صدای اختلاف؛ ندای شیطان

۱۷ مهر ۱۴۰۳

۱۸:۳۱

۷۷

خلاصه خبر :
بیانات حضرت آیت الله فاضل لنکرانی در دیدار جمعی از ائمه جمعه و جماعات اهل تسنن استان گلستان
آخرین رویداد ها
بسم الله الرحمن الرحیم

 خوش‌آمد عرض می‌کنم خدمت شما علماء و فضلا و روحانیون محترم اهل‌تسنن که وظیفه هدایت مردم را در منطقه خود به عهده دارید.

بالأخره روحانیت اعم از شیعه و سنی همه تحت عنوان «‌الَّذِينَ يبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ الله» قرار می‌گیریم با اختلاف درجه، یک عالمی که زحمت بیشتری کشیده مقام علمی بالاتری پیدا کرده، حقایقی را کشف می‌کند و دیگری کمتر، بالأخره از آن کسی که فقط متصدی امامت جماعت است تا آن کسی که متصدی بیان و تفسیر قرآن، یا بیان فقه یا اعتقادات است، همه تحت عنوان «‌الَّذِينَ يبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ الله» قرار می‌گیریم.

همین عنوان سبب می‌شود که علمای اسلام معرفت‌شان به حقایق دین و حقیقت کتاب و قرآن بیشتر بشود.

در روایات ما این تعبیردر مورد قرآن کریم وارد شده و علی‌القاعده در روایات شما هم وارد شده که «القرآن یجری مجری الشمس و القمر» هر روز یک طلوع جدیدی دارد همان‌طور که خورشید و ماه از حرکت نمی‌ایستند و هر روز طلوعی جدید دارند قرآن هم زنده و پویا ست. حتی این تعبیر در روایات ما هست که «القرآن حیٌّ لا یموت» قرآن زنده و فناناپذیر است.

این مقدمه‌ای بود بر اینکه بالأخره وظیفه همه عالمان دین اعم از سنی و شیعه این است حقایق قرآن را استخراج و به مردم عرضه کنند.

بحمدالله قرآن ما یک قرآن است. ما در این مرکز کتابی منتشر کرده‌ایم به نام «تمسک العترة الطاهرة بالقرآن الکریم»، یعنی مواردی که اهل‌بیت(ع) به قرآن استدلال کرده‌اند، در اعتقادات، احکام، اخلاق، فقه سیاسی، فقه اجتماعی، فقه پزشکی، همه را در این کتاب جمع‌آوری کرده‌اند.

در ملاقاتی که یکی از بزرگان الازهر در اینجا با ما داشت، این کتاب را به ایشان دادم و گفتم با وجود این همه استدلال ائمه ما به قرآن، که آیاتش همین آیات قرآن موجود است، آیا می‌شود گفت شیعه قائل به تحریف قرآن است؟‌

متن تفاسیر ما با آیات موجود در تفاسیر فخر رازی و روح‌المعانی آلوسی و.... یکی است. شیخ طوسی در تفسیر تبیانش وقتی می‌خواهد قرآن را تفسیر کند همین آیاتی را تفسیر می‌کند که در اختیار شماست، بدون یک واو کم و زیاد.

همین‌طور در تفسیرمجمع البیان یا تفسیر المیزان مرحوم علامه طباطبائی همین قرآن‌ را تفسیر کرده‌اند.

یعنی شما در تفاسیر علمای طراز اول شیعه که نگاه کنید هیچ عالمی را پیدا نمی‌کنید که تفسیرش متن دیگری غیر از همین قرآن باشد. مرحوم والد ما(رضوان الله علیه) کتابی در علوم قرآن دارد به نام «مدخل التفسیر»، در این کتاب عدم تحریف قرآن را اثبات می‌کند و خود من هم کتابی پیرامون «عدم تحریف قرآن» تالیف نموده‌ام.

پویایی حیات ما طلبه‌ها در ارتباط بیشتر با قرآن است. ما در همین مجموعه مرکز فقهی آیات مربوط به فقه پزشکی را از استخراج کردیم. یا در موضوع فقه سیاسی و آیات مربوط به حکومت چند سال در همین مجموعه کار شده آیاتی که با صراحت می‌فرماید حکومت مال خداست.

