات درمانی طلبهها میکند و یک بخشی را هم به حوزه میدهد. پدرم اشکش جاري شد و فرمود نگيريد، این کار کمر حوزه را میشکند، يکي از آرزوهای من این است که آرام آرام اين بودجه قطع شود و حوزه به استقلال تام خود برگردد.
اینطور نیست که بگویند از اول انقلاب ما برای پژوهشهای حوزه این مقدار بودجه گذاشتیم حال حوزه چکار کرده؟ همین مرکز فقهي ما با این همه پژوهش یک ریال از پول دولت در آن نیامده، تمام مخارجش از وجوهات شرعیه و کمکهای مردمی تأمين شده است.
پس حوزه هميشه همراه نظام بوده، هم در فکر و هم در عمل، و با وجود این همه دشمنیها و مخالفتها. لذا کسي نمیتواند بگوید حوزه کار نکرده بلکه خیلی هم موفق بوده و واقعاً در پیشگاه امام زمان علیه السلام سربلند است هرچند گستره کار بعد از انقلاب بسيار زياد است و پاسخگويي به آن تلاش مضاعف طلب ميکند.
نظر مردم در مورد مرجعیت روحانیت در امور دینی هیچ تغییری نکرده، منظورم از مردم در اين پاسخ متدیّنین است. متدینها مسائل دینیشان را حاضر نیستند از غیر روحانی و غیر مرجع تقلید بگیرند، منظورم از روحانی یعنی کسی که واجد همه شرایط است. البته عواملی دست به دست هم داده تا اعتماد مردم به روحانیت را کم کنند ولی الآن از یک نفر متدیّن بپرسيم در حلال و حرام سراغ چه کسی میروید؟ غیر از روحانیت و مرجعیت هیچ محل دیگری را سراغ ندارد و عملاً همین کار را انجام میدهد.
امّا در مسائل سیاسی این تغيير را قبول دارم؛ در دهه اول انقلاب وقتی روحانیت کسی را به عنوان نماینده مجلس يا رئيس جمهور يا هر عنوان ديگر معرفي میکرد برای مردم بسیار تعیین کننده بود تا زماني که جناحهای سیاسی کشور از حرکتهای خالصانه دهه اول خارج شدند و در دام رقابتهای سياسي و تصاحب قدرت افتادند. متأسفانه هر جناحی خودش را به بخشی از روحانیت متصل کرد. اینجا کیاست روحانیت اقتضا میکرد از اول با جناحهاي سياسي همراهی نکند منتهی اشتباه کرد و در برخی موارد با بعضی از جناحها همراه شد، بخشی از روحانیت به سوي یک جناح و بخش عمده دیگر سراغ جناح دیگر رفتند و اين امر به روحانیت ضربه زد.
مرحوم والد ما(رضوان لله تعالی علیه) در سال 76، که بحران دخالت روحانیت در مسئله سیاست از آن زمان شروع شد و اوج گرفت توصيه ميفرمود بگذارید مردم خودشان انتخاب کنند اگر امروز منِ مرجع تقلید بگویم فلان فرد، این حرف چند اشکال دارد، اولاً ما میگوئیم انتخابات، اما با اين کار حق انتخاب را از مردم سلب میکنیم ثانياً میگویند شما نسبت به زيد به نتيجه رسيدهايد امّا من نشستم بررسی کردم بین خودم و خدا به دیگری رسیدم، آنگاه از مرجع تقلیدش هم سؤال میکند آيا این امر تقلیدی است میگويد نه، او جواب ميدهد پس من یقین دارم شما اشتباه کردهاید، در این 20 ساله متأسفانه این اشتباه تکرار شد، یعنی آنچه که نباید روحانیّت در آن دخالت ميکرد، به همان شیوهای که خود امام داشت بايد عمل ميشد. بهطوري که حتي نزدیکانشان هم نمیتوانستند بفهمند به چه کسی رأی میدهد؟ این مسئله خیلی مهمي بود که بايد رعایت میکردیم، متأسفانه رعایت نشد و خیلی به روحانيت ضربه زد، الآن در اين مسئله میشود گفت براي بخشی از مردم، روحانیت مرجعیت سیاسی ندارد!
