اجتهاد مفتاح علوم دینی است

۰۹ خرداد ۱۴۰۲

۱۸:۴۶

۶۹۴

خلاصه خبر :
بیانات آیت الله فاضل لنکرانی در شب میلاد امام رضا(ع) در مرکز فقهی امام علی(ع)
آخرین رویداد ها

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحيمْ
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ

ولادت با سعادت امام هشتم ثامن الحجج علی بن موسی الرضا(علیه آلاف التحیة و الثناء) را تبریک عرض می‌کنم و امیدوارم از برکات این مولود مبارک همه ما بهره‌مند شویم.

سخن را با روایتی درباره حضرت رضا(علیه السلام) که در جلد نهم بحار ذکر شده آغاز می کنم. وقتی که امام هشتم(ع) را می‌خواستند از مدینه به مرو بیاورند، مأمون فردی بنام رجاء بن ابی ضحاک را مأمور می‌کند که در این سفر شبانه روز همراه ایشان باش و همه جزئیات، اعمال و رفتار ایشان را ثبت کن. بعد هم دستور داد حضرت را از طریق بصره ،اهواز و فارس بیاورند نه از طریق قم که این تصمیم جای تأمل دارد. زیرا آن زمان در قم شیعیانِ خیلی خالص سکونت داشتند. شاید اگر از طریق قم وارد می‌شدند مردم نمی‌گذاشتند حضرت را به مرو ببرند.

رجاء می‌گوید من طبق دستور مامون از مدینه تا مرو حضرت را کاملا تحت نظر داشتم «فوالله ما رأیت رجلاً کان أتقی لله منه و لا اکثر ذکراً له فی جمیع اوقاته، و لا اشدّ خوفاً لله عزّوجلّ» بخدا سوگند کسی را پرهیزگارتر از ایشان با شدت خوف از خدا در قلبش که در تمام اوقات ذکر خدا بر لب داشته باشد ندیده ام.
بعد از نماز صبح در مصلای خود می‌نشست «یسبّح الله و یحمده و یکبّره و یهلّله و یصلّی علی النّبیّ و آله(ص) حتّی تطلع الشّمس» تا طلوع خورشید تسبیح و تحمید و تکبیر و تهلیل خداوند و صلوات بر پیامبر و آل پیامبربر زبانش جاری بود.

مقصود از نقل روایت این قسمتش است که می گوید «فإذا کان الثلث الاخیر من اللیل» وقتی که شب به آن یک سوم آخر می‌‌رسید «قام من فراشه بالتسبیح و التحمید و التکبیر و التهلیل و الاستغفار» از مضجع شریفش بر‌خاسته و زبان به تسبیح و تحمید و تکبیر پروردگار گشوده و استغفار می‌‌کرد.

«فاستاک ثم توضّآ ثم قام إلی صلاة اللیل» بعد از آن مسواک زده و شروع به نماز شب می نمود «فصلّی ثمانیة ‌رکعات و یسلّم فی کلّ رکعتین» ابتدا ‌هشت رکعت نماز میخواند بدین صورت که در هر دو رکعت یک سلام می‌دادند، «یقرأ فی الاولیین منها فی کل رکعةٍ الحمد مرّةً و قل هو الله احد ثلاثین مرّة و یصلّی صلاة جغفر بن ابیطالب(ع) اربع رکعات..........» در آن دو نماز اول حمد را یک مرتبه و سوره توحید را سی بار می‌خواندند، آنگاه در چهار رکعت بعد نماز جعفر طیار را داخل می‌کردند و این نکته بسیار مهمی است. بعد هم دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر را به همین نحو‌ معروف می‌خواندند و در قنوت نماز وتر این دعا را که مورد توجه بزرگان ما و اولیای خداست مناجات می‌کردند «اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد، اللّهمّ اهدنا فیمن هدیت..... و قنا شرّ ما قضیت، فإنّک تقضی و لا یُقضی علیک ......... تا آخر.

این نماز شب حضرت بوده است. یک وقت یکی از دوستان مرحوم والد ما(رضوان الله علیه) بعد از فوت ایشان از من پرسید می‌دانید  پدرت نماز شب را چطور می‌خواند؟ گفتم نه، گفت نماز جعفر طیار را به عنوان چهار رکعت از نماز شبش قرار می‌داد من با ایشان سفر زیاد کردم و این دأبشان بود.

بعد مدتی به این روایت امام هشتم(علیه السلام) که رجاء بن ابی ضحاک نقل نموده برخورد کردم معلوم گردید ایشان به استناد همین روایت نماز شبش را این چنین می‌خواندند.