در سوره مبارکه مائده خدای تبارک و تعالی می‌فرماید: «يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِياءَ» ای گروه مومنین یهود و نصارا را ولی خود قرار ندهید. اولیاء اینجا به معنای دوست نیست، برای اینکه در ادامه می‌فرماید اگر کسی اینها را ولی خودش قرار دهد «فَإِنَّهُ مِنْهُمْ» او هم یهودی می‌شود، یعنی اگر مسلمانی یک یهودی را رئیس خود قرار داد او هم از آنها می‌شود، در چند آیه بعد هم می‌فرماید اولیاء شما خدا، رسول خدا و مؤمنین است.

از ابتدای انقلاب یک نزاعی در حوزه‌های علمیه و دانشگاه‌ها و مراکز علمی مطرح بوده که اسلام چیزی به نام حکومت دارد یا نه؟ اصلاً اسلام برای حکومت بر بشر راهکاری ارائه داده یا این را بر عهده عقلاء و مردم قرار داده است تا هر کسی را خودشان خواستند حاکم قرار بدهند؟

ما در همین مرکز بیان کردیم آیات متعددی از قرآن دلالت دارد که حکومت مختص خدای تبارک و تعالی است، برهیچ بشری جایز نیست که حکومت بر دیگری داشته باشد إلا بإذن الله، اگر رسول اکرم(ص) حکومت داشت به اذن خدا بوده و هر کسی بخواهد برای مردم حکومت کند باید به اذن خدا باشد.

همچنین در فقه ما از قدیم می‌گفتند که موضوع فقه، فعل مکلف است، منتهی مکلف خاص را در نظر می‌گرفتند، مکلف خاص باید نماز بخواند، روزه بگیرد، حج برود، امر به معروف و نهی از منکر کند، اما آیا جامعه و اجتماع هم می‌تواند مورد تکلیف قرار گیرد؟ یعنی خطاب خدای تبارک و تعالی متوجه اجتماع باشد؟ 

قبلاً این بحث‌ها نبوده، ما باز در همین مرکز آیاتی به نام آیات فقه اجتماعی را استخراج نموده‌ایم که خدای تبارک و تعالی در آن آیات، اشخاص معین را در نظر نمی‌گیرد ،بلکه جامعه را در نظر می‌گیرد، مثل این آیه شریفه که «وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ» در این آیه خدا می‌خواهد مسلمان‌ها به برکت توحید، به برکت قرآن، به برکت رسول خدا، به برکت آنچه رسول خدا(ص) فرموده، دریک سطحی بالاتر از همه بشریت قرار داشته باشند.

این یکی از آیات فقه اجتماعی است. با «أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ» خدا علوّ مسلمان‌ها را می‌خواهد که نباید مسلمین ذلیل و زیردست کفر باشند، نباید تحت برنامه کفر زندگی‌ کنند، چیزی که متأسفانه الآن بسیاری از کشورهای اسلامی گرفتارش هستند و در واقع کفار برنامه زندگی‌شان را تدوین و طراحی می‌کنند.

به برکت این انقلاب و این مراکز و تحقیقات، انسان دائماً مطالب قوی‌تر و مهم‌تری را از این کتاب الهی پیدا می‌کند.

به هرحال باید تبادل نظر علمی بین علما باشد و به همین نشست‌های ظاهری اکتفا نشود، ما از شما بپرسیم از این قرآن چه مطلب جدیدی استفاده کرده‌اید که به درد جامعه‌ی امروز بخورد؟ ما هم مطلب خود را به شما ارائه بدهیم.

یک بحثی هست که من نمی‌دانم در میان علمای اهل‌سنت هم مطرح شده یا نه؟ و آن این است که رسول اکرم(ص) غیر از مقام نبوت، رسالت، حکومت و قضاوت، که وجودش مسلم است که پیامبر ما از جانب خدا نبی و رسول بوده و حاکم و قاضی بوده، آیا غیر از اینها «منصب تشریع» هم داشته یا نه؟ یعنی خود رسول اکرم(ص) بدون اینکه جبرئیل حکمی بیاورد یا در کتاب نوشته شده باشد، با اختیاری که خدا به او داده یعنی به اذن الله و با قوه‌ای بنام روح القدس که خدا به عنایت کرده خودش تشریع کند؟

در روایات ما آمده که در ابتدا نمازهای صبح، ظهر، عصر،‌ مغرب و عشاء همه دو رکعت بودند، رسول خدا ‌به نمازهای ظهر و عصر و عشاء دو رکعت اضافه و به مغرب هم یک رکعت اضافه کردند که از آن تعبیر به فرض النبی می‌شود. این تعداد رکعات نماز در کجای قرآن آمده است؟‌ لذا ما می‌گوئیم اینها سنت پیامبر است، شما هم شاید تعبیر به سنت را به همین معنا یعنی «ما شرّعه الرسول» و آنچه پیامبر تشریع کرده، بدانید.

