۰۹ خرداد ۱۳۹۷ و ۱۸:۲۱


یکی از امور مهم و عمده اين است که انسان بايد خودش واعظ خودش باشد. يعني اگر سؤال شود که چه چيزي براي موعظه بيشتر از همه چيز در انسان اثر دارد، خود انسان است. روايات هم داريم که «إِذَا أَرَادَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِعَبْدٍ خَيْراً جَعَلَ لَهُ وَاعِظاً مِنْ نَفْسِهِ يَأْمُرُهُ وَ يَنْهَاه»، انسان واعظ خودش باشد، واعظ خود بودن خيلي مهم است. يعني واقعاً انسان هميشه به آن معايب و نواقص خودش، به آلودگي‌هاي روحي و فکري خودش توجه کند و براي خودش هر چه بيشتر اينها را بزرگ کند.

هنر يک انسان با تقوا اين است که هر چه مي‌تواند اعمال خوب و قوي و پسنديده را در نزد خودش ناچيز بداند و قابل عرضه در پيشگاه خدا نداند (إن شاء الله در نزد خدا بزرگ است)، يعني نه اينکه به صورت لفظي و به صورت لساني، بلکه واقعاً به آن معتقد باشد. يعني نمازي که انسان مي‌خواند حالا با مقدمه و مؤخره، آخر نماز واقعاً شرمنده باشيم از اينکه نتوانستيم دو رکعت نماز قابل عرضه‌ به خدا تحويل خدا دهيم، در ساير اعمال همچنين، در درس و بحثمان، کارهاي ديگرمان.

اما در اين جهت هر چه بتوانيم آن گرفتاري‌هاي خودمان را پيش خودمان بزرگ کنيم، البته نه به حدي که يأس از رحمت خدا پيدا شود، اين بزرگ کردن در حدي است که انسان را بيشتر در ميدان براي اصلاح بيندازد.

انسان اگر بگويد فوقش در نفس من يک حسادت وجود دارد، يا يک خيانتي وجود دارد، گاهي يک غيبتي مي‌کنم، يک تهمتي مي‌زنم، اگر اينچنين باشد، همان است که در روايات هم داريم که انسان گناهان کبيره‌اش از گناهان صغيره‌اش شروع مي‌شود. آن را انجام مي‌دهد تا مي‌رسد به گناهان کبيره.

اما اگر انسان در روز که يک خطايي کرد، يک آلودگي روحي و فکري پيدا کرد،‌ طوري باشد خواب را از چشم انسان ببرد، انسان بايد اميدي به خودش داشته باشد، و إلا اگر انسان بگويد حالا ما کاري نکرده‌ايم، مثلاً خلافي را مرتکب شديم، خداوند غفار الذنوب است و مي‌گذرد، اگر اين باشد، همين سبب طغيان بيشتر انسان مي‌شود.

ما بايد واعظ خودمان باشيم، حساب کنيم سنّ ما چقدر شده، چقدر از آن باقي است؟ چقدر توشه فراهم کرده‌ايم؟ چه مقدار زمينه‌هاي معنويت خودمان در آينده را فراهم کرديم؟ اينها همه براي انسان مهم است. دست انسان الان پُر است، اگر انسان بتواند از اين دار برود، واقعاً چيزي هست که انسان در پيشگاه خدا عرض کند يا نه؟

يک مقدار خودمان و نفسمان را موعظه کنيم، انسان سر خودش که نمي‌تواند کلاه بگذارد «بَلِ الْإِنْسانُ عَلى‌‌ نَفْسِهِ بَصيرَة»، بعد از خدا، هيچ کسي أبصر به نفس انسان، از خود انسان نيست. خودمان را ديگر فريب ندهيم. اگر ديگران را توانستيم فريب دهيم، جلوي ديگران گفتيم که ما آقاي خوبي هستيم، متقي هستيم، اهل ولايت هستيم، اهل نماز شب هستيم، اهل چه و چه هستيم، خودمان را نمي‌‌توانيم فريب دهيم.

واقعاً ما که معتقد به يک مبدأ و معاد و ختم و بدوي هستيم و مي‌‌دانيم که تمام امور ما مورد حساب و کتاب واقع مي‌شود، حالا اينجا براي ديگران بخواهد خوب جلوه کنيم يا بد جلوه کنيم، آنچه که مهم است در آن دار حقيقت ما چه وجودي داريم، آنجا چه ارزشي و پايگاهي داريم؟ اين براي ما از همه مهمتر است.

إن شاء الله خداوند همه‌ي ما را در همه‌ي امور دستگيري بفرمايد، به عمر ما، برکت علمي و معنوي بيشتري عنايت کند و سرانجام همه ما را ختم به خير بفرمايد.

کلمات کلیدی :

کوچک شمردن گناه واعظ درونی موعظه

۲,۱۷۰ بازدید