در اموری که مربوط به اساس نظام هست آن حرفی که باید متبع باشد حرف ولی فقيه و رهبری انقلاب است

۲۰ خرداد ۱۳۹۶

۱۷:۴۷

۳,۷۱۳

خلاصه خبر :
حضرت آيت الله فاضل لنکراني(دامت برکاته) مورخ 96/3/20 پيرامون سند 2030 و نيز محکوميت اقدامات تروريستي مذبوحانه اخير در تهران، بياناتي را ايراد فرمودند.
آخرین رویداد ها
بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمين
و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين

دو مطلب را قبل از شروع بحث عرض کنم؛
مطلب اول؛ در مورد حرکت مذبوحانه‌ای است که در هفته‌ی گذشته در تهران واقع شد و برخی از عزیزان ما به شهادت رسیدند، مطالب در این زمینه روشن است هم رهبری معظم انقلاب و هم مسئولین ابعاد را روشن و بیان کردند، بر حسب وظیفه ما هم اشاره‌ای به این مطلب نموده و چند نکته عرض می‌کنم.

یک نکته این است که این مسئله مورد انتظار بود و شاید هم در آینده نظیر این واقع شود به دلیل اینکه بر حسب برنامه‌هایی که دنیای سلطه و استکبار در سازمان های جاسوسی آمریکا و اسرائیل طراحي کرده بودند امروز بنا بود داعش با عنوان جعلي خلافت اسلامي حاکم علی الاطلاق منطقه‌ی خاورمیانه باشد ولو خود کشورهای عربی مثل عربستان و ... هم از کُنه این توطئه باخبر نبودند و هنوز هم نیستند، لذا همه‌ی امکاناتشان را در اختیار اين جنايتکاران قرار دادند. حال چه نیرویی در مقابل این نقشه شوم ایستاد؟ چه عزیزانی با برنامه‌ریزی و اخلاص ایستادند؟ امروز بر همه‌ی دنیا روشن شده آن نیروی قوی‌ای که در مقابل اینها ایستاد ایران بود، یعنی اگر ایران نبود امروز وضع منطقه یک وضع دیگری بود.

خب روشن است وقتي چنين شکست فاحشی خوردند و اين منطقه را از دست دادند و در کشورهاي ديگر مثل آفریقا، افغانستان و پاکستان پراکنده شدند باید چنین حرکت‌هایی را در ايران انجام بدهند، لذا این حرکت‌ها مورد انتظار بوده.

نکته دوم اینکه اینها با این حرکات قصد ایجاد رعب و وحشت بين مردم ما را دارند، اینها نمی‌فهمند که ايران برخلاف کشورهای اروپایی است. در کشورهایی اروپایی اگر یک کبریتی روشن بشود وحشت همه کشور را فرا می‌گیرد امّا ایران به برکت انقلاب و به برکت هدايت‌هاي امام و رهبری معظم انقلاب و خون شهدا، جانبازان و رزمندگان هویتی دارد که هزاران جنايت فجيع‌تر از این ذره‌ای در مردم ایجاد رعب نمی‌کند، ‌دیدید در همان حالی که مسئولین ما و نيروهاي نظامي در حال مقابله با تروريست‌ها بودند مردم کارهای طبیعی خودشان را انجام می‌دادند! این گونه مسائل هیچ تزلزلی در مردم ما ايجاد نمي‌کند که دوران طولاني جنگ تحميلي و ترورهاي منافقين را تجربه و با عزت و افتخار پشت‌ سر گذاشته‌اند و اين یکی از مسائلی است که باید رسانه های ما به خوبی به آن بپردازند. البته باید تقدیر کرد از سیمای جمهوری اسلامی که برنامه‌های خوبی در اين مورد دارند ولی باز باید بیشتر از این باشد، باید براي نسل جوان ایران، منافقین را کاملاً معرفی کرد که چه کسانی بودند و چه افکاری پیدا کردند؟ با مردم کوچه و بازار ما چه کردند؟ با تیغ موکت‌بُری افراد را سر می‌بریدند بايد جنایات اینها را مطرح کنند که ‌در همين تهران چه کردند؟

وقتی جوانان ما از جنايات آنها خبر نداشته باشند مواضعی که نظام در مقابل آنها گرفته برایشان قابل توجیه نیست، کشور ما یک چنین دوره‌ای را تجربه کرده که به نظر من صدها داعش نمی‌توانند آن جنایات فجیعی را که منافقین به وجود آوردند انجام دهند. به هر حال اين حرکات مذبوحانه هیچ اثری در مردم ما ندارد و نخواهد داشت اینها اگر صدها گروه تروریستی را هم وارد این کشور کنند هیچ اثری ندارد.

نکته سوم تقدیر و تشکر از عزیزان امنیتی و سپاه و نیروهایی است که امتحان خودشان را در بحران ها داده‌اند و تا امروز امنیت این کشور را به خوبی حفظ کرده‌اند.

نکته چهارم تکریم از شهدای این حادثه است. ما بايد این حادثه را به عنوان یک نقطه عطف حساب کنیم و از شهيدان آن تکریم کرده و آنها را گرامی بداریم.

از همه این نکات مهم‌تر اين مطلب است که امروز ما متوجه می‌شویم اگر این تدبیر حکیمانه‌ی نظام و در رأس آن رهبری معظم انقلاب نبود چه وضعی در کشور اتفاق می‌افتاد؟ برخی شبهه می‌کردند و شاید هم الآن در ذهنشان باشد که سوریه به ما چه ارتباطی دارد؟ مگر مردم سوریه از ما خواستند که ما به آنجا برویم؟ اولاً از جهت فقهی نیازی نیست به اینکه مردم یا دولت آنجا از ما بخواهند. دشمن برنامه ریزی برای حمله به نظام اسلامی کرده و از این طریق می‌خواهد وارد شود، هم عقل و هم شرع می‌گوید که انسان باید به مقابله برخيزد، ثانیاً خوشبختانه این حرکت بر حسب قوانین بین المللی قابل توجیه است، دولت‌های عراق و سوریه از ایران به عنوان مستشار دعوت کردند و این در همه دنیا مرسوم است.

من در یکی از ملاقات‌هاي خود با خانواده یکی از شهدای مدافع حرم، گفتم اعتقادم بر این است که اجر شهداي مدافع حرم از شهدای دوران جنگ تحمیلی بالاتر است برای اینکه این کار بصیرت، ایمان مضاعف و درک عمیق‌تری لازم دارد. لذا الآن انسان این مسئله را به خوبی می‌تواند بفهمد که این تدبیر چقدر حکیمانه بوده و چه بسيار مشکلات و آسیب‌هايي را نه تنها از نظام جمهوری اسلامی، بلکه از دنياي اسلام دفع کرده است.

اما مطلب دوم؛ راجع به این سند 2030 است که مکرراً رهبری معظم انقلاب تذکر و هشدار دادند؛ من چند نکته را در این رابطه عرض می‌کنم، نکته‌ی اول یک نکته فقهی است که قبلاً در بعضی از مناسبت‌ها عنوان کرده‌ام. در اموری که مربوط به اساس نظام هست آن حرفی که باید متبع باشد حرف ولي فقيه و رهبری انقلاب است. در قضیه‌ی حج من عرض کردم گاهي ما یک تزاحم شخصی داریم ، در تزاحم شخصی ممکن است تشخیص اهم بر عهده مکلف باشد، براي شخص بین دو واجب تزاحم می شود ممکن است نظر این شخص و خصوصیات و شرایط او را دخیل بدانیم ولی اگر در بین دو واجب تزاحمی از حیث حکومت واقع شد، مثل آنکه بگوييم انجام حج به مصلحت حکومت اسلامی نیست چه کسی اینجا باید تزاحم را تشخیص بدهد؟ اینجا جایی نیست که بگوئیم هر فقیهی طبق فتوای خودش بگوید کدام اهم است، اینجا متعین است که تشخیص اهم با نظر ولی فقیه است.

اگر کسی نظریه‌ی ولایت فقیه را قبول داشته باشد این از واضحات است که تشخیص اهم در هر زمانی با نظر ولی فقیه است الآن کسی حق ندارد بالای منبر بگوید ایها الناس به نظر من امسال حج نروید، چون ما نمی‌توانیم در این مسئله دخالت کنيم اگر ولی فقیه حج را مصلحت دانست همان تعین پیدا می‌کند. بله از جنبه شخصی یک مقلدی از مرجعش می‌پرسد که من خوف شدید دارم  بروم يا نروم؟ در این جهت می‌تواند طبق نظر مرجعش عمل کند ولی نسبت به اساس حج در زمان ما هیچ کسی غیر از ولی فقیه نمی‌تواند اظهار نظر کند اتفاقاً این نمونه‌های زیادی دارد.

یکی از نمونه‌هایش سند 2030 است برخی می‌گویند موادی در این سند وجود دارد که با اساس اسلام سازگاری ندارد.

برخی هم می‌گویند ما خواندیم و تشخیص‌مان این است که ماده‌ای که بر خلاف اسلام باشد ندارد  مگر با ملاحظه و دقت و موشکافی زياد. عرض بنده این است اینجا نظر چه کسی باید متبع باشد؟ اين هم از مواردی است که باید نظر رهبری متبع باشد حالا من يا زيد يا عمر بگویم این را با دقت خوانده‌ام اینطور نیست. اين حرف‌ها ارزشی ندارد، چون از مواردی است که باید نظر ولي فقيه متبع باشد، البته بین این مطلب با حکم حکومتی فرق وجود دارد. حکم حکومتی به این معناست در یک شرایطی رهبری یک نظری دارند و حکمی می‌دهند، اما در این مورد رهبری حکم نداده‌اند ولي به عنوان ناظر عالي و اصلی بر همه‌ی ابعاد و جزئیات نظام قطعاً نظرشان متبع است و حجیّت دارد و نظر ديگران حجیت ندارد.

البته گاهی اوقات ممکن است مسئله‌اي را رهبری به اهل خبره و مجلس ارجاع بدهند که یک امر دیگری است ولی وقتی اظهار نظر کردند نظر ايشان وجوب تبعیت دارد نه حتی رجحان لذا نظر شریف ایشان امروز بر دولت اسلامی لزوم رعایت دارد. در تعبيري بعضی از مسئولین گفتند ما آن را متوقف کردیم. وقتی رهبري به این صراحت می‌فرمایند این اصلاً برای جمهوری اسلامی و برای ایران نیست، آنها باید آن را به طور کلی کنار بگذارند و دیگر توقف و تأمل معنا ندارد.

نکته دوم باز نکته‌ای است که ايشان در فرمایشات اخیر به آن اشاره کردند و معلوم شد که مسئولین به کُنه نظر ایشان نرسیده بودند حرف اصلی ایشان این است با جامعیتی که اسلام دارد، و با اعتقادی که ما به جامعیت دین خود داریم اصلاً چه معنا دارد که غرب برای ما نسخه بنویسد؟ ولو اين سند هیچ ماده‌ای هم برخلاف دین ما نداشته باشد ولی نفس اين کار وهن است و از مصادیق سلطه‌ی کفار است، که قرآن مي‌فرمايد «لن یجعل الله للکافرین علی المسلمین سبیلا» معناي سلطه این نیست که دست و پاي همه را ببندند و فردي را بالای سر آنها قرار بدهند تا بگوید بنشینید و بلند شوید، سلطه‌ی واقعی این است که ما طبق نسخه‌های دیگران عمل کنیم. ولو بگوئیم هیچ ماده‌ای از آن با اسلام تنافی ندارد.

اساس فرمایش ایشان این است کشور ایران امروز در دنیای علم و تکنولوژی مطرح است و به لطف خدا در همه‌ی زمینه‌ها پیشرفت می‌کند حال، چرا در این مسائل خود ما نباید نسخه بپیچیم؟ خود ما اعلامیه حقوق بشر و حقوق کودک را به دنیا عرضه کنیم. امروز همین سازمان‌های بین المللی از حقوق کودکی که در اسلام وجود دارد بسیار بی اطلاع‌اند، در مورد همين موسوعه‌ی احکام الاطفالی که مرکز فقهی ما منتشر کرده تقریباً بیش از 10 سال پیش از سازمان ملل و یونسکو کسی پیش من آمد و گفت ما چند سال قبل از الازهر مصر کتابي راجع به حقوق کودک در اسلام درخواست کرديم. بعد از مدتی یک کتاب صد صفحه‌ای با یک مقدار عکس به ما تحویل دادند، ولی شما اکنون مي‌گوييد هشت جلد کتاب 600 صفحه‌ای راجع به حقوق کودک نوشته‌ايد. اين برای ما تعجب آور است، حوزه‌ها و دانشگاه‌هاي ما امروز بايد اين مطالب را به دنياي علم ارائه بدهد، ما همان حقوق کودک هشت جلدی را در دو جلد خلاصه کردیم و درحال ترجمه آن به انگلیسی هستيم تا به سازمان ملل بفرستیم.

امروز بهترین نظریات روانشناسی در اسلام است، چرا باید روانشناس‌های ما سر سفره روانشناسی غربی نشسته باشند؟ اینها می‌شود سلطه، دغدغه‌ی رهبري به عنوان حاکم اسلامی دغدغه‌ی ریشه‌دار در دین است. بله در یک مواردی در مسائل دیپلماسی چاره نيست جز آنکه بر اساس یک ضوابطی پای میز مذاکره بنشیند، اين یک حرف علی حده‌ای است ولی شأن نظام اسلامی نیست که یک نسخه‌ای که در سرزمين کفر نوشته شده و قلم قلمِ کفر است را در کشور اسلامی مطرح کنيم. ولو هیچ ماده‌ای از آن با دین مخالفت نداشته باشد ولی ما مسلمانیم اینکه ایشان فرمودند اینجا اسلام است يعني ما بايد براساس قاعده‌ی عدم سلطه‌ی کفار بر مسلمین مشی کنیم.
راجع به جنگ هم در اسلام نکات زيادي وجود دارد که دنیا از آن بی‌خبر است، نظير همین قضیه‌ی فقه هسته‌ای و فتوای معروف رهبري که ما باید اينها را به دنیا عرض کنیم.

نکته بعد اینکه یک مشکل که در کشور ما وجود دارد این است که اگر در موردي دولت یا مسئولی یک خطا و اشتباهی کرد به جای اینکه از راه نصح وارد شويم از راه غیر نصح وارد می‌شویم، ‌من بینی و بین الله عرض می‌کنم هدفم حمایت از شخص خاص یا دولت نیست به عنوان یک بحث طلبگی و علمی و دینی با زبان روزه عرض می‌کنم.

ما حق نداریم خودمان را متدین‌تر از دیگران بدانیم، ما حق نداریم بگوئیم یک مسئول اسلامی دنبال این است که همجنسگرائی را در کشور ما بیاورد، ممکن است اشتباه کرده باشد چون کدام مسئول ایرانی است که غیرتش اجازه بدهد به بيگانگان بگوید بسم اله بیايید در کشور ما این مسئله را پیاده کنید. چنين چيزي برای من قابل قبول نیست، البته جمعی مزدور و جاسوس وجود دارند، ولی وقتی ما به مجموعه دولت از رئيس آن گرفته تا رده‌های پائین‌تر، انتقاد داريم باید از راه نصح وارد شویم. رهبری تذکر می‌دهند دغدغه‌شان را بیان می‌کنند و هشدار می‌دهند عده‌اي تحلیل می‌کنند که ایشان می‌خواهد ضربه به دولت بزند این غلط است.

رهبري چون در یک منصبی است که باید سکان این نظام و دين را حفظ کند، هشدار مي‌دهند. اصلاً برای ما قابل باور نیست که قصد ايشان ضربه زدن به زید و عمرو و بکر باشد! ما هم بايد همین راه را طي کنيم اما متأسفانه راه افتادیم گفتیم ایها الناس این آقای عمامه به سر دنبال این است که همجنسگرایی را در این کشور بیاورد آیا با مضامین دینی ما سازگار است؟ از من سؤال کنید مي‌گويم سازگار نیست و نظر رهبری هم قطعاً این نیست، روایات النصیحة لأئمه المسلمین را ببینید.

پیامبر فرمود سه چیز است که که قلب انسان مسلمان در آن غَل ندارد، غَل یا خیانت است یا کم گذاشتن، عرب اگر یک شتری را صاحبش قبل از سيراب شدن از آب جدا کند می‌گوید غَلّه، یکی راجع به اخلاص لله است، مؤمن نباید در اخلاص به خدا چیز دیگری در نظر داشته باشد حتی قیامت و ثواب خودش را، امام خميني رضوان الله علیه در اسرار نمازشان می‌فرمایند اگر کسی به قصد ثواب نماز بخواند همین هم یک نوع ریاست و اخلاص را کم می‌کند عمل باید صد در صد برای خدا باشد.
دوم النصیحة لائمة المسلمین است ما عملکرد مسئولين را بايد ناصحانه نقد کنيم انتظاری که امام زمان عليه السلام از حوزه دارد، رهبری و اهل نظر از حوزه دارند همين است.

خودِ رهبری معظم در آن سفری که به قم آمدند فرمودند حوزه باید ناصح و حامی باشد باید لسان نقد لسان نصح باشد بگویم آقایان مسئولین من این سند را دیدم، به این دلیل و آن دلیل، اين اشکالات را دارد تلاش کنید این را برطرف کنید این خیلی خوب است کما اینکه برخی از مراجع بزرگوار ما همین کار را کردند ولی این که به قصد تخريب یک پوشش سیاسی به آن بدهیم اين روش غلط است. ممکن است در این قضیه اشتباه کرده باشند. اگر من به قصد تخریب بخواهم نقد خود را مطرح کنم نه تنها وظیفه‌ی شرعی را انجام نداده‌ام بلکه یک کار غیر شرعی کرده‌ام. پس انتقاد باید با لسان نصح باشد.

من در خاتمه از دولت جمهوری اسلامی و مسئولین می‌خواهم اعلام رسمی کنند که در مقابل دغدغه‌ی رهبری آنچه که ایشان می‌خواهند حتما انجام مي‌دهند نه اینکه بگویند ما توقف می‌کنیم و بررسی می‌کنیم، حتماً باید به آن عمل کنند و به دنیا هم اعلام کنند که ما نسخه‌ای بهتر از شما داریم، البته طبيعي است که دولت از حوزه‌ها بخواهد نسخه خود را به او بدهند. ما امروز راجع به حقوق کودک نسخه خود را داریم، من به مسئولین عرض می‌کنم، اسلام راجع به جنگ و محیط زیست و روانشناسی و علوم انساني بهترین دستورات ديني را دارد.

من چند سال قبل اعلامیه حقوق بشر را نقد کردم به نظر من اولین نقد علمي این اعلامیه در حوزه علمیه قم شد، آن را ترجمه و برای مراکز بین المللی فرستادیم. ما باید خودمان را آماده کنیم و اشکالاتی که وجود دارد را برطرف کنیم تا کشور به حرکت خودش ادامه بدهد. ما دنبال آرمان‌های بلند امام و اهداف بزرگ رسول خدا(ص) هستیم، ما دنبال الاسلام یعلوا و لا یعلی علیه هستیم اگر کسی دنبال چیز دیگری باشد در مسیر دین نیست، مسیر دین همین است که من ببینم برای علوّ اسلام چه باید بکنم؟ ببینم برای حفظ انقلاب چکار باید بکنم؟ کجا باید حرف بزنم؟ چه باید بگویم؟ خدا نکند انسان وقتی می‌خواهد حرف بزند قبل از همه چیز مصلحت شخصی خود را در نظر بگیرد.

در اين ماه مبارک رمضان این دعا را باید زیاد بخوانیم «اللهم انی اسئلک فیما تقضی و تقدر من الامر المحتوم فی الامر الحکیم من القضا الذی لا یرد ولا يبدّل... أن تجعلنی ممن تنتصر به لدینک» خدایا من را ناصر دینت قرار بده، «و لا تستبدل بي غیری» نکند بگویی تو به درد نصرت دینم نمی‌خوری و ما را حذف کند، اگر در دل ما غیر از این چیزی باشد ما نمی‌توانیم ناصر دین خدا باشیم، امام چطور شد به این مرحله رسید؟ برای اینکه خودش را کنار گذاشت، منافع خودش را کنار گذاشت، مرجعیتش را کنار گذاشت، در نتيجه آن مرجعیت علی الاطلاق را پیدا کرد، در يک زمان مرحوم والد ما راجع به انتخابات خبرگان پیام خیلی محکمی صادر کردند ، شرایط خاصی بود که علیه شرکت مردم در انتخابات خبرگان خيلي تبلیغ شده بود. بعضی از آقایان به من گفتند به آقا عرض کنید که اینها مناسب مرجعیت شما نیست! من هم عین همین جمله را به پدرم عرض کردم که فلان آقا گفتند شما در این مسائل آرام‌تر وارد شوید و مناسب مرجعیت شما نیست.

ایشان فرمود مرجعیتی که به درد انقلاب نخورد به هیچ وجهی برای من ارزش ندارد، من وارد این میدان شدم برای اینکه از راه امام، از فقه امام، از فکر امام، به عنوان یک شاگرد امام دفاع کنم، من دنبال خودم نیستم که کسی بخواهد خوشش بیاید یا بدش بیاید، اين روش بزرگان ما بود، باید اين روش در بين همه‌ی طلاب و اساتيد جاري باشد، آن‌گاه این حوزه‌ای است که می‌تواند از اسلام و انقلاب برای همیشه دفاع کند.

ما با همین بودجه‌ای که از سهم مبارک امام در این حوزه هست خیلی بیشتر از این می‌توانیم کار کنیم، ما نباید همه تقصیر را گردن مسئولین بیندازیم بالأخره ما باید کار کنیم و باید بنیه‌ی علمی حوزه به مراتب قوی‌تر از گذشته باشد باید این حوزه فقیه و مفسر پرورش بدهد، انقلابی بودنی که رهبری فرمودند یعنی حوزه‌ی ما تفسير و فقه‌اش را غنی‌تر کند و به میدان نظام بیاورد انقلابی بودن یعنی ما امروز به عنوان يک نظام انقلابی برای دنیا نسخه بدهيم و ما سلطه پیدا کنیم بر دنیا، این می‌شود انقلابی بودن، باید این راه را برویم.

این تحولی که رهبری فرمودند به همین معناست، معنایش این نیست که شعارهای ما بیشتر بشود، همایش‌ها بیشتر بشود، فکر کنيم انقلابی گری به این است که دو تا همایش بگذاریم ده تا بنر بزنیم و این مي‌شود تبعیت از فرمایش رهبری، نخیر! ده گروه تشکیل داده و ده خلأ علمی را پیدا کنید و بعد از دو سال به رهبری عرضه کنید که ما این کار را کردیم.

رهبری که در سال 89 به قم تشریف آورده بودند در جلسه جامعه مدرسین گلایه‌ای کردند و فرمودند من برای یک موضوعی از حوزه چهار نفر متخصص می‌خواستم پیدا نکردم بعد از جلسه خدمتشان عرض کردم آقا من 40 نفر دارم، فرمودند عجیب، چطور ما خبر نداشتیم، گفتم ضعف ما بوده که خبر نرساندیم. امروز کمک کردن به ایشان و نظام اسلامي یکی از وظایف اصلی حوزه ماست، مراکز علمی باید کار کنند در این زمینه‌ها، نبايد مفهوم انقلابی بودن و انقلابی‌گری را در يک حد خيلي سطحیِ شعاریِ ضعیف مطرح کرد که من خوف این دارم یکی دو سال دیگر ایشان گلايه کنند و حوزه نتواند سر بلند کند، خلأها را پیدا کنیم، مشکلات را بررسی کنیم و راهکار ارائه دهيم.

يک طلبه نباید تابلوی تبلیغاتی باشد طلبه یک نیروی فکری برای نظام است، به نظر شخصی خودم! کاری به نظرات دیگران ندارم، در جريان انتخابات اشتباه و بلکه بالاتر از اشتباه شد که يک طلبه کنار خیابان به عنوان تبلیغ از یک کاندیدا ايستاد. آقای محترم تو نیروی فکری این نظام هستی نه تابلوی تبلیغاتی، من در درس گفتم این لباس من و شما حرمت دارد.

شما يک نظامی يا کسی را که یک لباس خاص داشته باشد ديديد این کار را بکند چرا باید طلبه‌ها اینطور باشند؟ واقعاً درد کشیدم در این مدت ، چرا باید اینطور بشود؟ طلبه نیروی فکری انقلاب است، طلبه بايد به عنوان ایدئولوگ و نظریه‌پرداز انقلاب باشد، مبیّن باشد، یک وقتی کسی از شما می‌پرسد نظر شخصی شما به عنوان حجت چیست؟ گفتن نظرتان عیبی ندارد، ولی آيا کنار خیابان ایستادن درست است؟ که یک عده‌ای احسنت بگویند و عده‌اي اه اه! بعد هم بگويیم ما عمل به تکلیف می‌کنیم، آيا عمل به تکلیف این است که حیثیت حوزه و نظام را از بین ببریم؟

ما می‌خواهیم حوزه برای انقلاب بماند اگر نمی‌خواهید برای انقلاب بماند هر کاری خواستید بکنید، این عمامه باید اعتبار معنوی و علمی و اعتبار سیاسی‌اش باقی بماند لذا باید با دقت عمل بشود. البته من تمام آن افراد را مخلص می‌دانم، طلبه‌ای که با ضعف مالی حاضر است از همان شهریه‌ی خودش تبلیغ کند آيا اين کشف از اخلاصش نمی‌کند ولی کاري که کرده ضربه به هویتش زده است.

 امیدوارم خداوند هر چه گفتیم جزء نامه اعمال ما ثبت کند.

وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین

اهم مطالب:
1. امروز بنا بود داعش با عنوان جعلي خلافت اسلامي حاکم علی الاطلاق منطقه‌ی خاورمیانه باشد. آن نیروی قوی‌ای که در مقابل اینها ایستاد ایران بود.
2. این گونه مسائل هیچ تزلزلی در مردم ما ايجاد نمي‌کند که دوران طولاني جنگ تحميلي و ترورهاي منافقين را تجربه و با عزت و افتخار پشت‌ سر گذاشته‌اند
3. براي نسل جوان ایران، منافقین را کاملاً معرفی کرد که چه کسانی بودند و چه افکاری پیدا کردند؟ با مردم کوچه و بازار ما چه کردند؟
4. تقدیر و تشکر از عزیزان امنیتی و سپاه و نیروهایی است که امتحان خودشان را در بحران ها داده‌اند و تا امروز امنیت این کشور را به خوبی حفظ کرده‌اند.
5. ما بايد این حادثه را به عنوان یک نقطه عطف حساب کنیم و از شهيدان آن تکریم کرده و آنها را گرامی بداریم.
6. امروز ما متوجه می‌شویم اگر این تدبیر حکیمانه‌ی نظام و در رأس آن رهبری معظم انقلاب نبود چه وضعی در کشور اتفاق می‌افتاد؟
7. اعتقادم بر این است که اجر شهداي مدافع حرم از شهدای دوران جنگ تحمیلی بالاتر است برای اینکه این کار بصیرت، ایمان مضاعف و درک عمیق‌تری لازم دارد.
8. در اموری که مربوط به اساس نظام هست آن حرفی که باید متبع باشد حرف ولي فقيه و رهبری انقلاب است.
9. رهبري وقتی اظهار نظر کردند نظر ايشان وجوب تبعیت دارد نه حتی رجحان لذا نظر شریف ایشان امروز بر دولت اسلامی لزوم رعایت دارد
10. ولو اين سند هیچ ماده‌ای هم برخلاف دین ما نداشته باشد ولی نفس اين کار وهن است و از مصادیق سلطه‌ی کفار است.
11. دغدغه‌ی رهبري به عنوان حاکم اسلامی دغدغه‌ی ریشه‌دار در دین است.
12. شأن نظام اسلامی نیست که یک نسخه‌ای که در سرزمين کفر نوشته شده و قلم، قلمِ کفر است را در کشور اسلامی مطرح کنيم. و لو هیچ ماده‌ای از آن با دین مخالفت نداشته باشد
13. ما حق نداریم خودمان را متدین‌تر از دیگران بدانیم، ما حق نداریم بگوئیم یک مسئول اسلامی دنبال این است که همجنسگرانی را در کشور ما بیاورد.
14. ما عملکرد مسئولين را بايد ناصحانه نقد کنيم انتظاری که امام زمان عليه السلام از حوزه دارد، رهبری و اهل نظر از حوزه دارند همين است.
15. اگر من به قصد تخریب بخواهم نقد خود را مطرح کنم نه تنها وظیفه‌ی شرعی را انجام نداده‌ام بلکه یک کار غیر شرعی کرده‌ام.
16. از دولت جمهوری اسلامی و مسئولین می‌خواهم اعلام رسمی کنند که در مقابل دغدغه‌ی رهبری آنچه که ایشان می‌خواهند حتما انجام مي‌دهند نه اینکه بگویند ما توقف می‌کنیم و بررسی می‌کنیم، حتماً باید به آن عمل کنند و به دنیا هم اعلام کنند که ما نسخه‌ای بهتر از شما داریم.
17. مرحوم والد ما مي‌فرمود مرجعیتی که به درد انقلاب نخورد به هیچ وجهی برای من ارزش ندارد، من وارد این میدان شدم برای اینکه از راه امام، از فقه امام، از فکر امام، به عنوان یک شاگرد امام دفاع کنم، من دنبال خودم نیستم که کسی بخواهد خوشش بیاید یا بدش بیاید
18. انقلابی بودن یعنی ما امروز به عنوان يک نظام انقلابی برای دنیا نسخه بدهيم و ما سلطه پیدا کنیم بر دنیا.
19. امروز کمک کردن به رهبري و نظام اسلامي یکی از وظایف اصلی حوزه ماست.


برچسب ها :

داعش سند2030 تبعيت از رهبري قلم کفر سلطه کفار محکوميت ترورهاي تهران انتحاري حرم امام ترور در مجلس شوراي اسلامي