۲۰ بهمن ۱۳۹۴ و ۱۱:۱۸

 هر یک ائمه(علیهم السلام) مظهر يكي از اركان اساسي دين بودند؛ برخي‌شان مظهر جهاد و مبارزه بودند، در عين اينكه ابعاد ديگر را هم دارا بودند، ابعاد ديگر در اوج آنها بودند، نه اينكه خدايي نكرده در ابعاد ديگر ضعيف باشند.

امام باقر(ع) و امام صادق(ع) مظهر ركن تعليمي و ارشادي و مبيّن براي قرآن و احكام بودند، كه اساس مذهب در احكام بر فرمايشات امام باقر و امام صادق مبتني است. امام سجاد(ع) مظهر براي عبوديّت بوده اند. اگر انسان شرايطي كه امام سجاد(ع) در آن زندگي مي‌كرده وحوادث فراواني كه حضرت با آن مواجه شده که مهم‌ترين آن ها حادثه‌ي كربلا بوده ملاحضه کند، اين حادثه كربلا حادثه‌ي دلخراش، حادثه‌ي سنگين كه اصلاً فوق آن از نظر مصائب تصور نمي‌شود و باز حوادثي كه بعد از آن اتفاق افتاده و حضرت با آن مواجه بوده، اين گونه حوادث انسان را به حسب ظاهر يك مقداري از پرداختن به عبادت و بندگي بايد بازدارد، يعني انسان هم برود دنبال مقابله، مبارزه، قيام و مجاهدت و اين مسير را اختيار كند.

اما آنچه كه در زندگي امام سجاد(ع) بروز دارد عبادت آن حضرت است. ولو وقتي انسان زندگي امام سجاد(ع) را مي‌بيند هم در مسئله‌ي علم و هم در مسائل تربيتي و اخلاقي در علم هم علوم مختلف، در تفسير، در فقه و ساير علوم ما ميراث بسيار گرانبهايي از امام سجاد(ع) داريم، اما واقعش در مسئله‌ي عبادت حضرت كاري كرد كه موافق و مخالف، همه اعتراف كردند بر اينكه مثل او در زمان او يا قبل از او الا جدّ بزرگوارش اميرالمؤمنين(ع) در عبادت نبوده و بايد ما يك مقداري در آن درنگ كنيم.

در بسياري از كتب اين مسئله نقل شده كه هزار ركعت نماز را در هر شبانه‌روز حضرت داشته، اين خيلي كار سنگيني است، پانصد درخت خرما بوده كه حضرت در كنار هر كدام دو ركعت نماز مي‌خوانده، دائماً در حال عبادت بوده، به طوري كه آنهايي كه در خانه حضرت خدمتكار بودند نقل كردند و گفتند و ذكر شده و ثبت شده كه بعضي‌هايشان گفتند ما نه در روز براي حضرت توانستيم غذايي بگذاريم كه ميل كند و نه شب فراشي را براي حضرت پهن كرديم براي استراحت.

گفتن اين مطلب آسان است ولي عمل به آن خيلي مشكل است كه يك انسان بعد از اين همه حوادث سنگيني كه بر او واقع شده، چطور مي‌شود كه در عبادت و بندگي خدا اين چنين مقاومت دارد؟ اين حاكي از آن ريشه‌دار بودن حبّ خدا، حاكي از ريشه‌دار بودن ايماني بوده كه حضرت به خداي تبارك و تعالي داشته. حالا تعابيري وجود دارد كه به بعضي از اين تعابير اشاره مي‌كنم؛

1) وقتي كه حضرت براي نماز وضو مي‌گرفته «إذا حضر الوضوء اصفر لونه» رنگ حضرت تغيير مي‌كرده «فيقول له أهله ما هذا الذي یعتادک عند الوضوء» چرا وقتي شما مي‌خواهيد وضو بگيريد رنگ‌تان تغيير مي‌كند؟ «فیقول ما تدرون بين يدي من أقوم» حضرت در جواب مي‌فرموده كه شما مي‌دانيد در پيشگاه چه كسي مي‌خواهيم بايستيم؟ ما حالا وضو مي‌گيريم، نماز هم مي‌خوانيم، نمازمان تمام مي‌شود، شايد بعد از نماز هم توجه نمي‌كنيم كه در مقابل چه كسي ايستاديم! ولي حضرت از وقتي وضو مي‌گرفته اين چنين بوده. يا امام باقر(ع) مي‌فرمايد «كان علي بن الحسين: إذا قام في الصلاة كأنّه ساق شجرةٍ» مثل ساقه‌ي يك درخت بود «لا يتحرك منه شيءٌ» خودش را محو خدا مي‌كرد و كاملاً در محضر خدا مي‌ديد.

2)  در بعضي از روايات ديگر دارد كه يك وقتي حضرت در نماز يك طرف عباییشان افتاده بود، بعد از نماز به ايشان عرض كردند كه عباي شما در نماز افتاده، حضرت متوجه نشده بود، يعني اين مقدار كه بخواهد از خدا غافل شود و اين عبا را در نماز درست كند!! حالا ما وقتي ركوع مي‌رويم و بلند مي‌شويم اول عبا را مرتب مي‌كنيم، حالا طبق عادتي است كه براي ما شده، در نماز اين مقدار توجه به خداي تبارك و تعالي داشت.

3)  اين قضیه را همه شنيديم و شما هم شنيديد كه « سَقَطَ لَهُ ابْنٌ فِي بِئْرٍ فَتَفَزَّعَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ لِذَلِكَ حَتَّى أَخْرَجُوهُ» يكي از اولاد امام سجاد به چاه افتاد فرياد زد اهل مدينه را كمك خواست،«وَ كَانَ قَائِماً يُصَلِّي فَمَا زَالَ عَنْ مِحْرَابِهِ فَقِيلَ لَهُ فِي ذَلِكَ فَقَالَ مَا شَعَرْتُ إِنِّي كُنْتُ أُنَاجِي رَبّاً عَظِيم » نماز حضرت كه تمام شد به حضرت عرض كردند كه بچه شما به چاه افتاد، فرياد زد، كمك خواست مردم آمدند او را نجات دادند، حضرت فرمود من متوجه نشدم! اينها قصه نيست، اينها يك واقعيت است و فهمش هم براي ما خيلي مشكل است، ما بايد بيائيم واقعاً امام سجاد(ع) الگوي خودمان قرار بدهيم خصوصاً در باب عبادت، واقعاً در يك نماز از اول تا آخر نماز ببينيم چه مقدار توجه به خداي تبارك و تعالي داريم؟

حضرت فرمود «ما شعرت إنّي كنت اناجي رباً عظيم» من با رب عظيم مناجات مي‌كردم، يعني وقتي انسان با يك موجود عظيم ـ خداي تبارك و تعالي ـ صحبت مي‌كند اين ديگر نمي‌تواند متوجه صداي ديگري باشد! ما كجا نمازهايمان مثل امام سجاد(ع) است؟

4) قضيه‌ي جابر انصاري كه باز اين هم در كتب نقل شده؛ جابر بن عبدالله انصاري از صحابي جليل القدر پيامبر اكرم(ص) بود كه تا زمان امام باقر(ع) هم زنده بود، اينها اينقدر مي‌ديدند كه حضرت عبادت مي‌كند گاهي اوقات مي‌آمدند به ايشان اعتراض مي‌كردند، اين را در تاريخ زندگي امام سجاد(ع) دارد كه جابر و اولاد حضرت گاهي اوقات اعتراض مي‌كردند كه آقا شما يك مقداري مراقبت از خودتان كنيد و اين خيلي قضيه‌ي جالبي است كه امام باقر(ع) فرموده «لما رأت فاطمة بنت الإمام أميرالمؤمنين ما يفعل إبن أخيها علي بن الحسين بنفسه من الدعو و العبادة» فاطمه دختر اميرالمؤمنين(ع)وقتي ديد برادر زاده‌شان امام سجاد اينطور عبادت مي‌كند «أقبلت إلي جابر بن عبدالله» به جابر عرض كرد «يا صاحب رسول الله إنّ لنا عليكم حقوق» ما بر شما حق داريم، از حقوق ما هم اينست كه اگر شما ديديد يكي از ما خودش را هلاك مي‌كند تذكر بدهيد و او را دعوت كنيد به اينكه خودت را نگهدار و بعد گفت امام سجاد علي بن الحسين «بقية أبيه الحسين» نگاه كن به پيشاني‌اش، سفنات در پيشاني‌اش است، أنفش هم در اثر كثرت سجده چه شده، زندگي راحت را به خاطر عبادات از خودش دور كرده.

جابر آمد خدمت امام سجاد ديد حضرت در محراب عبادت است و بعد به امام كه نمازش را تمام كرد عرض كرد يابن رسول الله «أما علمت أن الله تعالي إنما خلق الجنة لكم» بهشت را خدا براي شما آفريده، و آنهايي هم كه دوستدار شما هستند هم داخل بهشت مي‌شوند «خلق النار لمن أبغضكم» بعد اعتراض كرد چقدر تكلّف و زحمت به خودت در عبادت مي‌دهي، حدّي دارد! شما كه خيالتان از بهشت راحت است. حضرت فرمود يا صاحب رسول الله «أما علمت أن جدّي رسول الله قد غفر الله له ما تقدّم من ذنبه و ما تأخر» خدا به پيامبر نفرمود كه ما گناهان گذشته و آينده تو را بخشيديم، «فلم يدع الإجتهاد و التعبّد» باز اجتهاد در عبادت را پيامبر رها نكرد، عبادت كرد كه در اين روايت دارد اينجا كه رسيد امام سجاد رسيد «بأبي و أمي» پدر و مادرم فداي پيامبر شود، تا اينقدر عبادت كرد كه پاهاي مبارك پيامبر ورم كرد و به پيامبر هم همين اشكال را كردند گفتند «أتسأل هذا و قد غفر الله لك ما تقدّم من ذنبك و ما تأخر» اين همه عبادت مي‌كني، خدا گناهان آينده و گذشته تو را بخشيده، فرمود «أفلا أكون عبداً شكور» پس نمي‌خواهيد عبد شكور باشم.

بالأخره جواب جابر را داد و جابر ديگر نتوانست حرفي بزند، دنباله‌ي روايت را ببينيد. مرحوم مجلسي در جلد 46 بحار آورده. من مي‌خواهم اين نكته را عرض كنم، يكي از مسائلي كه امروز در حوزه ما بسيار كمرنگ مي‌شود مسئله‌ي عبادت ما طلبه‌هاست، قديم طلاب و بزرگان وجه‌شان و چهره‌شان حاكي از اين بود كه شب‌زنده‌داري دارند، حاكي از اين بود كه واقعاً اهل قيام به سحر هستند، اهل مناجات و نوافل هستند، اما الآن متأسفانه خيلي كمرنگ شده، بايد به خودمان بيائيم.

واقعاً اين جنبه‌ي اصلي حوزه ما جنبه‌ي عبادي و تهذيبي است كه ما در مسائل عبادي بتوانيم به يك جاهايي برسيم و الا ديگران هم دارند زحمات علمي مي‌كشند در يك ابعاد ديگر، اما آنچه كه ما را مي‌تواند جدا كند، اين جنبه‌هاي تهذيبي است كه اميدوارم به دعاي امام سجاد(ع) همه‌ي ما از عبادت كنندگان واقعي انشاء الله قرار بگيريم.


کلمات کلیدی :

عبادت امام سجاد عبادات حضرت سجاد

۱,۴۷۴ بازدید