خاطرهاي از عنايت حضرت معصومه(س) در تشرّف به اسلام يک فرد مسيحي از زبان حضرت آيت الله فاضل لنکراني(دامت برکاته)
۱۳ مرداد ۱۳۹۵
۲۰:۲۸
۱,۵۳۷
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
-
ولادت با سعادت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) تبریک و تهنیت باد
-
مقاومت؛ تنها راه عزت مسلمین و غلبه بر مستکبرین
-
گزارش دیدار آیت الله فاضل لنکرانی با حضرت آیت الله العظمی سبحانی(دامت برکاته)
-
برگزاری مراسم سالگرد شهادت حضرت فاطمه(س) / فاطمیه دوم
-
یادی از فقیه اهلبیت(ع) و مرجع بزرگ شیعه، در گفتوگوی خبرگزاری ابنا با آیتالله شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی
-
مسجد کانون تهذیب و رشد استعدادها
س: چنان چه خاطره اي از كرامات كريمه اهل بيت(عليهاالسلام) داريد بيان كنيد؟
ج: خاطرهاي كه براي من فراموش نشدني است اين است كه يك روزي در همين دفتر والد معظم، تقريباً ساعت 5/1 بعداز ظهر بود، من از منزل خارج شده بودم، توي كوچه يك آقايي خيلي با شتاب و هيجان مرا ديد و گفت: من با شما كار دارم. به او گفتم الان ديگر وقت تمام شده است اجازه بدهيد عصر در خدمت شما باشيم. اصرار كرد كه نه من الآن با شما كار دارم. گفتم بفرماييد.
داخل منزل آمديم و گفت آقا قضيه اي براي من واقع شده، من مسيحي و تكنسين هستم و كار من هم نصب پمپ و موتور در مكانهايي كه ميخواهند چاههاي عميق حفر كنند. در سفر اخير چند شب در اطراف كرج بودم. در يكي از شبها در عالم خواب ديدم يك خانم خيلي نوراني بر من ظاهر شد. پوششي داشت که چهره و صورت او را نمي ديدم، ولي نورانيت او کاملا مشخص بود. به من فرمود صلوات بفرست.
من به آن خانم عرض كردم، خانم من مسيحي هستم، مسلمان كه نيستم صلوات بفرستم. تا اين را گفتم آن خانم محو شد و رفت. همين قضيه تا سه شب تكرار شد. شب سوم فهميدم اين خانم همين خانمي است كه در قم مدفون است. باز همان جواب را به ايشان دادم.
شب چهارم امام خميني(قدس سره) را در خواب ديدم. امام(قدس سره) به من فرمودند حالا كه خانم ميخواهد تو را مسلمان و هدايت كند تو نميخواهي مسلمان شوي؟
گفت من در همان عالم خواب ديدم آمدهام قم و در همين کوچه كه شما را ديدم در خواب ديدم كه دارم شهادتين را ميگويم. الان اينجا خدمت شما آمدهام. از جهت امكانات مالي هم هيچ كمبودي ندارم، وضع ماليام بسيار خوب است. اما زنم، اولادم و برادرهايم همه مسيحي هستند و من ميدانم كه اگر مسلمان شوم مطرود خانوادهام ميشوم. شما به من بگوييد من چه كار كنم؟
گفتم: بايد شهادتين را جاري كنيد و از يكي از روحانيون دفتر(جناب آقاي موسياني) خواهش كردم نماز و وضو و يك مقدار از آداب اوليه اسلام را به او آموزش دهد. حتي دو سه روز در قم ماند. بعضي از واجبات شرعيه كه بايد انجام ميشد هم انجام گرفت و يک مقداري از دستورات شرعي را فرا گرفت و بعد از دو سه روز از قم رفت.
اين واقعاً افتخاري است كه وقتي حضرت معصومه(عليها السلام) نسبت به يك مسيحي اينچنين توجه ميكند، توقع ما بيشتر ميشود. ما كه افتخار داريم كه محب ايشان و از شيعيان هستيم، بايد از عنايات آن حضرت بيشتر استفاده كنيم.
خلاصه من به آن آقا گفتم كه الحمدلله به خوبي طريق هدايت براي شما درست شد، خدا به شما اين عنايت را كرد، ولي من يك سؤالي از شما دارم. شما در زندگي بايد يك كاري كرده باشي كه مورد عنايت حضرت قرار گرفته باشي.
فكر كرد و گفت از كارهايي كه من ميكنم اين است كه درآمد خيلي خوبي دارم و در روز تعطيل هفته به بخشهاي فقيرنشين تهران ميروم، مقداري كه از دستم برميآيد آذوقه تهيه کرده و به اينها كمك ميكنم.
گفتم همين سبب هدايت تو شده است. همين كه تو به احتياجات مردم توجه كردي و خداوند هم از طريق حضرت معصومه(عليها السلام) اين عنايت را به شما داشته است.
اميدواريم كه ما هم لايق باشيم و مورد عنايات خاصه آن حضرت قرار بگيريم.