مخالفت دشمنان با روحانيت، براي دور کردن بشر از خدا و امام زمان(ع) و معاد است. روحانيت استمرار حركت انبياست.
۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۷
۱۵:۳۹
۲,۹۱۲
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
در اين مراسم که با حضور اساتيد، فضلاء حوزه علميه، مسئولين و اقشار مختلف مردم شهرستان هشتگرد برگزار شد، ابتداء امام جمعه محترم حجت الاسلام والمسلمين ناطقي با تبريک ميلاد مسعود امام زمان(عليه السلام) و گراميداشت روز جوان و روز معلم، گزارشي از روند رشد تعليم در مدرسه علميه امام صادق(عليهالسلام) هشتگرد ارائه نمود.
سپس آيت الله فاضل لنکراني(دامت برکاته) در خصوص جايگاه ولايت و روحانيت به ايراد سخنراني پرداخت و در ادامه با تجليل از 5 تن از اساتيد حوزه علميه و دو نفر از جوانان فعال در عرصه فرهنگي، مراسم عمامهگذاري ۱5 نفر از طلاب توسط معظم له انجام پذيرفت.
متن بيانات حضرت آيت الله فاضل لنكراني(دامت بركاته) بدين شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحيم
قال الله تبارك و تعالي في كتابه العزيز «وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَيْراً کَثِيراً»
بسيار خداي بزرگوار را شكرگزارم كه در اين جلسهي بسيار مهم و معنوي كه به يُمن ولادت باسعادت امام زمان حجة بن الحسن العسكري(عجل الله تعالي فرجه الشريف) و پاسداشت از روز معلم يادبود شهادت مرحوم علامه شهيد مطهري(ره)، روز جوان و مناسبتهاي ديگري كه هست به دعوت امام جمعهي محترم، محبوب و موفق اين شهر حضرت حجت الاسلام و المسلمين آقاي ناطقي توفيق پيدا كردم در خدمت شما برادران، خواهران و مردم اين شهر، علماي بزرگوار، و مسئولين محترم حضور پيدا كنم.قال الله تبارك و تعالي في كتابه العزيز «وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَيْراً کَثِيراً»
در مورد آيهاي كه قرائت كردم، خداوند متعال ميفرمايد «وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَيْراً کَثِيراً»، ما به كسي كه حكمت دهيم اولاً به او خير رساندهايم و ثانياً بالاتر از اين خير هم، خير ديگري نيست.
ابو بصير از امام صادق(عليه السلام) سؤال كرد يابن رسول الله اين حکمت و خير كثير چيست؟ حضرت فرمود خير کثير در دو كلمه است، 1) طاعة الله، اطاعت خدا. 2) معرفة الامام(عليه السلام).
كسي كه اطاعت خدا ميكند خير كثير دارد. مال فراوان، خير كثير نيست. اگر گفتند يك كسي هزاران هكتار زمين دارد، هزاران ميليارد ثروت دارد، اين خير كثير نيست. اگر براي او شر نباشد خير نيست. مقام و پست و مسئوليت، خير كثير نيست، قدرت بدني، خير كثير نيست. خير كثير؛ اطاعت خداست. اين اطاعت خدا در رأسش عبادات است که در رأس عبادات، نماز و در رأس طاعات خدا، گناه نكردن است.
برادران، خواهران، گناه نكردن يكي از ويژگيهاي بسيار مهم شيعيان اميرالمؤمنين(عليه السلام) است.
ما معتقديم كه امام زمان(عليه السلام) به اذن خداي تبارک و تعالي اعمال ما را هميشه و در همه جا ميبيند، و ناظر بر اعمال ماست. آيا ميشود انسان گناهكار بگويد من منتظر ظهور امام زمانم؟ كسي كه گناه ميكند قطعاً امام زمان را قبول ندارد، به زبان ميگويد من مسلمانم و امام زمان را قبول دارم، واقعاً اسلام واقعي در وجود او نيست!
ابوبصير از اصحاب امام باقر(ع) است، ميگويد من معلم خصوصي قرآن براي يك زني بودم. در حين تعليم قرآن يك مزاح زباني بين من و آن زن رد و بدل شد. فردا كه خدمت امام باقر(عليه السلام) رسيدم حضرت فرمود اي ابوبصير چه كردي؟ عرض كردم كاري نكردم! فرمود تو نميداني اگر كسي در خلوت گناهي كند خدا ديگر به او نگاه نميكند؟
ابوبصير ميگويد من با خجالت سرم را پائين انداخته و دستم را روي صورتم گرفتم و عذرخواهي كردم، توبه كردم و گفتم ديگر تكرار نميكنم!
همانطور كه در زمان حضور ائمه(ع) آنها ناظر بر اعمال بندگان بودند، در زمان غيبت هم همينطور است. اين قدرتي است كه خدا به امام شيعه داده است. اصلاً تمام هويت مذهب ما به امامت است. امامت يك عنوان تشريفاتي نيست، همين جلسه ما را امام زمان(عليه السلام) ميبيند و ميشنود. پس ما بايد اطاعت خدا را سرلوحه زندگي خود قرار دهيم.
سرّ اينكه در زمان معاصر در فضاي مجازي و شبكههاي ماهوارهاي مخالفت با روحانيت ميشود چيست؟ اين بايد براي مردم ما يك مقدار تحليل شود. روحانيت مگر چه دارد، مگر چه ميگويد؟ آيا روحانيت با علم مخالف است؟ روحانيت سرتاپاي وجودش را علم گرفته! بزرگان علمي روحانيت مايه افتخار جهان علم و دانش هستند. آيا روحانيت با تقوا مخالف است؟ با ارزشهاي انساني و رشد و سعادت بشر مخالف است؟ با رشد جامعه مخالف است؟ پس مخالفت با روحانيت براي چيست؟ دشمن براي اينكه بشر از خدا دور باشد با روحانيّت مخالفت ميكند.
دشمن براي اينكه بشر از امام زمان(ع) فاصله بگيرد با امام زمان و با روحانيت مخالفت ميكند.
جاي تبريك بسيار بر خانوادههايي است كه فرزندان خود را در مسير تحصيل علم دين قرار ميدهند. ميدانيد در تحصيل علم دين چه ارزشهايي وجود دارد؟
قرآن ميفرمايد: «يَرْفَعِ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ»، يك روايت بسيار عجيبي در ذيل اين آيه شريفه است. پيامبر خدا(ص) به ابوذر فرمودند: يك ساعت مذاكرهي علم در نزد خدا از تشييع جنازهي هزار شهيد محبوبتر است.
يك ساعت مذاكرهي علم، يعني بيان حلال و حرام، اگر پاي سخنان يك روحاني نشستي كه حلال و حرام خدا را براي شما ميگويد، اگر راجع به اخلاقيات براي شما ميگويد، اگر راجع به ادب براي شما ميگويد، اگر راجع به قرآن برايتان ميگويد، پيغمبر ميفرمايد اين جلسه از هزار نماز شب و هزار جنگ در راه خدا محبوبتر است.
کسي که يك ساعت در مورد مبدأ و معاد خود مذاكرهي علمي كند، بگويد من از كجا آمدم، خدا من را براي چه آفريده، خدا از من چه ميخواهد؟ بعد از اين عالم برزخي وجود دارد يا نه؟ چنين ارزشي دارد.
برادران خواهران، مخالفت با روحانيت براي اينست كه بشر به فكر معاد نباشد. چون تنها و تنها متخصصين مسئلهي بيان معاد و برزخ و قيامت، روحانيت است. آن هم به بركت قرآن و سنت، نه اينكه از خودش بخواهد حرفي بزند، كه حقي ندارد از خودش حرفي بزند. روحانيت مردم را به معاد دعوت ميكنند، دشمن ميخواهد مردم از معاد فاصله بگيرند.
آيا مسئله معاد را طبيب ميتواند براي شما بيان كند؟ مهندس ميتواند برايتان بيان كند؟ فيزيكدان و شيميدان ميتواند برايتان بيان كند؟! نه، فقط قرآن، سنت و عقلي سليم که بتواند قرآن و سنّت را به خوبي بفهمد و به مردم بشناساند.
قرآن ميفرمايد «وَ مِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ»؛ بشر اين زندگي دنيوي تو خيلي كوتاه است، بعد از اين به عالم برزخ ميروي حال خصوصيات عالم برزخ را چه كسي ميتواند بيان كند؟ كدام فيلسوف ميتواند بيان كند؟ تمام فلاسفهي غرب را جمع كنند با اين همه اصطلاحات علمي كه دارند يك لحظهي برزخ را نميتوانند بيان كنند، اين را قرآن و روايات بايد بيان كند، روحانيتي كه پاي اين سفره نشسته بايد بيان كند، اينها ارزش روحانيت شماست.
اگر پاي سخنراني يك روحاني نشستيد كه راجع به معاد سخن ميگويد، خوب گوش بدهيد خوب باور كنيد خوب در زندگي پياده كنيد.
در ادامه حديث پيغمبر ميفرمايد يك ساعت مذاكرهي علم اين چنيني از خواندنِ يك دور كامل قرآن بالاتر است، يك دور كامل قرآن بيش از 20 ساعت طول ميكشد.
نكته اينجاست؛ ابوذر ميگويد يا رسول الله يك ساعت مذاکره و حرف زدن، اين از يك دور قرآن خواندن بالاتر است؟
حضرت فرمود حال كه پرسيدي بگذار برايت بگويم از دوازده هزار قرائت قرآن بالاتر است. خيلي عجيب است!
اينجا يك نكات فنّي وجود دارد كه در بحث فرض النبي مطرح است. خداي تبارك و تعالي اختياراتي را به رسول خدا داد كه اين هم از جمله اختيارات اوست که فرمود از دوازده هزار قرائت قرآن بالاتر است.
مجموعههاي علمي را تقويت كنيد، فرزندان با استعداد خودتان را همانطوري كه امام جمعه محترم فرمودند تشويق كنيد كه به اين مسير بيايند.
امام صادق(عليه السّلام) فرمود: «سَارِعُوا فِي طَلَبِ اَلْعِلْمِ فَوَ اَلَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَحَدِيثٌ وَاحِدٌ فِي حَلاَلٍ وَ حَرَامٍ تَأْخُذُهُ عَنْ صَادِقٍ خَيْرٌ مِنَ اَلدُّنْيَا وَ مَا حَمَلَتْ مِنْ ذَهَبٍ وَ فِضَّةٍ»: در طلب علم از يکديگر سبقت بگيريد. يادگيري يك حديث در حلال و حرام، از تمام دنيا و طلا و نقرهي آن بهتر است.
اينها شوخي نيست، واقعيت است، ميگويند ما چه نيازي به روحانيت داريم؟ آيا شما خوردن نداريد؟ شما معامله كردن نداريد؟ تمام امور زندگيتان متوقف بر اين است كه يا حلال است يا حرام! چه كسي بايد اينها را بيان كند؟!
روحانيت استمرار حركت انبياست. روحانيت سفارش امام زمان(ع) در زمان غيبت است. قبل از انقلاب گروههايي بودند الآن هم هستند ميگويند ما خود، مهدوي و امام زماني هستيم، چه نيازي به مرجع تقليد داريم؟ خودمان قرآن ميخوانيم و ترجمه ميكنيم، مَثَل اينها مَثَل کسي است كه بگويد من ميروم در داروخانه يك آمپولي را خودم برميدارم استفاده كنم، آيا نميگويند اين فرد جنون پيدا كرده؟!
امام زمان(ع) فرمودند در زمان غيبت دست از روحانيت برنداريد، سراغ علماي واجد شرايط برويد. پس خير كثير يك مصداقش اطاعت خداست و دومي هم معرفت امام است. ما بايد امام زمان را بشناسيم، شناخت امام زمان به اين است كه بدانيم. حضرت از ما چه انتظاري دارد؟ آيا فقط به يك چراغاني بسنده كنيم؟ يا امام زمان ميگويد برويد سراغ نوّاب ما، سراغ مراجع، ولي فقيه، رهبري، تمام اتكاء شيعه در زمان غيبت به عمود ولايت فقيه است، به عمود مرجعيت و روحانيت است، اين دستور اصلي امام زمان(ع) مربوط به زمان غيبت است.
من تبريك عرض ميكنم به فضلايي كه ميخواهند معمّم شوند. اين عمامه ريشهي تاريخي دارد. پيغمبر اكرم(ص) فرمود وقتي در شدّت جنگ، ملائكه از ناحيهي خدا براي تأييد من ميآمدند، ديدم اين ملائكه با عمامههاي سفيد ميآمدند و من را ياري ميكردند.
ريشهي عمامه و معمم شدن در غدير است، وقتي پيغمبر خدا(ص) اميرالمؤمنين(ع) را به جانشيني خود تعيين فرمود با دست مبارکش عمامهاي پيچيد و بر سر اميرالمؤمنين(ع) گذاشت.
برادراني كه امروز افتخار پيدا ميكنند اين تاج الهي را به سر ميگذارند، بدانند عمامه به اين معناست كه منِ طلبه با خدا عهد ميبندم که خودم را وقف او کنم، ما نيازي به نوشته و امضاء نداريم. امضاي اين عهد الهي، بر سر ماست. ميگوئيم خدايا ما خودمان را وقف كرديم تا دين تو را بفهميم، دين تو را ياد بگيريم و آن را به مردم برسانيم. بدعتگذاري در دين تو نكنيم، در جايي كه دين تو نياز به خون دارد خون خود را نثار کنيم.
امام بزرگوار ما فرمود عمامههاي بزرگان ما آغشته به خون آنهاست.
پيامبر خدا(ص) فرمود: «العمامة سلطان الله»، عمامه يعني اينكه ما تحت سلطنت خدائيم، عمامه يعني من بندهي محض خدا هستم، بندهي دنيا نيستم، با پول نميشود من را فريب داد، با تطميع نميشود من را فريب داد، بندهي جناحهاي سياسي نيستم، بندهي خدا هستم، آنچه خدا از من بخواهد انجام ميدهم.
اميدوارم حوزهي علميه ساوجبلاغ را با طراوتتر از گذشته ببينيم، بايد اين شهر، علما و مجتهدان بزرگي را تحويل اسلام بدهد و اين به همّت خود روحانيت، شما مردم و مسئولين محترم اين شهر است. اين بشارت را دادند كه در اين شهر بين مسئولين وحدت عمل وجود دارد، رمز موفقيت همين است، هر جا وحدت باشد عنايت خدا ميآيد، هر جا اختلاف باشد خدا عنايت نميكند. وحدت، منشأ بركات خداست.
إن شاء الله اميدواريم حوزهي علميه اينجا قويتر از گذشته و مردم اين شهر معنويتشان، تقوايشان، خداشناسيشان، امام زماني بودنشان، انقلابي بودنشان بيشتر از گذشته باشد و خداي تبارك و تعالي مقدرات خوبي را براي همهي مردم اين شهر رقم بزند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
اهم مطالب:
۱ـ مخالفت با روحانيت براي اين است كه بشر به فكر معاد نباشد، چون تنها و تنها متخصصين مسئلهي بيان معاد و برزخ و قيامت روحانيت است، آن هم به بركت قرآن و سنت و عقلي سليم که بتواند قرآن و سنّت را به خوبي بفهمد.
۲ـ شناخت امام زمان به اين است كه بدانيم حضرت از ما چه انتظاري دارد؟ آيا فقط به يك چراغاني بسنده كنيم؟
۳ـ تمام اتكاء شيعه در زمان غيبت به عمود ولايت فقيه است، به عمود مرجعيت و روحانيت است، اين دستور اصلي امام زمان(ع) مربوط به زمان غيبت است.
4ـ پيامبر خدا(ص) فرمود: «العمامة سلطان الله»، عمامه يعني اينكه ما تحت سلطنت خدائيم، عمامه يعني من بندهي محض خدا هستم، بندهي دنيا نيستم، با پول نميشود من را فريب داد، با تطميع نميشود من را فريب داد، بندهي جناحهاي سياسي نيستم، بندهي خدا هستم، آنچه خدا از من بخواهد انجام ميدهم.
5- رمز موفقيت همين است، هر جا وحدت باشد عنايت خدا ميآيد، هر جا اختلاف باشد خدا عنايت نميكند. وحدت، منشأ بركات خداست.