غرض از ذکر این مطلب برای این جهت است که ما طلبه‌ها زیاد به عبادت نیاز داریم، گرچه خود علم اعم از تحصیل و تدریس و تألیف و تحقیق بر حسب روایات فراوان یک عبادت است.

البته این بحث مطرح است که این آیات و روایات پیرامون فضیلت و ارزش علم مثل« هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون» یا« والذین اوتوا العلم درجات » یا«إنما یخشی الله من عباده العلماء » شامل  مطلق علم است یا آن علمی که مربوط به دین باشد و خشیت از خدا ‌آورد؟ «و الذین اوتوا العلم »یعنی علم دین، معرفت خدا، معرفت کتاب خدا و معرفت احکام  عقاید اخلاق و هر آنچه که مربوط به دین است؟ در هر صورت علم دین بدون هیچ تردیدی عبادت است.

نکته مهم این است که ما نباید از مستحبات و این گونه امور عبادی غافل باشیم، مخصوصاً اینکه اگر طلبه نماز شب نداشته باشد، هیچی ندارد ولو همه اصطلاحات و متون و مبانی را در ذهن خود داشته باشد. انسان وقتی می‌بیند بر حسب آیه شریفه «و من اللیل فتهجد به نافلةٌ لک، » نماز شب بر پیامبر واجب بوده در حالیکه بر غیر پیامبر واجب نبوده است.

مراتب استحقاق افراد در عبادات به اختلاف مراتب شان فرق می‌کند، برای ائمه معصومین علیهم السلام یک مرتبه‌ای از استحباب را دارد برای فقها و عالمان مرتبه‌ای دیگر و برای ما طلبه‌ها و نیز نوع مردم مرتبه دیگری دارد. مراتب مختلف هستند، هر چه درس و بحث‌های ما عمیق‌تر و احاطه‌مان بر دین به حسب ظاهر بیشتر ‌شود نیازمان به عبادات هم بیشتر می گردد.

این عبادت و نماز شب امام هشتم علیه السلام است که نماز جعفر طیار را داخل در نماز شب خود می‌کرده؛ معلوم می‌شود که این روش همیشگی حضرت بوده ، چه قدرتی خدا به اینها داده بوده که اینچنین عبادات را انجام می‌دادند.

این روایت را چون برای خودم خیلی جالب بود به عنوان تیمّن در شروع بحث بیان کردم تا عیدی امشب ما باشد.

مطلب دوم این است که من به سهم خود از مدیر محترم و دوستان بسیار فاضل ایشان که کادر بسیار خوبی از اساتید مجرّب، را در این مجموعه تشکیل داده اند تشکر می‌کنم اما نکته‌ مهم این است که گرچه برنامه طلبه را رشد می‌دهد اما رشد نهایی معلول انگیزه قوی و تلاشهای خود طلبه است، انگیزه یعنی باور قوی به اینکه علوم دینی هر روز در انسان فکر و اندیشه جدیدی متبلور ساخته و بوجود می‌آورد، این مجرد یک ادعا یا مبالغه در تعبیر نیست، بلکه واقعیت این چنین است، اگر در تمام عمر خدای تبارک و تعالی،به ما فقط فهم کاملی از یک آیه بدهد چیزی در این عالم بالاتر از آن نخواهد بود. منظور از انگیزه همین است که باورمان باشد در کنار یک اقیانوس مملو از گوهر و صدف‌ هستیم و باید آنها را اصطیاد کنیم.

این عنایت  تفقه در دین که خدای تبارک و تعالی می فرماید«اذا اراد الله بعبدٍ خیراً فقّهوا فی الدّین» یک امری است که بالعیان مشاهده می کنیم. تا کسی مورد اراده خاص خدا قرار نگیرد دین در ظرف وجودی او قرار نمی‌گیرد.

انگیزه‌مان را قوی و باورمان را زیاد کنیم، وقتی باورها ضعیف شد حال مطالعه و تحقیق کم و وسوسه‌های شیطان زیاد می‌شود. می‌گوید حالا تو اجتهاد کردی کجا را می‌خواهی بگیری؟ این نمی‌فهمد که اجتهاد یعنی چه؟ انسان وقتی به این مرتبه برسد به عنده مفاتح العلم نائل می‌آید. اجتهاد مفتاح هر علمی است. در علوم دینی، مفتاح علم تفسیر و فقه و اصول و حدیث، اجتهاد است، همینطور در سایر علوم. حتی یک وقتی در انجمن کلام روشن کردم مباحثی در علم اصول هست که تا یک متکلم دارای مبنا در این مباحث نباشد نمی‌تواند در کلام وارد شود و به عنوان نمونه به ده دوازده مورد اشاره کردم.

