یکی از نکاتی که اصحاب رسانه باید به آن توجه کنند حفظ حدود اشخاص است
۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۴
۲۰:۵۸
۳,۲۵۴
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
-
ولادت با سعادت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) تبریک و تهنیت باد
-
مقاومت؛ تنها راه عزت مسلمین و غلبه بر مستکبرین
-
گزارش دیدار آیت الله فاضل لنکرانی با حضرت آیت الله العظمی سبحانی(دامت برکاته)
-
برگزاری مراسم سالگرد شهادت حضرت فاطمه(س) / فاطمیه دوم
-
یادی از فقیه اهلبیت(ع) و مرجع بزرگ شیعه، در گفتوگوی خبرگزاری ابنا با آیتالله شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی
-
مسجد کانون تهذیب و رشد استعدادها
بسم الله الرّحمن الرّحیم
خداوند را شکرگزارم که موفق شدم به حضور در این جلسه، پیرو دعوتی که حضرت حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای مولایی به عنوان همهی رسانههای محترم در قم تشکیل دادند و در این محل خدمت آقایان رسیدیم.
بحث از اخلاق رسانه یا عنوانی که به من فرموده بودند حقوق افراد در رسانه است، این یک عنوان خیلی مهمی است. البته حقوق در رسانه، اعم از حقوق افراد، دولت و نظام، حقوق دین، حقوق مردم (جامعه، امت اسلامی) اینها هر کدام خودش یک بحث زیادی دارد ولی آنچه من در این جلسه به اختصار اشاره میکنم حقوق افراد و اشخاص در رسانه است، این را میخواهم یک مقداری بپردازم و الا ابعاد دیگر مثل دین، نظام، جامعه و دولت بحثهای خیلی مختلفی دارد.
وقتی حقوق مطرح میشود یک پایه فقهی دارد یعنی حقوق افراد از دیدگاه فقه و یک بُعد و پایهی اخلاقی دارد و در این بحث اگر بخواهد یک بحث جامعی باشد باید از هر دو جهت بررسی شود. خودِ شما که اهل رسانه هستید و مباحث علمی را هم رصد میکنید میدانید یکی از بحثهای مهم امروز، به صورت بین المللی ارتباط حقوق با اخلاق است.
حقوق با اخلاق چه ارتباطی دارند و چه تعاملی دارد؟ بعد در حوزهی ما تحت عنوان فقه و اخلاق مطرح است.
ما یکسری امور داریم که میگوئیم اینها عنوان فقهی را دارد، حلال یا حرام است، بایدها و نبایدهایی که آثار الزامی در آن وجود دارد.
ما یک سری اموری داریم که الزام در آن نیست و دین به آن توصیه میکند، بهتر این است که اینها رعایت شود و از اینها تعبیر به امور اخلاقی میکنیم. من نمیخواهم وارد بحث فنّی این جهت شوم که مرز میان فقه و اخلاق چیست؟
این یک بحثی است که در جای خودش باید مطرح شود، اصلاً چرا ما گفتیم یک سری احکام، احکام فقهی است و یک سری احکام هم احکام اخلاقی است. رعایت احترام همسایه را به چه ملاکی بگوئیم عنوان اخلاقی را دارد؟ عنوان فقهی را ندارد، این بحث مهمی دارد که من نمیخواهم وارد آن شوم.
اما عمدتاً وقتی میخواهیم حقوق افراد را در نظر بگیریم هم از جهت فقهی باید مورد بحث قرار بدهیم و هم از جهت اخلاقی باید مورد بحث قرار بدهیم. دین راجع به افراد که میخواهد نامشان، مطلبشان بیاید در یک رسانهای مطرح شود، اینکه نام یک نفر بیاید در یک روزنامه یا خبرگزاری و یا مجلهای مطرح شود، فقه اینجا چه حرفهایی دارد، اخلاق در اینجا چه حرفهایی دارد؟ اینها باید مورد اشاره قرار بگیرد.
من از این عنوان معروفی که در ذهن شما هم هست شروع میکنم و به بقیهی عناوین خواهم پرداخت.
باز مقدمةً عرض کنم؛ یکی از اموری که باید مورد توجه قرار بگیرد سؤالاتی است که در این زمینه مطرح میشود، خیلی سؤال در زمینهی افراد در رسانه مطرح است، اینکه میگویند السؤال نصف العلم یکیش همین سؤال است معمولاً این را به این معنا میکنند که اگر کسی از یک استاد سؤال کند، انسان برای خودش سؤال مطرح کند. آیا انسان با هر کسی میتواند مصاحبه کند یا نه؟ خود این یک سؤال است آیا شما که به عنوان اصحاب رسانه هستید با هر کسی میتوانید مصاحبه کنید یا خیر؟
گاهی اوقات ما یکی از اعتراضاتی که داریم این است که بعضی از افراد به عنوان کارشناس دینی مطرح میشوند، دنبال میکنیم که ایشان کجا کارشناس دینی است؟ مثلاً یک رفاقتی بوده بین مجری و آن شخص، آیا یک کسی که رسانه دارد میتواند هر کسی را به عنوان کارشناس مطرح کند؟ این خودش یک سؤال است. وقتی که آورد مطرح کرد چطور این را در افکار عمومی جا میاندازد؟ مطالبش را، خودش را، نتایج کلماتش را.
آیا انسان میتواند افراد را در منگنهی مصاحبه قرار بدهد؟ این گاهی اوقات برای خودم پیش آمده، یعنی بعضی از افراد در یک شرایطی مراقبت میکنند و میخواهند از یک افرادی مصاحبه بگیرند، اصلاً این کار جایز است یا جایز نیست؟ خود این کار که انسان یک شرایطی را فراهم کند میبیند یک کسی دارد با عجله به جایی میرود بلا فاصله با او تماس میگیرد و یک مطلب خیلی مهمی را میخواهد در آن شرایط از او بگیرد! اینها جایز است یا نه؟
یعنی اصلاً در چه شرایطی انسان میتواند با افراد مصاحبه کند؟ اینها را فقه باید جواب بدهد، هم فقه باید جواب بدهد و هم باید اخلاق جواب بدهد. بعد مطالبی که این مصاحبه کننده دریافت میکند، مالک این مطالب چه کسی است؟ مالکش کیست؟
ملکیت مادی و معنویاش کیست، این مصاحبه کننده این خبر را میبرد و مطرح میکند، این حق خودش را میگیرد و دریافت میکند ولی اصل مطلب و اصل حقّ معنویاش مال مطالبی است که آن شخص صحبت کرده، بارها شده افرادی مصاحبه میکنند و آن کسی که میخواهد حرف بزند ممکن است ساعتها مطالعه کند، یک تحقیقی را ارائه بدهد، اینها هم سؤالات زیادی است که در این زمینه مطرح میشود.
من خودم فکر نمیکردم اینقدر سؤالات فراوان باشد، من یک صحبتی را یکی دو سال پیش راجع به فقه رسانه در صدا و سیمای قم داشتم آنجا یک سؤالات محدودی به ذهنم آمده بود ولی انسان هر چه راجع به این موضوع فکر میکند سؤالات زیاد است و لذا در درجهی اول اگر انسان بخواهد این بحث یک بحث پختهای شود باید تا میتواند سؤالات را مطرح کند.
من از این بحث شروع میکنم که مطلبی است که خیلی هم روی آن تأکید میشود راجع به احترام و کرامت افراد است. ما به صورت کلی میگوئیم آن کسی که با او مصاحبه میشود و یا شما از قول او میخواهید خبری را مطرح کنید، از این دو حال بیرون نیست. کرامت آن انسان باید حفظ شود، طوری نشود که به او ضربهی حیثیتی بخورد مخصوصاً اگر آن شخص یک انسان مؤمنی باشد که وقتی به انسان مؤمن میرسیم روایات زیادی داریم.
من این روایت را از کافی شریف نقل میکنم جلد 2 صفحه 358؛ «مَن رَوَی عَلی مُؤْمنٍ رِوایةً یُریدُ بِها شَینَهُ وَهَدْمَ مُروُئَتهِ لِيَسْقُطَ مِنْ أَعْيُنِ النَّاسِ أَخْرَجَهُ اللهُ مِنْ وَلَايَتِهِ إِلَى وَلَايَةِ الشَّيْطَانِ فَلَا يَقْبَلُهُ الشَّيْطَانُ»؛ که حضرت ميفرمايد اگر کسي یک خبری را از یک مؤمنی نقل کند و بخواهد او را در جامعه خوار کند، خدا این را از ولایت خودش خارج میکند و تحت ولایت شیطان قرار میدهد، شیطان هم او را قبول نمیکند.
در زمان صدور این روایات، این رسانهها که نبوده، فقط یک نفر برای یک نفر نقل میکند و یا یک نفر در جمع محدودی نقل میکند. قطعاً اگر موضوع در رسانه بیاید، این اثری که الآن میخوانیم خیلی شدیدتر خواهد شد. اگر خبری را نقل کند و قصدش هم این باشد که «یرید بها شینه و هدم مروئته»، یکی از مطالبی که اصحاب رسانه از جهت فقهی و حقوقی باید دقت کنند این است که آیا خبری که نمیدانند راست است یا خیر، میتوانند مطرح کنند یا نه؟ و لو واقعاً هم درست باشد، ولی وقتی نمیدانند، آيا میتوانند مطرح کنند یا نه؟
مقتضای قواعد فقهی این است که جایز نیست. شما در باب قضاوت میگوئید قاضی، باید از روي علم قضاوت کند، اگر از روی جهل، حتّی به حق هم قضاوت کرد، این هم داخل جهنم میرود.
یک کسی میگویند مال زیادی آورده، مسئول هم نباشد، باز اینجا بین مسئول و غیرمسئول فرق میکند. یک مسئولی در طول مدت کوتاه مسئولیتش ثروتهای فراوانی به دست آورده که باید دنبال شود، البته نه اینکه از اول خبری بشود، باید به مراکز مرتبط اطلاع داده شود، يا کسي که بیت المال را حیف و میل میکند. ولی حالا یک کسی شخصی است و مال زیادی هم دارد، اسلام میگوید شما حق نداری دنبال کنی که این از کجا آورده؟ به هیچ وجه.
ببینید گام به گام هر قسمتش مواجه با سؤالات هستیم. حالا در کرامت آن انسانی که آدم میخواهد از او خبری را نقل کند: «من رَوی عَلی مُؤْمنٍ رِوایةً یریدُ بِها شَینهُ وَهَدْمَ مُروُئَتهِ لِیَسْقُطَ مِنْ اَعْينُ النّاسِ» کاری که متأسفانه بعضی به دنبالش هستند که یک آدمی را از چشم مردم بیندازند! دنبال این هستند که یک شخصیتی که سالها ریشهی دینی در میان جامعهی متدیّن دارد را از چشم متدیّنین بیندازند، حضرت میفرماید این آدم چه میشود؟ «اَخْرَجَهُ اللهُ مِنْ وَلایته اِلی وَلایَة الشّیطانِ» خیلی اثر عجیبی است، یک خبر که با این هدف سوء باشد، خدا این را از ولایت خودش خارج میکند و تحت ولایت شیطان قرار میدهد، «فلا یَقْبَلُه الشیطان» تازه شیطان هم او را قبول نمیکند! اینقدر این انسان خودش انحطاط پیدا میکند.
کسی که میخواهد دیگران را از چشم مردم بیندازد قبل از اینکه این آدم از چشم مردم ساقط شود خودش از چشم خدا ساقط میشود، ببینید چقدر سبب میشود که انسان مراقبت کند بر حفظ حرمت افراد.
واقعاً این دیگر نیاز به بحث علمی، فقهی، تحقیق، پژوهش و ... ندارد و از اولیّات، مسلّمات، در باب اخلاق رسانه رعایت حیثیت افراد است. چقدر اسلام روی این مسئله تأکید دارد؟ چیزی که متأسفانه امروز در برخی از رسانههای ما آنطوری که باید و شاید عمل نمیشود.
گاهی اوقات انسان خودش را توجیه میکند میگوید من راجع به این آدم این را نوشتم و اینکه چیزی نیست! در روایت امام صادق(ع) میفرماید «إِذَا قَالَ الرَّجُلُ لِأَخِيهِ الْمُؤْمِنِ أُفٍّ خَرَجَ مِنْ وَلَايَتِهِ»؛ اگر یک انسانی به برادر مؤمنش بگوید اُف بر تو باد، این أقلّ درجهی اهانت است، أقل تعبیر اهانت است، یعنی دیگر اهانت از این ضعیفتر نداریم. «خَرَجَ مِنْ وَلَايَتِهِ»؛ از ولایت خدا خارج میشود.
«مَا مِنْ إِنْسَانٍ يَطْعُنُ فِي عَيْنِ مُؤْمِنٍ إِلَّا مَاتَ بِشَرِّ مِيتَةٍ وَ كَانَ قَمِناً أَنْ لَا يَرْجِعَ إِلَى خَيْرٍ»؛ هيچ کس نیست که به مؤمنی طعنه بزند، مگر اینکه به بدترین نحو بمیرد! و این دیگر عاقبتبخیر هم نمیشود.
چه آثاری هست!! اصلاً این آثار یک وقتی در خود رسانه مطرح شود، آثاری که اگر انسان بخواهد یک انسان مؤمنی را خار کند، اهانت کند.
«إِذَا اتَّهَمَ الْمُؤْمِنُ أَخَاهُ انْمَاثَ الْإِيمَانُ مِنْ قَلْبِهِ، كَمَا يَنْمَاثُ الْمِلْحُ فِي الْمَاء»؛ اگر یک مؤمنی مؤمن دیگری را متهم کند، ایمان در قلبش آب میشود و از بین میرود، همانطور که نمک در آب از بين ميرود.
ایمانی که انسان این همه زحمت کشیده و به دست آورده، نه اسلام، بلکه اسلام یک امر زبانی است، ایمان که یک نورانیّتی است در درون انسان، به مجرد یک اتهام، که انسان یک شخصی را متهم کند، فلانی احتمال دارد جاسوس باشد، فلانی احتمال دارد کذا باشد، با یک تهمت، همانطوری که نمک در آب از بین میرود و حل میشود، ایمان هم در درون او از بين ميرود. در این زمینه روایات زیاد داریم.
نکتهی دومی که اصحاب رسانه باید به آن توجه کنند حفظ حدود اشخاص است، چه در خبر، چه در مصاحبه، چه در هر جهت دیگری که هست.
در رسانه گاهی اوقات آدم میبیند بعضیها افراد را اینقدر پائین میآورند و تحقیر میکنند و گاهی اوقات هم یک افرادی که هیچ صلاحیّت تعابیری ندارند را بالا میبرند، این از شگردهای بعضی رسانههاست.
مثلاً راجع به یک شخصی میگویند این پدر علم کذا است، در حالی که اینطور هم نیست، تعابیر عجیبی میکنند و عناوین و القابی میدهند، این خیلی مثال دارد.
به نظر میرسد همانطوری که در تحقیر و استهزاء و توهین جایز نیست حدود افراد هم باید رعایت شود، یک افرادی را به عنوان متخصص مطرح میکنند، مخصوصاً در امور دینی. این کلمهی کارشناس را نمیشود به هر کسی اطلاق کرد حالا یک کسی است که ده سال هم در حوزه درس خوانده نمیشود گفت کارشناس امور دینی! باید روی این تعابیر خیلی دقت شود.
شما یک فردی را به عنوان متخصص و مجتهد، به عنوان کارشناس یا مفسر و یا هر تعبیر دیگری مطرح میکنید و این تبعاتش را نمیدانید چقدر و به کجاها میرسد، گاهی اوقات من دیدم بعضی از افراد را، روی آن ضعف نفسانی که دارند میگویند این روزنامهی کذا نوشته مجتهد، این معلوم میشود که خودش هم باور ندارد مجتهد است و الا آدمی که خودش مجتهد است به روزنامه استناد نمی کند!
من را در خبرگان تأیید کردند پس من مجتهدم، باز هم این ضعف اجتهاد او را میرساند، اینها نباید باشد.
بالاتر عرض کنم یکی از چیزهایی که جامعهی ما، اهل فکر ما، خطبا و گویندگان ما و از جمله اصحاب رسانه از آن اطلاع کمی دارند این است که تملق حرام است، تملق یکی از محرّمات الهی است، تملّق یعنی یک کسی را از آن حدی که هست بالاتر ببری! بیش از آنچه که هست مدحش کنی این میشود تملق.
در کلمات امیرالمؤمنین(علیه السلام) آمده «الثناء بأکثر من الإستحقاق ملق»، اگر کسی بیش از استحقاقی که دارد را تعریف کنی، اینکه شما کذا هستید و فلان هستید این تملق است.
مرحوم شیخ انصاری هم در مکاسب تصریح میکند که یکی از محرمات الهی تملق است، خیلی از ماها فکر میکنیم که تملق اشکالی ندارد که آدم زیادهگویی کند و مبالغهگویی کند، و از آن طرف امیرالمؤمنین میفرماید «التَّقْصِيرُ عَنِ الِاسْتِحْقَاقِ عِيٌّ أَوْ حَسَد»؛ اگر کسی را پائینتر از حقّش مطرح کنی؛ این نشانه ناتوانی انسان یا حسادت است، که آن هم جایز نیست. این بگوئیم جنبهی فقهی و اخلاقی دارد واقعاً افرادی که میخواهند در رسانه مطرح شوند، عرض کردم به عنوان خبری یا مصاحبه، حدودشان کاملاً حفظ شود، میزانشان حفظ شود.
نکتهی سوم این است که گفتم یکی از سؤالات راجع به مطالب آن مصاحبه شونده یا آن کسی که از جانب او خبری را مطرح میکنید، آیا شما هر تیتری را میتوانید بدهید؟
یک کسی یک صحبتی کرده، شما میتوانید با جابجا کردن بعضی از تعابیر یا بالاتر اینکه بگوئید روح این سخن این است، اما تیتر را خودتان میدهید، آیا بدون اطلاع آن شخص میتوانید تیتر بدهید؟ یا نه، این حقّ اوست؟ یک وقتی هست که او اعتماد کامل به شما دارد که میگوید این صحبتهای من است و تیتر را هم خودتان انتخاب کنید و من اعتماد دارم که بحثی نیست. اما نمیدانید یک تیتری هم میخواهید بدهید که جذاب است و در جامعه بار دارد، این حقّ اوست.
آیا کلمات را میتوانید طوری تغییر بدهید، مثلاً غیر مستقیم یک مطالبی را ایشان مطرح کرده و آنها را مطرح کنید؟ این برخلاف امانت است، بحث امانت که در فقه خیلی مطرح است در اخلاق هم مطرح است این فقه و اخلاق تداخل و اجتماع خیلی دارند، یکیش بحث امانت است.
البته یک جاهایی هست که قانون یک سری اموری که از نظر فقهی و اخلاقی جایز نیست را متأسفانه جایز میداند! و من همینجا عرض کنم اصحاب رسانه قبل از اینکه باید ملزم به قانون باشند باید ملزم به دین باشند و ملزم به اخلاق باشند، خودتان خبر دارید در قانون میگوید اگر یک دروغی را در یک رسانهای بگویند اما این دروغ ضربهای به جایی نرساند، اضرار و تضییع حقّی نکند، فقط دروغ بوده. میگویند این جرم نیست و اشکالی ندارد، این را جرم نمیدانند و با این دروغ برخورد نمیکنند.
میگوید در قانون آمده اگر دروغی به قصد اضرار به غیر یا تشویش اذهان عمومی منتشر نشود این جرم نیست، دروغی که به قصد اضرار به غیر و تشویش اذهان عمومی باشد جرم است، این با فقه ما سازگاری ندارد، با اخلاق ما سازگاری ندارد. فقه و اخلاق میگوید دروغ به هضل و جد، مضر و غیر مضر حرام است، لذا مخصوصاً برادران و خواهران بزرگوار که در قم حضور دارید و اصحاب رسانهی قم هستید که باید الگو باشید برای اصحاب رسانهی کشور.
داشتم مسئلهی امانتداری را عرض میکردم؛ امانت در نقل، آنچه که شخص گفته را انسان همان را بگوید، تعابیر را تغییر ندهد که یک آثار و تبعاتی داشته باشد.
یکی از اموری که واقعاً باید در رسانه خیلی به آن توجه شود، این هم جنبهی اخلاقی و هم جنبهی فقهی دارد این است که گاهی اوقات یک منکراتی در جامعه وجود دارد، اما اشاعهی فحشاء یکی از محرمات فقهی ماست. اشاعهی فحشاء این است که من خبر دارم فلانی یک گناهی را مرتکب شده، بنشینم برای یک نفر بگویم همین اندازه. میدانم این کار را کرده، مسلّم این کار را کرده، دزدی کرده، برای یک نفر بگویم که فلانی فلان شخص دزدی کرد، این میشود اشاعه.
اشاعهی فحشاء به این معنا نیست که صدها نفر خبردار شوند، نه! این حرام است. و این یکی از جاهایی است که خیلی باید با تأمل انسان در آن وارد شود، اصحاب رسانه در آن وارد شوند.
«من قال فی مؤمنٍ ما رأته عیناه» اگر کسی در مورد یک مؤمنی آنچه که دو چشمش دیده «و سمعته اُذناه» دو گوش او شنیده، یعنی یک مطلب مسلّم که مثلاً دیده دزدی میکند یا فلان عمل شنیع را انجام میدهد یا نعوذ بالله شراب میخورد، این بیاید برای یک نفر بگوید «فهو من الذین قال الله عز و جل "ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشة فی الذین آمنوا لهم عذاب الیم"» این میآید داخل آن گروهی که «یحبّون أن تشیع الفاحشة». شاید تا حالا خیال میشد که این «یحبّون أن تشیع الفاحشة» یعنی اینکه یک خبری را عمومی کنیم و در یک جمعی بگوئیم، نه! حتی برای یک نفر گفته شود، حالا اگر بیائیم در رسانه مکتوب بیاوریم که ماندگار هم هست و یا برای جمعی بگوئیم چه آثاری بر آن بار میشود.
روی این روایات که تأمل میکردم به این نکته توجه کردم که ائمهی ما در زمان خودشان و در زمان صدور روایات که رسانه نبوده این تعابیر را کردند، اگر آن زمان رسانه بود و این مسائل در آن واقع میشد چه تعابیری میکردند؟ قطعاً تعابیر شدیدتری میکردند، ما باید خیلی مراقبت کنیم.
یکی از روحانیون محترم چند روز پیش من آمده بود، گفت در یک شهری یک آقایی که خیلی سابقهی خوب جبهه دارد و از جانبازان است، آنجا یک سایتی هم دارد، گفت راجع به یک شخصی از مسئولین گفته فلان عمل را انجام داده، من او را خواستم و گفتم به چه دلیل این را در رسانهات مطرح کردی؟ گفت خودم پروندهاش را دیدم، جوابش همین بود. دیده باشی! حق نداری مطرح کنی، حرام است، این تصریح فقه ماست و تصریح آیات قرآن و روایات است.
«الْمُؤْمِنُ مُلْجَم»؛ یعنی انسان وقتی گناه شخصی را میداند جزئیاتش را هم میداند حق ندارد برای دیگران مطرح کند، حتی حق ندارد به روی او بیاورد. ببینید چقدر فقه و دین ما ظریف است. من میدانم یک شخصی گناهی کرده، به عنوان کلّی میتوانم امر به معروف و نهی از منکر کنم، اما به او بگویم فلان روز، فلان جا، این پول را دیدم از آن آدم رشوه گرفتی و عکسش را هم دارم، اینها تماماً حرام است.
امام صادق(ع) از رسول خدا(ص) نقل میکند، حضرت فرمود «مَنْ أَذَاعَ فَاحِشَةً كَانَ كَمُبْتَدِئِهَا»؛ واقعاً آدم میلرزد گاهی اوقات این تعابیر را در روایات میبیند، این تعابیر شوخی و مبالغه نیست. اگر کسی گناه شخصی را مطرح کند، برای یک نفر، اضاعه و اشاعه به این معناست که برای یک نفر بگوید، پیامبر فرمود این مثل همان کسی است که این کار را انجام داده! «وَ مَنْ عَيَّرَ مُؤْمِناً بِشَيْءٍ لَمْ يَمُتْ حَتَّى يَرْكَبَه»؛ کسی که یک تعییر، تنقیص و عیب مؤمنی را مطرح کند؛ از آثار وضعیاش این است که نمیمیرد مگر اینکه به همان عنوان خودش را متهم میکنند.
دیدید در همین گذشتهی نه چندان دور، کسانی به این کشور آمدند و دیگران را متهم به دزدی و مافیا کردند، حالا ولو یک اندازهای هم بوده، هر روز در رسانههای عمومی گفتند اسامی پیش ما هست، نرفتند از مجرای قانونی دنبال کنند، ولی دیدید که خودشان زمان کمی گذشت و به بدتر از آنها گرفتار شدند.
این اثر وضعی است و اینطور نیست که انسان قدرت دارد یک چیزی بنویسد و یا بگوید. من امروز این تریبون در اختیارم باشد و بیجهت شخصی را تحقیر کنم! نه، اگر این کار را کردم باز در یک تریبونی و در آیندهی نه چندان دوری بدتر از آن تحقیر مربوط به خود من واقع خواهد شد، این از سنّت خداست، این سنّت الهی است. نفرمود ممکن است مبتلا شود؛ بلکه سنّت قطعی خداست و ما باید از این جهت خیلی احتراز داشته باشیم.
مسائل زیاد دیگری هم وجود دارد؛ این بحث حقوق افراد واقعاً اگر در رسانه رعایت شود یک تحوّلی در رسانهها ایجاد خواهد شد، الآن شما ببینید با مردم وقتی صحبت میکنید تا اسم یک رسانهای را میآورند میگویند آن که دائماً دروغ میگوید و باندی عمل میکند، اگر حقوق افراد در رسانه کاملاً رعایت شود یک اعتماد عمومی به وجود میآید. افراد صالح به میدان میآیند، من خیلی روشن عرض کنم، گاهی اوقات بعضیها به عدهای میگویند چرا شما مصاحبه میکنید؟ میگوئیم مگر مصاحبه چه اشکالی دارد و مسئلهی دینی است و باید مطرح شود، میگویند شما این قصد را دارید ولی آنها هدف دیگری دارند! یعنی گاهی اوقات سبب میشود که افراد صالح از حضور در رسانه اجتناب کنند، اگر حقوق افراد رعایت شود آدمهای سنگین وزن به میدان رسانه میآیند و بعد بینید مطالبی که مطرح میکنند و افکاری که مطرح میکنند، همهی ابعادش که رعایت شود.
من امیدوارم إن شاء الله این سنگ بنای بسیار خوبی که حضرت آقای مولایي گذاشتند و باید به ایشان هم تبریک بگوئیم، این بحث باید در حوزهی ما و در جلسات فقهی ما مطرح شود.
ما در مرکز فقهی یک بخش فقه اجتماعی داریم که این فقه رسانه زیرمجموعهی آن فقه اجتماعی است، ولی باید در مراکز علمی حوزوی مطرح شود. من عقیده دارم سؤالات خود را مطرح کنید و به مراکز پژوهشی بفرستید، سؤال خیلی زیاد است و از افراد بخواهید. سؤالات فقهیتان را مطرح کنید و آن کسی که میخواهد صحبت کند آن سؤالات را از جهت علمی بررسی کند و با یک مطالعهی جامعه صحت کند.
امیدوارم که ان شاء الله یک تحول بسیار خوبی در رسانهها به وجود بیاید و ما آن ضوابط فقهی و اخلاقی که در اسلام مورد تأکید هست را إن شاء الله در رسانهها ملاحظه کنیم.