من معتقدم اين گروه از مردم ضد انقلاب نیستند، اتفاقاً انقلابی هم هستند ولی میگویند ما این فکر و تصمیم شما را در این جریان و در این قضیه قبول نداريم. در آینده اگر روحانیت بخواهد در حرکت خودش نسبت به مسائل سياسي نقشآفرين باشد باید این ضعف را اصلاح کند. من از کسانی هستم که بیش از 10 سال است در جلسات مهم حوزه فریاد میزنم که نباید جناحی بشویم، البته نمیخواهیم بگوئیم جناحها بد هستند ممکن است یک جناح به ارزشهای انقلاب نزدیکتر باشد قضاوت نمیکنیم، ولی همین نزديکي هم مصحح این نميشود که روحانیت یک طرف قرار بگیرد. روحانیت باید آن سیاستهای کلی را تبيين و مردم را به سوي آن راهنمایی کند. اصلاً هنر اصلی روحانیت ارتباط با مردم است. اگر مردم احساس کنند روحانيت برای فکر و انديشه و انتخاب آنها ارزش قائل نیست از او تبعيت نميکنند. اين درست نيست بگوئیم اگر به این فرد رأی دادی اسلام است و اگر ندادی اسلام نیست اسلام را که نبايد در افراد ديد.
بدون اینکه بخواهم نسبت به کسی حرفی يا نظری داشته باشم خاطرهای را عرض ميکنم. در یک انتخاباتی آمدند خدمت والد ما و گفتند اگر این آقا انتخاب نشود اسلام در خطر است، پدر من فرمود مردهشور این اسلامی را ببرد که به یک آخوند وابسته است، این چه حرف غلطی است که میزنید؟ اسلام به ائمه معصومین هم وابسته نیست براي امام حسین(عليهالسلام) در صحرای کربلا آن مصیبت عظیم را به وجود آوردند مگر اسلام از بین رفت؟ اسلام تقویت شد. اين حرف که بگوئیم اگر فلانی مثلاً رئیس کذا شد اسلام باقی میماند و اگر نشد اسلام باقی نمیماند، این فکر غلطی است، منتهی این جناحها سراغ روحانیوني که واقعاً متدین و دلسوز و انقلابی بودند، آمده و میگفتند اگر به میدان نیائید اسلام در خطر است.
در نتيجه این مسائل به وجود آمد، من در اين مسائل خیلی حرف داشتم و موضع بنده هم روشن بوده است، شما ببینید دو دوره ریاست جمهوری را در اختیار کسی قرار دادند که اگر روحانیت نسبت به دروغهایی که مطرح شد و گفتند امام زمان علیه السلام گفته باید فلانی رأی بیاورد دقّت بيشتر و توجه میکرد امروز این نتیجهای را که میفرمائید نداشتیم. یک عدهای بلد هستند چگونه از ديانت و صفاي قلب روحانيت سوء استفاده کنند.
برخي از آنها گفتند دیشب خواب دیدم امام زمان(علیه السلام) را بعد هم شروع میکردند به گریه کردن و ادامه ميدادند دستهای امام زمان بالا بود و دعا میکرد فلان فرد رئیس جمهور بشود، آن آقا هم ميآمد و در سخنرانی مطرح ميکرد. طلبهها هم که غیر از اسلام و امام زمان چیزی برایشان ارزش ندارد پس راه بیفتیم بگوئیم حتما باید همین باشد، تمام اینها غلط است و باید حل شود. در دورانهاي مختلف اسلام، بعد از رسول خدا حکامی که بر سر کار آمدند آن موقع هم چنین دروغهایی را جعل میکردند، اسلام ضابطه دارد و ملاک درست دست ما ميدهد. با خواب که نمیشود مرجع تقلید و رئيس جمهور درست کرد. باید یک مقدار روي ملاکهاي صحيح اسلام کار شود. دشمن درست ميآيد آن نقاط کارساز و مثبت ما را تخریب کرده و شأن امام زمان علیه السلام را با يک خواب اين حد را پائین ميآورد.
من یادم هست دولت قبلی وقتي گفت مدیریت کشور با امام زمان است بلا فاصله سخنرانی کردم و گفتم چرا کارهاي خود را پای حساب امام زمان میگذارید؟ یک مسئول دولتی وقتي کاري را انجام ميدهد حتی اگر یک آخوندی مسئولیت داشته باشد ما نمیتوانیم بگوئیم کار او درست مطابق نظر امام زمان(عليهالسلام) است، الآن هم نمیتوانیم بگوئیم هر کاری روحانیت میکند، اعم از مراجع و غیر مراجع، صد در صد همان است که امام زمان(عليهالسلام) انجام میدهد! البته رهبری معظم انقلاب، و مراجع عظام تمام همّ و غمّشان این است که رضای امام زمان(عليهالسلام) را تحصیل کنند، به حضرت متوسل میشوند و فکر و اندیشه میکنند منتها نمیشود گفت حتماً آن کاری که انجام میشود مطابق رضای حضرت است. خودشان هم این را میفرمایند.
