روحانیت شیعه باید خودش را از نظر علمی قویتر کند/ ارتباط روحانیت با مردم باید عمیقتر شود

۱۰ تیر ۱۴۰۰

۱۵:۳۵

۱,۳۰۷

خلاصه خبر :
بیانات حضرت آیت الله فاضل لنکرانی(دامت برکاته) در مجمع عمومی جبهه روحانیت مردمی انقلاب اسلامی در مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) مشهد مقدس
آخرین رویداد ها

حضرت آیت الله فاضل لنکرانی(دامت برکاته) پنجشنبه 10 تیرماه 1400 در مجمع عمومی جبهه روحانیت مردمی انقلاب اسلامی که در مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) مشهد برگزار شد به ایراد سخنرانی پرداختند.
همچنین در این مراسم از مدیر کل تبلیغات اسلامی خراسان رضوی توسط جبهه روحانیت مردمی انقلاب اسلامی تجلیل شد.
مشروح بیانات معظم له به شرح ذیل است:


بسم الله الرحمن الرحیم

حضور بزرگوارانه اساتید محترم و این تشکیلاتی که تحت عنوان جبهه مردمی روحانیت نامگذاری شده سلام عرض می‌کنم. امیدوارم به برکت این قبر مطهر و این امام رئوف(علیه السلام) آن رأفت جامع امامت، شامل حال همه ما در همه ابعاد بشود و زمینه‌های توفیق را بیش از دیگران برای ما مقدر فرمایند.

یک خلأی در یکی دو دهه اخیر در روحانیت به وجود آمده که شاید می‌بایست از اول تأسیس نظام مقدس جمهوری اسلامی به این امر توجه می‌شد، ولی متاسفانه مورد غفلت قرار گرفت و این خلأ علت و عوامل زیادی هم دارد.

توجه روحانیت به آن حقیقت و هویت خود که مبدأ صدور چنین انقلاب عظیمی در دوران معاصر گردید، باید بیش از دیگران باشد. مجموعه روحانیت باید به این ارزش و توانایی بیش از اقشار دیگر توجه کند و دائماً در صدد پویایی و تکامل این حقیقت و واقعیت باشد ولی باید اقرار کنیم که متأسفانه در این مسئله کوتاهی فراوان شده است. باید به این موضوع پرداخت که روحانیت شیعه چه جایگاهی دارد؟ روحانیت شیعه چه هویت و چه توانایی‌هایی دارد؟

اجمالاً پاسخ این سؤال برای ما روشن است، روحانیت شیعه با هیچ گروهی از روحانیون دیگر مذاهب قابل مقایسه نیست، برای اینکه شیعه ادعای رسیدن به حکومت جهانی حضرت حجت(عج) را دارد و بر اساس آن اهداف بلند مدتی را دنبال می‌کند. این مطلب در هیچ مذهبی وجود ندارد، سایر مذاهب هرچند اعتقاد به آمدن مصلح دارند، اما هیچ‌کدام مسئله حکومت جهانی که غایت بعثت انبیاست را ندارند. هویت شیعه در این آیه شریفه است که می‌فرماید: «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ». شیعه دارای یک چنین فکر بلند مدت و جهانی است.

روحانیت شیعه پشتوانه فکری این مطلب است، بن‌مایه‌ها و پایه‌های این نظر را استخراج و تبیین کرده و به جامعه بشری نشان می‌دهد، پس این یک ادعای مبالغه‌انگیز و گزاف نیست که بگوئیم روحانیت شیعه از این جهت قابل مقایسه با هیچ گروهی از روحانیت دیگر مذاهب نیست، این ادعا یک پشتوانه فکری و علمی عمیق دارد، این وسعت علمی که در روحانیت شیعه وجود دارد خود یک فصل از فصول مشعشع روحانیت است.