یا 34 رکعت نمازهای نافله‌ را پیامبر اضافه فرموده، روزه‌ی ماه شعبان تماماً مستحب است و پیامبر آن را تشریع کرده، روزه سه روز اول و وسط و آخر ماه را پیامبر اضافه کرده است. قرآن می‌گوید شرب خمر حرام است ولی «حرمت کل مسکرٍ» را پیامبر بیان کرده، چه خمر باشد چه غیر خمر. یا در باب فرائض در ارث برای جد، خدای تبارک و تعالی چیزی را معین نکرده، ولی پیامبر برای جد، سُدُس(یک ششم) قرار داد.

اینها مواردی از تشریعات ‌وجود مبارک پیامبر است‌، اصلاً افزون بر اینها هم تشریع کرده است. این قضیه معروف است که امیرالمؤمنین(ع) از طرف وجود مبارک پیامبر(ص) برای تبلیغ اسلام به یمن رفتند. از یمن که برگشتند پیامبر(ص) فرمود یا علی در یمن چیز تازه‌ای دیدی؟ عرض کرد بله یا رسول الله، در یمن سه مرد بر سر یک بچه اختلاف داشتند، هر کدام می‌گفتند این بچه من است، پیامبر فرمودند چکار کردید؟ عرض کرد یا رسول الله من قرعه زدم و با قرعه پدر بچه را معین کردم. پیامبر(ص) عمل امیرالمؤمنین را تأیید کرد و همان‌جا فرمود «‌القرعة سنةٌ‌»؛ یعنی «ما شرّعه الرسول»، چیزی است که پیامبر تشریع کرد.

فقهای اهل‌سنت در باب مردی که زن‌های متعدد دارد برای حق قَسم از قرعه استفاده کرده‌اند و فتوا داده‌اند و جاهای دیگر، علمای امامیه هم در فقه زیاد از قرعه استفاده می‌کنند، این هم یکی از موارد تشریع پیامبر است. خود سیره پیامبر گواه بر این است که حضرت این کارها را انجام داده است.

حال بحث در این ا‌ست که در کجای قرآن این اختیار به پیامبر داده شده؟ بالأخره سؤال این است شما که می‌گوئید پیامبر منصب تشریع دارد و تشریع حضرت هم مسلم است، کدام آیه قرآن دلالت بر این ادعا دارد؟

این یک ادعایی است که پیامبر علاوه بر منصب نبوت، رسالت، حکومت و قضاوت ازجانب خداوند منصبی نیز به نام منصب تشریع داشته است که اختیارش را خدا به او داده. اگر کسی بتواند این را بفهمد و اثبات کند مقام پیامبر ما ‌را بسیار بالا می‌برد. البته نظریه‌ی دیگر در میان علمای امامیه این است که پیامبر فقط مقام تبیین را داشته، یعنی آنچه را که براو نازل می‌شده برای مردم بیان می‌کرده.

در پاسخ به این سؤال در روایات یک بابی هست به نام «تفویض إلی النبی»، در این باب ائمه ما به آیاتی که دلالت بر تفویض دارد اشاره کردند.

از جمله این آیات، ذیل آیه هفتم سوره مبارکه حشر است، عبارت «وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا» در «مَا أَفَاءَ اللهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ». این «ما آتاکم الرسول»؛ یعنی در منصب تشریع، هر چه پیامبر تشریع کرد باید انجام دهید.

بسیاری از امور مکروه را پیامبر بیان فرموده، این روایات مناهی در کتب شما هم وجود دارد که نهی‌اش نهی کراهتی است، نه جبرئیل نازل شده و اینها را بیان کرده، نه در قرآن آمده، پس از کجا آمده؟ این قدرت و مقامی است که خدا به پیامبر داده است. فرمود هر آنچه که رسول ما به شما گفت تبعیت کنید.

البته شما وقتی به تفسیر فخر رازی مراجعه می‌کنید غالباً «ما آتاکم الرسول» را برای مسئله «فیئ» آورده، یعنی پیامبر هر چه از غنائم به شما داد بگیرید و اگر نداد حرفی نزنید.

