«قتیل العبرات»؛ اشک بر امام حسین(علیه السلام) علامت ایمان
۱۰ مرداد ۱۴۰۱
۱۱:۲۲
۱,۶۷۸
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحيمْ
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
موضوع جلسه* پیرامون این تعبیر مشهور «قتیل العبرات» نسبت به امام حسین(علیه السلام) است که هم در کلمات امیرالمؤمنین و امام حسین(علیهما السلام) است هم در کلمات امام صادق و امام باقر(علیهما السلام) و هم در زیارتنامهها آمده است. معلوم میشود که این عنوانی بسیار مهم است.
در مورد معنای این عنوان که «قتیل العبرات» است ابتدا باید دید چه احتمالاتی درباره اش ذکر شده است.
در برخی از زیارتنامههای امام حسین(علیه السلام) این فراز ذکر شده است که: «السلام علیک یا قتیل العبرات و یا اسیر الکربات»[1]. اولین کسی که از این عنوان برای حضرت یاد نمود امیرالمؤمنین(ع) بود، ظاهراً در ایام کودکی اباعبدالله الحسین، امیرالمؤمنین خطاب به ایشان فرمودند: «يَا عَبْرَةَ كُلِّ مُؤْمِن»؛ امام حسین(ع) عرض کرد: «یا ابتاه أنا عبرة کل مؤمن؟»؛ من عبرهی هر مومنی هستم؟ یعنی خود امام حسین(ع) هم تعجب کردند که این چه عنوان و تعبیری است؟ امیرالمؤمنین(ع) فرمودند بله «أنت عبرة کل مؤمن»[2].
روایات قتیل العبرات در منابع متعددی مثل وسائل الشیعه، مستدرک الوسائل، بحار الانوار، امالی صدوق و منابع مختلفی ذکر شده، نظیر روایتی که حاجی نوری در مستدرک و مرحوم صدوق در امالی از ابن خالده نقل میکند که ما نزد امام صادق(علیه السلام) نشسته بودیم «كُنَّا عِنْدَهُ فَذَكَرْنَا الْحُسَيْنَ(ع)» یادی از امام حسین(ع) کرده و بر قاتلین حضرت لعن کردیم «فَبَكَى أَبُو عَبْدِ اللهِ(ع) وَ بَكَيْنَا قَالَ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَقَالَ قَالَ الْحُسَيْنُ(ع) أَنَا قَتِيلُ الْعَبْرَةِ لَا يَذْكُرُنِي مُؤْمِنٌ إِلَّا بَكَى». حضرت گریه کرد و ما هم گریه کردیم، آن گاه سر مبارکشان را بالا آورده و از جدش امام حسین نقل کردند که فرمودند: هیچ مؤمنی من را یاد نمیکند مگر با اشک و گریه[3].
قبل از بیان معنای قتیل العبرات لازم است که بدانیم در روایات بکاء و گریه بر امام حسین(ع) چه آثاری ذکر شده است. در یک فحص اجمالی حدود هفت اثر برای بکاء بر امام حسین(ع) یافته ام.
اثر اول این است: چشمی که برای امام حسین(ع) اشکش جاری شود یا حتی در آن اشک جمع شود، محبوبترین چشمها نزد پروردگار است. در روایات هم کلمه قطره ذکر شده که اشک جاری است هم دمعه که همان اشکی است که در چشم جمع میشود ولو جریان پیدا نکند «ما من عینٍ أحب إلی الله و لا عبرةٍ، من عینٍ بکت و دمعت علیه»[5] بعید نیست از این روایت، استفاده شود که اشک بر امام حسین حتی از اشک در مقام خوف از خدا هم بالاتر است، البته باید همه جوانب را در نظر گرفت.
اثر دوم این است که از جانب خدای تبارک و تعالی فرشتگانی مأمور جمع آوری اشک افرادی هستند که بر امام حسین(ع) میگریند آنها این اشکها را در ظرفی جمعآوری کرده و با آبی به عنوان آب حیات بهشتی ممزوج نموده و روزی که این گریه کنندگان وارد صحرای محشر میشوند به صورت یک عطر خوشبو در اختیارشان قرار میدهند[6].
اثر سوم این است که اشک بر امام حسین سکرات موت را بر انسان آسان میکند. روایت مسمع بن عبدالملک در کامل الزیارات[7] به خوبی بر این مطلب دلالت دارد. سکرات موتی که هم پیامبر اکرم(ص) و هم همه ائمه(علیهم السلام) از آن خوف داشتند.
اثر چهارم این است که موجب دستگیری وشفاعت پیامبر(ص) و ائمه معصومین(علیهم السلام) از گریه کنندگان در روز قیامت میشود[8]، به هنگام حساب و کتاب در قیامت یکی از اسبابی که موجب شفاعت پیامبر و ائمه معصومین علیهم السلام میشود اشک بر اباعبدالله است.
اثر پنجم خاموش کردن آتش جهنم است «فَلَوْ أَنَّ قَطْرَةً مِنْ دُمُوعِهِ سَقَطَتْ فِي جَهَنَّمَ لَأَطْفَأَتْ حَرَّهَا حَتَّى لَا يُوجَدَ لَهَا حَرٌّ» آن حرارت جهنم را از بین میبرد[9].
اثر ششم این که گناهان انسان بخشیده میشود[10]، حتی در برخی از روایات تصریح به بخشیده شدن گناهان بزرگ میکند «يَحُطُّ الذُّنُوبَ الْعِظَام»[11] اگر عظام را به همان مصطلح فقهی، گناه کبیره بگوئیم مسلم شامل آن میشود.
اثر هفتم این که گریه بر حضرت از حیث ثواب اصلا حدّ و اندازه ندارد، روایتی هست که دو گونه نقل شده در وسائل الشیعه با عبارت لكل شيء آمده «لِكُلِّ شَيْءٍ ثَوَابٌ إِلَّا الدَّمْعَةَ فِينَا»[12] البته جمله اشکی که برای ما جاری شود مطلق است نه فقط برای امام حسین بلکه مربوط به همه اهلبیت است.
در توضیح آن مرحوم مجلسی میگوید «لعلّ المعنی ان اسرار کل المصیبة و الصبر علیها موجبٌ للثواب» شاید مراد این باشد که پنهان داشتن و در درون سینه نگهداشتن مصیبتها و صبر بر آن موجب ثواب و پاداش است و این غیر از اشک بر مصیبت های ما اهل بیت است. بعد هم احتمال میدهد این روایت تصحیح شده باشد یعنی در اصل لکل شیء بوده اما لکل سرٍّ نقل شده است.
ما این هفت اثر را بدست آوردهایم حالا اگر کسی تتبع کند ممکن است آثار دیگری هم پیدا کند.
اما بحث اصلی در این جلسه بیان معنای «قتیل العبرة» یا «قتیل العبرات» است. «انت عبرة کل مؤمنٍ» یعنی چه؟
در مجموع تتبعی که در چند کتاب کردهام چهار احتمال در کلمات آقایان یافتهام.
یک احتمال این که امام حسین(ع) کشته شد تا موجب پند و عبرت و الگویی برای دیگران باشد، مردم یاد بگیرند وقتی حاکم ستمگری به دنبال از بین بردن اساس اسلام است انسان مکلف است خود و خانوادهاش را فدا کند تا دین باقی بماند.
در اینکه امام حسین(علیه السلام) چنین الگویی برای بشر و مسلمین است تردیدی نیست، چند سال پیش در مراسم «مهرجان ربیع الشهادة» عتبه حسینی در کربلای معلی تحلیل جدیدی از نهضت امام حسین(علیه السلام) را مطرح کردم که با عنوان جهاد ذبی به چاپ رسیده است.
بسیاری از محققین اساس نهضت امام حسین را بر پایه امر به معروف و نهی از منکر تحلیل کرده اند که خود حضرت فرمود: «ارید ان آمر بالمعروف و أنهی عن المنکر»، ولی سؤال این است وقتی در آن زمان شرایط امر به معروف و نهی از منکر حاصل نبوده، چطور حضرت فرموده میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم؟
ما در آن همایش حرکت امام حسین(علیه السلام) را بر اساس نوعی از جهاد به نام جهاد ذبی «الذب عن بیضة الاسلام» تحلیل کرده و فرق این جهاد را با جهاد دفاعی و ابتدایی بیان نموده و به این نتیجه رسیدیم که اصلاً برخی از حرکتهای امام حسین(علیه السلام) در ماجرای عاشورا غیر از جهاد ذبی قابل توجیه نیست. اینکه امام(علیه السلام) در لحظه آخر علی اصغر را در آغوش گرفته تا به میدان ببرد و دشمن به او آب بدهد، در حالیکه میداند دشمن او را شهید خواهد کرد با این حال به میدان میآورد و کشته میشود، این کجا با امر به معروف و نهی از منکر سازگاری دارد؟! در حالی که این اقدام بر اساس جهاد ذبی کاملا قابل توجیه است.
ما همان جا گفتیم مسئله مقابله با اسرائیل و نیز حرکت جیش الشعبی و شیعیان عراق که با فتوای مرجعیت معظم عراق به مقابله با داعش پرداختند با جهاد ذبی قابل توجیه است.
ولی این که بگوئیم امام حسین(علیه السلام) شهید شد تا دیگران عبرت بگیرند و او را برای حرکتهای انقلابی خود در مقابل ظالمین الگو قرار دهند هیچ ارتباطی با «انت عبرة کل مؤمنٍ» ندارد. امیرالمؤمنین نمیخواهد بفرماید تو الگو برای هر مؤمنی هستی و امام حسین تعجب کند! چون در لغت عرب «عَبرة» با فتح عین به معنای اشک است و آنچه به معنای پند و اعتبار است «عِبره» به کسر عین است، البته جمع هر دو «عبرات» است.
همچنین در لغت در باب افعال «عَبَر یعبَرُ» و «عَبَر یعبُرُ» و «عَبِرَ» هم داریم، اما آنچه به معنای پند و اعتبار است «عَبِرَ» به کسر باء، در فعل است.
احتمال دوم و سوم را مرحوم مجلسی در بحار ذکر میکند. این احتمال که «قتیل العبرات» یعنی شهادت امام حسین(ع) موجب شد مردم تا قیامت برای او اشک بریزند، «الشهادة سببٌ للعبرة و العبرات». اینکه امیرالمؤمنین(ع) وقتی به امام حسین(ع) فرمود تو اشک هر مؤمنی هستی، «أنت عبرة کل مؤمن» یعنی هر مؤمنی بعد از شهادتت برای تو اشک میریزد.
احتمال سوم هم این که حضرت فرمودند من به هنگامی که زن و بچهام در خیمهها در حال گریه بودند کشته شدم! «أنا قتیل العبرات» یعنی «عبرات فی حین القتال»، حضرت در میدان جنگ به شهادت رسید، در حالی که خواهرش، زینب کبری و بچهها، همه در خیمه مشغول گریه کردن و حزن و اندوه بودند.
مرحوم مجلسی بعد از نقل این دو احتمال میگوید احتمال اول که شهادت حضرت سبب شد مردم تا روز قیامت بر او گریه کنند و اشک بریزند اظهر و قویتر است.
به نظر ما هر دو این احتمالات بعید و دومی بعیدتر است. ممکن است گفته شود در بحث بکاء، گریه و اشک، ما درباره شهادت امیرالمؤمنین(ع) هم روایت داریم که آسمانها و زمین گریه کردند، الآن هم هرگاه موضوع شهادت امیرالمؤمنین(ع) یا فاطمه زهرا(س)، و ائمه دیگر(علیهم السلام) مطرح شود، هر مؤمنی محزون شده و گریه میکند، پس موضوع اشک، فارقی بین امام حسین(ع) و ائمه دیگر(ع) نمیشود.
در پاسخ باید گفت ولو روایات مربوط به اشک برخی عمومیت دارد و همه ائمه(ع) را شامل میشود ولی عنوان «قتیل العبرات» مختص امام حسین(علیه السلام) است و شامل دیگر معصومین(علیهم السلام) نمیشود.
پس باید عبارت طوری معنا گردد که گفته نشود این معنا در شهادت ائمه دیگر هم وجود دارد!
اگر قتیل العبرات را چنین معنا کنیم حضرت کشته شد که تا روز قیامت مردم وقتی این حادثه را به یاد میآورند گریه کنند، در این صورت وقتی شهادت امیرالمؤمنین هم به یادمان میافتد گریه میکنیم، یا مصیبتهای حضرت زهرا(س) را چه کسی هست که یادش بیاید و اشک نریزد.
بنابراین با وجود این اشکالات هر سه احتمال مشکل دارد و قابل پذیرش نیست.
احتمال چهارم این است که گفتهاند چون اثر این اشک، جاری شدن رحمت خداوند بر بشر است آن را به اثرش معنا کردهاند.
در روایتی امام صادق(ع) میفرمایند «مَا بَكَى أَحَدٌ رَحْمَةً لَنَا وَ لِمَا لَقِينَا إِلَّا رَحِمَهُ الله»[14]، کسی برای ما و آن مصائبی که بر ما وارد شد گریه نمیکند مگر اینکه خدا رحمت خاصی بر او عنایت میکند. که این مورد را هم باید جزء آثار اشک آورد. یکی از آثار اشک، شمول رحمت خاص پروردگار بر گریه کننده است، خصوصا گریه بر مصائب اهلبیت(ع) به ویژه امام حسین(علیه السلام).
حسب این احتمال «أنا قتیل العبرات» یعنی من کشته شدم تا رحمت واسعهی خدا شامل حال بشر شود. اتفاقا این روایت شاهد و مؤید آن کلام میشود که این اثر در مورد اشک بر ائمه دیگر هم وجود دارد و اختصاص به اباعبدالله(ع) ندارد. پس ما باید «قتیل العبرات» را طوری معنا کنیم که مختص به امام حسین(ع) باشد.
همانطور که از زیارتهای وارد شده، مثل زیارت اربعین و غیر اربعین، و نیز احادیثی که مطرح شد انسان از «انا» در «انا قتیل العبرات» انحصار را میفهمد. از اینکه امیرالمؤمنین(ع) به امام حسین(ع) فرمود «انت عبرة کل مؤمنٍ»، انحصار فهمیده میشود. در نتیجه باید عبارت را طوری معنا کنیم که با انحصار و اختصاص سازگاری داشته باشد.
خلاصه آنکه برای معنای «قتیل العبرات» تاکنون چهار احتمال ذکر شده اینکه حضرت شهید شده:
1- تا الگو و مایه پند و اعتبار مردم در مبارزه با ستمگران باشد.
2- برای آنکه مؤمنین تا قیامت برای او اشک بریزند، گاهی ترجمه فارسی «قتیل العبرات» را «کشتهی اشکها» مینویسند که مورد سوال مردم قرار میگیرد، یعنی چه امام حسین(ع) کشته شد ما اشک بریزیم؟
3- شهادت حضرت در حینی که خانواده اش در خیمهها گریان و محزون بودند.
4- تا ما اشک بریزیم و این اشک رحمت خدا را بر ما جاری کند.
با غیر قابل پذیرش بودن این چهار احتمال به نظر میرسد معنای قابل قبولی را باید پیدا کرد.
در بررسی روایات ملاحظه کردم از خود این روایات به خوبی میتوان معنای جدیدی را استفاده نمود.
با توجه به این نکته که «انا قتیل العبرات» اولاً منحصر به امام حسین(علیه السلام) است و ثانیاً بیان یک مقام برای حضرت است، در روایات بابی هست تحت عنوان «ثواب البکاء علی مصیبته» که روایات زیادی در آن نقل شده است.
در باب دیگری به عنوان «ما عوّضه الله لشهادته»، که حدیث اول آن از محمد بن مسلم است میگوید: «سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ وَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ(عَلَيْهِمَا السَّلَامُ) يَقُولَانِ: إِنَّ اللهَ(تَعَالَى) عَوَّضَ الْحُسَيْنَ(عَلَيْهِ السَّلَامُ) مِنْ قَتْلِهِ أَنْ جَعَلَ الْإِمَامَةَ فِي ذُرِّيَّتِهِ، وَ الشِّفَاءَ فِي تُرْبَتِهِ، وَ إِجَابَةَ الدُّعَاءِ عِنْدَ قَبْرِهِ، وَ لَا تُعَدُّ أَيَّامُ زَائِرِيهِ جَائِياً وَ رَاجِعاً مِنْ عُمُرِهِ»؛ از امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) شنیدم که میفرمودند: خداوند عوض از شهادت امام حسین(علیه السلام) در ذریهی او امامت، در تربت او شفاء، نزد قبر او اجابت دعا را قرار داد به ضمیمه آنکه خداوند متعال زمان مسافرت زائرین حضرت رادر طول رفت و برگشت از ایام عمرشان محسوب نمیکند.
آنگاه محمد بن مسلم به امام صادق(ع) عرض میکند این اوصافی که شما ذکر کردید به وسیله امام حسین(ع) به دیگران میرسد، یعنی اینکه به برکت شهادت حضرت، خداوند امامت را در ذریه او، شفا را در تربت و اجابت دعا را کنار قبر حضرت قرار داده است، همه برای مردم است. پس، برای شخص امام حسین(ع) چه امتیازی را در نظر گرفته است؟ امام صادق پاسخ فرمود «إِنَّ اللهَ(تَعَالَى) أَلْحَقَهُ بِالنَّبِيِّ(صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فَكَانَ مَعَهُ فِي دَرَجَتِهِ وَ مَنْزِلَتِه»، یعنی درست است امام حسین(ع) در این دنیا نبی نبوده ولی در قیامت او را در درجه و منزلت پیامبر که فوق همه انبیاست قرار میدهد. آنگاه این آیه شریفه را قرائت فرمودند «وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيتُهُمْ بِإِيمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيتَهُمْ[15]»[16].
در مورد معنای «أنا قتیل العبرات» با توجه به این دو نکته که؛ الف) مختص به امام حسین(ع) است، ب) مقامی برای خود امام حسین(ع) است، همه این احتمالات چهارگانه کنار میرود.
اگر گفته شود امام حسین(ع) کشته شد تا پند برای دیگران باشد این چه مقامی برای خود امام حسین(ع) است؟ همینطور اگر گفته شود شهید شد تا دیگران اشک بریزند! یا رحمت خدا به برکت این اشک بر مردم جاری شود! نفع همه اینها به مردم میرسد و برای امام حسین(ع) مقام نمیشود. پس باید معنای دیگری برای «قتیل العبرات» پیدا کنیم.
به نظرم خود روایت «أَنَا قَتِيلُ الْعَبْرَةِ لَا يَذْكُرُنِي مُؤْمِنٌ إِلَّا بَكَى» به خوبی معنای «قتیل العبرة» را بیان میکند.
امام نمیخواهد خبر بدهد که در آینده هر مؤمنی یاد من کند اشک میریزد! بلکه میخواهد یک ارتباط محکم و وثیق بین اشک و ایمان برقرار کند، ایمان، مرتبط با خدای تبارک و تعالی است، «لا یذکرنی مؤمنٌ» یعنی «مؤمن بالله»، حضرت میفرماید نمیشود کسی ایمان به خدا داشته باشد اما برای امام حسین(ع) اشک نریزد. درست عکس این مطلب که از آثار ایمان به خدا، اشک بر امام حسین(ع) است. ما از این روایت استفاده میکنیم که اشک و گریه بر حضرت نشانه کمال ایمان است. «البکاء علی الحسین علامة لکمال الایمان»؛ ایمانی که معرفت با قلب، اقرار به زبان و عمل با ارکان است. «الْإِيمَانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْكَان»[17] روایتی که در فقه و تفسیر مورد استشهاد قرار میگیرد.
در برخی دیگر از روایات، علائم ایمان ذکر شده، نظیر «اَلْمُؤمِنُ إِذَا وَعَدَ وَفَى»[18] یعنی وفای به وعده از علائم ایمان است، این روایت بدان معنا نیست که فرد با ایمان وفای به وعده میکند! بلکه میگوید خلف وعده، کشف از نقص ایمان فرد میکند. یعنی این عنوان به حسب اصطلاح اصولی، موضوع و تمام الموضوع است. «لا یذکرنی مومنٌ إلا بَکَی» هم نظیر این روایت است و میخواهد بفرماید «بکاء» علامت و نشانه ایمان است.
در روایات ما الفاظ «عبره»، «بکاء»، «دمعه» و «قطره» ذکر شده است. چقدر این قضایای امام حسین(علیه السلام) عجیب است و چقدر در روایات ائمه به زوایای آن دقت شده است. به آن اشکی که در چشم جمع میشود، دمعه میگویند و به اشکی که بر گونه جاری میشود قطره میگویند. در روایت به هر دو گونه اشک اشاره گردیده است.
ربیع بن منذر به نقل از پدرش از خود امام حسین(علیه السلام) نقل میکند که حضرت فرمود «مَا مِنْ عَبْدٍ قَطَرَتْ عَيْنَاهُ فِينَا قَطْرَةً أَوْ دَمَعَتْ عَيْنَاهُ فِينَا دَمْعَةً إِلَّا بَوَّأَهُ اللهُ بِهَا فِي الْجَنَّةِ حُقُبا»[19]
افزون بر علامت و نشانههای ایمان در برخی دیگر از روایات اجزائی برای ایمان ذکر شده است، نظیر «الایمان معرفة بالقلب و اقرار باللسان و عمل بالارکان».
بکاء هم اعم از همه و شامل دمعةً، عبرةً و قطرةً میشود. این اشک علامت ایمان و مومن بودن انسان است، یعنی اگر کسی حادثه عاشورا را شنید و محزون شد -در بعضی از تعابیر عَبره را به حزن هم معنا کرده اند، یعنی انسان محزون گردد- ولو اشک هم در چشم او جمع نشود، حتی لازم نیست یک روضهخوان با مرثیهسرایی او را تهییج کند، در خلوت خودش نشسته و یاد امام کند اگر دید حزن همه وجودش را فرا گرفت، اگر دید اشک در چشمش جمع شد، اگر هنگام نوشیدن آب اشک در چشمش جمع شد، بداند ایمانش کامل است.
البته اشك، علامت اصل ایمان به خدا نیست! همین جا آقایان باید یک مقدار جنبه صناعی هم بدهند، در روایات علامتهای مؤمن هم بیان گردیده، خود امام سجاد(ع) فرمود: مومن دارای پنج نشانه است: «عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ قُلْتُ وَ مَا هُنَّ يَا ابْنَ رَسُولِ اللهِ؟ قَالَ الْوَرَعُ فِي الْخَلْوَةِ وَ الصَّدَقَةُ فِي الْقِلَّةِ وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ وَ الْحِلْمُ عِنْدَ الْغَضَبِ وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ»[20]، وقتی در خلوت زمینه گناه فراهم است ورع داشته باشد، وقتی تنگدست است صدقه بدهد، به هنگام مصیبت و گرفتاری صبر پیشه سازد، به گاه خشم و غضب بردباری کرده و زمان خوف و ترس از بیان حق، حاضر نباشد دروغ بگوید.
ولی همانطور که اهل فن میگویند این موارد حصر اضافی است نه حصر حقیقی. معنایش این نیست که مومن نمیتواند بیش از این پنج علامت داشته باشد، بسیاری از این موارد در روایات را باید بر طبق این قاعده اصولی که میگویند عدد مفهوم ندارد، معنا کرد.
همانطور که امام عسکری(ع) فرموده: «عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ: صَلَاةُ الْإِحْدَى وَ الْخَمْسِينَ وَ زِيَارَةُ الْأَرْبَعِينَ وَ التَّخَتُّمُ فِي الْيَمِينِ وَ تَعْفِيرُ الْجَبِينِ وَ الْجَهْرُ بِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم»[21] که این پنج علامت غیر از آن پنج نشانه مذکور در روایت امام سجاد(ع) است.
غرض از این توضیح آن است که کسی نگوید شما یک چیزی را علامت ایمان قرار میدهید که در روایات ذکر نشده. اولاً خود همین که میگوید «أَنَا قَتِيلُ الْعَبْرَةِ لَا يَذْكُرُنِي مُؤْمِنٌ إِلَّا بَكَى» ذکر است، ولو به صراحت در شمار علامتهای مؤمن ذکر نشده باشد. ثانیاً چون حصر حقیقی نیست اشکالی ایجاد نمیکند. امام سجاد و امام عسکری(علیهما السلام) هر یک پنج علامت ذکر کردهاند چنانچه روایات را فحص کنیم شاید علائم دیگری هم پیدا کنیم.
به هر حال با توجه به آن معیاری که برای اصل ایمان وجود دارد نمیتوانیم بگوئیم اشک بر امام حسین(علیه السلام) علامت اصل ایمان به خداست، اما به یقین میتوان گفت علامت برای کمال ایمان به خداست. دقت شود با این بیان معنای «قتیل العبرات» چقدر خوب، زیبا و درخور اهمیت و بیان لطیفی از یک مقام برای سید الشهدا(ع) میگردد. خدا میفرماید اشکهای هر مؤمن در عزا و مصیبت تو را، موجب کمال ایمان او قرار میدهم. چنین اشکی علامت کمال ایمان است و همینطور استمرار مییابد.
یعنی هر کسی بخواهد ایمانش به خدا کامل شود یکی از راههایی که باید طی کند اشک بر امام حسین(ع) است. چه چیز از این بالاتر؟ در تعابیر وارد شده نسبت به حضرت، بین امام حسین و خداوند پیوند خیلی عمیقی را مشاهده میکنیم. مثل کلمه «ثار الله»، که این تعبیر فقط مربوط به امام حسین(ع) است، در روایت «قتیل العبرات» هم همینطور. این عنوان بیان یک مقام برای حضرت است، اشک بر ائمه دیگر خیلی ثواب دارد، روایات هم به خوبی بر آن دلالت دارد اما آن اشکی که ایمان انسان را بالا برد و تقویت کند اشک بر امام حسین(ع) است، «لا یذکرنی مؤمنٌ إلا بکی».
در بعضی از روایات تعبیر «ما من عبدٍ» آمده، منتهی در آن «بَوَّأهُ اللهُ فِی الجَنَّةِ»[22] ذکر شده، که منافات و تعارضی با هم ندارند.
قضیه امام حسین(علیه السلام) اینقدر عجیب است که اگر غیر مسلمانی هم بر امام حسین اشک بریزد در روز قیامت پاداش میگیرد. البته نحوه پاداش این افراد و بحث مربوط به اینکه غیر مسلمان داخل بهشت نمیشود را باید در بحث علمی دیگری مطرح کرد. دلیل پاداش گرفتن غیر مسلمین اطلاق برخی از روایات است که میفرماید «ما من عبد قطرت عیناه»، عبارت «هر بنده ای که اشکش جاری شود» اطلاق محکمی دارد و شامل مسلمان و غیر مسلمان میشود. ولی «لَا يَذْكُرُنِي مُؤْمِن»، میگوید آن کسی که ایمان به خدا دارد، مسلمان و شیعه و اهل ولایت است، این اشک درجه ولایت او را بالا میبرد، ایمان به خدای او را قویتر و محکمتر میکند.
با این بیان ملاحظه میشود اشک در روایات ما چه حقیقتی دارد؟ میگوید ای مسلمان، مؤمن، شیعه، اگر میخواهی ایمانت محکم شود از اکسیر اشک بر امام حسین(ع) استفاده کن. خصوصا برای نسل حاضر که هر لحظه در کمین القاء شبهات شیاطین هستند تا تزلزل در ایمانشان به وجود آید. این اشک بر امام حسین(ع) است که موجب استحکام و ارتقای ایمان انسان میشود.
کجا هستند آنهایی که یک وقتی اراجیف سر میدادند یعنی چه ما گریه کنیم؟ گریه یعنی چه؟ گریه علامت ضعف است. آنها حقیقت اشک را نفهمیده و نمیفهمند، حقیقت اشک همین است که علامت کمال و استمرار ایمان میشود «أنا قتیل العبرات لا یذکرنی مؤمنٌ إلا بکی».
امیدواریم حقایق عاشورا، محرم و کلمات امام حسین و ائمه معصومین(علیهم السلام) هر چه بیشتر برای ما روشن شده و به این معارف بیشتر واصل شویم إنشاءالله.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
------------------------
* سخنرانی آیت الله محمد جواد فاضل لنکرانی/ مجتمع وارث الانبیاء 10 /5 /1401.
[1]. بحارالانوار/ ج98/ ص225.
[2]. کامل الزیارات/ ص108.
[3]. بحارالانوار/ ج44/ ص279.
[4]. بحارالانوار/ ج44/ ص279.
[5]. بحارالانوار/ ج45/ ص206و207.
[6]. بحارالانوار/ ج44/ ص304و305.
[7]. کامل الزیارات/ باب32/ ص108.
[8]. بحارالانوار/ ج44/ ص234و235.
[9]. وسائل الشیعه/ ج14/ ص508.
[10]. المحاسن/ ج1/ ص63.
[11]. امالی صدوق/ مجلس27/ ص128.
[12]. وسائل الشیعه/ ج14/ ص597.
[13]. بحارالانوار/ ج44/ باب ثواب البکاء علی المصیبة.
[14]. وسائل الشیعه/ج14/ ص508.
[15]. سوره طور/آیه21.
[16]. بحارالانوار/ ج44/ ص221.
[17]. نهج البلاغة(صبحی صالح)/ ص508.
[18]. مستدرک الوسائل/ ج8/ ص460.
[19]. بحارالانوار/ ج44/ص279.
[20]. بحارالانوار/ ج64/ص293.
[21]. مصباح المتهجد/ ج2/ ص788.
[22]. بحارالانوار/ ج44/ص279.