در قدیم الایام علوم حوزوی اختصاص به فقه و اصول و فلسفه نداشت، در طب، ریاضیات، هیئت و هندسه هم نقش داشت و هنوز هم عالمانی با این جامعیت در سلسله همان توان گذشته در حوزه ما وجود دارند ولی با قطع نظر از علومی مثل طب، هندسه و ریاضیات، خود فقه شیعه به قول مرحوم والد ما(رضوان الله تعالی علیه) یک سرمایه‌ی عظیم و بی‌نظیر است که در همه زمان‌ها نسبت به هر موضوعی می‌تواند ورود پیدا کند و حکم قریب به واقع آن را بیان نماید.

به برکت نظام اسلامی همین فقه شیعه در ابواب مختلف چه بسیار توسعه پیدا کرده است. قبل از انتخابات بحث مفصلی را تحت عنوان «فقه انتخابات» مطرح کرده و توضیح دادیم انتخابات از منظر فقه چگونه است؟ انتخابات از جهات مختلف احکام فراوانی دارد، تکلیف مردم یعنی انتخاب‌کنندگان، تکلیف نامزدها و افرادی که خودشان را در معرض انتخاب مردم قرار می‌دهند، تکلیف مسئولین اجرایی و نظارتی و همه و همه که هر کدام احکام خاص خود را دارند.

روحانیت شیعه از نظر علمی و به اصطلاح امروزی‌ها از نظر میدانی، یعنی هم از نظر تئوری و هم از نظر عملی در همه دوران‌ها پیشتاز بوده است. در طول تاریخ نهضت‌های موفق مردمی با حضور و هدایت روحانیت صورت گرفته و تاریخ ایران، عراق و کشورهای دیگر به خوبی گواه بر این مسئله است.

تعابیر بلندی که امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) راجع به روحانیت شیعه فرموده‌اند نظیرش در کلام هیچ مرجع تقلیدی یافت نمی‌شود. امام به هنگام آغاز نهضت افزون بر مراتب علمی و تقوایی و معنوی خود از دو شناخت کامل برخوردار بود. یکی شناخت مردم، امام مردم را بهتر و زودتر از همه شناخت. امروز ما نمونه آن درجه بالای از شناخت و اعتماد امام به مردم را در رهبری معظم انقلاب مشاهده می‌کنیم و این اعتماد در دیگران کمتر است، ارزشی که امام برای مردم قائل بود، حقیقی بود نه آنکه فقط یک شعار سیاسی بدهد.

توده‌ایها هم حرف از خلق و مردم می‌زدند ولی برای این بود که خلق را به عنوان برده و پلی برای قدرت خودشان قرار بدهند، اما امام برای مردم ارزش قائل بود برای اینکه خود را خدمتگزار مردم می‌دانست و به مردم از منظر «الخلق عیال الله» نگاه می‌کرد.

شناخت کامل دوم امام نسبت به روحانیت بود. من واقعاً کسی را سراغ ندارم که مانند امام از توانایی‌های روحانیت شیعه آگاهی داشته باشد. امام در عین آن خون‌ دل‌ها و ضربه‌هایی که از بخشی از متحجرین روحانیت خورد، اما همیشه روحانیت را نقطه امید می‌دانست. توانایی طلاب انقلابی، طلاب جهادی، طلابی که در میدان حضور داشتند نقطه امید امام بود.

امام در حوزه شاگردانی را تربیت کرد که واقعاً نقطه امیدش بودند و با همان‌ها هم انقلاب را آغاز کرد، متأسفانه در این دهه اخیر بعضی از سخنرانانی که خود را منسوب به روحانیت می‌دانند، بیشتر جملاتی از امام را که راجع به متحجرین از روحانیت است را می‌خوانند، که پدر پیر شما از این متحجرین چه خون دلی خورد. اما اگر از خود امام در مورد روحانیت می‌پرسیدیم ایشان می‌فرمود آن افراد بخش قلیلی از روحانیت بوده و هستند. آن روحانیتی که مایه امید امام بود، همان روحانیتی است که دهه اول انقلاب در حماسه دفاع مقدس بیشترین آمار شهدا را داشت. روحانیتی که حاضر شدند کشته شوند اما دست از راه امام برندارند.

مرحوم والد ما(رضوان الله تعالی علیه) می‌فرمود در یکی از بازجویی‌هایی که در زمان شاه از من داشتند پرسیدند برای چه از آقای خمینی اینقدر دفاع می‌کنید؟ به آنها گفتم می‌خواهید حقیقت را بگویم، یا یک چیزی بگویم که مسئله تمام شود؟! گفتند حقیقت را بگوئید، من آنجا راجع به امام یک ربع صحبت کردم برای آن بازجو بسیار جالب بود که امام دارای چنین شخصیتی است. چون آنها فکر می‌کردند امام شخصیتی است که دنبال قدرت است و ما هم برای کسب قدرت دنبالش افتاده‌ایم.

یک زمانی هم می‌فرمودند من به یکی از مراجع وقت گفتم فکر نکنید حمایت ما از امام مثل حمایت طرفداران شما از شماست، ما برای اسلام زیر علم امام سینه می‌زنیم نه برای اینکه ایشان بین مردم بزرگ شود! شما شاگردانی دارید که قائل به اعلمیت‌تان هستند و دنبال اثبات اعلمیت شما هستند. ما هم تلاش آنها را نفی نمی‌کنیم ولی ما اگر از امام حمایت می‌کنیم به خاطر آن است که ایشان امروز علم اسلام را بر دوش گرفته‌اند و ما برای تقویت اسلام پشت سر ایشان تا پای جان ایستاده‌‌ایم. واقعاً همینطور بود؛ با همین اعتقاد تبعیدها کشیدند و زندان‌ها دیدند.

امام هم روحانیت و هم مردم را خوب شناخت. ما باید بر همین مسیری که امام برای ما در مورد روحانیت و مردم ترسیم کرده حرکت کنیم البته این مطلب با ریشه‌های قرآنی و روایی، بن‌مایه‌های دینی و علمی محکم دارد، نه اینکه بگوئیم فلسفه سیاسی امام بود.

روحانیت باید به این هویت و حقیقت خود توجه کند، این هویت در طول تاریخ چگونه شکل گرفته است؟ به نظر بنده اولین عامل شکل‌گیری این هویت، مسئله علم است، حتی قبل از مسئله تقوا، هرچند خود علم خشیت از خدا می‌آورد، علمی که خشیت نیاورد اصلاً علم نیست، «إنما یخشی الله من عباده العلماء». ولی خود علم و ترغیب به فهم دین، در درجه اول قرار دارد.

روحانیت هر چه از جهت علمی خودش را قوی‌تر کند موفق‌تر خواهد بود، اصلاً یک علت عدم موفقیت روحانیت سایر مذاهب اینست که از جهت علمی ضعیف هستند، بر خلاف روحانیت شیعه که این مزیت را دارد و در مرور زمان همراه با حوادث و موضوعات و مسائل گوناگون دائم تکامل علمی پیدا می‌کند و این مسئله خیلی مهمی است. در حوزه قم، مشهد، اصفهان و نجف تقویت بنیه علمی باید در رأس همه مسائل باشد و دائماً در فکر باشیم که چه کنیم قوت علمی طلاب زیاد بشود.

متاسفانه در این دو دهه اخیر آسیب‌های جدی که به روحانیت وارد شد از ناحیه هم‌لباسی‌های کم‌سواد یا بی‌سواد ما بود. به نظر من یکی از کارهای شما در این مجموعه آسیب‌شناسی همین موضوع است، آخوندهای بی‌سوادی که به نام دین ضربه به دین زدند نمونه‌اش فراوان است. همین سبب شد که بین مردم و روحانیت فاصله ایجاد شود. مردم وقتی اعتقاد علمی به یک روحانی داشته باشند و بدانند که دین را درست فهمیده، به راحتی دین خود را از او اخذ می‌کنند اما وقتی تردید داشته باشند می‌گویند این فرد دین را درست نفهمیده و یا اگر دین را فهمیده حرفی را که میل خودش هست برای ما بیان می‌کند، و دیگر سراغ او نمی‌روند.

لذا این مسئله به رابطه مردم با روحانیت آسیب وارد می‌کند، در حالی که یک روحانی وقتی از جهت علمی مجهز شده و قوت پیدا کند، هم باعث تحکیم اعتقادات خودش می‌شود و هم موجب تقویت اعتماد مردم. اینک که شما چنین گروهی را تشکیل داده‌اید، تلاش کنید برای رشد علمی حوزه‌های علمی و طلاب طرح بدهید. امروز اگر اندیشه یک طلبه‌ اندیشه جهانی نباشد از قافله انقلاب عقب خواهد ماند. بالأخره اساس شیعه بر یک فکر جهانی استوار است و ما باید دین، ولایت و فقه را در همین مسیر قرار بدهیم.

در روایت معروف «بنی الاسلام علی خمس: علی الصلوة والزکاة والصوم والحج والولایة و لم یناد بشیء کما نودی بالولایة» (کافی2: 8) ائمه(ع) تصریح می‌کنند که بین ولایت و بقیه امور فرق است، «ولم یناد بشیءٍ کما نودی بالولایة»، این ولایت را امامان ما به حکومت معنا کرده‌اند، اگر یک طلبه‌ای بگوید ما چیزی به نام حکومت در دین نداریم، فکرش مال 50 سال پیش است. مثل این می‌ماند که بگوید بشر نیاز به برق ندارد،‌ آیا در جامعه امروز کسی می‌تواند بگوید بشر نیاز به برق ندارد، هیچ کس حاضر نیست توهم این مطلب را بکند!

امروز که 40 سال از انقلاب ما می‌گذرد در حوزه‌ها که خاستگاه اصلی این نظام و انقلاب بوده نباید کسی تردید کند که دین حکومت دارد، ولی متأسفانه هنوز چنین فکری وجود دارد. این مطلب را به عنوان یک معیار و شاخص، هر کسی می‌تواند بر خودش تطبیق بدهد. یک طلبه اگر فکر کند اسلام حکومت ندارد یک جور درس می‌خواند و یک جور تدریس و تبلیغ می‌کند و اما اگر معتقد باشد اسلام حکومت دارد، جور دیگری حرف می‌زند و فکر می‌کند.

بنابراین روی این مسئله کار کنید و آن را در درون حوزه به بحث و مناظره بگذارید. البته باید توجه داشت نباید با کسانی که معتقدند ما حکومت نداریم برخورد تند کرده و از میدان خارجش کنیم، بلکه باید دلیل‌های عقلی و نقلی خود را از آیات و روایات مطرح کنیم. آیاتی از قرآن را که دلالت بر حکومت دارد ذکر کنیم. این مطلبی که اخیراً رهبری معظم انقلاب راجع به فلسفه بعثت انبیاء فرمودند و اینکه آنچه که در قرآن آمده برای تحقق اهداف انبیاست که بدون حکومت محقّق نمی‌شود، یکی از ادله‌ی بسیار محکم است که هر کسی اندک آشنایی با قرآن داشته باشد، می‌تواند به این معنا برسد.

امروز کار جهادی روحانیت به این است که در تبیین افکار امام و رهبری کتاب‌ها بنویسد و مبانی‌ آن را ذکر کند، ما چرا می‌گوئیم اسلام حکومت دارد؟ این فقط به خاطر عشق به امام خمینی نیست، بلکه متن دین ماست، تعبیر «لم نودی بشیءٍ مثل ما نودی بالولایة»، در این روایت تعبیر خیلی عجیبی است یا آن مطلبی که امام در کتاب البیع فرموده‌اند و شما مکرر شنیده‌اید که اسلام یعنی حکومت و احکام متبوع بالعرض و ثانویه هستند، این یعنی روحانیت شیعه وظیفه دارد.

روحانیتی که امام آن تعابیر را درباره‌اش ذکر فرمود، روحانیتی که مراقب است خدشه‌ای بر دین وارد نیاید. شما ببینید روحانیت سایر مذاهب چه در اهل سنت و چه در مسیحیت هر حرکتی علیه دین‌شان انجام شود کاری به آن ندارند، ولی روحانیت شیعه نمی‌تواند آرام باشد.

روحانیت شیعه وقتی می‌بیند که اسرائیل طرحی را برای از بین بردن اسلام آماده کرده است، مبارزه با آن را آرمان‌ خود قرار می‌دهد.

برای ما بسیار دردآور است که مشاهده کنیم این تبلیغ سوء دشمنان انقلاب در ذهن بعضی‌ها رسوب می‌کند، در جلسات می‌گویند با تشکیل حکومت دین ضربه می‌خورد، چون به اسم دین اختلاس و دزدی و چه کارها که نمی‌کنند. در نتیجه مردم از دین زده می‌شوند. پس آن چند سالی هم که امیرالمؤمنین(علیه‌‌السلام) حکومت کرد نباید حکومت می‌کرد، این حرف توطئه‌ی دشمن است برای از بین بردن فکر امام در مورد حکومت. هم‌چنین القاء این حرف که دین یک سری دستورات فردی است برای ایجاد ارتباط بین بنده و خدا، در حالی که واقعاً اینطور نیست، دین همه‌اش برای اجتماع است، حتی اگر آن فرد هم که می‌خواهد تهذیب پیدا کند و باید نماز شب را در دل شب تنها بخواهد برای این است که یک انسان صالحی در جامعه بشود، یعنی افزون بر تقرب به خدا باید به درد اجتماع هم بخورد، فرد نمازشب‌خوان نه به مردم خیانت می‌کند، نه به مال آنها چنگ‌اندازی می‌کند، احکام فردی این ارزش را دارد.

بنابراین ما امروز وظیفه داریم که آنچه امام فرموده است را بازسازی کرده و مبانی‌اش را روشن کنیم، روحانیت را خوب بشناسیم.

خلاصه آنکه دو محور بزرگ در اندیشه امام بود که موجب موفقیت ایشان گردید؛ یکی شناخت روحانیت و دیگر شناخت مردم، و در هر دو مورد نیز شناختشان در حد اعلا بود و کسی به پای آن نمی‌رسید. «لا یرقی إلیه الطیر»، شما هم که این عنوان محترم جبهه روحانیت مردمی انقلاب را برای خودتان قرار داده‌اید باید تلاش کنید این دو محور را خوب تحلیل کنید.

درباره روحانیت حرفهای زیادی وجود دارد که مجال بحث آن نیست، اینکه روحانیت در این 40 سال چه فراز و فرودهایی داشته؟ چه آسیبهایی به آن وارد شده، از کجا غفلت کرده، دارای بحث مفصلی است که در فرصت مناسب باید مطرح شود. اما محور شناخت مردم و اعتماد به آنها در بیانات امام کاملاً روشن است و در مقابل آن اندیشه‌ای قرار دارد که خیلی خطرناک است، چگونه تصور می‌شود دینی که می‌خواهد حکومت کند بگوئیم حکومت دارد، حاکم اولیه خدا و بعد هم رسول خداست، آن‌گاه امامان معصوم و در زمان غیبت هم فقیه جامع الشرایط، بعد بگوئیم نقش مردم در این حکومت کالعدم است فقط یک عنوان شکلی دارند و اصلاً سلب اراده از مردم کنیم، این نه با مبانی دین و نه با افکار امام و رهبری سازگاری دارد.

اراده مردم در دین ما ارزش دارد، وقتی چنان سخنی در جامعه نخبگان مطرح شود که اراده شما مثل اراده سایر موجودات است، از دین زده می‌شوند و حق هم دارند زده شوند، نسبت به تبیین این محور یعنی نقش مردم در حکومت باید کار کنیم. اینکه رهبری می‌فرمایند رأی مردم حق الناس است یعنی اراده مردم ارزش دارد، حق است، یک چیز شکلی نیست، باید بر این حق اثر بار بشود، کسی نمی‌تواند این حق مردم را نادیده بگیرد، امیرالمؤمنین در یکی از خطبه‌های نهج البلاغه می‌فرماید «حتی آن کسی که اضعف مردم است هیچگاه فکر نکند که نظرش برای حاکم بی‌ارزش است و حاکم نباید از نظر او بهره‌مند بشود، در نظام اسلامی حاکم باید از نظر او هم بهره‌مند بشود، این صریح کلمات امیرالمؤمنین در نهج البلاغه است.

ما تفصیل بحث از ارزش رای مردم و نقش بسزای آنها در تثبیت و استمرار حکومت را در نشست‌های متعدد علمی قبل از انتخابات بیان کرده‌ایم که علاقمندان می‌توانند در پایگاه اطلاع‌رسانی ما و مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) آن را ملاحظه فرمایند.

اما نسبت به این عنوانی که برای جمع خود انتخاب کرده‌اید من یک خطری را احساس کردم و آن اینکه اعتقاد ما این است که همه روحانیت مردمی هستند، لذا تقسیم روحانیت به مردمی و غیر مردمی در دراز مدت چه آثاری خواهد داشت؟ شما در مرامنامه‌ی خودتان به روایتی استشهاد کرده‌اید که ما همه مردم را ایتام آل محمد(علیهم السلام) می‌دانیم، فلسفه بعثت و رسالت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) هم این است که رحمت برای عالمین است، قرآن هم «هدیً للناس» است این عناوین اجتماعی بودن دین را کاملاً به ما نشان می‌دهد.

حالا اگر ما بگوئیم قرآن برای بخشی از مردم مایه هدایت است، یا پیامبر برای بخشی از مردم رحمت است، این صحیح نیست! من هم می‌دانم که منظور شما این نیست، ولی مراقب باشید که این تفسیر شکل نگیرد، ‌روحانیت ما از اول مردمی بوده است. یکی از اهداف پلید منافقین در ترور علما و ائمه جمعه و جماعات ایجاد جدایی بین روحانیت و مردم بود و در این جهت هم یک مقدار به هدف کثیف خود رسیدند.

اینک در گام دوم انقلاب باید ارتباط با مردم احیا بشود، خوشبختانه در این مرامنامه که من دیدم شما دنبال این مسئله هستید. روحانیت باید به متن مردم برگردد و این رجوع به متن مردم هزاران بار ریشه‌دارتر از روحانیت قبل از انقلاب است. بعضی از هم لباسی‌های ما می‌گفتند ما قدیم مسجد می‌رفتیم، مرید داشتیم، به ما احترام می‌گذاردند، اما الآن نمی‌کنند! جواب این است که آن احترام برای اسلام و خدا بود یا برای خودت؟ تو چه کردی که الآن آن احترام را نمی‌کنند و إلا اسلام در فطرت مردم است مگر می‌توانند با اسلام مخالفت کنند؟

البته تعبیر به رجوع هم شاید مسامحه باشد چون روحانیت اصیل همیشه در کنار مردم بوده است، مخصوصاً در این قضیه سیل و زلزله و بویژه کرونا به خوبی اثبات شد که روحانیت در همه صحنه‌ها همراه مردم است. با این حال وظیفه داریم آن ارتباط وسیع بین روحانیت و مردم را از طریق ارتباط صمیمی و گفتگو با جوان‌ها، دانشجویان و اساتید دانشگاه و نیز با اقشار مختلف مردم محکم‌تر کنیم. چند وقت پیش تصویری از امام جمعه محترم اهواز دیدم که کنار خیابان نزد دستفروشی نشسته و با او صحبت می‌کند این خیلی ارزش دارد.

ذکر این خاطره‌ خالی از لطف نیست. مرحوم والد ما(رضوان الله علیه) در ایام مرجعیت خود سال 77 به مشهد مشرف شده بودند در همین دفتر خسروی نو مرحوم آیت الله فلسفی(رضوان الله تعالی علیه) به دیدن ایشان آمده بودند. در همان وقت رئیس دادگستری خراسان هم با جمع زیادی از قضات آمدند و جلسه تلاقی کرد و همه با هم نشستند، جلسه آخوندی و علمایی بود، رئیس دادگستری بعد از صحبتهایش از مرحوم والد ما خواستند یک نصیحتی به آنها بکند. مرحوم والد ما به آقای فلسفی تعارف کردند و آقای فلسفی فرمود شما مهمان هستید و ما در این شهر خدمت آقایان هستیم و با هم صحبت می‌کنیم. الان شما باید صحبت بفرمایید. مرحوم والد با یک جمله بسیار خوب فرمودند مردم یک اعتراض به من و شما دارند و این اعتراض هم وارد است. می‌گویند قبل از انقلاب می‌دیدیم درب خانه‌ای در بالاشهر تهران باز می‌شود یک ماشین آخرین مدل که عقبش یک افسر و یا یک مسئولی که صورتش را تراشیده نشسته بیرون می‌آید، الآن هم می‌بینیم از همان خانه یک ماشین مدل بالاتر بیرون می‌آید که در صندلی عقبش یک عمامه‌ به سر نشسته است. چرا سبک زندگی‌تان را عوض کرده‌اید؟ رئیس دادگستری گفت من که 17 سال است مسئولیت دارم چنین حرفی به گوشم نخورده، مرحوم والد ما فرمودند این بدتر است. این اشکال واضح است. واقعاً باید بنشینیم مسئله را حل کنیم، دشمن از این بی‌توجهی و از این غفلت استفاده می‌کند.

می‌گویند در انتخابات روحانیت دخالت نکند، تا تقدس خود را حفظ کند. می‌خواهند با این حرف‌ها سر ما کلاه بگذارند و همان قضایایی که در مشروطه پیش آمد را به یک نحوی ایجاد کنند، نخیر، باید در متن قضایا باشیم باید هر اهانتی که می‌شود را تحمل کرده و در میدان باشیم و وظیفه‌‌ خود را انجام بدهیم و ارتباط‌مان را با مردم عمیقتر کنیم، دفتر و مسئول ملاقات برای نظم خوب است اما خدا نکند اینها برای انسان موجب خیال و توهم بشود که انگار من کسی هستم و چیزی شده‌ام.

مرحوم والد ما با وجود امراض و کسالت‌های فراوانی که داشت تا همین سال‌های آخر یک ساعت به ظهر در دفتر می‌نشست، البته یک عده‌ای از قبل وقت می‌گرفتند می‌آمدند ولی بعضی از روحانیون یا برخی از مردم از درب که وارد می‌شدند می‌گفتند می‌خواهیم ایشان را ببینیم، ما می‌گفتیم فقط مراعات حال ایشان را بکنید که مریض هستند، بزرگان ما با مردم اینطور بودند و الآن هم ما باید همینطور باشیم، ان شاء‌الله.

خلاصه آنکه روحانیت باید از جهت علمی خودش را مجهز کند، جامعیت دین را باور کند، بیشتر مراقب انقلاب باشد، امروز انقلاب ما بیشتر از هر زمانی مورد هجمه قرار می‌گیرد. این حکومت برای اقامه دین است، اشکالات را باید بپذیریم و در صدد حل آن باشیم. کارهایی که انجام می‌دهیم با خلوص نیّت، با فکر و تدبیر و با استمداد از عنایات ائمه معصومین(علیهم السلام) خصوصاً حضرت رضا(سلام الله علیه) باشد، همه ما مرهون خون شهداء هستیم، نگاهمان به این باشد که چه خون‌های پاکی برای این انقلاب ریخته شده و ما باید به خوبی از آن حراست کنیم.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

تصاویری از این مراسم


برچسب ها :

فاضل لنکرانی مجمع عمومی جبهه روحانیت مردمی انقلاب اسلامی مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) مشهد مقدس روحانیت و مردم بازگشت روحانیت به متن مردم ارتباط روحانیت با مردم اهمیت فقه شیعه