اجتهاد واقعاً مفتاح علوم دینی است و تا کسی اجتهاد نداشته باشد اصلاً مزه علم را نمی چشد و نمیتواند ارزش این علم را بفهمد. شما تا اجتهاد نداشته باشید نمی‌توانید فرق میان حدیث فقهی و حدیث اخلاقی را متوجه شوید. خود من از این طریق به احادیث متعددی برخورد کردم که در مقام بیان حکم فقهی نیست. و این هم منحصر به احادیث اخلاقی نیست.

گاهی یک عنوان اجتماعی یا سیاسی در حدیث مطرح است که نمی‌شود از آن استفاده فقهی کرد. مثلاً تعبیراتی در نهج البلاغه درباره زن‌ها وجود دارد مثل هنّ نواقص العقول، یا نواقص الایمان، یا نواقص الحظوظ،یا النساء شرّ کلّها. اینها تعبیرات اجتماعی یا سیاسی است که برخی مربوط به جنگ جمل بوده، وقتی تعبیر سیاسی یا اجتماعی و به نحو قضیه خارجیه باشد فقیه نمی‌تواند از آن در اجتهاد خود استفاده کند. یعنی نمی‌تواند به استناد این تعبیرات امیرالمؤمنین بگوید زن نمی‌تواند قاضی یا رییس جمهور بشود چون این تعبیرات فقهی نیست.

 چند سال قبل یک آقای سخنران آمد به قم و فقها را به باد انتقاد گرفت که چرا از نهج البلاغه دور هستند؟ چرا در مباحث فقهی به نهج البلاغه استدلال نمی‌کنند؟ پاسخ این سخن همین است، بسیاری از تعبیرات امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه بار فقهی ندارد لذا نمی‌شود در مسیر استنباط و اجتهاد از آن استفاده کرد. البته موارد قابل استفاده فقهی هم دارد ولی کم است. حال چه کسی می‌تواند بفهمد کدام تعبیر بار فقهی دارد و کدام بار فقهی ندارد؟ چه کسی می‌تواند حدیث فقهی را از حدیث اخلاقی، و سیاسی و اجتماعی جدا کند؟ آن کسی که دارای ملکه اجتهاد است.

اما وقتی ملکه اجتهاد نباشد نمی‌تواند و منحرف و گمراه می‌شود، بقیه را هم به گمراهی می‌کشاند، لذا باید تلاش کنید به اجتهاد که هدف اعلای این مراکز است برسید.وقتی طلبه ای به اجتهاد رسید.خداوند این نور الانوار و این مفتاح العلوم را به او می‌دهد، و به راحتی می‌تواند در علوم دینی غور کند آنگاه است که می‌تواند یک مفسر قوی یا یک فقیه یا محدّث قوی شود .
پس ارزش کارتان را در نظر بگیرید و انگیزه‌تان را قوی کنید، باور کنید خدای تبارک و تعالی توفیق بزرگ و مهمی را نصیب شما کرده که در مسیر اجتهاد قرارتان داده است. امروز جامعه ما به مجتهد جامع الشرایط بیش از هر زمان دیگری نیاز دارد.

توجه به حرف  برخی افراد نکنید که گاهی می‌گویند مگر جامعه چقدر نیاز به مجتهد دارد؟ اینقدر فقه در حال گسترش است که در آینده‌ای نه چندان دور مجتهدانی خواهیم داشت متخصص در فقه پزشکی یا فقه سیاسی یا فقه زنان یا فقه اجتماعی و...... هر چه علم توسعه پیدا ‌کند نیاز به فقه هم گسترش پیدا می‌کند. ما هر روز با سؤالات بسیار جدید در مباحث اقتصادی، سیاسی و غیره مواجه هستیم لذا نقش و تاثیر کاربردی یک مجتهد در اجتماع خیلی زیاد است.

امروز یکی از آسیبهایی که روحانیت را تهدید کرده وچه بسا موجب تنزل جایگاه او در انظار گردد آن است که جوان‌ها با یک مجتهد مُلّا سر و کار ندارند! یک مجتهد مُلّا می‌تواند بفهمد که جواب سؤال آن جوان چیست؟ ولی متأسفانه افرادی که به عنوان یک مجتهد با نسل جوان ما در ارتباط باشند و مسائل آنها را حل کنند کم هستند .و الا جوان امروز ما جدای از احساسات دنبال استدلال و منطق است، وقتی ‌ببیند یک عالم دینی با منطق با او صحبت می‌کند کلامش را می‌پذیرد.

به بیان دیگر این ما طلبه‌ها و حوزه‌های علمیه و علما و بزرگان هستیم که باید هر چه بیشتر دین را با استدلال و منطق در اختیار نسل امروز قرار دهیم. نسل جوان غالباّ نسبت به منطق خاضع و تسلیم هستند. اگر ما دین را از اعتقادیات گرفته تا احکام و اخلاق و ... خیلی مستدل با حکمت‌هایی که گاه و بی گاه در متون دینی ذکر شده برای آنها بیان کنیم، دین می‌تواند حضور خیلی پر رنگ در میان نسل جوان داشته باشد و این به عهده ماست.

امروز طلاب باید نیاز نسل جوان را بفهمند و بدانند با آنچه که در اختیار دارد چطور می‌تواند نیازهای فکری و روحی آنها را برطرف سازد.اینکه در گذشته یک سؤالی مطرح بوده و همان زمان هم جوابی به آن ‌داده اند امروز نمی توان همان جواب را با همان بیان داد بلکه باید به بیان و طریق دیگری پاسخ داده شود .هنر من و شما باید همین باشد. نیازهای جوانان و مطالبات مردم را دنبال کنید. البته یک سری مشکلات معیشتی و اقتصادی عمومی در جامعه وجود دارد ولی ما باید پیگیر نیازها و مطالبات فکری جامعه باشیم و براساس آن نیازها و مطالبات درس بخوانیم، درس بگوئیم، آنرا تحلیل کرده و جوابهای جدیدی را عرضه کنیم آنگاه کارایی و نقش مؤثر خود را در اجتماع خواهیم دید.

گاهی تعبیر به طلبه طراز انقلاب می شود این به چه معناست؟ آیا معنایش این است که درس را کنار بگذارد و فقط کارهای جهادی انجام بدهد؟ یا معنای طلبه طراز انقلاب اینست که در رأس امورش باید ببیند نیاز فکری جامعه چیست و از این منابعی که در اختیار دارد چگونه و از چه راههایی می‌تواند به این نیاز فکری پاسخ بدهد؟با صحبت با دوستان ،با مشاوره با اساتید، با گذاشتن جلسات یادیگر راهکارها. این یکی از خلأهایی است که امروز وجود دارد ومتاسفانه در حوزه‌های علمیه ما به این مطلب خیلی کم توجه می‌شود.

الآن در این مجموعه‌‌ی شما چند جلسه برای بررسی و شناخت نیازهای نسل جوان گذاشته شده؟ در مرکز خود ما هم گذاشته نشده! در مجموعه حوزه هم نشده. راجع به حجاب و آن مشکلاتی که پیش آورده اند و متأسفانه در قم هم شاهد آن هستیم چقدر کار کردیم؟ ما این مسائل را کارشناسی نمی‌‌کنیم. دشمن برای اینکه کتاب بحار را از ما بگیرد صد سال کار می‌کند، می‌گوید چکار کنیم که یک روزی کتاب بحار الانوار در اختیار طلبه‌ها نباشد؟ چکار کنیم یک روزی مفاتیح در اختیار مردم نباشد؟

مگر هدف از تاسیس و ترویج این عرفان‌های کاذب در این چند دهه اخیر غیر از این بود که به مردم بگویند همین مقدار که در درون خود توجه به خدا دارید بس است! دعا  خواندن لازم نیست. دشمن در حال کار کردن است و ما در مقابل آنها کاری نمی‌کنیم! یا اگر می‌کنیم خیلی کم است.

هدف هر کدام از ما این باشد که یک عَلَم و سپر محکم برای اسلام باشیم، هدف هر کدام ما این باشد به هر نقطه‌ای که رفتیم،‌در شهر، روستا، خارج و داخل، بتوانیم  یک ستون برای اسلام و مکتب اهل‌بیت باشیم. ما گاهی هدف خود را محدود به تدریس یا تالیف یا تبلیغ می‌کنیم. این استفاده نکردن از ظرفیت هایی است که خدا به من و شما عنایت کرده، است باید هدف را دفاع از اسلام و تشیع قرار دهیم در هر جبهه ای که باشد و البته این بستگی به توفیق الهی دارد که خدا چه مقدار به انسان توفیق بدهد؟ خدا اگر دید هدف انسان بزرگ است عنایتش را زیاد می‌کند، اگر از اول ما خود را در این حدّ کم، قانع کنیم خدا هم می‌گوید این قانع به همین حد است و دیگر آن مراتب بالا نصیب او نمی شود، در عبادات و امور معنوی هم همینطور است. بنابراین ارزش وجودی خود را بدانیم و به راه و هدفی که در پیش داریم بیشتر توجه کرده و از مجموعه آنچه خدا به ما عنایت کرده بیشتر استفاده کنیم.

مطلب آخر آنکه در آستانه چهاردهم و پانزدهم خرداد و سالگرد ارتحال امام عظیم الشأن هستیم، برای استمرار انقلاب اسلامی هر طلبه‌ای باید فکر کند که چه کنیم این انقلاب استمرار پیدا کند؟یکی از مسائل مهم این است که امام را بشناسیم، متأسفانه امام نه در حوزه‌ها و نه در میدان سیاست آنطور که باید و شاید شناخته نشده است . امام که بود؟ امام  رشحه‌ای از رشحات الهی بود که معلوم نیست تا قرن‌ها مثل او را نصیب ملتی کند، و این مبالغه نیست. امام عنایت خاصی بود که خدا به حوزه‌های علمیه کرد . او را در همین حوزه پرورش داد و به ملت ایران و ملت‌های دنیا ارزانی داشت  چرا ما نباید نسبت به این شخصیت الهی آگاهی داشته باشیم؟ چرا باید حوزه از مبانی فقهی، اصولی، تفصیلی، عرفانی، فلسفی و اخلاقی امام دور باشد؟

اگر بخواهیم انقلاب بماند و استمرار پیدا کند باید امام و افکار او را بشناسیم. ما طلبه‌ها باید با مبانی علمی ‌امام زیاد آشنا شویم، که خود بحث مفصلی دارد. این یک عقده‌ برای مثل من شده که در این حوزه انقلابی چرا از افکار امام خبری نیست؟ اگر هم هست خیلی کم است .الآن که در آستانه چهاردهم خرداد هستیم چند نشست علمی راجع به مبانی فکری امام در حوزه برگزار شده؟ شما اگر خبر دارید به من بفرمائید.؟ من اگر جای مسئولین حوزه بودم از اول خرداد هر شب یک عنوان از مبانی امام را مطرح می‌کردم تا در حوزه رواج پیدا کند ولی هیچ اینطور نیست.

من از چند نفر از شاگردان امام شنیدم که می‌گفتند درس اخلاق امام چنان بود که وقتی ما از مجلس درس بیرون می‌امدیم دنیا جور دیگری برای ما شده بود! و تا هفته بعد همینطور انرژی داشتیم. این مبانی اخلاقی امام در کتاب اسرار الصلاة‌ و آداب الصلاة و چهل حدیث شان آمده اینها کجا مطرح می‌شود؟ کجا مصباح الهدایه را مطرح می‌کنند؟‌ این کتاب بقدری عمیق است که برخی از افرادی که اسفار می‌گویند قدرت فهم آنرا ندارند متاسفانه خبری نیست و خیلی کم توجهی شده.

البته ما الآن محرومیم ولی زمانی خواهد آمد و انسان‌هایی می‌آیند در ایران، یا هر جای دیگر که روی کلمه کلمه امام تلاش علمی می‌کنند!

در هر صورت یاد امام و شهدا را گرامی می‌داریم، خدا را شاکریم بعد از امام شخصیتی جای امام نشست که من ایشان را آشناترین فرد به امام و مبانی سیاسی امام می‌دانم و این خیلی مهم است. شما ببینید هر سال در چهاردهم خرداد رهبری معظم انقلاب ریشه‌های فکری امام را در انقلاب مثل یک استاد در کلاس درس مطرح می‌کنند، ولی متأسفانه به همین مطالب ایشان هم در حوزه توجه نمی شود، نمی‌آیند این سخنان را در مدارس برای طلاب تبیین کنند.

خود ایشان از زمانی که رهبری انقلاب را به عهده گرفتند جهاد تبیین می‌کنند و یکی از ابعاد مهم این جهاد ،تبیین افکار و اندیشه ها و عملکرد امام است.

عذر تقصیرآوریم از کوتاهی هایی که در حوزه کرده ایم و باید جبران شود ان شاء الله.


برچسب ها :

اجتهاد امام خمینی امام رضا 14 خرداد نماز شب نماز جعفر طیار دروس حوزه اصول و فقه