نهایت اهتمام برای استفاده از شب قدر
۰۳ شهریور ۱۳۹۰
۰۰:۵۲
۳,۸۲۹
خلاصه خبر :
-
ولادت با سعادت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) تبریک و تهنیت باد
-
مقاومت؛ تنها راه عزت مسلمین و غلبه بر مستکبرین
-
گزارش دیدار آیت الله فاضل لنکرانی با حضرت آیت الله العظمی سبحانی(دامت برکاته)
-
برگزاری مراسم سالگرد شهادت حضرت فاطمه(س) / فاطمیه دوم
-
یادی از فقیه اهلبیت(ع) و مرجع بزرگ شیعه، در گفتوگوی خبرگزاری ابنا با آیتالله شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی
-
مسجد کانون تهذیب و رشد استعدادها
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و الصلوة و السّلام علي سيدنا و نبينا أبي القاسم محمد و علي آله الطيبين الطاهرين المعصومين
و لعنة الله علي اعدائهم اجمعين من الآن إلي قيام يوم الدين
شب بيست و سوم ماه مبارك رمضان است و بر حسب ادله و قرائن و شواهد فراوان، آن ليلهي قدري كه بسيار با عظمت و مهم است همين امشب است.
در روايات دارد كه خداي تبارك و تعالي در ميان روزها روز جمعه را برگزيد و در ميان ماهها ماه رمضان را اختيار كرد و در ميان شبها ليلهي قدر را گلچين كرد. همان طوري كه در ميان انبياء پيامبر خاتم حضرت محمد(ص)را اختيار كرد و در ميان اوصيا حضرت اميرالمؤمنين(ع) را.
شب قدر مهمترين لحظات انسان در طول سال است، يعني بين انسان و خدا مهمتر از اين لحظاتي كه الآن دور هم نشستيم، مشغول دعا و مناجات و راز و نياز و قرآن به سر گرفتن هستيم، وجود ندارد. به عنوان مثال كه خدا هم در قرآن زياد مثال ميزند تا حقايقي را روشن كند، چنانچه شما با كسي كاري داشته باشيد، سراغ ميگيريد كه اين فرد كِي آمادگي دارد و سر حال است؟ كِي سفرهاش گسترده است؟ آن زمان انسان برود با او صحبت كند و مسئلهاش را با او در ميان بگذارد. حالا بلا تشبيه زماني كه خداي تبارك و تعالي هم خودش (در درجه اول) و هم تمام ملائكهي عالم را براي بندگانش بسيج كرده!
شبِ بيست و سوم ماه رمضان است.
امام صادق(ع) فرمود «طوبي لعبدِ يكون ساجداً أو راكعاً أو قائماً أو ذاكراً». امام صادق ميگويد خوشا به حال كسي كه در شب بيست و سوم يا در حال نماز خواندن است، يا مناجات ميكند، يا ذكر خدا را ميگويد، حتّي فرموده است كه در اين شب بيست و سوم تمام گناهان و خطاياي خودتان را پيش چشمتان تصوير كنيد، لازم نيست كه انسان گناهانش را براي ديگري بگويد، نبايد هم بگويد، فقط بين خودش و خدا. فرمود اگر انسان خطاها و گناهان خودش را تصوير كند و اشك از ديدگانش جاري شود، خدا او را ميبخشد. ببينيد چرا روايت داريم كه بدا به حال آن كسي كه ماه رمضان بيايد و برود و او بخشيده نشود! خسارت خيلي بزرگي است، چرا؟ براي اينكه همهي اسباب غفران و بخشش امشب آماده است.
نكتهاي كه ميخواهم عرض كنم این است كه ما امشب را ميگوئيم شب غفران الهي، شب پذيرفتنِ توبه، شبي كه مقدّرات انسان معيّن ميشود. ولي اولياي خدا فقط به اين مسئله اكتفا نميكنند كه خدا آنها را ببخشد، اين كمترين حاجات آنهاست، آنها يك سال را به انتظار مينشينند و خودشان را تصفيه و پاك ميكنند، كه در چنين شبي حضور پيدا كنند براي اينكه ابواب رحمت الهي به روي آنها گشوده شودو
روايات ميگويند «الناسٌ نيام إذا ماتوا إنتبهوا» مردم در دنيا خوابند،وقتي بميرند بيدار ميشوند.
اين روايت را مخصوصاً جوانها حتماً به ذهنشان بسپرند، جلوي خيلي گردن كلفتيها و غرورها و منيّتها را ميگيرد، اگر انسان باورش باشد كه در دنيا خواب است، وقتي بميرد بيدار ميشود، بعد در روايت ديگر ميفرمايند: «موتوا قبل أن تموتوا» سفارش كردند اي بندگان خدا قبل از اينكه مرگ به سراغتان بيايد مردن را براي خودتان تصوير كنيد! اين «موتوا» يعني آن بيداري را كه براي بعد از مرگ است در همين دنيا براي خودتان به وجود بياوريد، چرا انسان بگذارد بعد از اينكه از دنيا رفت تازه بيدار شود؟ شما ببينيد انسان به دوران ميانسالي و پيري كه ميرسد به تمام كارهاي كودكانهاي كه در دوران كودكي از او سر زده، ميخندد، گاهي هم از آن اوقات خجالت ميكشد ولي در دوران جواني اين را درك نميكرد.
مسئلهي اصلي این است كه ما هنوز نفهميديم كي هستيم، چي هستيم؟ خدا كيست و در عالم چه ميگذرد؟ چكار بايد بكنيم؟ وقت مردنمان كه فرا برسد ميگوئيم عجب! ما چه كارها ميتوانستيم بكنيم، چه خبرهايي آن عالم هست! چه حقايقي وجود داشت كه چشم ما بسته بود و آن را نديديم، البته من داخل پرانتز اين را عرض كنم منظورم از حقايق اين خرافات جعلي كه اين روزها براي يك عدهاي ذكر ميكنند نيست!
اينكه انسان حقايق عالم را ببيند، ديدن ملائكهي الهي يكي از حقايق است. ائمهي ما عليهم السلام ملائكهي الهي را ميديدند، از امام باقر(ع) سؤال كردند شما ميدانيد شب قدر كدام شب است؟ فرمود: «كيف لا نعرف والملائكة تطوف بنا» چطور ميشود ما شب قدر را ندانيم كدام شب است؟ در حالي كه ملائكهاي كه از آسمان به پائين ميآيند دور ما طواف ميكنند، اينها حقايق است، نازل شدن ملائكه از آسمان صريح قرآن است.
اين سؤال را هميشه براي خود مطرح كنيم و دنبال جوابش باشيم و از خدا بخواهيم، جوابش را همين شب قدر بگيريم كه خدايا من چرا بايد ملائكهاي را كه تو بر زمين نازل ميكني، نبينم! چه مشكلي در من وجود دارد؟ چرا عقل من در درجهي محدودي قرار دارد؟ چرا ظرفيت وجودي من كم است؟ چرا فقط فكر دنيا و مقام و پول و رياست و اينجور چيزها افتادم؟! چرا نمينشينم مقداري فكر كنم كه در عالم چه خبر است؟
شما ببينيد امام سجاد(عليه السلام) در شب قدر يكي از دعاهايي كه ميخواندند و زياد تكرار ميكردند، شايد تا سحر مداومت بر اين دعا داشته اين است «اللهم ارزقنا تجافي عن دار الغرور» خدايا تجافي و جدا شدن از اين دار دنيا روزي من كن! از دلبستگيهاي دنيا كه در دل من وجود دارد، دل بستن به مظاهر دنيا، دنياطلبي، دنيا دوستي، جدايم كن.
گاهي اوقات آدم ميخواهد بداند دنيا طلب است يا نه؟ با يك علائم خيلي روشني ميتواند آن را به دست بياورد، اگر ديد كسي مالي دارد و اين ندارد، چنانچه حسرت بخورد! اين ميشود دنيا طلبي. اگر ديد كسي سالم است و اين مريض است، حسرت بخورد! كسي مقام دارد و يا خانه خوب دارد اين ندارد، حسرت بخورد. اينها آثار دنياطلبي در انسان است. انسان اين دردها را بايد در اين شب در خودش بررسي كند.
اين سورهي مباركه قدر كه از سورههاي بسيار مهم است و بر خواندنش خيلي سفارش شده، به طوري كه برخي از علما در هر شب ماه رمضان هزار مرتبه آن را ميخواندند و از آثارش اين بود كه حتّي برزخ خودشان را ديدند، خيلي عجيب است. ما آدمهاي عاديِ معموليِ ضعيف بايد اينقدر به ما بگويند كه آقا ياد مرگ و مُردن باش، يك روزي اين نفس از اين بدن بيرون ميرود، هر چه هم تذكر ميدهند اما غالباً فراموش ميكنيم.
روايات ميگويد «ياد مرگ» بهترين موعظه براي آدم است، اينكه انسان بخواهد حقّ افراد را پايمال كند، به ديگري ظلم كند، براي او لقمهي حرام و حلال يكي باشد؟ چرا هر لقمهاي به ما ميدهند ميخوريم، هر جايي دعوتمان ميكنند ميرويم؟ با هر رفيقي نشست و برخاست ميكنيم؟ علّتش اين است كه مرگ را فراموش كرده، ياد مرگ نيستيم.
اما اولياي خدا چون ياد مرگ هستند دنبال اين هستند كه ببينند آن عالم چه خبر است؟ دنبال اين هستند كه ببينند چه وضعيتي در آن عالم دارند؟ اميرالمؤمنين وقتي در بستر شهادت افتاده، به اصحابش فرمود ملائكه دارند به هم خبر ميدهند، بشارت ميدهند كه علي ميآيد! وقتي شمشير به فرق مباركش ميخورد ميفرمايد «فُزتُ»، كدام يك از ما آمادگي داريم كه اگر به ما بگويند روز ديگر از دنيا ميرويد بگوئيم «فزتُ و ربّ الكعبة»! رستگار شدم.
البته من اين مطالب را اول به خودم ميگويم، چون خودم بيشتر از همهي شما گرفتاريهاي نفساني دارم، يكي از علتهاي نام شب قدر این استكه چون انسان با استغفار و پاك شدن گناهانش، قدر و شرافت پيش خدا پيدا ميكند، فردا نگاهي به خودمان بكنيم، رو به قبله بنشينيم به خدا عرض كنيم خدايا واقعاً ما ديشب ارزش و شرافت پيدا كرديم يا نكرديم؟
در مورد شب قدر سه محور وجود دارد:
1) شب نزول قرآن است، بايد آن كسي كه ميخواهد شرافت پيدا كند ارتباطش را با قرآن درست كرده باشد، با قرآن انس داشته باشد، آيات قرآن را در اعماق جانش قرار بدهد، اصلاً شب قدر به خاطر نزول قرآن عظمت پيدا كرده، به همين جهت در شب قدر قرآن را روي سر ميگذارند، اين نبايد فقط يك كار ظاهريِ شكليِ سطحي باشد، مبادا روز قيامت قرآن بگويد كه چرا من را مسخره كردي مرا روي سرت گذاشتي، اما به من اعتقادي نداشتي و عمل نكردي، با من ارتباطي نداشتي؟ خودِ همين سبب ميشود كه قرآن شكايت كند.
انسان وقتي قرآن را روي سر خودش ميگذارد بايد با قرآن پيمان ببندد و بگويد هر دستوري در اين قرآن آمده من عمل ميكنم. من كسي نيستم كه بخواهم در مقابل خدا از خودم حرفي بزنم، همه برنامه زندگيام در اين قرآن است. قرآن هر چه بفرمايد. برخلاف بعضي كه ميگويند اين را قبول داريم و آن را قبول نداريم،اين حكم را قبول داريم و آن حكم را قبول نداريم! اينها بدبختيهايي است كه بعضيها را گرفتار ميكند. ما وقتي قرآن را روي سر ميگذاريم، ميگوئيم قرآن هر چه گفت، ميپذيريم.
قرآن ميگويد ربا حرام است، ربا جنگ با خداست، بين يك درهم و يك ميليارد هم فرقي نميكند، كسي يك درهم ربا بخورد يا يك ميليارد! هر دوي آن جنگ با خداست، مراقب ربا باشيد، قرآن ميگويد غيبت نكنيد، تهمت نزنيد، قرآن ميگويد به نمازتان اهميّت بدهيد، قرآن ميگويد به واجباتتان اهميت بدهيد، قرآن ميگويد آنچه كه من براي شما به عنوان واجب و حرام قرار دادم، حدود خداست، از اين حدود تعدّي نكنيد.
آيه صريح قرآن ميفرمايد: اي پيامبر و نبيّ ما، به همسران و دخترانت و به زن هاي مؤمنين تا روز قيامت بگو چادر سر كنند «قل لأزواجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهنّ من جلابيبهنّ» صريح قرآن ميگويد زن بايد چادر سر كند! جلباب يعني چادر، جلباب يعني آنچه كه از سر تا نوك انگشت پا ميپوشاند، آن وقت يك آقايي ميآيد در همين ماه رمضان مصاحبه ميكند، ظاهرش هم این است كه با هزينهي بيت المال مجلهي رنگي منتشر ميكنند كه من از بعضي از افرادي كه اهل اطلاع در چاپ بودند سؤال كردم چاپ هر نسخه از اين مجله چقدر هزينه دارد؟ گفتند لااقل ده هزار تومان؛ با بهترين كاغذ در 300 صفحه، در ماه رمضان حكم خدا را به استهزاء ميگيرند، ميگويند اين رنگ مشكي را ناصرالدين شاه از عياشيهاي اروپا به ايران آورد، از اين مجله پانصد هزار چاپ شده، حساب كنيد چقدر ميشود، ببينيد بيت المال به كجا ميرود؟ حالا اين فرد يا رئيس او برود شب احيا قرآن سر بگيرد چه فايده دارد؟ من كه قرآن سر ميگيرم يعني در مقابل احكام تو، احكامي كه در اين كتاب آمده اختياري ندارم و تسليم محض هستم.
يك روز آيات مربوط به جهاد را يك جور معنا ميكنند، يك روز آن اقاي اروپانشين ميگويد اين قرآن اصلاً كلام خدا نيست بلكه كلام پيامبر است!! ببينيد كساني كه اين حرف ها را ميزنند آدمهايي اهل نماز بوده، شايد حالا هم اهل نماز باشند، چه شد به اين انحراف كشيده شدند؟ ما دائماً بايد ارتباطمان با خدا برقرار باشد، شب قدر شبي است كه انسان بايد به خدا عرض كند؛ خدايا حالا گناه را كه ميبخشي هيچ! در مرتبهي بعد من را يك آن به خودم وا مگذار، مبادا من غير مسلمان از دنيا بروم، لحظات آخر مشرك از دنيا بروم، اين دعاي انبيا است كه «ربّ توفّني مسلماً و ألحقني بالصالحين» انبياء دعا ميكردند كه مسلمان از دنيا بروند.
مرحلهي بالاترش؛ انسان حقايق عالم را بفهمد و ببيند، بداند در آن عالم چه خبر است؟ آنها كه قدر شب قدر را ميدانند خيلي از اين شب براي خودشان توشه برميدارند، خيلي خبرهاست كه ما از آن اطلاع نداريم! انسان از دنيا كه رفت، ميگويد عجب! اين شب قدر اينطور بوده كه اگر كسي يك ذكر «لا اله الا الله» ميگفته چه غوغايي در عالم بپا ميشده! خبر نداريم.
استغفار چه آثاري دارد، مناجات چه آثاري دارد، در يكي از تفاسير اهل سنت در مورد آيه «تنزل الملائكة والروح» نوشته همه ملائكه بر زمين فرود ميآيند، جبرئيل ميآيد و بالاتر از همه اينها روح ميآيد. روح بالاتر از جبرئيل است. از امام صادق (ع)روايت است كه آيا روح همان جبرئيل است؟ فرمود نه، جبرئيل جزء ملائكه است و روح بالاتر است. اينها ميآيند گوش ميكنند ببينند ما چه ميگوئيم و چه ميخواهيم؟ اما كارهاي ديگري هم روي زمين دارند كه خودشان در همين جا راكع و ساجد هستند و دائماً براي ما دعا ميكنند، براي ما استغفار ميكنند، اينكه ميگويم عالم بسيج ميشود براي اينكه من و شما را نجات بدهند بر طبق همين روايات است، حال اگر بعد از اتمام مراسم نگاهي به خودمان بكنيم ببينيم هيچ، فرقي با ديشب و پريشب و قبل از ماه رمضان نكرديم! اين خسارت بزرگي است، هيچ خسارتي بالاتر از اين نيست، اين همه ملائكه بيايند، خدا نظاره ميكند، ملائكه آمدند اما وقتي برميگردند.
در همين تفسير از اهل سنت دارد، اول كسي كه به آسمان برميگردد (وقتي طلوع فجر ميشود) جبرئيل است! بعد يكي يكي ملائكه از زمين به آسمان برميگردند، قبل از اينكه به سدرة المنتهي برسند جلسه تشكيل ميدهند، يكي يكي افراد زمين را، اسم ميبرند كه فلاني چه ميخواست؟ فلاني از خدا هيچي نخواست؟ بعد ميگويند آن فرد پارسال مؤمن بود و امسال مؤمن نيست! فلاني چطور؟ فلاني امشب اين مطالب را خواسته يا بالاتر پارسال آدم خوبي نبوده و امسال آدم خوبي شده! گزارشها را جمع ميكنند ميبرند به سدرة المنتهي، سدرة المنتهي بين بهشت و آسمان هفتم است، باز آنجا غوغاي ديگري برپاست، در سدرة المنتهي يك ملائكهي مخصوصي به نام ملائكهي رحمت و رأفت وجود دارد كه وظايف ديگري دارند تا جنت و بهشت خدا.
يك نگاه به زمين كنيم يك نگاه به آسمان كنيم يك نگاه به خودمان كنيم، حيف است بگذاريم اين ليلهي قدر از دست ما برود.
در اين سورهي مباركه قدر اين سه تا محور در ذهن شريفتان بماند:
محور اول، مسئله قرآن است.
محور دوم؛ خدا فرموده «ليلة القدر خيرٌ من ألف شهر»، شب قدر از هزار ماه بالاتر است.
در روايات دارد روز قيامت يك نفر از بني اسرائيل را كه چهار هزار سال خدا را عبادت كرده، با يك نفر از امّت پيامبر كه چهل سال خدا را عبادت كرده ميآورند، مي بينند آن مسلماني كه چهل سال خدا را عبادت كرده ثوابش بيشتر از آن آدمي است كه چهار هزار سال عبادت كرده، آن شخص به خدا ميگويد «أهذا عدلٌ» اين عدالت است؟ جواب ميآيد فرق شما با امت پيامبر اين است كه شما اقوام گذشته عذاب را ديديد و از ترس عذاب سراغ عبادت من رفتيد، اما اين امت عذاب را نديدند و مرا عبادت كردند. چقدر ما بايد خدا را شكر كنيم كه از امّت پيامبر هستيم؟
محور سوم؛ نزول ملائكه است تا ميرسد به اينكه «سلامٌ هي حتّي مطلع الفجر» روي اين كلمهي «سلام» خيلي بايد دقّت كرد و مطالب بسيار بسيار مهمي در اين مسئلهي سلام وجود دارد.
همين مقدار عرض كنم كه خداوند به كساني كه در اين دنيا او را عبادت ميكنند، وعده داده كه روز قيامت وقتي ميخواهند وارد بهشت شوند، اولين پذيرايي از اينها آنست كه ملائكه به استقبال آمده و ميگويند «سلامٌ عليكم طبتم» خوشا به حال شما، اين اولين پذيرايي است.
انسان آن روز از اين سلام ملائكه لذّت بسيار ميبرد! حال خدا ميفرمايد من در همين دنيا، در شب قدر همين ملائكه را فرستادم روي زمين تا بيايند به شما سلام كنند، چرا ما بدبختيم و اين سلام ملائكه را نميشنويم و نميفهميم؟ سلامي كه وقتي هفت تا از اين ملائكهها آمدند به ابراهيم سلام كردند، ابراهيم گفت حاضر نيست اين سلام را با تمام حكومت دنيا معاوضه كند، آن سلام غير از اين سلام معموليِ من و شماست! آن سلام انسان را نوراني ميكند، ابوابي را براي انسان باز ميكند و انسان را به عالم ديگري ميبرد.
همان سلام ملائكه بود كه آتش نمروديان را خنك كرد، امشب به خدا عرض كنيم خدايا تو با آن سلام، آن آتش نمرود را براي ابراهيم خنك كردي، اين همه ملك روي زمين فرستادي، خدايا اينها هم بر ما سلام ميكنند، خدايا همان برد و سلامي كه براي ابراهيم مقدّر كردي براي ما هم مقدّر بفرما.
خدايا زبان ما الكن از اين است كه بگوئيم شب قدر چه شبي است؟ فهم ما كوتاهتر از اين است كه بفهميم چه شبي است، اما ميدانيم خيلي شب مهمي است، خدايا بهترين مقدّراتي كه براي بهترين بندگانت در امشب مقدّر ميكني براي ما هم مقدّر بفرما.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته