۱۹ دی ۱۳۹۴ و ۰۹:۵۱

 از مطالبي كه در آيات شريفه قرآن و در روايات نسبت به آن خيلي اهميت داده شده، مسئله حصول يقين براي انسان و رسيدن به مقام يقين است، كه در بعضي از تعابير و از روايات استفاده مي‌شود كه همانطوري كه ايمان فوق اسلام و تقوي فوق ايمان است،‌ يقين فوق تقوي است. تا كسي مؤمن نباشد، نمي‌تواند متقي باشد و تا كسي هم متقي نباشد، نمي‌تواند موقن باشد و به مرحله يقين برسد. يقين يك مسئله‌ي بسيار مهم است، که در بعضي از روايات وارد شده كه، چيزي كه در ميان نعمتهاي خدا، بسيار كم در ميان مردم تقسيم شده، يقين است، «لم يقسم بين الناس شيءٌ اقل من اليقين»، يعني افراد كم و نادري به اين مرحله مي‌رسند.

ما در اين شرائطي كه قرار گرفتيم از جهت  علمي و از نظر بحثي بايد سعي كنيم تمام كارهايمان در مسير حصول يقين باشد. نسبت به خداوند تبارك و تعالي آن يقيني كه انسان بايد داشته باشد، كه در بعضي از روايات از آثار يقين توكل را مي‌شمارد، يعني كسي كه يقين دارد، واقعاً بر خدا توكل مي‌كند و تسليم خدا و راضي به قدر و قضاء الهي است و همچنين تفويض الامور الي الله دارد. اين چهار خصوصيت از خصوصياتي است كه، اگر كسي يقيني كه مقصود خداوند تبارك و تعالي هست، داشته باشد اين آثار در او هست.

روايات در باب يقين خيلي زياد است، فقط از باب تذكر مي‌خواستم اين را عرض كنم که بايد طوري باشيم كه واقعاً هر روز يقينمان نسبت به روز قبل بيشتر باشد. اينطور نيست كه بگوييم يقين يك حدي دارد، به آن حد كه انسان رسيد ديگر تمام شد. بلکه يقين مراتب مختلف دارد.

اين تعبير در كتاب بحار آمده كه به پيامبر (صلوات الله عليه) عرض كردند كه براي ما نقل شده كه حضرت عيسي يا حضرت موسي(عليهما السلام) «يمشي علي الماء»، روي آب راه مي رفتند، پيامبر (صلوات الله عليه) فرمودند: كه اينها به خاطر آن يقيني كه داشته‌اند، خداوند چنين قدرتي به آنها داده بود و اگر يقينشان اضافه مي‌شد قدرت بر «مشي علي الهواء» هم داشتند و بعد فرمودند كه: فرق بين انبياء و اختلاف فضيلت بين انبياء به همين يقينشان است. يعني پيامبر ما بالاترين حد يقين را در بين همه انسانها و اولياء و ائمه معصومين و انبياء‌ داشتند. انبياء هم درجات مختلفي از اين يقين را دارا بودند.

يقين چيزي نيست كه بگوييم: خوب الان من احساس مي‌كنم به مرحله يقين رسيدم و ديگر «ليس فوقه شيء»، واقعاً من گاهي اوقات به خودم موعظه مي‌كنم يا به بعضي از رفقا تذكر مي‌دهم که، ما بايد نسبت به اين مسائل واقعاً دغدغه داشته باشيم، يعني نگران باشيم، اگر يك روزي بر ما گذشت و نتوانستيم خودمان را از اين جهت يك قدم جلو ببريم، اگر بگوييم -كه بايد بگوييم- استحقاق اين را داريم كه عالم روي سرمان خراب شود،  كم نيست.

انسان در تمام شغل‌ها و شئون دنيوي، هيچ چيزي را بهتر از علم پيدا نمي‌كند، علم به معناي مطلق، در ميان تمام علوم هم از علمي كه مرتبط با وحي و مبداء و معاد باشد بهتر پيدا نمي‌شود. خدا هم به ما توفيق داده و در اين مسير قرار داده كه علوممان مرتبط با مبداء و معاد است. خوب مي‌خواهيم بگوييم كه يك «لا تفعل» در قرآن معنايش چيست؟ اينطور نيست كه بگوييم ديگران بيكار بودند، وقت داشتند، اين حرفها را نشستند مطرح كردند، هر مبنايي يك نتيجه‌اي دارد، شما وقتي مي خواهيد «لا تشرب» را معنا كنيد، چه بايد معنا كنيد، مي خواهيم اين معنا را به خدا اسناد دهيم، بگوييم اين معنا را خدا فرموده است. خوب اين كم چيزي نيست بسيار مسئله‌ مهمي است.

ما در اين مسير قرار گرفتيم و واقعاً بايد اين كمالات را در خودمان با قطع نظر از همه چيز دنبال کنيم. گاهي مي‌گوييم درس مي‌خوانيم تا مجتهد شويم، مجتهد مي‌شويم تا فتوي دهيم، سلمنا حالا فتوي هم داد، يك ميلياردي هم مقلد او شد، بعد چه مي‌شود؟ اين واقعاً براي انسان كمال نيست، كه بگوييم: انسان به حدي رسيده كه داراي مقلد است.

زماني نزد والد بزرگورام قضيه‌اي مطرح شده‌بود، يعني قضيه‌اي بود كه من با ايشان مطرح كردم، ايشان در ضمن صحبت هايشان به من فرمودند كه: تو فكر نكن كه اگر جايي مقلد من شوند، من خوشحال مي‌شوم، قطعاً من از اينكه بار آنها روي دوشم مي‌آيد، ناراحتم. تمام اعمالي كه آنها انجام مي‌دهند، روز قيامت از انسان مي‌خواهند و بالاخره انسان بايد پاسخگو باشد، واقعاً هم همينطور است. اينها  چيزهايي نيست كه انسان دلبستگي به آن داشته باشد.

بله اگر آدم واقعاً اين يقين و نورانيت را در خودش احساس كرد، آثارش هم همين است، يكي از آثار يقين توكل و تسليم الهي بودن است.‌ هر چه مي‌خواهد پيش آيد. كه ما اين تسليم را در حوادث خيلي مهم در بزرگان خودمان ديديم.

علم انسان در يك زماني اوج مي‌گيرد، دوباره «و من نعمره ننكسه»، همه چيز را از او مي‌گيرند، آخرهاي  عمر كه مي رسد، شايد حروف  الفبا را هم يادش برود، اينها تمام زائل شدني است. اما آن ملكات نفساني كه از جمله آنها و بهترين آنها مسئله يقين هست، اين را سعي كنيم كه در خودمان ايجاد كنيم. امير المومنين (عليه السلام) فرموده‌اند: «سل الله اليقين». فرموده‌اند:يقين را از خدا بخواهيد، «سل الله اليقين و خير ما دام في القلب اليقين»، بهترين چيزي كه دوام دارد در قلب انسان، يقين است و خدا ان شاء‌الله قسمت همه كند.

کلمات کلیدی :

یقین مراتب ایمان حصول یقین خاطره قلب مؤمن شریفترین علم ارزش علم

۱,۹۳۴ بازدید