حتّي در مورد دفاع از ولايت فقيه هم ای کاش میگذاشتند اين مسئله را افرادی که تخصص در این کار دارند اظهار نظر کنند، یکی از مسائلی که در اين بعد فکري انقلاب به روحانیت ضربه زده همین است که افراد غير متخصص مسائلی را مطرح کردهاند، سیاسی یا غیر سیاسی. مثلاً در زلزله کرمانشاه ، یک روحانی بزرگوار در تلویزیون مصاحبه میکند که اين در اثر گناهانی است که مردم انجام میدهند، این روحانی که آدم محترم و زحمتکشی هم هست ننشسته فکر کند که معنای این روایت چیست؟
روایت به این معنا نیست که گناه علت تامه حوادث ناگوار است، این روايت را به دست یک فقیه بدهند میگوید گناه مقتضی اینگونه حوادث است، یعنی ممکن است علت دیگری هم داشته باشد، حال ما به این مردم بیچاره گرفتار در این مصائب بگوئیم خانهتان از بین رفته و کشته هم دادهايد ولی بدانید همهتان گناهکار بودید، چرا ما اینطور بگويیم؟
يا در مورد دفاعهای غیر صحیح و غیر عقلانی از مسئله ولایت فقیه توسط افرادی که کارشناس نیستند. اینها از اسلام و ولایت فقیه دفاع غلط ميکنند. البته ما نظیرش را در تاریخ داریم مثلاً راجع به جهاد ابتدایی که بحث مفصل قرآني آن را مطرح کرده و به چاپ رساندهايم ميگويند اسلام به کافر میگوید یا مسلمان شو یا کشته میشوی! این اصلاً یک فکر صد درصد غلطی است، اسلام میگوید برو از کافر دعوت به اسلام کن، اول دعوت واجب است، اگر آن کافر گفت من دو سه سال مهلت میخواهم باید به او مهلت بدهيد. بعد که مهلت تمام شد اگر دیدید از روی عناد مخالفت میکند، با رعايت مصلحت مسلمین قرآن میگوید برای اینکه زنها و بچهها و مستضعفین در شرک باقی نمانند بروید آنها را از دست اين معاند نجات بدهید، ما میآيیم جهاد ابتدایی را بالای منبر تعبير ميکنيم به پذيرش اسلام یا قتل، در نتيجه میگویند اسلام دین خون و خونریزی است، همیشه ما گرفتار این دفاعهای غلط و غیر صحیح بودهايم. در انقلاب خودمان هم متأسفانه این چنین شد. اوایل انقلاب گفتند عکس امام در ماه هست، یک چیز خندهدار، یعنی چه عکس امام در ماه است؟
ما باید اسلام و دین را به صورت دقیق و صحیح به مردم عرضه کنیم، اگر در هر عرصهای روحانیت به صورت صحیح وارد شود کسی نیست که با او مخالفت کند مگر عناد داشته باشد.
بنابراين روحانیت باید در آینده خیلی دقیقتر حرکت کند، من معتقدم مردم مرجعیت دینیشان را تغییر ندادهاند و این خیلی مهم است، البته باز آنها که این مطالب را ميخوانند فکر نکنند من میخواهم بین دین و سیاست جدایی بیندازم گاهی اوقات مشکل ما از بدفهمیهای بعضی افراد است. بنده میخواهم بگویم در مسائل سیاسی روحانیت باید حد خودش را بداند و حفظ کند، فقط آن راهکارها و هدایتهای کلی را براي مردم تبيين کند.
امیدواریم خداوند بزرگ این انقلاب و رهبری معظم ما را حفظ کند، واقعاً این از افتخارات ملت ما است. متأسفانه ما نمیآئیم اين نقاط قوّت را برای مردم بیان کنیم، بلکه برعکس مطالب خلافی عرض میکنیم که مورد پذيرش قرار نميگيرد. رهبری که در سن 80 سالگی از پنج صبح تا ده شب کار میکند، حال یا کار علمی، یا سیاسی، یا ملاقات با مردم و گروهها و یا تنظيم سیاستهای کلی بین الملل، یعنی مواضعي که ایران باید در مقابل ديگران بگيرد، کجای دنیا چنین رهبري وجود دارد؟
این برای ما افتخار است که یک مجتهد جامع الشرایط فقط و فقط برای خدا و مصالح مردم فکر میکند و وقت میگذارد نه دنبال ثروت اندوزی است نه دنبال مقام خودش و نه دنبال گسترش قدرت است، هیچی، تنها دغدغهاش این است که خدا راضی باشد و به مردم خدمت شود. ما بیايیم این بُعد را برای مردم بیان کنیم، نه آنکه تمام ولایت فقیه را در اين خلاصه کنيم که ولايت يعني به مردی بگوید زنت را طلاق بده. این فکر بسيار اشتباهي است و باید ان شاءالله حل شود.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته