طلاب باید پاسخگوی شبهات جامعه باشند

۱۲ اسفند ۱۳۸۹

۱۱:۳۹

۴,۱۹۷

خلاصه خبر :
سخنراني حضرت آيت الله حاج شيخ محمد جواد فاضل لنكراني (دامت بركاته) در جمع طلاب فسا
آخرین رویداد ها

بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمين
 و الصلاة و السلام علي سيدنا و نبيّنا ابي القاسم محمد و علی آله الطاهرین

قال الله تعالي يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِىَ خَيْراً كَثِيراً وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُوْلُوا الْأَلْبَابِ (بقره / 269)

توفيقي حاصل شد كه در جمع شما فضلا و روحانيون محترم فسا حضور پيدا كنم و از نزديك چند كلمه‌اي را مصدع شوم. چند نكته را در مورد اين آيه‌ي شريفه كه تلاوت كردم و نيز بعضي از رواياتي كه در ذيل اين آيه‌ي شريفه رسيده است عرض مي‌كنم.

خداي تبارك و تعالي مي‌فرمايد يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ حكمت را بايد خدا عنايت كند، يعني هر كسي دنبال حكمت رفت اينطور نيست كه ظرف وجودي او قابليّت دريافت حكمت را داشته باشد، منبع و منشأ حكمت خداست و خدا هم به آن كسي كه بخواهد عنايت مي‌كند و بعد مي‌فرمايد وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِىَ خَيْراً كَثِيراً آقايان استحضار داريد خير كثير كنايه از این است كه اين خيري است كه حدّ و حساب ندارد و با خيرهاي ديگر قابل مقايسه نيست.

وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُوْلُوا الْأَلْبَابِ، نكته‌ي مهم این است كه حكمت در اين آيه‌ي شريفه در مقابل فقه و اصول و ادبيات و يا به معناي فلسفي آن نيست ولو اينكه در دوره‌اي از تاريخ بر فلسفه عنوان حكمت اطلاق مي‌شد و حكمت را بالمعني الأعم و حكمت بالمعني الأخص تقسيم كردند. چرا كه در اين صورت كسب و كاري كه انسان در امور روزمره‌ خود انجام مي‌دهد بايد عنوان حكمت را پيدا نمايد. اگر بگوئيم به مصداق اينكه كسب حلال هم يكي از امور مستحبّه و از عبادات خداست و طلب مال حلال از جهاد در راه خدا افضل است، لازمه‌اش این است كه اكثر مردم مسلمان و مؤمني كه دنبال كسب حلال هستند از مصاديق حكما باشند، آن وقت ديگر عنوان من يشاء، چه مزيّتي خواهد داشت؟

اينكه خداوند متعال فرموده يؤتي الحكمة من يشاء يعني حكمت يك امري است كه در اختيار نوع بشر نيست و نوع بشر از او محرومند، لذا بايد آن جمع، گروه و طايفه‌اي كه از مصاديق آن هستند را پيدا كنيم و پيداست آنهايي كه دنبال علم هستند، آن هم نه هر علمي، چون علومي كه در عالم وجود دارد بسيار زياد است، همه آن علوم در دايره‌ي حكمت داخل نمي‌شود.

حكمت آن علمي است كه انسان را به خدا نزديك كند و موجب معرفت خدا بشود و ثبات در عمل براي انسان ايجاد كند، حكمت يك معنايي است آميخته‌ي از علم و عمل، آن هم نه هر علمي؛ علم خاص، علمي كه در مسير دين و در مسير معرفت خدا باشد، لذا در بعضي از روايات وارد شده كه حكمت همان معرفت خدا، يا معرفت امام است، در بعضي از تعابير وارد شده، آن كسي كه موفق به اطاعت خدا مي‌شود حكيم است، البته اطاعتي كه از روي معرفت باشد، اطاعتي كه انسان بتواند تا حدّي فاصله‌ي بين عبد و مولا را درك كند و چنين اطاعتي از خدا با عمل همراه است، حكمت آميخته و مركّب است از يك علم خاص و عمل، به طوري كه منشأ عمل آن علم خاص باشد، علمي كه با اين عمل ثبات پيدا ‌كند آن وقت با معناي لغويِ حكمت كه به معناي اتقان و ثبات و استحكام تناسب پيدا مي‌كند و انسان حكيم، يعني كسي كه كارهاي او از روي درايت و فهم و تدبير است، عمل حكيمانه اين چنين است.

عرض كردم كه در روايات تعابير متعددي در مورد حكمت آمده، مرحوم مجلسي مي‌فرمايند: قيل الحكمة تحقيق العلم و اتقان العمل. دنبال علم رفتن و عمل متقن انجام دادن، خيلي از اعمال ما اتقان ندارد، اتقان يعني كاري كه بر يك اساس روشن انجام گيرد به طوري كه براي خود شخص كاملاً روشن و استوار باشد و بداند براي چه اقدام مي‌كند و چه نتيجه‌اي دارد؟ همينطور حرف متقن، حرفي است كه نتيجه‌ي بسيار محكم و روشني دارد، معني ديگري كه بيان شده آن است كه قيل ما يمنع من الجهل، بعضي‌ها گفتند كه حكمت آن است كه مانع از جهل شود و قيل هي طاعة الله و قيل هي تفقه في الدين، يكي از عناويني كه در بعضي از روايات حكمت بر او تطبيق شده، تفقه در دين است، دين شناسي، كار حكيمانه است و حقيقت خيلي روشني دارد، شما ببينيد بسياري از اين علوم مركّب از فرضيه‌هايي است كه بطلانش يا الآن روشن شده يا ممكن است صدها سال ديگر روشن شود، اما دين فرضيه‌اي باطل شدني ندارد، معارف ديني اين چنين نيست، و اين هم يكي از اسباب حكمت و اتقان در دين است.

آيا ما نمي‌توانيم نتيجه بگيريم كه بر حسب اين آيه شريفه، بگوئيم كسي كه در مسير تفقّه در دين قرار گرفت اين از مصاديق و من يوتي الحكمة است؟ اين يكي از بهترين مصاديق ومن يؤتي الحكمة‌ فقد أوتي خيراً كثيرا است، يعني ما بايد بدانيم كه خدا نسبت به ما طلبه‌ها واقعاً خير كثير قرار داده، و يك عنايت ويژه به ما مبذول فرموده، توجه نكنيد به حرف كساني كه مي‌گويند بين رشته‌هاي علمي ديگر با رشته‌ي طلبگي فرقي وجود ندارد، تفاوت بسيار است، اين سؤال را شايد خيلي از افراد از ما طلبه‌ها بپرسند شما كه مي‌گوئيد علم نور است، علم ارزش دارد و ارزش آن ذاتي است، علم جهالت و ظلمت را از بين مي‌برد، چه فرقي مي‌كند سراغ علم طب و علم صنايع برويم يا سراغ علم طلبگي؟

جواب اين است: ما وقتي مراجعه به متون ديني‌ خود كنيم آنچه از معناي حكمت استفاده مي‌شود مطلق علم نيست بلكه علمي است كه موجب معرفت خدا شود و با عمل همراه باشد تا آن علم را تحكيم و تثبيت كند و اين غير از علوم ديني چيز ديگري نيست.

انسان هر چه بيشتر با عمل خود در مسائل ديني انس پيدا كند، معرفت و يقينش به خدا بيشتر مي‌شود، در نتيجه قربش به خدا هم بيشتر مي‌شود، از همين جهت است كه در بعضي از روايات داريم حديثٌ في حلالٍ و حرام من صادقٍ، خير من الدنيا و ما فيها من ذهب و فضة اگر انسان يك حديثي را كه در مورد حلال و حرام است از يك انسان صادق اخذ نمايد براي او از دنيا و آنچه كه در دنيا هست بهتر است (صادق در اين روايت يعني كسي كه صدق عن علمٍ دارد كه منطبق بر ائمه‌ي معصومين عليهم السلام مي‌شود)، كدام علم مي‌تواند اين چنين باشد؟

علم‌هاي ديگر هم ارزش دارد و ثوابي بر آن مترتب مي‌شود، اما كدام علم را سراغ داريد كه فرا گرفتن يك حديث در مورد حلال و حرامش، خير من الدنيا و ما فيها باشد. من اين را عرض مي‌كنم كه واقعاً فضلايي كه در اوايل راه هستند و داراي نشاط جوانيِ بسيار قوي هستند خيلي توجّه كنند كه از وقت‌شان كاملاً استفاده كنند و عمده‌ي كار خود را روي مسائل علمي و تقوايي قرار دهند، حالا كه خدا عنايت كرده و اين خير كثير را شامل حال شما كرده. مخصوصاً با انتظاري كه امروز مردم و مسلمانان دارند، انتظاري كه خداوند، رسول خدا و ائمه طاهرين، از ما طلاب دارند، ما بايد ببينيم واقعاً امام زمان كه حجت حيّ خداست از ما چه انتظاري دارد؟ در همان مسير حركت كنيم، اگر به واقعيّات رسيديم بدون كم و زياد در اختيار مردم قرار بدهيم، از خودمان چيزي را اضافه نكنيم، اضافه كردن خيلي مشكلات دارد و عواقب بدي در پي خواهد داشت.

شما ببينيد اين همه در قرآن و روايات راجع به سبّ نهي شده، لا تسبوا الذين من دون الله فيسبوا الله عدواً بغير علم، اما يك جا استثناء شده كه حالا من جاي ديگر را نديدم! إذا رأيتم أهل الريب و البدع فأكثروا السبّ عليهم، اگر كسي بدعتي بخواهد بگذارد؛ او را سب كنيد. فرقي نمي‌كند بدعت يك ذكر جعلي باشد مثل آنكه كسي مراجعه مي‌كند مي‌گويد من فلان مشكل را دارم، اين هم همينطوري بدون استناد به هيچ روايتي بگويد كه اين ذكر را صد بار بخوان، خود همين بدعت است، دين خدا آنقدر مهم است كه خداوند راجع به شخص رسول خدا مي‌فرمايد اگر يك كلمه بي‌جهت نسبت به خدا دهد ما رگ گردن او را مي‌زنيم! حالا چرا در زمان ما كتاب‌هاي مملو از دروغ و بدون سند نوشته مي‌شود و ما طلبه‌ها هم بالاي منبر رفته و مطالب همين كتاب‌ها را نقل مي‌كنيم، در حالي كه در زمان قديم در همين قمِ ما اگر محدثي يك حديث ضعيفي را مي‌خواند او را از قم بيرون مي‌كردند.

حال چيزي كه نمي‌دانيم حلال است يا حرام است، پيش خودمان بگوئيم حلال يا حرام است، اينها عنوان بدعت را دارد.

ما بايد توجه به اين معنا داشته باشيم، در اين شرايط و در اين زمان كه اسلام به روحانيت بسيار نياز دارد، مردم به روحانيت و دين بسيار نيازمند هستند، اين شبهات فراواني كه هر روز با تورّم خارق العاده، به سمت جوان‌ها و به سمت جامعه‌هاي اسلامي و كشورهاي اسلامي مي‌آيد، اينها را چه كسي بايد جواب بدهد؟ ما طلبه‌ها هستيم، حوزه‌ي علميه قم، مشهد، اصفهان، شيراز، همين‌ها هستند.

خيلي وظيفه سنگين است، هم بايد اسلام را بشناسيم و هم درست بيان كنيم و هم بدانيم چطور القاء شبهه مي‌كنند، امروز نبايد طلبه‌اي فكر كند كه اين درسهايي كه ما مي‌خوانيم همان مطالبي است كه گذشتگان‌مان گفته‌اند، نه! ما بايد بتوانيم با آن مطالب گذشتگان كه به امانت در اختيار ما قرار گرفته هزاران شبهه را حل كنيم، حتي در خانواده‌ي خودمان.

ديگر زماني نيست كه ما بخواهيم بدون استدلال، شبهات را جواب بدهيم، فرزند انسان، برادر، همسر، فاميل، همه افراد شبهات و سؤال دارند، بايد به اينها ميدان داد، البته به آنها بايد گفت اينطور نيست كه هر سؤالي داشته باشيد ما بتوانيم جواب دهيم، نه آنچه كه مي‌دانيم جواب مي‌دهيم و آنچه نمي‌دانيم تحقيق مي‌كنيم و اين هم عيب نيست! بنابراين بايد تلاش علمي ‌ما مضاعف شود و هر چه بيشتر نسبت به اين مسيري كه در آن قرار داريم مطمئن‌تر و محكم‌تر باشيم، طلبه اگر با تزلزل بخواهد در محضر استاد بنشيند، بي‌خود وقتش را تلف مي‌كند، همينطور اگر در ذهنش اين باشد اين كتابي كه مي‌خوانيم چه فايده‌اي دارد؟ اين چنين نيست، بايد ديد بزرگان ما چگونه درس مي‌خواندند؟

در حالات امام خميني رضوان الله تعالي عليه دقت كنيد. والد ما رضوان الله عليه مي‌فرمودند جنبه‌هاي سياسي امام سبب شد كه حتي خود حوزه‌هاي علميه هم جنبه‌هاي علمي امام را درست توجه نكنند. در اين كتاب بيع كه امام به قلم مبارك خودش در معاملات نوشته و پنج جلد بسيار قطور است، ‌به قدري مطالب دقيق و عميق از خودش بروز داده است كه من يك وقت گفتم ساير تحقيقات امام يك طرف و تحقيقاتي كه امام در اين كتاب بيع انجام داده است يك طرف.

به اقرار مراجعي كه در زمان حيات ايشان بودند و بحث معاملات را كردند و شاگردانشان تقريراتشان را نوشتند اين كتاب به اعتراف همگان قابل مقايسه با آنها نيست، اين چه عظمتي بوده؟ آيا غير از اين است كه امام تزلزل در تحصيل و تحقيق نداشت و نگفت حالا كه من دارم بحث مي‌كنم حقيقت انشاء چيست؟ اين بحث چه فايده دارد و با آن كجاي عالم درست مي‌شود؟! كدام مشكل مردم حل مي‌شود؟

البته كساني كه خود اهل فن هستند مي‌دانند كه اين بحث در چه جايي اثر دارد، بنابراين طلبه از اول نبايد اجازه دهد تزلزل در او راه پيدا كند، ‌اگر طلبه‌اي در خود تزلزل مشاهده كرد بايد سريعاً با اساتيد خود موضوع را مطرح كند و هر چه زودتر آن را حل كند، چون اگر حل نشود، ممكن است بعد از 30 يا 40 سال خدايي ناكرده غير از فكر خود حوزه را هم خراب كند، يك طلبه در تحصيل علم نيز نبايد قانع باشد، بگويد حالا امروز چهار تا درس خوانديم، بس است، قناعت در علم مذموم است، تا مي‌تواند بايد از افكار و انظار و كتب بزرگان استفاده كند و دنبال افق‌هاي جديد باشد، جديد نه به اين معنا كه از خودش مطلبي را بيرون بياورد بلكه بايد از آن سرمايه‌هاي علمي كه در اختيار دارد استفاده كند، مانند تاجري كه دائماً دنبال این است كه ببينند كجا مشتري بيشتري دارد، سرمايه‌اش را صرف آنجا كند، طلبه نيز بايد ببيند كدام شبهه و مشكل را مي‌تواند حل كند، ‌دائماً در موردش فكر كند.

نقل مي‌كنند مرحوم شهيد صدر رضوان الله عليه حتي كنار سفره هم مشغول فكر در مباني علمي بود، ذهن طلبه دائماً بايد درگير مسائل علمي باشد و در كنارش هم مراقب باشد غرور او را نگيرد، توسل و تضرّع داشته باشد و به مسائل معنوي توجه كند يكي از بزرگان مي‌فرمود تعجب مي‌كنم از طلبه‌اي كه نماز شب نمي‌خواند، چطور احتمال مي‌دهد كه در كسب علم به جايي برسد! نمي‌شود. واقعاً نمي‌شود، اين را بزرگان ما، مكرر در مكرر فرمودند، بحمدالله انقلاب ما فضاي خيلي وسيعي را در ميدان علم و عمل براي ما طلاب باز كرده و ما بايد از اين شرايط موجود خوب استفاده كنيم.

اميدوارم كه همه‌ي ما طلبه‌ها كه افتخار سربازي امام زمان(عج) را داريم، هر چه بيشتر مورد عنايت خاصّه‌ي آن حضرت قرار بگيريم.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

برچسب ها :

امام صادق عواقب گناه ثمرات گناه گناه شناخت گناه سطوات الهی کوچک شمردن گناه فرصت توبه