یک نکته اینکه قرآن گاهی که یک فرعی را مطرح نموده در ذیل آن نیز یک کبرای کلی بیان می‌کند، در ماه رمضان خدا می‌فرماید «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَينَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيصُمْهُ وَمَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيامٍ أُخَرَ»، بعد می‌فرماید «يرِيدُ اللهُ بِكُمُ الْيسْرَ وَلَا يرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ»، آیا می‌توانیم بگوئیم «یرید الله بکم الیسر» فقط مربوط به ماه رمضان است؟ یا اینکه این خود یک ضابطه و قاعده کلی است.

خود شما علمای اهل‌سنت هم این را به عنوان یک قاعده فقهی مطرح کرده‌اید، پس بیان یک کلی در ذیل یک آیه را نمی‌شود محدود به همان مطلب کرد. اینجا هم همین‌طور است «‌وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ‌» کلی است، از این‌رو ائمه ما در روایات خود به این آیه برای منصب تشریع استناد جسته و بعد هم موارد تشریع پیامبر را یکی یکی ذکر کرده‌اند.

باز این نکته را هم عرض کنم درباره حضرت سلیمان(ع)، در سوره مبارکه ص، آیه 34 می‌فرماید: « وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَانَ وَأَلْقَيْنَا عَلَى كُرْسِيِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ وَالشَّيَاطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَغَوَّاصٍ وَآخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ هَذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسَابٍ» خدا می‌فرماید: پنج موهبتی که ما به سلیمان دادیم عطاء ما بود. حال «فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسَاب» این بغیر حساب از جهت ادبی متعلق به چیست؟ به «هذا عطاؤنا» که معنایش می‌شود «هذا عطاؤنا بغیر حساب»، این عطای بی‌حسابی است که ما به سلیمان دادیم. یا به «فامنن»؟ بدین معنا که خدا به حضرت سلیمان اختیار این موهبت‌ها را تفویض کرد و فرمود من همه نعمت‌های دنیا را در اختیار تو گذاشتم و تو به هر کسی هر چه می‌خواهی به غیر حساب بده؟ پس در مورد نعمت‌های مادی چنین تفویضی بوده است.

بعد در روایات ما دارد که خداوند به پیامبر ما که پیامبر خاتَم و اشرف انبیاست یک تفویض بالاتری کرد و آن برخورداری از منصب تشریع است. از این جهت «وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ» اطلاق دارد و معنایش چنین می شود که در همه امور دنیوی، معنوی، احکام، اعتقادات، هر چه. آنچه رسول به شما فرمود تبعیت کنید.

این یکی از بحث‌های معارفی است. شما اگر بخواهید خاتمیت را که یکی از اعتقادات مسلم همه ما و شماست، تحلیل کنید، چنانچه منصب تشریع در کنارش نباشد به نظرم مفهوم روشن و واضحی پیدا نمی‌کند.

این بحث را خواستم به عنوان یک نکته‌ی علمی مطرح کنم، نمی‌دانم در منابع شما درباره «شأن تشریع پیامبر» سخنی به میان آمده یا نه؟ و علمای شما در این مورد بحثی دارند یا نه؟

نکته بعد درباره شرایط زمان ماست. ما نمی‌توانیم طلبه و روحانی قبل از انقلاب باشیم، سر به زیر بیندازیم و مدرسه برویم و یک نماز جماعتی برگزار کنیم و بس. کاری نداشته باشیم چه بر سر اسلام می‌خواهد بیاید! امروز مخالفت‌ها و دشمنی‌های فکری با اسلام فراوان است، می‌خواهند این کتاب را از دست من و شما بگیرند. 

پشت پرده اعلامیه جهانی حقوق بشری که درست کرده‌اند و آمریکا می‌خواهد در لوای آن دهکده‌ی واحد جهانی درست کند برای این است که این قرآن را از من و شما بگیرند. هدف اصلی‌ این است. اصلاً‌ بحث شیعه و سنی و زیدی و اسماعیلی نیست، حتی بحث یهودی و مسیحی هم مطرح نیست، نزد آنها تورات و انجیل هم ارزش ندارد می‌گویند مبنای عمل همه کشورها باید این اعلامیه جهانی حقوق بشری باشد که ما نوشته‌ایم و کتب آسمانی را باید کنار گذاشت!

هدف دوم آنها تسلط بر کشورهاست، می‌خواهند برده‌داری مدرن را به شدیدترین نحو اجرا کنند که حتی بدون اجازه آنها نتوانی یک لیوان آب بخوری. به اسم آزادی، آزادی را از بشر سلب می‌کنند. در صدد حذف مکان‌ها و شعائر مذهبی‌اند. می‌خواهند مکه و مدینه و مسجدالاقصی و مساجد را از بین ببرند. می‌خواهند اجتماعات دینی را از بین ببرند.

