۱۳ بهمن ۱۳۹۴ و ۱۰:۰۸

مقدمةً عرض کنم که ما نسبت به امام صادق(ع) -که این ایام مصادف با شهادت آن حضرت است- باید اهتمام بیشتری داشته باشیم.

باید در منزل، در خانواده و فامیل و در شهر خودمان نسبت به امام صادق(ع) احترام خاصی قائل باشیم. بنا بر قول مشهور مورخّین و اهل رجال، اصول اربعمائه در زمان امام صادق(ع) بوده و این مطلب زیاد گفته شده که کسی از علما نقل کرد که در همان زمان یا بعد آن زمان، نهصد نفر در مسجد کوفه دیدم که همه آنها می‌گفتند «قال جعفر بن محمد» .

بنابراین، این روایاتی که امروز از آن حضرت(ع) به ما رسیده، که فقه ما مبتنی بر همین روایات است و اینها به برکت وجود مبارک امام صادق(ع) بوده، و نیز حیات فقهی و علمی ما، حوزه ما، تمام اینها مربوط به آن حضرت است. پس اولاً باید به روز شهادت امام صادق(ع) توجه خاصی داشته باشیم، تا می‌توانیم مجلس بر قرار کنیم و ابعاد آن حضرت را به خوبی متوجه شویم.

من همیشه به دوستان گفته‌ام یکی از کارهایی که باید انجام شود این است که ببینیم برخورد امام صادق(ع) و امام باقر(ع) با علمای اهل سنت؛ ابوحنیفه، قتاده، ابن ابی لیلا، ابن مالک و سایرین چگونه بوده است؟

با این که مردم را به رعایت وحدت با آنها، شرکت در مجالس آنها، حضور در تشیع جنازه آنها، مدارات با اینها، حضور در نمازهای اینها تشویق می‌کردند، در عین حال کوچکترین ارزشی برای افراد درجه اول آنها از نظر علمی قائل نبودند و این را مطرح هم می‌کردند. گاهی اوقات در یک مجلس برخورد می‌کردند، امام صادق(ع) گاهی اوقات سوالی از اینها مطرح می‌فرمود.

دقت کنید؛ در روایات دارد که سؤال باید برای فهمیدن باشد نه برای غرض دیگر، اما چون اینها خودشان را در منصب إفتاء قرار داده بودند، حضرت می‌خواست به آنها بفهماند که شما صلاحیت برای افتا را ندارید و مواردی را مطرح می‌کردند که این در روایات ما فراوان هست. امام باقر(ع) به قتاده فرمود تو بر حسب چه اجتهاد می‌کنی و فتوا میدهی؟ گفت بر حسب قرآن. حضرت(ع) به او فرمود: «مَا وَرَّثَکَ اللَّهُ مِنْ کِتَابِهِ حَرْفا»؛ تو یک حرف از حقیقت قرآن خبر نداری.

قبلاً توضیح دادم که مراد حضرت(ع) این نیست که تو از ظاهر قرآن هیچی نمی‌فهمی، ظواهر قرآن برای همه مردم هم قابل فهم است، اما آنچه که انسان بخواهد از حقایق آیات استفاده کند و آن نکات بسیار عمیقیش را درک کند، تو یک حرفش را هم نفهمیدی. یا در موارد متعدد، حضرت(ع) از خود ابوحنیفه سؤال هایی را می‌پرسیدند. آن قضیه‌ای که در کتاب مکاسب در صحیحه ابی‌ولّاد ذکرکرده، که شخصی استری را کرایه کرد که تا فلان جا برود و برگردد، اما از آنجا هم رفت جای دیگر، و بجای اینکه نصف روز برود و بیاید، پانزده روز طول کشید.

صاحب استر سنّی بود، آن کسی که کرایه کرده بود شیعی بود. سراغ ابوحنیفه رفتند. ابوحنیفه گفت همان پولی را که برای اجاره معین کرده، باید همان را بدهد و چیز دیگر لازم نیست. خود این سنّی از این فتوای ظالمانه تعجب کرد. ولی دیگر ابوحنیفه گفته بود و قضیه را تمام کرد. اما آن شیعی در ایام حج خدمت امام صادق(ع) رسید و قضیه را عرض کرد. حضرت(ع) فرمود به سبب این فتاواست که آسمان نمی‌بارد و زمین نمی‌روید.

در این مرحله هیچ تقیه‌ای نبوده که به آنها بگویند شما اهلیّت برای فهم دین ندارید، اهلیّت برای افتا ندارید. اصلا اگر این فتاوای ابوحنیفه را با هم جمع کنند، یک چیزهای خیلی عجیب و غریبی در آن وجود دارد. این روایت ظاهرا از پیامبر(ص) است که فرمودند «الولد للفراش» ؛ بچه مال شوهر است. آن وقت یکی از فتاوای خیلی عجیبی که من خودم در کتب فقهی آنها دیدم، اگر میان مردی که در آن نقطه دنیاست با زنی که در این نقطه دنیاست، عقد ازدواج برقرار شود، و لو اینها هرگز همدیگر را ندیده‌اند، اگر بعد از ده سال این زن بچه‌ای به وجود آورد ابوحنیفه می‌گوید این بچه مال آن مرد است. این جزء فتاوای اوست.

واقعا اینها با اسلام چه کردند و چه بلایی سر اسلام آوردند. بالاخره ابوحنیفه خودش گفت ما از پیامبر(ص) پنج حدیث قطعی بیشتر نداریم، بقیه اش را باید خودمان حلّ کنیم و همینطور هم کرد، با تمسک به قیاس اکثر مسائل را حل کرد.

الان این نکته از والد راحل (اعلی الله مقامه الشریف) در ذهنم آمد، ایشان یک وقتی می‌فرمودند اگر از من بپرسند که مظلومیّت ائمه(ع) در چه بود؟ من نمی‌گویم مظلومیّت اینها فقط در غصب امامت یا بی احترامی به اینها بوده، بلکه مظلومیت اینها این است که اینها یک زمانی در همین مدینه و مکه هزاران نفر را تربیت کردند، در همه مسائل ده هزار روایت از اینها صادر شد، اما امروز که در مکه و مدینه می‌رویم از یکی از آن روایت‌ها اثری نیست.
می‌فرمودند بقیع را خراب کردند، این برای ما داغ بزرگی است، داغی است که هیچ وقت هم خاموش و سرد نمی‌شود، اما مظلومیت اینها به اینکه این گنبد و بارگاه را خراب کردند نیست، به این است که یک افرادی که صاحب مکه و مدینه بودند، آنجا این همه روات در محضرشان بودند، حتی خود ابوحنیفه جزو شاگردهای امام صادق(ع) است و مالک که گفته بود هیچ چشمی فقیه‌تر از جعفر بن محمد ندیده است و هیچ گوشی نشنیده است و به قلب هیچ کسی قوی تر از او در علم خطور نمی‌کند. اما حالا انسان می‌بیند اثری از اینها نیست.


کلمات کلیدی :

امام صادق فاضل لنکرانی فضیلت امام صادق قتاده برخورد امام صادق با علمای اهل سنت اهلیت أفتا مظلومیت اهل بیت فتاوای ابو حنیفه

۱,۵۶۹ بازدید