۲۹ بهمن ۱۳۹۴ و ۱۷:۲۰


کسی که چارچوب مسائل فقهی و ادله‌ی اولی دست اوست، می‌داند که ادله‌ی اولی این است که قرآن، به عنوان معجزه‌ی ختمیه‌ی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) است،‌ این دین و این رسول، به عنوان خاتم الادیان و خاتم الرسل است و این دین، به عنوان کامل‌ترین ادیان است.

اگر ما سراغ فقه هم نرویم و تنها همین مقدار که در اعتقاداتمان است را بررسی کنیم، باید ببینیم که آیا معتقدیم به اینکه دین، دین خاتم است یا اینکه معتقد نیستیم! (از این دو حال خارج نیست)؛ اگر معتقدیم و یقین داریم به اینکه این دین خاتم است، آیا باز احتمال می‌دهیم در عرض این دین، دین دیگری باشد و آن هم حق باشد؟! اگر چنین چیزی باشد پس معلوم می‌شود این دین را، خاتم نمی‌دانیم، بلکه دو سه تا دین می‌شود خاتم!

 اگر می‌گوئیم این دین اکمل الادیان است، جامع‌ترین ادیان است، آیا می‌توانیم بگوئیم اگر شخصی سراغ یک دین دیگری رفت و یقین پیدا کرد که او درست است اشکالی ندارد! این‌گونه حرف زدن‌ها به این معناست که نه دین را درست شناختیم، نه اجتهاد را درست شناختیم، نه فقاهت را چشیدیم، فقط روی هوای نفس این سخن را می‌گوییم. من واقعاً می‌گویم این فتاوای بدون علم، جز هوای نفس چیز دیگری نیست. بگوئیم «شریح قاضی» هم فتوا داد قتل امام حسین علیه السلام واجب است! آیا می‌توانیم بگوئیم این قاضی است و باید به رأی او عمل شود؟!

یک چیزهایی که خیلی از واضحات است، در اینکه دین ما کامل‌ترین ادیان و خاتم الادیان است، جامع‌ترین ادیان است و کتابش معجزه‌ی ختمیه و دائمیه است چه کسی در این تردید دارد؟ هر کس در اینها تردید دارد، اصلاً مسلمان نیست چه برسد به اینکه از اسلام خارج شود. الآن اگر کسی معتقد به معجزه بودن قرآن نباشد آیا مسلمان است یا نیست؟ اگر (نعوذ بالله) دین دیگری انتخاب کرد، به این معناست که این دین را خاتم نمی‌داند.

مثل این است که شما بگوئی من معتقدم که راه درمان این مرض فقط این آمپول است، بعد بگوید در عین حال، یقین پیدا کردم که آن آمپول دیگر نیز خوب است. این خلف فرض است. بنابراین شما از اول اشتباه کردی.

ببینید چه زمانه‌ای شده! البته در زمان ائمه‌ی معصومین علیهم السلام نیز، متأسفانه باب افتاء به غیر علم بوده و افرادی هم دنبال این مسئله بودند و لذا روایات آمده که «من أفتی الناس بغیر علمٍ، لعنته ملائکة الارض و ملائکه السماء». گاهی اوقات می‌گویند چرا باران نمی‌بارد؟‌ (البته نمی‌خواهم بگویم همه‌اش این است) یک جهتش همین فتوای بغیر علم است.

 من یک وقتی با یکی از آقایانی که در یکی از هفته‌های وحدت در همایشی داشت صحبت می‌کرد بحث کردم، ایشان در آن جلسه گفت ابوحنیفه اینطور نبوده که در عرض امام صادق علیه السلام و در مقابل ایشان دکان باز کرده باشد، او هم یک مجتهدی مثل سایر مجتهدین بود!! این حرف را آنجا زد و بعد من در مدینه ایشان را دیدم. جمعی از علما هم بودند (منتهی این قضیه که می‌گویم مربوط به سال 1373 یعنی 20 سال پیش است). ایشان آنجا من را نمی‌شناخت و اول هم معرفی نشده بودیم.

به ایشان گفتم شما مکاسب خواندید؟ این سؤال برایش خیلی عجیب بود، او خودش مدعی اجتهاد و درس خارج است، گفت چطور مگر؟ گفتم سؤال می‌کنم «مکاسب» خواندید یا خیر؟ خیلی با تندی گفت بله، گفتم شما صحیحه‌ی «ابی ولاد» را در مکاسب خواندید یا خیر؟ گفت بله، گفتم دیدید در صحیحه‌ی «ابی ولّاد» امام صادق علیه السلام در مقابل آن فتوای باطل ابوحنیفه در مورد کرایه دادن یک بغل چه فرمود؟ فرمود به مثل این فتواست که آسمان نمی‌بارد. روایت صحیحه است. گفت بله.

 گفتم «رسائل» خواندی؟ شیخ انصاری در رسائل این روایت امام باقر علیه السلام به «قتاده» را که حضرت صادق علیه السلام یا امام باقر علیه السلام به «قتاده» فرمود: «والله ما ورثک من کتاب الله من حرف»، این را خواندید؟ گفت بله، گفتم پس این حرفها چه بود که شما در آن جلسه گفتید؟ گفتم اگر واقعاً ابوحنیفه هم یک مجتهد بوده چرا، امام صادق این حرف را نفهمید و نسبت به او فرمود «إنا لله و إنا إلیه راجعون». ایشان از بحث آنجا خیلی خوشش آمد و سؤال کرد که شما کی هستید؟ بعد شناخت، خیلی هم عذرخواهی کرد و گفت من آن روز از یک سفری آمده بودم و خیلی خسته بودم و بنا نبود صحبت کنم، گفتم این بدتر؛ معلوم می‌شود که ارتکازاتت را آن روز گفتی.

عرض می‌کنم فتوا خیلی مشکل است، در زمان ما متأسفانه یک چنین چیزی شده، فتاوایی این چنینی آوردند که رقص مرد برای زن نامحرم، زن نامحرم برای مرد را چه می‌فرمائید؟ گفته است حلال است البته اگر مفسده‌ای نداشته باشد!! این چطور فتوا دادنی است؟! غنا و موسیقی حکمش چیست؟! ‌حلال است. یعنی درست قلم را برداشته آنچه مطابق با هوا و هوسش است اینجا نوشته. من گاهی می‌گویم که اینها چطور می‌خواهند قیامت را برای خودشان حل کنند.

البته ممکن است کسی مرجع هم نباشد، اما صلاحیت رساله داده داشته باشد، ممکن است کسی کرسی تدریس هم نداشته باشد، اما مبانی در دستش هست و روی مبنا فتوا می‌دهد. این اشکالی ندارد، اما شخصی که می‌آید این‌گونه فتوا می‌دهد و اینها را در سایت می‌گذارد و برای خودش سایت درست می‌کند، معلوم نیست کجا و پیش چه کسی درس خوانده است. به اینها بگوئیم یک بحث اصولی‌ات را بده ببینیم، اینها چنین چیزی ندارند، فقط اهل شعار دادن هستند؛ محقق درجه یک! مجتهد برجسته! یک عناوین اعتباری که فریبنده است به خودشان می‌بندند، اینها مسئله‌ی مهمی است.

این فتوای به غیر علم مع الأسف شایع شده، وقتی امام صادق علیه السلام نسبت به ابوحنیفه می‌فرماید «بمثل هذا تمنع الأرض برکاتها و تمنع السماء ماءها»، یک فتوا این اثر را دارد، دائماً از این فتاوا می‌آید.

این نکته را نیز باید در نظر داشت که این‌گونه چیزها در روایات، به عنوان اقتضاست، گاهی اوقات خلافش هم در می‌آید، اما اینکه امام صادق علیه السلام می‌فرماید «تمنع الأرض برکاتها» یعنی اقتضای این را دارد، حالا خدا روی آن رحمانیت و رحیمیتش باز به همان کفار نظر می‌کند، به همان فساق هم نظر می‌کند، آن حرف دیگری است، اما این فتوای باطل چنین اقتضایی دارد.

گاهی اوقات می‌گویند شما می‌گوئید اگر این ذکر را خواندید این می‌شود، جواب این است که این علت تامه نیست، بلکه عنوان اقتضا را دارد، در این اقتضاءش که ما دیگر بحثی نداریم، اصلاً من می‌گویم بحث آثار دنیویه‌اش هم نباشد، «من افتی الناس بغیر علمٍ لعنته ملائکة السماء و الأرض»، این یک روایت مسلم عند الخاصة و العامه است، ما باید این را بدانیم، یک فتوا من غیر علمٍ این اثر را دارد چه رسد به اینکه آدم یک رساله بدون علم بنویسد!

یک وقتی یک آقایی را گرفته بودند رساله هم داده بود؛ گفته بودند رساله از کجا آوردی؟ گفته بود رساله مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی صفحه‌ی اولش را درآوردم و اسم خودم را گذاشتم و چاپ کردم. این هم از مصادیق من «افتی الناس بغیر علمٍ» است. معلوم می‌شود که ما هنوز قیامت را باور نداریم.

به مرحوم والد (رضوان الله تعالی علیه) عرض کردیم که شما نسبت به آقای بروجردی (قدس سره) خیلی توجه دارید (کما اینکه نسبت به مرحوم امام نیز بی‌اختیار بودند، فانیِ در این دو استاد بزرگوارش بود)، یک نوشته‌ای از ایشان در چهلم مرحوم آقای بروجردی پشت یکی از عکس‌ها نوشته، که خیلی خواندنی است. چه ویژگی در آقای بروجردی دیدید، غیر از مسائل علمی و ...؟ فرمودند جدای از این عقل، درایت و مسائل علمی و ... ایشان از آنهایی بود که قیامت باورش بود یعنی هر کاری می‌کرد اول حساب قیامتش را می‌کرد، حساب جواب دادن به خدایش را می‌کرد که آیا من جواب خدا را دارم یا خیر؟

این مهم است برای ما طلبه‌ها، نه فقط در فتوا، بلکه در همه‌ی امورمان باید این قضیه باشد.




منبع : وسائل الشیعه،‌ ج 27، ص 19



کلمات کلیدی :

ابوحنیفه دین اسلام کامل ترین دین فتوای به غیر علم اسباب عدم نزول باران صلاحیت افتاء آیه الله بروجردی

۱,۸۷۸ بازدید