ارتباط بين پزشکي و فقه، يک تحوّل در جامعهي پزشکي ايجاد ميکند
۲۷ آذر ۱۳۹۳
۱۹:۳۹
۳,۶۶۸
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
-
مقاومت؛ تنها راه عزت مسلمین و غلبه بر مستکبرین
-
گزارش دیدار آیت الله فاضل لنکرانی با حضرت آیت الله العظمی سبحانی(دامت برکاته)
-
آیتاللهالعظمی فاضل لنکرانی(ره) فقیهی زاهد، سترگ و آموزنده برای نسلهای آینده
-
برگزاری مراسم سالگرد شهادت حضرت فاطمه(س) / فاطمیه دوم
-
یادی از فقیه اهلبیت(ع) و مرجع بزرگ شیعه، در گفتوگوی خبرگزاری ابنا با آیتالله شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی
-
مسجد کانون تهذیب و رشد استعدادها
بسم الله الرّحمن الرّحيم الحمدلله ربّ العالمين
وصلّي الله علي محمّد وآله الطيّبين الطاهرين المعصومين
و لعنة الله علي أعدائهم أجمعين من الآن إلي قيام يوم الدّين
به جرأت ميتوان گفت حوزه علميه در اين چند دهه بعد از انقلاب، قدمهاي بسيار بزرگي را در ابعاد مختلف برداشته و پژوهشهاي عميقي را ارائه داده که يکي از آن ابعاد، در حوزهي علوم پزشکي و مسائل مربوط به سلامت است.
در تاريخ شيعه سراغ نداريم کتاب مستقل فتوايي در مسائل پزشکي از مجتهدان بزرگ تأليف شده باشد. اما امروز بحمدالله مراجع بزرگوار در کنار رسالههاي عمليه خود استفتاءات مخصوص پزشکي دارند، از مرحوم والد ما(رضوان الله عليه) کتابي مستقل بهنام «احکام پزشکان و بيماران» مرتبط با مسائل پزشکي به معناي عام آن، يعني آنچه که مربوط به سلامت، بهداشت، معالجه، طبابت و پرستاري است با بيش از هزار مسئله به رشته تحرير درآمده. اين معنايش عمق و ظرفيتي است که فقه ما دارد. قابليتي است که فقه ما در پاسخگويي به اين مسائل دارد.
در درجهي اول اساتيد معزز و دانشجويان محترم بايد بر اين باور باشند که فقه شيعه قدرت پاسخگويي به مسائل پزشکي را دارد، اين خود مسئلهي بسيار مهمي است. ممکن است در ذهن بعضي از اساتيد اين سؤال خطور کند که امروز مسائل جديدي در علم پزشکي مطرح گرديده که در گذشته سابقه نداشته است. از قبيل شبيهسازي، تلقيح مصنوعي و... اينک فقه چگونه ميخواهد به اينها پاسخ بدهد و آيا قدرت پاسخگويي به اين مسائل را دارد يا خير؟
ما مدعي هستيم و به اثبات هم رساندهايم که نه تنها قدرت دارد بلکه بسيار عميقتر از فقه ديگر مذاهب اسلامي و غير اسلامي و حتي فراتر از حقوقي که عالمان به علم حقوق مطرح ميکنند، فقه شيعه قدرت پاسخگويي دارد، قدرت پاسخگويي فقه شيعه به مراتب از مراکز ديني و مراکز حقوقي مهم بين المللي امروز فراتر است، در مورد همين شبيهسازي يا تلقيح مصنوعي، تحقيقاتي که از عالمان شيعهي معاصر وجود دارد اصلاً با تحقيقاتي که ساير مذاهب انجام دادهاند قابل مقايسه نيست.
به قدري ضوابط اجتهادي شيعه محکم و قوي است که وقتي آن ضوابط به ميدان درآيد ديگر امکان اينکه بگوئيم در اين جهت به يک عدهاي ظلم ميشود يا به يک عدهاي بيشتر توجه ميشود اصلاً وجود ندارد.
در همين مسائل مربوط به امور پزشکي فقهاي ما بر اساس ادلهاي که در اختيار دارند ميگويند اگر دکتر هنگام معالجه دقت تمام هم بنمايد، چنانچه با تجويز دارويي، موجب از بين رفتن بيمار شود اين دکتر ماهر و متخصص، ضامن است و بايد ديهي آن شخص را بپردازد البته راهحل هم براي وي گذاشتهاند و آن این است که قبل از معالجه از بيمار يا ولي او، برائت بگيرد.
طبيب بايد بداند نسبت به خود بيماري که خود را در اختيار او قرار داده است اينطور نيست که هر کاري بخواهد بتواند انجام دهد، هر دارويي را تجويز کند و هر نسخهاي را بپيچد. او بايد نهايت دقت را داشته باشد.
حال اگر بپرسيد چطور يک متخصص که واقعاً زحمت خود را کشيده و تشخيصاش هم اين است که بايد فلان دارو را براي اين مريض تجويز کرد، مع ذلک اگر بيمار از بين برود اين پزشک ضامن است؟ پاسخ این است که طبيب دائماً بايد توجه کند و مهارتش را بالا ببرد، اين که خود را ضامن ببيند در کار او اثر دارد.
به نظر من؛ ارتباط بين پزشکي و فقه، يک تحوّل در جامعهي پزشکي ايجاد ميکند.
يکي از مشکلاتي که در کشور ما وجود دارد و در کشورهاي ديگر نيست؛ يا خيلي کم وجود دارد اين است وقتي مردم به طبيب مراجعه ميکنند يک نسخه بلند بالا از داروهاي مختلف براي او مينويسد. حال سؤالي که مطرح ميشود این است که آيا نسبت به همين نسخه نوشتن، مخصوصاً هنگامي که داروها گران است، اگر آمپول ده ميليوني را تجويز کرد و او هم استفاده کرد ولي نيازي به اين آمپول نبود! آيا اين طبيب ضامن است يا نه؟
اطباي ما بدانند که در فقه ما اين مسئله مطرح است اگر بدون دقت، داروي گران قيمت غير ضروري را تجويز کنند، براساس قاعدهي لاضرر يا لاغرر، ضامن هستند.
وقتي يک طبيب بداند از نظر شرعي اختيار ندارد که هر چه را به ذهنش ميرسد بنويسد، بلکه بايد دقت کند فقط داروي ضروري و لازم را تجويز نمايد، اينگونه مسائل در فقه ما تحقيق شده و پاسخ آن داده شده است. بسياري از مسائل ريز را که در اتاق عمل براي اطباء و پرستارها پيش ميآيد بزرگان ما جواب دادهاند.
رياست محترم دانشگاه در صحبت خويش به بعضي از آنها اشاره کردند ولي اين گوشهاي از آن هزار مسئلهي پزشکي است.
در اينکه امروز جامعهي پزشکي ما، مجموعه متصدّيان امور سلامت کشور بايد در حدّ مناسب خود اطلاع بر مسائل فقهي داشته باشند ترديدي وجود ندارد و عدم اطلاع آنان يک خلأ است. اگر اين ارتباط بين آنها و حوزه علميه برقرار شود يک تحول در نظام سلامت به وجود ميآيد، پزشکان هر دارويي را تجويز نميکنند، سعي خواهند کرد دقتشان را در برخورد با بيماران مضاعف کنند.
اين حکم ضمان يک قاعدهي کلي است که بزرگاني مثل صاحب جواهر، امام خميني(رضوان الله عليه) و فقهاي ديگر ميفرمايند: صاحب هر حرفهاي اگر در حرفهي خود موجب اتلاف کسي شود بهطوري که اين اتلاف مستند به اين شخص باشد وي ضامن است، در ذهنم ميآيد که در خود قانون نظام پزشکي هم چنين مسئلهاي موجود است و اجراء هم ميشود. اين بايد از مجرّد يک قانون نظام پزشکي که مدرک و پروانهي طبابت او را لغو ميکنند فراتر رفته و بر اساس دين و فقه پياده شود. بر اساس شرع اگر بيمار خسارت ديده شکايت هم نکند اين طبيب بداند ضامن و مسئول است. اينطور نيست حالا که به مرتبه تخصص رسيده است براي او ميدان باز باشد.
در قرآن کريم آيات متعددي وجود دارد که پايه فقه پزشکي است همچنين قواعد فقهي مهمي مثل قاعده احسان، قاعده اتلاف، قاعده غرر، قاعده ضرر، قاعده حرج هست که در فقه پزشکي بسيار مورد ابتلاست و بايد مطرح شود، و بحمدالله با پژوهشهايي که در حوزهي علميه خصوصاً در مرکز فقهي ائمه اطهار(عليهم السلام) صورت گرفته برخي از اين موارد منتشر شده و در دسترس اهل نظر قرار گرفته است. بايد اين احکام مورد توجه قرار بگيرد.
من به سهم خودم از رياست محترم اين دانشگاه، مسئولين نهاد رهبري معظم انقلاب در اين دانشگاه، اساتيد گرامي، دانشجويان و روحانيون محترم که اين امر مبارک را آغاز کردند تا إن شاء الله مبدأي شود براي همهي دانشگاههاي پزشکي کشور، تشکر ميکنم.
لازم است در اين مورد کارهاي فراواني انجام بگيرد. مجموعهي پزشکي ما بايد از رواياتي که در مسائل پزشکي وجود دارد اطلاع پيدا کنند. حالا آن فهم تخصّصي در جاي خودش، اما با روايات آشنايي پيدا کنند.
در زمان ائمه معصومين(عليهم السلام) زني خدمت امام معصوم(عليه السلام) آمده سؤال کرده که اگر خانمي مريض شد ميتواند پيش پزشک مرد برود يا نه؟ امام(عليه السلام) فرمود: بله، اگر اضطرار پيدا کند. حال معناي اين اضطرار چيست؟
نظر برخي از فقها اين است که اگر براي بدست آوردن سلامتاش ترجيح بدهد اين طبيب مرد أقواي از پزشک زن است که يک اضطرار عرفي است. براي خيلي از خانوادههاي متدين اين مسأله پيش ميآيد. نسبت به پزشک مرد اطمينان دارد.
اينها فروعاتي است که نزد فقهاء مطرح شده و در روايات وجود دارد. جامعه پزشکي ما بايد اينها را بدانند.
امروزه مسئلهاي تحت عنوان جراحيهاي زيبايي رواج يافته، که هنوز جامعهي پزشکي، مسائل فقهياش را کامل بررسي نکرده است، در حالي که مسائل خيلي زيادي دارد. آيا اصل اين کار جايز است يا نه؟ آيا انسان، مالک بدن خود هست که به قصد زيبا ساختن خود، بيني يا چهره خودش را به هر نحوي بخواهد تغيير دهد؟ اين در فقه مورد بحث قرار گرفته است. برخي فقها ميگويند اصل اين کار جايز نيست. پزشکان بايد بدانند آنها که ميگويند جايز نيست چه دليلي دارند؟
در مورد مسئلهي تلقيح مصنوعي؛ آيا انجام آن به هر طريقي صحيح است؟ يا نطفه هر کسي را ميتوان داخل رحم هر زني قرار داد؟ خيلي از فقهاي ما ميگويند جايز نيست. امروز خانوادههايي که فرزند ندارند مراجعه ميکنند و از اين طريق فرزند پيدا ميکنند. حکم اين فرزندان از نظر نسبت با پدر و مادر، محرميت، ارث، نفقه و... چيست؟ بحث تلقيح مصنوعي به اين نحوي که امروز در کشور ما به صورت فزاينده جلو ميرود، در کشورهاي اروپايي به اين حد نيست، ولي در کشور ما متأسفانه به نحو فزاينده جلو ميرود. 50 سال ديگر در اين کشور با نسلي مواجه خواهيم شد که نه پدرش را ميشناسد، نه مادرش را، نه برادر و نه خواهر، نه ريشه و نه نسباش را. آيا اسلام به وجود چنين نسلي راضي است؟ آيا خود عقل و عقلا به چنين نسلي راضي هستند يا نه؟
اينها بحثهايي است که در فقه ما عميقاً مورد توجه قرار گرفته و واقعاً بايد اين کرسي فقه پزشکي باشد تا تحقيقاتي که در حوزههاي علميه انجام ميشود، به جامعه پزشکي منتقل شود. اين پژوهشها يک جريانِ جاري در حوزه است.
راجع به مسئلهي پيوند اعضا هم مطالب زيادي در فقه ما مطرح است، اينکه انسان مالک خودش هست يا نيست؟ ميتواند کليهاش را بفروشد يا خير؟ ميتواند نسبت به اعضاي بدن خود براي بعد از مرگ وصيـت کند يا نه؟ نسبت به مسئلهي مرگ مغزي به صورت روشن ميتوانيم بگوئيم حکم شرعي مطرح و إجراء نميشود. اين که امروز به عنوان مرگ مغزي، اعضا و جوارح افرادي را برميدارند، بلا فاصله به افراد ديگري ميدهند، طبق نظر بسياري از فقها اشکال دارد. البته برخي هم هستند ميگويند مانعي ندارد.
باز اين تحقيق و پژوهش ادامه پيدا ميکند، که اصلاً مرگ چيست؟ مرگ را ما بايد يک امر عرفي و يک امر پزشکي بدانيم؟ يا اينکه يک معناي شرعي دارد.
وسعت فقه بحمدالله به حدّي است که جامعهي پزشکي ما مطمئن باشند که سؤالي بدون پاسخ نيست. همين مقدار که طرح يک موضوع در بين پزشکان، منشأ تحقيق در بين فقها ميگردد از جهت علمي براي ما خيلي خوب است.
ما به دنبال سوژه و موضوع جديد هستيم ولي بدانيد و من روي اين خيلي تأکيد دارم که انتقال افکار فقهي و ديني به جامعهي پزشکي يک رونق و يک انضباط عميق به پزشکي خواهد داد. اگر ما امروز شعار سلامت و تحوّل در سلامت سر ميدهيم، يکي از ارکان تحوّل در سلامت؛ اطلاع جامعهي پزشکي از مسائل ديني و مسائل فقهي است.
من مطالب زيادي را يادداشت کرده بودم تا به عنوان مثال عرض کنم؛ مثل موضوع زايمان غير طبيعي و سزارين، که امروز بحمدالله يک مقدار با آن مخالفت ميشود. مدتها بود که اين عمل را در کشور ما نهادينه کرده بودند، در حالي که خود غربيها آن را به صورت بسيار نادر انجام ميدهند. آيا اگر بدون ضرورت، پزشکي به زني بگويد زايمان غير طبيعي انجام بده، اين ضامن هست يا ضامن نيست؟ اين خود مسئلهي مهمي است. همين مقدار که بگويد تو برو زايمان غير طبيعي انجام بده، در حالي که ميتواند طبيعي انجام دهد. اين تجويز، هم جايز نيست و هم پزشک، ضامن تمام مخارجش هست.
اگر اطباء ما اين احکام را بدانند، بيمحابا خانمها را به زايمان غير طبيعي ارجاع نميدهند، بلکه توجه ميکنند و در صورت ضرورت ارجاع ميدهند.
اميدارم إن شاء الله اين حرکت مقدس آثار خيلي خوبي داشته باشد.
مسئولين محترم اين دانشگاه انتخاب شايستهاي کردند و يکي از شخصيتهاي بسيار قوي حوزهي علميه و مرکز فقهي ما را دعوت به اين کار نمودند. حضرت آيت الله قائني در موضوعات فقهي مستحدثه تبحر بسيار بالايي دارند، کتابهاي عميقي در مسائل فقه پزشکي نوشتهاند، که امروز در حوزههاي علميه پژوهشگران فقه پزشکي به اين کتاب مراجعه ميکنند. اين کتاب توسط مرکز فقهي ائمه اطهار(عليهم السلام) در دو جلد به چاپ رسيده است.
اين انتخاب، انتخاب بسيار دقيقي بوده، اما همانطوري که خود ايشان هم فرمودند بايد يک برنامهي دقيق تدوين شود. آن اصطلاحات اجتهادي را که نميشود اينجا مطرح کرد، اما در يک حدّي که پزشکان و دانشجويان محترم بدانند که احکام اين موضوعات پزشکي چه منطق و ادلهاي دارد و فقها اگر مطلبي را ميگويند آن را با دقت بيان ميکنند. اينطور نيست که همينطوري بگويند اين حلال است يا حرام است. گاهي اوقات در مورد يک مسئلهي تلقيح مصنوعي بايد پنجاه جلسه لااقل وقت گذاشت تا به اين نتيجه رسيد که تلقيح مصنوعي در بين غير زن و شوهر جايز است يا جايز نيست؟ اميدواريم ارتباط علم پزشکي و فقه إن شاء الله روز به روز گسترش پيدا کند.
از وجود مبارک امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) خاضعانه خواستارم که عنايتي بفرمايند و همه فقها و عالمان و پزشکان و دانشجويان را مورد ادعيهي ذاکيهي خودشان قرار بدهند.
والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته