فاطمه زهرا(سلام الله علیها) كوثر قرآن
۱۵ دی ۱۴۰۰
۱۲:۴۷
۱,۴۵۵
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
-
ولادت با سعادت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) تبریک و تهنیت باد
-
مقاومت؛ تنها راه عزت مسلمین و غلبه بر مستکبرین
-
گزارش دیدار آیت الله فاضل لنکرانی با حضرت آیت الله العظمی سبحانی(دامت برکاته)
-
برگزاری مراسم سالگرد شهادت حضرت فاطمه(س) / فاطمیه دوم
-
یادی از فقیه اهلبیت(ع) و مرجع بزرگ شیعه، در گفتوگوی خبرگزاری ابنا با آیتالله شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی
-
مسجد کانون تهذیب و رشد استعدادها
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحيمْ
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
ایام شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) است. يكي از نعمتهای بزرگ خدای تبارک و تعالی بر مردم ما اين است که حدود سه دهه است با توصيه مراجع عظام مخصوصاً مرحوم والد(رضوان الله تعالی علیه) احیای فاطمیه هر سال باشكوهتر از قبل دنبال ميشود.
مرحوم والد ما در مورد پنج پیام مهمي كه براي فاطمیه دادند در وصیتنامهشان نوشتهاند امید من در عالم قبر و قیامت به این پیامهایی است که برای حضرت زهرا(سلام الله علیها) دادهام. در جمع ائمهی جماعات، از هیئتیها خواستند که روز شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) دستهجات را بیرون آورند و عزاداری کنند و خود ایشان هم کمک مختصري به آنها کردند كه بحمدالله هنوز ادامه دارد. یادم هست همان زمان که ایشان در یکی از پیامهایش فرموده بود باید روز شهادت حضرت زهرا را به عاشورای دوم تبديل كنيم، برخیها استنکار كرده و نسبت به استفاده از این تعبیر مقاومت میکردند ولی بحمدالله امروز این امر عملی شده است.
علت اهتمام ايشان هم اين بود كه یک مقالهای در یکی از مدارس اهلسنت به نام «فاطمه از ولادت تا افسانه شهادت»، منتشر شده بود. ایشان با ديدن آن خیلی منقلب شدند که چگونه یک چنین حقیقت مسلم یعنی شهادت حضرت زهرا(س) را افسانه مينامند؟ در آن خطبه مهمي که حضرت در مسجد ايراد فرمودند و نباید به آن گفت خطبه فدکیه چون خطبهای جامع ابعاد دین است، اساس حرف حضرت دفاع از امامت است و اینکه چرا اين ركن مهم اسلام را از بین میبرند و حق علی بن ابیطالب(علیه السلام) را غصب ميكنند؟ مگر در روز غدير خداوند اتمام نعمت و تكميل دين خود را به ابلاغ ولايت حضرت قرار نداد؟
هدف از احیای فاطمیه فقط بیان مصائب و مظلومیت حضرت زهرا(سلام الله علیها) نیست، از برکت احيای فاطمیه کتابهاي زيادي نوشته شده و تمام مستندات حوادث بعد از رحلت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و آنچه بر فاطمه و امیرالمؤمنین(علیهما السلام) وارد شد از کتب خود اهلسنت استخراج گرديده است. از برکات ديگر احیای فاطمیه این است که محققین زیادی به پژوهش در معرفي حضرت و مقام و مرتبه ايشان نزد خدا پرداختند و مجموعههايي چون موسوعه فاطمة الزهراء و دانشنامه فاطمه و تکنگارههای فراواني هم راجع به مصائب، مناقب، فضائل فراوان حضرت چاپ شده است.
امروز واقعاً حیف است! بلكه ظلم و جفاست که یک طلبه، یک مسلمان از این حقایق اطلاع نداشته باشد، نه تنها اطلاع نداشته باشد بلکه فکر کند در مورد حضرت افراط و زیادهگویی میشود. بنابراين وظيفه داريم ما نيز براي استمرار در احیای فاطمیه، آگاهی خود را نسبت به حضرت زهرا بیشتر کنیم.