برنامه‌شان این است که یک زمانی نه مسجد و نه حسینیه‌ای و نه حوزه علمیه‌ای باشد، حتی در علم می‌گویند آنچه ما به شما یاد می‌دهیم را باید فرا گیرید. علما باید بیدار باشند، این خطر را باید حس کنیم و بدانیم که خطر بسیار بزرگی است.

اگر در صدر اسلام پیامبر اکرم(ص) با هفتاد غزوه و سریه درگیر شد و ما گاهی می‌گوئیم چه زمان سختی بوده، الآن دشمنی با اسلام هزاران برابر سخت‌تر و پیچیده‌تر از آن زمان است.


بسیار ساده لوح است کسی که این خطر را باور نکند و فکر کند آمریکا و اسرائیل کار خودشان را می‌کنند، ما هم مشغول زندگی خودمان هستیم.

در گذشته انگلیس می‌رفت یک قسمت را مستعمره خودش می‌کرد، فرانسه قسمت دیگر و آمریکا هم جای دیگر را، اما امروز «الکفر ملّةٌ واحدة»، استکبار ملت واحد شده برای اینکه کل بشر را تحت استعمار خود قرار دهند.

لذا ما باید خیلی بیدار باشیم. اینجاست که ارزش انقلاب فهمیده می‌شود اگر این انقلاب نبود امروز ملت ایران و حتی ملت‌های دنیا از جهت سطح فکری این حد از آگاهی ‌را نداشتند.

ایران است که امروز دشمن را به دنیا معرفی کرده، این چهره خشن و کریه اسرائیل خون‌آشام که قدرتی جز ترور و قتل عام زنان و کودکان بیگناه ندارد کجا نمایان می‌شد؟

مراجع ما راجع به مردم بی‌دفاع غزه همان حساسیتی را دارند که در مورد شیعیان عراق و افغانستان دارند، در مقابل این ددمنشانی که می‌گویند مردم غزه حیوان‌های انسان‌نما هستند و باید همه‌ آنها را کشت، خطر را خوب درک کنیم و ببینیم وظیفه‌مان چیست؟

«وحدت» اولین وظیفه‌ی همه ماست، نگذاریم کسی در میان ما اختلاف ایجاد کند، نگذاریم کسی علیه رهبری و نظام اسلامی شایعه‌پراکنی و دروغ‌پردازی کند.

ممکن است از یک آخوند شیعه یا از یک آخوند سنی سوء استفاده کنند، فرقی نمی‌کند، می‌خواهند ما را بلندگوی خودشان در اختلاف افکنی و رسیدن به اهداف شوم خود کنند. وحدت داشته باشیم، مراقبت کنیم که همه حول محور رهبری معظم انقلاب قرار بگیریم، محور اصلی ایشان است.

باید از نماینده معظم ایشان در استان گلستان حضرت آیت‌الله نورمفیدی قدردانی نماییم که از اول انقلاب با ارتباط صادقانه‌ای که با اهل‌سنت دارد نقش مهمی در وحدت شیعه و سنی در آن منطقه ایفا کرده‌اند.

ایشان همان توجهی که به شیعیان آنجا دارد به مردم ترکمن صحرا هم دارد، ‌ایشان از این جهت در میان نمایندگان رهبری بی‌نظیر است و باید قدر ایشان را دانست و برای سلامتی و طول عمرشان دعا کرد. البته از علمای اهل سنت آن منطقه هم که درایت به خرج داده‌اند باید تقدیر نمود.

در هر حال متوجه ضرورت‌ها باشیم نگذاریم کسی اختلاف ایجاد کند، هر کس صدای اختلاف بلند کرد بدانید شیطان است، بدانید ابزار دست آمریکاست، هیچ تردیدی در این مسئله نیست.

 

برچسب ها :

فاضل لنکرانی وحدت شیعه و سنی مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) اهل سنت تحریف قرآن حقوق بشر آمریکایی شیعه دیدار روحانیون اهل تسنن با آیت الله فاضل لنکرانی منصب تشریع پیامبر تشریع پیامبر آیا پیامبر مشرع بود؟ تشریعات پیامبر اختلاف شیعه و سنی اهل تسنن استان گلستان اعلامیه حقوق بشر آمریکایی تهمت تحریف قرآن به شیعه سنت پیامبر فرائض النبی