در حدود 70 سال قبل چاه آبي توسط جد پدري ما(پدر بزرگ پدر بزرگ من) حفر شد. از اين چاه جهت آبياري احشام در مرتع استفاده ميشد. با کوچ اهالي به شهر در حدود 35 سال قبل، به علت نرم بودن خاک اطراف چاه، ديواره آن ريزش نموده و کاملا خشک شده بود.
بعد از حدود 30 سال توسط پدر من مجددا خاک برداري و به آب رسيد. ايشان با نصب کول از ريزش ديواره جلوگيري نمودند و با حفر چاه ديگري در کنار چاه قبلي و اتصال آنها توسط کوره به يکديگر آب چاه را افزايش دادند. اين کارها در حدود 5 سال به طول انجاميد و ايشان هزينه و رنج بسياري در اين راه متحمل شدند. در اين مدت همواره از ديگر اقوام کمک خواستند. و ايشان را به مشارکت در اين راه فرا خواندند. ولي هيچ کس حتي سنگي را در آنجا جابجا نکرد. تنها يکي از برادرانشان مبلغي پول به ايشان دادند و از پدرم خواستند که وي را نيز شريک کنند.پدرم نيز پذيرفت.
پدرم در آنجا مقداري درخت کاري و مقداري زعفران کاري انجام دادند. بعد از 4 سال که درختها بزرگ شدند. به يکباره ديگر اعضاي خانواده مدعي شدند که اين چاه ارث پدري ايشان است و کارهايي که شما در آن 5 سال انجام دادهايد بيهوده است و هيچ حقي براي شما ايجاد نميکند. آنها با زور و بدون کسب اجازه از پدرم و با وجود مخالفت ايشان اقدام به برداشت آب از چاه و انتقال آن توسط لوله به محل ديگري نمودند. پدرم هم که ديد ماندن در آنجا منجر به درگيري با برادر و خواهر خواهد شد. مزرعه و درختهاي چند ساله خود را رها کرد.
سؤال بنده ان است که از نظر فقه اسلام، آيا اين چاه خشک با اين اوصاف، ارث پدري محسوب ميشود؟ و اگر چنين است تکليف بيش از 800 نفري که از جد ما بهره ميبرند و اکنون زنده هستند چيست؟
اگر ارث است تکليف زحمات و هزينه هايي که پدرم در آنجا انجام داده و همه در جريان بودند و هيچ اعتراضي نميکردند چيست؟ آيا جلب رضايت ايشان لازم نيست؟
احیای چاهی که تخریب شده بوده و ادعای ورثه
۰۸ دی ۱۴۰۳ ساعت ۰۵:۵۹
در حدود 70 سال قبل چاه آبي توسط جد پدري ما(پدر بزرگ پدر بزرگ من) حفر شد. از اين چاه جهت آبياري احشام در مرتع استفاده ميشد. با کوچ اهالي به شهر در حدود 35 سال قبل، به علت نرم بودن خاک اطراف چاه، ديواره آن ريزش نموده و کاملا خشک شده بود. بعد از حدود 30 سال توسط پدر من مجددا خاک برداري و به آب رسيد. ايشان با نصب کول از ريزش ديواره جلوگيري نمودند و با حفر چاه ديگري در کنار چاه قبلي و اتصال آنها توسط کوره به يکديگر آب چاه را افزايش دادند. اين کارها در حدود 5 سال به طول انجاميد و ايشان هزينه و رنج بسياري در اين راه متحمل شدند. در اين مدت همواره از ديگر اقوام کمک خواستند. و ايشان را به مشارکت در اين راه فرا خواندند. ولي هيچ کس حتي سنگي را در آنجا جابجا نکرد. تنها يکي از برادرانشان مبلغي پول به ايشان دادند و از پدرم خواستند که وي را نيز شريک کنند.پدرم نيز پذيرفت. پدرم در آنجا مقداري درخت کاري و مقداري زعفران کاري انجام دادند. بعد از 4 سال که درختها بزرگ شدند. به يکباره ديگر اعضاي خانواده مدعي شدند که اين چاه ارث پدري ايشان است و کارهايي که شما در آن 5 سال انجام دادهايد بيهوده است و هيچ حقي براي شما ايجاد نميکند. آنها با زور و بدون کسب اجازه از پدرم و با وجود مخالفت ايشان اقدام به برداشت آب از چاه و انتقال آن توسط لوله به محل ديگري نمودند. پدرم هم که ديد ماندن در آنجا منجر به درگيري با برادر و خواهر خواهد شد. مزرعه و درختهاي چند ساله خود را رها کرد. سؤال بنده ان است که از نظر فقه اسلام، آيا اين چاه خشک با اين اوصاف، ارث پدري محسوب ميشود؟ و اگر چنين است تکليف بيش از 800 نفري که از جد ما بهره ميبرند و اکنون زنده هستند چيست؟ اگر ارث است تکليف زحمات و هزينه هايي که پدرم در آنجا انجام داده و همه در جريان بودند و هيچ اعتراضي نميکردند چيست؟ آيا جلب رضايت ايشان لازم نيست؟
کلمات کلیدی :
۳,۰۳۷