یکی از ابعاد منحصر به فرد بیبی این است که آیاتی از قرآن كريم از باب شأن نزول یا تأویل و مصداق مربوط به حضرت زهرا(سلام الله علیها) است. ما در عالم هیچ زنی را نداریم که این چنین مورد توجه خدای تبارک و تعالی قرار گرفته باشد. در همین موضوع خاص یعنی فاطمه در قرآن، کتابها نوشته شده، برخی اين آيات را 60 آیه و برخی 135 آیه برشمردهاند.
در میان این آیات باز بعضی آيات بسيار روشن و گویاست نظير آيه نور كه امسال در شب شعر فاطمی محبوبه خدا موفق شديم اين آيه شريفه را مورد بحث قرار دهيم. با دقت در اين آیه روایتی که ائمه(علیهم السلام) فرمودند: ما حجتهاي خدا بر مردم و فاطمه حجت خدا بر ما است «نَحْنُ حُجَجُ اللهِ عَلی الْخَلْقِ وَ فَاطِمَةُ حُجَةٌ عَلَیْنَا» بهخوبي روشن میشود. از روایاتی که فهمش واقعاً خیلی مشکل است همين است که چگونه فاطمه حجّت بر ائمه معصومین(علیهم السلام) است؟ نکتهای در آیه شریفه نور هست که ما را به معنای این روایت راهنمایی میکند.
اينك نيز راجع به مسئله کوثر چند نکته عرض ميشود.
خداوند متعال در سوره کوثر میفرماید: «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ. إِنَّا أَعْطَينَاكَ الْكَوْثَرَ. فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ. إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ». معناي لغوي کوثر خير كثير است یا چیزی که شأنیت کثرت دارد. شأن نزول مسلم سوره مباركه كوثر اين است كه بعد از فوت پسران رسول خدا (قاسم و عبدالله) و در بعضی جاها نام ابراهیم هم ذكر شده است، سران مشركين پیامبر را شماتت میکردند. گاهی كه در مسجد الحرام یا بیرون آن پیامبر را میدیدند میگفتند «یا ابتر». «ابترم در جاهلیت به کسی میگفتند که پسری در ذریهی او نبود. خداوند این سوره را نازل فرمود: «إِنَّا أَعْطَينَاكَ الْكَوْثَرَ»، در اين شأن نزول بحثی وجود ندارد منتهی بايد در روايات ديد مراد از کوثر چیست؟
آلوسی در روح المعانی میگوید جمهور مفسرین عامه، کوثر را به حوض کوثر و نهر بزرگی که خدای تبارک و تعالی در بهشت برای پیامبر قرار داده تفسیر کردهاند. برخی هم گفتهاند كوثر نهر يا حوضي در محشر است. در روايت دو تا حوض ذكر شده يك حوض در بهشت و يكي هم در محشر. بعد از آن آلوسي اقوال و احتمالات را بيان ميكند. یکی از احتمالات، فراواني اولاد پیامبر است يعني ما به تو اولاد زیادی عطا کردیم، احتمال ديگر آنکه مراد از کوثر يا قرآن است يا شفاعت يا نور قلب پیامبر.
اینجا ذكر دو مطلب لازم است.
مطلب اول: اینکه قطع نظر از شأن نزول و روایات تفسیری و احتمالات وارده، خود سوره گویاست بر اینکه خدا یک چیزی را آن زمان در همین دنیا بالفعل به پيامبر اعطا فرموده، چون میفرماید ما به تو اعطا کردیم «إِنَّا أَعْطَينَاكَ الْكَوْثَرَ» یعنی یک نعمتی از ناحیه خدای تبارک و تعالی به پیامبر اعطا گرديد. ظهور آيه در این است که اعطا در همین دنیا واقع شده، پس اين چه ارتباطی به حوض کوثر دارد؟ چیزی که خدا بخواهد در بهشت اعطا کند، وعده ناميده ميشود در حاليكه این آیه ظهور در وعده ندارد، ظهورش در همین عطیه دنیوی است.
قرینهاش هم این است که ميفرمايد شکر اين عنايت را الآن به جا بیاور «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ»، شكرش به این است که نماز بگذاری و قرباني كني يا در روايات آمده كه دستهايت را براي نماز تا كنار گوش بالا ببري. در روايات فرمودهاند: «لِكُلِّ شَيْءٍ زِينَةٌ وَ إِنَّ زِينَةَ الصَّلَاةِ رَفْعُ الْأَيْدِي»، زينت نماز در اين است كه هنگام تكبير دستها را تا كنار گوش بالا بياوريد. شكر براي نعمت بالفعل است. چيزي كه خدا وعدهاش را در قيامت بدهد وجهي ندارد الان پيامبر شكر آن را بجا آورد. اگر چنين باشد براي تمام اجرهايي كه خدا ميخواهد در قيامت به انسان دهد الآن بايد شكر كنيم! در حالي كه به هيچ وجه عقلي و شرعي اين وعدهها موضوع براي شكر نيست، موضوع شكر يك نعمت فعليه است.
بعد میفرماید «إن شانئک هو الابتر»، شانئ یعنی دشمن و خدا ميفرمايد ابتر كسي است كه دشمن و مبغض توست. آن نعمتی که من به تو عنايت كردم کوثر است و آن كس كه دشمن توست ابتر ميگردد. مرحوم علامه طباطبائی(ره) میفرمایند اینجا از باب قصر القلب است یعنی آنچه دیگری به انسان ميگوید برعكس متوجه خود او ميشود.
عمروعاص و حکم بن ابوالعاص که از سران مشرکین بودند به رسول خدا(صلّی الله علیه و آله) ابتر میگفتند، خدا می فرماید نه، دشمن تو ابتر است ما به تو كوثر عطا كردهايم. خود این سه آیه قرائن واضحي است بر اینکه مراد از کوثر، قرآن يا شفاعت و نهر در بهشت و محشر نیست، در مورد قرآن خدا تعبیر به اعطا نمیکند، نمیگوید انا اعطیناک القرآن بلكه تعبیر به نزول «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ» و تنزيل «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا عَلَيكَ الْقُرْآنَ تَنْزِيلًا» و آتي ميكند «وَلَقَدْ آتَينَاكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ».
همچنين مقام محمود و مقام شفاعت مربوط به قیامت است. مرحوم طبرسی در مجمع البیان هنگام بيان این احتمالات میفرماید «اللَّفْظُ يَحْتَمِلُ الْکُل» کلمه کوثر تمام این احتمالات را میتواند در بر بگیرد یعنی بگوئیم كوثر، هم قرآن است هم ذريه حضرت زهراست و هم نهر عظیم در جنت است، همان حوض کوثر که ابیض من اللبن و احلی من العسل است. منتهي ما باید بررسي كنيم آيه ظهور در کدام احتمال دارد؟
این سه آیه را كه کنار هم بگذاریم با وجود اين قرائن: 1) ظهور اعطاء در عطای فعلی در همین دنیا 2) موضوع شکر عطاي فعلي است نه وعده به عطا 3) با این کوثر که به تو دادیم دشمن تو ابتر میشود یعنی از این کوثر آن قدر اولاد و ذریهی فراوان به وجود میآید که دشمن تو يعني بنیامیه ابتر میشوند، مراد از كوثر به طور قطع و يقين وجود مبارك صديقهي كبراست.
فخر رازی در تفسير خود وقتي به اینجا میرسد میگوید واقعيت همین است امروز ما هیچ اثری از بنیامیه در عالم نمیبینیم اما روز به روز ذریهی حضرت زهرا(س) بیشتر میشوند. حتی یکی از احتمالات كوثر و خير كثير علمایی است که در مسیر اهلبیت قرار دارند، اگر نگوئیم از مصادیق کوثر هستند مسلم استمرار كوثرند.
پس ما باشیم و خود سوره، انطباق كوثر بر حضرت زهرا قهری است و نیاز به هیچ شأن نزول و روایتی نيست هرچند شأن نزول هم قرینه واضحی برای این مطلب است.
نکته سوم اینست که اولاً به نظر بنده در معناي كوثر به حوض، یک اشتباهی رخ داده و آن اشتباه این است که در روایات آمده که پیامبر فرمودند وقتی معراج رفتم آنجا حوض کوثر در قيامت را به من نشان دادند و خصوصياتش هم اين گونه است، چون نام آن حوض كوثر بوده اين اشتباه حتي در كتابهاي شيعه هم شده كه بعضي از روایاتِ حوض کوثر را در ذیل این آیه آوردهاند.
در حالي كه هيچ قرينهاي وجود ندارد كه مراد از كوثر در اين سوره، آن حوض کوثري باشد که در معراج به پیامبر نشان داده شده، مثلاً در اين روایات امیرالمؤمنین (علیه السلام) از پیامبر(صلی الله علیه و آله) سؤال کردند کوثر چیست؟ قال «نَهَرٌ أَكْرَمَنِيَ اللهُ بِهِ» فرمود نهري است كه خدا مرا با آن گرامي داشته است. بعد علی (علیه السلام) عرض کرد «إِنَّ هَذَا النَّهَرَ شَرِيفٌ فَانْعَتْهُ لَنَا» اين نهر را برای ما توصیف کن.
ثانياً: بر اساس آن در روایتی كه ابن عباس يا فرد دیگری میگوید آن نهر و آن حوض کوثری هم که در قیامت هست از این کوثر است، ميتوان گفت اصلاً منافاتی بين اين دو احتمال وجود ندارد حتی اگر پيامبر در ذیل انا اعطیناک الکوثر آن نهر را هم فرموده باشد به این معنا نیست که آن حوض به معنای اولی كوثر است! بلكه بدين معناست كه از کوثر فاطمه آن حوض کوثر به وجود آمده. یعنی اگر فاطمه نبود آن حوض کوثر هم نبود، منشأ آن حوض کوثر، فاطمه است یعنی وجود مبارک فاطمه(سلام الله علیها) خیر کثیر است و اين حوض و نهر هم به برکت حضرت محقق شده است.
پس در مورد این روایات که زیاد هم هستند به دو نکته باید توجه کرد یکی اینکه هر روایتی که مربوط به حوض کوثر است را در ذیل انا اعطیناک الکوثر نیاوریم، دوم اینکه اگر یک روایتی هنگام بيان انا اعطیناک الکوثر صحبت از حوض کوثر کرده معنایش این نیست که معنا و ظهور اولی کوثر در همین است! بلکه آن حوض کوثر استمرار كوثر وجود حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها) است. نکات دیگری هم هست که ان شاءالله با تأمل به دست میآید.
مطلب دوم: امروز برخی از نویسندگان غیر شیعه در صدد هستند که فاطمه را فقط از بُعد تاریخ بررسی کنند، اين اواخر یک فرد غير ايراني مطالبي راجع به حضرت فاطمه نوشته كه وقتی من رؤوس این مطالب را خواندم (و نه همه کتاب را) ديدم میخواهند فاطمه را با تاریخ به ما معرفی کنند، بعد هم میگویند تاریخ تا سدهی قرن سوم و چهارم کتاب معتبری که جزئیات را نوشته باشد ندارد پس چطور میتوان مطالب نسبت داده شده به فاطمه(سلام الله علیها) را پذيرفت و او را الگوی بشر امروز قرار داد؟
میخواهند الگو بودن حضرت زهرا را از بین ببرند و بلکه بگویند حضرت زهرا هم یک زن معمولی مثل دختران سایر انبیا بود. حرف ما این است وقتی كتاب بزرگ و شريفي مثل قرآن در مورد فاطمه حرف دارد، چه حاجت به كتابهاي تاريخي است؟ حتي اگر برخي آیات هم محل بحث باشد اما شما كه خود اقرار داريد آیات سوره دهر «وَيطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيتِيمًا وَأَسِيرًا» مربوط به حضرت زهراست يا آیه تطهیر كه بهطور مسلم فاطمه زهرا(سلام الله علیها) جزء اهلبیت(علیهم السلام) است و از اين آیه حتي عصمت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) استفاده میشود، شما با اين آيات چه میکنید؟
آیا انصاف است کسی خودش را محقق در علوم اسلامی بنامد اما قرآن را کنار بگذارد؟ بگوید ببینیم تاریخ راجع به حضرت زهرا و صحبتهایش چه گفته؟
وقتي قرآن هست ما به تاریخ چکار داریم؟ هر چند تاریخ هم بحمدلله بسیار روشن است، البته ما یک تاریخ خیلی قوی داریم که از طرق اهلبیت به ما رسیده، اهلسنت مدعیاند بين صد تا دویست سال ممنوع از تدوین حدیث بودهاند. از اين رو آنها در همه چیزشان مشکل پیدا میکنند اگر 200 سال منع تدوین حدیث داشتهاند نه احادیث فقهیشان به درد میخورد نه احادیث تفسیری و تاریخیشان. یعنی هیچچيزي از شما برای ما قابل اعتماد نیست.
ولی ما همه چیز خود را از اهلبیتي داریم كه آگاهترين افراد به قرآن و سخنان پيامبر و تاريخ بودهاند، قرآن و تاریخ و فقه و تفسیر و همه چیز ما متصل به اهلبیت است، امیرالمؤمنین(ع) در مصحف خودش هر آنچه رسول خدا(ص) فرموده به امام بعدی منتقل کرده، امام بعد نيز هر آنچه در مصحف امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا(علیهما السلام) بوده به امام بعد از خودش منتقل کرده است.
من یک وقتی در مورد ريشه و كنه سخن پيامبر(ص) در حدیث ثقلین «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللهِ وَ عِتْرَتِي»، فكر ميكردم در اين حديث شريف پیامبر یک سفارش میکند، اینکه به قرآن و كلام اهل بيت عمل کنید، اهلبیت هم مثل قرآن برای شما حجت هستند، احکام فقهی را از اینها بگیرید، در اذهان مردم بیشتر این مطلب خلجان دارد که این روایت دلالت بر مرجعیت اهلبیت در احکام، فقه، و تفسیر آیات قرآن دارد که مسلم دلالت دارد، ولی بیان دقیقتر این است که پیامبر(صلی الله علیه و آله) میدید اگر اسلام او بخواهد به جمیع ابعادش باقی بماند و خدشهای در آن وارد نشود مسلمين بايد به این دو محور قرآن و عترت تمسك داشته باشند. اسلام پيامبر در پرتو قرآن و عترت حفظ شده و باقي ميماند.
از اين رو تاریخی که عترت برای ما بیان میکند معتبر است همانطور كه روایات تفسیری، فقهی و اخلاقی آن بزرگواران معتبر است. لذا ائمه ما ميفرمودند اگر من را هم به عنوان حجت خدا قبول نداريد اما هر آنچه من نقل میکنم از پدرم و پدرم هم از پدرش، و او هم از رسول خدا، نقل كرده است. پس كلام من كلام رسول خداست. یک سلسلهی ذهبیهی کامله در همه روایات وجود دارد.
چرا میگوئید تاریخ روشن نیست؟ تاریخ شايد برای شما روشن نباشد که البته هست اما میخواهید بر آن فجایعی که واقع شده سرپوش بگذاريد تا به گوش جوانهای خودتان نرسد. آن مصیبتهایی که بر حضرت زهرا آن هم سه روز بعد ارتحال پیامبر وارد ساختند. هجوم به خانهای بردند که پیامبر مدت شش ماه هر روز جلوی درب آن منزل میایستاد و آیه تطهير را تلاوت میکرد. اين كار پيامبر برای چه بود؟ برای اینکه مردم بدانند این چه بیتی است! چه شرف و مكانتي نزد خدا دارد! این حقایق را میخواهید کتمان کنید؟ نمیشود و قابل کتمان نیست. روز به روز این حقایق برای مردم و برای جوانها و نسل آينده بيشتر روشن میشود، شیعه در بيان اين حقايق افراط كه نکرده هيچ، بلكه مدعی است که هنوز فاطمه را نشناخته، حال شما دهانتان را باز میکنید که او هم یک زن معمولی مثل سایر دختران انبیاء بوده است؟ معلوم میشود نه پیغمبر را شناختهايد و نه خدا را.
حالا آنها در وادی ضلالت خودشان سير ميكنند اما ما که سر سفره اهل بيت(علیهم السلام) نشستهايم در اين ايام فاطمیه واقعاً خود را با مطالعه بيشتر به این حقیقت نزدیکتر کنیم، و حقايق را با سند براي مردم بازگو کنیم و به تعبیر استاد بزرگوار آیت الله العظمی وحید(دامظله) و مرحوم والد ما(قدس سره) گوشهای از حقّ فاطمه را اگر بتوانیم ادا کنیم انشاءالله.
وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین