انقلابی بودن خط قرمز حوزه علمیه است
۰۹ تیر ۱۳۹۸
۱۷:۱۳
۳,۵۵۲
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
-
ولادت با سعادت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) تبریک و تهنیت باد
-
مقاومت؛ تنها راه عزت مسلمین و غلبه بر مستکبرین
-
گزارش دیدار آیت الله فاضل لنکرانی با حضرت آیت الله العظمی سبحانی(دامت برکاته)
-
برگزاری مراسم سالگرد شهادت حضرت فاطمه(س) / فاطمیه دوم
-
یادی از فقیه اهلبیت(ع) و مرجع بزرگ شیعه، در گفتوگوی خبرگزاری ابنا با آیتالله شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی
-
مسجد کانون تهذیب و رشد استعدادها
بسم الله الرحمن الرحیم
از اینکه توفیق ديدار دوستان عزیز و جهادگر مجموعه خبرگزاری حوزه و مجله افق حوزه حاصل شد خداوند را سپاسگزارم. امیدوارم این جلسات نتایج خوبی داشته باشد و مجرد یک امر تشریفاتی و بیثمر (خدای ناکرده) نباشد و ان شاء الله در راستای کارهای اساسی شما قرار گیرد.
مجله افق حوزه و اين خبرگزاری یکی از نقاط تحول حوزه است. قبل از انقلاب حوزه اگر خیلی تلاش میکرد یک نشریه علمی منتشر و در اختیار مردم قرار میداد ولی در این مجموعه با این گستردگی الحمدلله اولاً اخبار مربوط بزرگان حوزه، مراجع و صاحب نظران منتشر ميشود که قبل از انقلاب به مطالب اینها نمیپرداختند و بعد از انقلاب هم نشريات مطالبی را که فقط رگههای سیاسی داشت منعکس میکردند که به نظر من همین یک جفا در حقّ بزرگان حوزه و حوزویان بود.
مراجع ما شخصیتهای تنزل يافته اهلبیت در زمان حاضر و در حد خود تمثل نسبتاً جامعی از مکتب اهلبیت هستند که باید افکارشان در همه زمینهها، اعم از مسائل معنوی، علمی، اقتصادی، سیاسی، براي مردم خصوصاً حوزويان مطرح شود. اين خبرگزاری نباید خود را محدود و محصور به حوزه قم کند، باید در کلان حوزه شیعه حرکت کند. بايد افکار بزرگان طراز اول حوزه نجف، و حوزههاي خارج از ايران و حوزههاي استانهاي مختلف کشور را منتشر کند.
در دنيا هیچ مجموعه آموزشی و علمی وجود ندارد که مثل مراجع ما اين مقدار وقت صرف مسائل علمی و دینی نموده و فکرشان هم با عملشان مطابقت داشته باشد یعنی همان چه که به آن رسیدهاند را در عمل پیاده میکنند. در کدام مجموعه علمی یک مرجع در صد سالگی روزی چند ساعت به استفتاءات جواب دهد، با مردم ارتباط داشته باشد، در مناسبتهاي مختلف بيانيه داده و حضور پررنگ دارد؟ رهبری معظم انقلاب یکی از چهرههاي بارز همین مجموعه است که البته طراز فعاليت و سعه انديشه و افکارش خیلی گستردهتر از مراجع و بزرگان دیگر است. تقاضایم این است که واقعاً ارتباطتان را با افراد طراز اول حوزه بيشتر کنيد. ببينيد مرجعیت چه میخواهد؟ و چه ضرورتهایی را در دوران معاصر احساس میکند، چه خلأهایی را میبیند، نگرانیها و هشدارهای آنها را منعکس کنيد. به اینها واقعاً بها بدهید. ولو اینکه مطلبي با سلیقه من و شما هم خیلی سازگاری نداشته باشد. یک مرجعی میگوید در حوزه این روش علمي را داشته باشید، مرجع دیگر میگوید اين روش اخلاقی را داشته باشید، دیگري ممکن است روش دیگری را ابراز کند.
یکی از خلأهای مهم امروز حوزه عدم ارتباط بین طلاب و مرجعیت است، افق حوزه در سال 81 اولین گزارش را از مرحوم والد ما نوشت که طلاب مدرسه رسالت با آیت الله العظمی فاضل ملاقات کردند، همان موقع مرحوم والد ما این نکته را فرمود که اگر در حوزه بین طلاب و اساتید، بین طلاب و بزرگان، بین طلاب و مراجع ارتباط نباشد ما به نتیجه نمیرسیم، یعنی طلبههای حوزه باید پیشانی مرجعیت در جامعه باشند، این ارتباطات آثار خیلی زیادی دارد. وقتی طلاب ببينند یک مرجعی این همه امکانات مالی دارد در ماه میلیاردها شهریه میدهد اما خانهای که در آن زندگی میکند از متوسط طلاب پائینتر است، مثل مرحوم والد ما که واقعاً همینطور بود، خیلیها از این قضیه اطلاع دارند و غالب مراجع دیگر هم همینطور هستند. تأثير این در ساده زيستي و کم توقعي آنها خیلی مهم است. این یک جهت که افق حوزه و این خبرگزاری بحمدالله یک بستر بسیار مطمئن و مناسبی شده تا مرجعیت افکارش را منتشر کند.
همینطور که فرموديد گاهی خود مراجع میگویند ما میخواهیم جواب این شبهه مهم را بنویسیم، و شما منتشر کنيد معناي اين فعالتر کردن مرجعیت است. لذا اولين محور اين است که انديشههاي مرجعیت، بزرگان و اساتید حوزه خیلی روشن و شفاف بايد مطرح شود و در اين مسير یک خط قرمز اساسی وجود دارد و آن این است که حوزه ما یک حوزه انقلابی است و اندیشهای را که بخواهد به این جهت سر سوزنی تنه بزند، حاشیه و تعلیقه بزند اصلاً برنمیتابیم ولی با حفظ این معیار در بقیه مسائل سراغ افراد برويد و سؤال کنيد شما آینده حوزه را چطور میبینید، برای آینده شیعه چه فکری کردهاید؟ چه نصایحی برای آیندگانی که میخواهند به حوزههای علمیه بیایند داريد؟ این یک محور بسیار مهمی است.
اما محور دوم؛ این مجموعه که الحمدلله تاریخی حدود 20 سال دارد نباید برای طلبههای حوزه لااقل دغدغه علمی باقی بگذارد، فرض کنید یک سری از دغدغهها امور معیشتی است که در اختیار شما نیست و مراجع هم تا یک حدی در آن اختیار دارند. اما نسبت به دغدغه علمی، شما بايد جایگاه روحانیت را به نحو کلان هم برای خود روحانیت و طلاب تبیین کنید و هم برای مردم. این مسئله بسيار مهمی است که چرا یک طلبه بعد از ده بیست سال درس خواندن این سؤال را کند که وجود من برای اجتماع چه فایدهای دارد؟ معلوم میشود که اين فرد درست و با برنامه درس نخوانده است. اتفاقاً این از ویژگیهای حوزهی علمیه و دروس ما است که هر طلبهای به هر مقداری در این حوزه درس بخواند دو سال يا چهل سال قطعاً به همان مقدار مفید برای اجتماع است یعنی ما طلبهای نداریم که بگوئیم تو اصلاً به درد جامعه نمیخوری.
برای همین مطلب یک ستونی در خبرگزاری و هم در افق حوزه ايجاد کنيد و اگر یک سال هم روی آن کار کنید ارزش دارد، اولاً از خود مراجع و اساتید بخواهید این سؤال را جواب بدهند. بعه هم خود طلبهها را به میدان بیاورید و گفتگو ایجاد کنید. من معتقدم علوم حوزوی علومی است که انسان را چنان میسازد و مجهز میکند که ميتواند با هر قشری از اقشار جامعه ارتباط پیدا کرده و در مسیر فکری آن قشر مؤثر باشد. مخصوصاً اجتهاد. اینطور نیست که اجتهاد فقط به درد علم فقه بخورد، برای همه علوم به درد میخورد. در سطح جامعه ما چقدر مشاجره و اختلاف داریم، یک طلبهای که لمعه را خوب خوانده باشد به راحتی میتواند بسیاری از این اختلافها را کاهش بدهد جلوه بارز محوریّت روحانیّت در دوره قدیم در همین بود که خانه آنها محل حل مشکلات و اختلافات مردم بود، آن زمان که دادگستری اين چنيني و این پروندهها نبود، میرفتند پیش عالم محله اختلافشان را مطرح میکردند و چون میدانستند این عالم روی موازین شرعی دقیق حرف میزند حرفش را میپذیرفتند.
همه فقه که تعبد نیست! بسیاری از احکام ما با ارتکازات جامعه مرتبط است، یعنی ولو دو نفر که دین هم نداشته باشند اگر در یک معاملهای اختلاف پیدا کنند یک طلبهای که متاجر لمعه و معاملات را خوب خوانده باشد به راحتی میتواند این اختلاف و نزاع را حل کند، حالا یک پله بالاتر راجع به مسائل روز و مسائل جدیدی که در اقتصاد به وجود میآید مثل بازار بورس که مردم خیلی زیاد مراجعه میکنند که ما میتوانیم در بورس سهام بخریم؟ این از جهت فقهی درست است یا نه؟گاهی اوقات ما خیال میکنیم نقل یک فتوا کافی است در حاليکه الآن مردم متدین یک مقدار فراتر از فتوا میخواهند که ریشهایتر استدلال کنند، مثلاً اگر سؤال کنند برای اقتصاد یک جامعه بورس مفید است یا نه طلبه باید جوابی برای آن داشته باشد.
در مسائل روانشناسی که بسيار مهم است امروز مسائل روانکاوی و روانشناسی دست روانشناسان غربی است و آنها هم با یک نسخههای غربی جوانان ما را هدایت میکنند، در حالی که متخصصین اصلی روانشناسی روحانیت است منتهی روحانیتی که به اخلاقيات دين خوب آگاهی داشته باشد و بداند راه برخورد با اخلاق رذیله چیست؟ اینها در روایات ما موجود است که با فرمولهای خیلی خوبی ميتوانند نکات جالبی از آن به دست بیاورند و به مردم ارائه بدهند. روحانيت ميتواند بهترین مشاور برای مسائل خانوادگی باشد، چرا مشاوره در مسائل خانوادگی امروز در اختیار دیگران است که هم پول مردم را میگیرند و هم گاهی مشاورهاي ميدهند که افراد را نابود میکند.
به نظر من شغلی نیست که روحانیت بیگانه از آن باشد. پس وقتی رشته ما یک چنین رشتهای هست چرا بايد طلبهاي فکر کند به درد اجتماع ميخورد يا نه؟
اتفاقاً طلبهای که طعم علوم حوزوی را چشیده باشد در خود یک حیات جدیدی را احساس میکند، البته درصدد تخطئه علوم دیگر نيستم، علوم دیگر هر يک ارزش نسبی خودش را دارد ولی نسبت به علوم حوزوی، ما معتقدیم با فرا گرفتن یک حدیث يا يک آيه تحولی در جان و روح انسان به وجود میآید و پلهاي از پلههای معرفت را بالا ميرود. وقتی علوم حوزوی یک چنین اثری دارد، نبايد طلبهاي تصور این حرف را کند! بههرحال باید پرسشهاي طلبهها استخراج شده و جوابهای مناسب داده شود.
یکی ديگر از اهداف شما شناساندن حوزه به دانشگاهيان، نخبگان و همه اقشار مردم باشد. امروز زمانی نیست که بگويیم مردم خودشان بيايند حوزه را بشناسند اگر نیامدند هم نیامدند! به نظر من ضرورت دارد که ما حوزه را به جامعهی امروز بشری خصوصاً جامعه مسلمان و بالاخص شیعه بشناسانیم. در این دو دهه حوزه گامهایی برداشته تا استعدادهای برتر را شناسایی و جذب حوزه کند ولی تا فرهنگ آشنایی با حوزه را در درون خانوادهها نبریم، چطور میشود به آنها بگويیم جوان با استعداد خود را به حوزه بفرست! ما بايد باب آشنایی با حوزه را در دانشگاهها، بازار و در هر قشری به تناسب خودش فرهنگسازي کنيم تا بدانند حوزه چیست و روحانیت کیست؟
دشمن امروز از غفلت یا جهل مردم نسبت به وظايف روحانیت استفاده میکند و میگوید روحانیت نتوانست زندگی شما را درست کند، روحانیت نتوانست بیکاری جوانان را حل کند، روحانیت نتوانست تورم را حل کند، ذهن مردم هم بلا فاصله با همین حرفها مخدوش میشود. باید به مردم بگويیم روحانیت وجود تنزل یافته انبیاء و ائمه معصومین علیهم السلام براي هدايت مردم هستند، مردم هزاران مسئله از ولادت تا مُردن دارند که در تمام اینها باید با روحانیت ارتباط داشته باشند. وقتی اين مطلب را به مردم تنبّه دهیم ميپذیرند.
ما چارهای نداریم. حوزه را باید خوب معرفی کنیم مخصوصاً حوزه بعد از انقلاب را. طراز حوزه بعد از انقلاب با حوزه قبل از انقلاب قابل مقایسه نیست، حوزه بعد از انقلاب به تعبیر رهبری معظم انقلاب حوزه انقلابی است این حوزه انقلابی مثل قضیه ضروریه به شرط محمول است، چرا؟ برای اینکه این انقلاب معلول حوزه و از آثار حوزه و تولد يافته از حوزه است، آيا حوزهای که مولد انقلاب است میتواند انقلابی نباشد و انقلابي نماند؟ امکان ندارد حوزه باید حوزه انقلابی باشد. حوزه انقلابی یعنی حوزه بیدار، حوزه با بصیرت و حوزه بیدار یعنی حوزهای که جهات اصلی خودش کاملاً حفظ کند.
من اینجا این فرمایش امام را هم کنار فرمایش رهبری معظم انقلاب عرض کنم که امام فرمود اگر فقه جواهری را از حوزه بگیرند این انقلاب از بین خواهد رفت.طلبه های عزیز روی این جمله امام خیلی دقت کنند، حوزه انقلابی باید این جمله امام را راهبرد اصلی خود قرار دهد. فقه وقتی فقه جواهری شد نفعاش برای استمرار دین است و مردم هم نفع میبرند یعنی مردم میدانند که تمام مسائلي را که در يک چارچوب خیلی دقيق اسلام و ائمه اطهار عليهم السلام معین کردهاند فقهاء تبيين میکنند، لذا باز برای شناساندن حوزه، شناساندن فقه جواهری لازم است.
یک قدم بسيار مبارک را برادر عزیزمان آیت الله علیدوست براي معرفي فقه جواهری برداشته و مصاحبهای هم با بنده راجع به شاخصههای فقه جواهری انجام داند. باز این هم پرونده خوبی میشود که با اساتید بحث کنید که چیستی و ماهیت و معیارهای فقه جواهري چیست، به چه دلیل امام اینقدر روی فقه جواهری تأکيد ميفرمودند امام تعصب که نداشت ولی محور فقه را در حوزه فقه جواهري ميدانست.
واقعاً با فقه جواهری انقلاب بیمه میشود، با فقه جواهری در مقابل ظلم و ظالم نمیشود سکوت کرد، این فقه مقاومتی که رهبری معظم انقلاب در مراسم سالگرد ارتحال امام رحمة الله عليه مطرح کردند تا فقه جواهری فهمیده نشود از آن فقه مقاومت استخراج نمیشود. پس محور دوم شناساندن حوزه است. نباید در حوزه با این همه امکانات رسانهای برای طلبه جای این سؤال باشد که امروز در کجاي این نظام قرار گرفته است. البته من این نکته را عرض کنم هر چند رهبری معظم انقلاب تأکید دارند که حوزه ارتباط خودش را با نظام قوی کند، مراقبت از نظام کند، مراقبتش هم مراقبت ناصحانه باشد هم نقد کند هم نصیحت و هم حمایت و ولی از طرف ديگر مراکز اجرایی، مراکز قانونگذاری و قضایی متأسفانه ارتباط تعریف شدهای با حوزه ندارند، مسئولین و افراد حسب اعتقادات خود ملاقاتهایی با بزرگان حوزه دارند و رهنمود میگیرند ولی اصل ارتباط اين مراکز با حوزه تعریف نشده است.
به نظر من به همان اندازهای که انتظار ميرود حوزه فقه حکومتی را تدوین کند به همان اندازه هم حوزه انتظار دارد که متولیان اجرایی و تقنینی و قضایی کشور رابطه خودشان را با حوزه تعریف کنند، احساس استغنا آنها از حوزه بسیار اشتباه است،آنها باید در مجموعه خودشان راهکارهایی را برای ارتباط فکري و پژوهشي با حوزویان، اساتید و مراجع تنظيم کنند. یک ارتباط کاریِ تنگاتنگ، یک قانونی که میخواهد در مجلس گذاشته شود، مجلس راهکار خودش را دارد کمیسیون دارد و در کمیسیون مطرح میشود و به صحن علنی میرود بعد هم به شورای نگهبان، اما چه اشکالی دارد که قبل از آن موضوع را به مراکز علمی حوزه عرضه کنند، همینطور قوه مجریه و قضائيه. ما باید یک تعریف روشن از ارتباط متولیان نظام و حوزه داشته باشیم آن وقت است که هر يک از حوزه و نظام ميتوانند مطالبات واقعي خود را از يکديگر داشته باشند.
در اين محور دوم میخواهم این مسئله را مطرح کنم که حوزه برای نظام هم تعریف نشده، میگوئیم چرا حوزه برای مردم خوب شناخته شده نيست. من ميگويم حتي برای نظام و مسئولین نظام هم جایگاه حوزه مشخص نیست! الآن در مورد همین استقلال مالي حوزه از دولت و تأمين درآمد از طريق موقوفات حوزوی؛ چرا با گذشت 40 سال از انقلاب و آغاز گام دوم انقلاب به تعبیر رهبری معظم انقلاب هنوز تکلیف موقوفات حوزوی روشن نیست؟ یک علتش این است که جایگاه حوزه هنوز برای نظام روشن نشده، در حالي که اگر موقوفات حوزوی احیا شود حوزه نیاز به اخذ بودجه از دولت ندارد و چه بسا این بودجهای که دولت به حوزه میدهد درصد کمی از آن موقوفات است، یعنی اگر این موقوفات را جمع کنند چندین برابر این میشود. این بودجه شاید یک دهم از آن موقوفاتی که باید اوقاف استخراج کند و به حوزه تحویل بدهد نیست! پس در حقیقت این مال خود حوزه است، ولي به نام دولت دريافت ميشود مرحوم والد ما هم از اول میفرمودند نباید بودجه مستقلی از دولت گرفته شود، موقوفات حوزوی بسیار زیاد است. مردم ما باید بدانند اين که در دولتهای قبلی يا اکنون در برخي فضاهاي مجازي ليستي منتشر ميکردند که حوزه چقدر از دولت میگیرد؟ اينها دنبال کوباندن حوزه بوده و هستند. و آنچه که دنبالش هستند اين است که باب ارتباط مردم را با حوزه و روحانيت قطع کنند. چون يکي از مسائلی که موجب بقای روحانیت است مسئله خمس است. خمس یکی از واجباتی است که قرآن تصریح به آن کرده است. باز دشمن فقط دنبال مسئله مالیاش نیست که مردم تحت عنوان خمس و سهمین مبارکین به مراجع پول بدهند بلکه ميگويند هنگام پرداخت وجوهات شرعيه يک ارتباط صميمانه دو طرفه بین مردم و روحانیت برقرار میشود که ما باید جلوی چنين ارتباطي را بگیریم!
مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی در زمانی که رئیس جمهور بود يک سفر به قم آمد و در همین مدرسه دارالشفا گفت الآن با این وجوهات جزئی نمیشود حوزه وظیفه خودش را در دنياي اسلام انجام دهد و باید یک ردیف بودجه دولتی داشته باشد، مرحوم والد ما از این سخن بسیار ناراحت شد و به من فرمودند با ایشان ملاقات کنید و از جانب من بگوئید روح و جان بحث خمس ارتباط مردم با روحانیت است، اینها نزد ما میآیند پول را میدهند و در کنار آن مسائل دینی و مشکلات خود را مطرح میکنند آن مرجع هم بهطور مستقيم از سوي مردم در جریان مشکلات جامعه قرار میگیرد حال اگر این کار را بکنید اولاً با این بودجه محدود دولتی آن خمسی که صد برابر این باید باشد از بین میرود! مثلاً شما چقدر میخواهید بگذارید؟ ده میلیارد؟ این ده میلیارد جلوی ورود صد میلیارد خمس به حوزه را میگیرد، پس با اين کار ضرر مالی به حوزه میرسانید ثانیاً آن مسئله اساسی که ارتباط بین روحانیت و مردم هست را قیچی میکنید و این برای ما موضوعیت دارد.
جايگاه حوزه باید نزد خود مسئولین دولت و مجموعه نظام بیشتر روشن شود و برای مردم هم فرهنگسازی شود و بدانند که چکار ميکنیم.
محور سوم مسائل انقلابی حوزه است که لازم است یک مقدار بیشتر بر آن تأکید کنم. بالأخره آنچه رهبری معظم ما فرمودند که حوزه باید انقلابی بماند این یک اصل از قضایای ضروری به شرط محمول است ولی باز جای تأسف دارد که در همین حوزه این مفهوم را یک عده از مسیر اصلی خودش خارج میکنند، من نمیدانم چرا این مفهوم باارزش انقلابی را با اینکه انسان به یک جناح خاص گرایش داشته باشد يا برای یک رئیس جمهور يا نماینده خاص سینه بزند، جابهجا ميکنند. اینها انقلابی بودن نیست. خود رهبری معظم انقلاب مدتها قبل در یکی از جلسات به جامعه مدرسین فرموده بودند من نمیدانم جامعه مدرسین که مأمن و مرکزی برای معرفي مرجعیت به شیعه است آيا مصلحت هست که در انتخابات ریاست جمهوری نظر بدهد؟ این فرمايش چقدر دقیق است؟! ما مکرر در جامعه مدرسین همين مطلب را میگفتیم ولی بعضی از اقایان میگفتند ما احساس تکلیف میکنیم که بايد یک کسی را معرفی کنیم. گفتیم شما معیارها را بدهید، مردم را دعوت کنید معیارهایی که امام راحل و رهبری معظم راجع به انتخاب فرد اصلح دادهاند را در بیانیهاي آورده و تأکيد کنيد مردم یک انتخابات قوی برگزار کرده و کسی را انتخاب کنند که درست در مسیر انقلاب باشد اما شخص معین نکنید.
در آسيبشناسي رابطه مردم با روحانيت و اينکه چرا مردم از روحانیت فاصله گرفتهاند به نظرم انتخابات یکی از این عوامل است. مردم میخواهند در انتخابات فردي را انتخاب کنند، شما معیار بدهید و بگوئید خودتان مصداق آن را تشخیص بدهید. اما اگر من گفتم این آقا باید رأی بیاورد، اگر این رأی آورد اسلام پیروز است و اگر رأی نیاورد کفر روی کار میآید! اولاً این فکر فکری است که با فکر امام و رهبری سازگاری ندارد ثانياً بداهت عقل هم میگوید این فکر باطل است یعنی چه که ما بگوئیم اگر این آقا نیاید اسلام از بین رفته؟
یک وقتی براي يکي از انتخابات ریاست جمهوری دو نفر از بزرگان خدمت مرحوم والد ما آمدند و گفتند اگر فلانی انتخاب نشود اسلام در خطر است، ایشان خیلی ناراحت شد و فرمود چقدر شما عظمت اسلام را پائین میآورید؟ این اسلامی که بستگی به این آقا دارد به جهنم که از بین خواهد رفت! اسلام به امام خمینیاش هم وابسته نبود، اسلام به امام معصومش هم وابسته نبود، یعنی امام حسین علیه السلام را کشتند ولی اسلام باقی ماند، «إنا نحن نزلنا الذکر و إنا له لحافظون»، حافظ اسلام خدای تبارک و تعالی است، ما نبايد بگوئیم اگر این نباشد اسلام از بین میرود و اگر این باشد اسلام فلان میشود، نباید اشخاص را به اصل اسلام پیوند و گره زد، همه مراجع را هم جمع کنند نمیشود به اسلام گره زد! این فکرها باید در میان ما حوزویان اصلاح شود. ما باید برگردیم به آن ارتباط منطقی، دینی که امام برای ما تبیین کرد و رهبری هم آن را دنبال فرمودهاند روی آن فکر کنیم و همان را میزان امور خود قرار دهیم.
لازم است همین جا این مطلب را هم عرض کنم واقعاً انجام این کارهای جهادی همان مشی اصيل روحانیت است همگان شاهد بودند، در این قضیه سیل روحانيت چه جهادی کرد و چه افتخاری برای روحانیت آفرید؟ در اين حادثه برگ زرین جدیدی به کتاب روحانیت افزوده شد، چون روحانیت فقط برای خدا رفت، آن عزيز روحانی که به منطقه سیل زده رفت برای خوشآیند این مسئول و آن مسئول نبود و با امر و فرمان کسی نرفت، خود رهبری هم فرمود که دیدید روحانیت خود جوش براي خدمت به مردم آسيب ديده به میدان آمدند اساس کار ما این است. اساس کار ما اخلاص است، اساس کار ما این است که مردم بدانند ما نگران دین آنها هستیم نه نگران موقعیت خودمان. متأسفانه مسئولین ما گاهی به نحوی عمل میکنند که مردم میگویند اینها نگران خودشان هستند و فکر خودشان را میکنند. در حاليکه هویت اصلی روحانیت در اين است که مردم باور داشته باشند روحانیت قبل از اینکه نگران زندگی خودشان باشند نگران آنها هستند، الآن من خبر دارم در همین حوزه قم طلبهای که وضع مالیاش بسیار بد است با اين حال همان زندگی فقیرانه خودش را فروخته برای کمک به سیل زدهها، مقداري از اين فعاليت افتخارآفرين در همین مجموعه رسانهای افق هم منتشر شده بود، به نظرم اینها باید خیلی کار شود. متأسفانه صدا و سیما در اين جهت خيلي به ميدان نميآيد. البته جفا هم نشود گاهی اوقات برنامههايي در شبکه افق يا مستند پخش شده که یک روحانی به شهری رفته و کار جهادی میکند ولی در شبکههای اصلی پربيننده از اینها خبری نیست، بايد فعاليتهاي جهادي روحانيت در شبکههای اصلی صدا و سيما پخش شود تا مردم ببینند روحانیت دغدغه زندگی آنها و دغدغه دین آنها را دارند.
بههرحال ما باید خوب بفهمیم که منظور رهبری معظم از حوزه انقلابی چه بوده است؟ آيا منظورشان اين است که ما کتابها و متون درسي را کنار بگذاریم؟ آیا فرمودند ما به سمت جناحها برویم؟یا نه، ميفرمايند همانطور که آن جوهره اصيل انقلاب از جوشش این حوزه پديد آمد همچنان اين جوشش مستمر باشد، یعنی حوزهای باشد که در مقابل توطئههاي استکبار بیتفاوت نباشد.
این نکته را هم عرض کنم که مهم است. نمیدانم چرا در رسانهها به این مسئله خیلی پرداخته نشد! امروز آمریکا آمده رهبری را تحریم کرده؛ به نظر من در مقابل اين اقدام رذيلانه ترامپ که رهبري را تحريم کرد باید یک حرکت قوي در حوزه ایجاد میشد چون در نظام اسلامي ما رهبری قبل از اینکه رهبر سیاسی کشور باشد به عنوان یک مرجع دینی مطرح است، در تمام دنيا و حتّي نزد خود اینها برای رهبران دینی اعتبار زيادي قائلاند، به نظر من اینها با توجه به این مسئله خواستهاند ضربهای به ما بزنند. حوزه قم باید یک حرکتی میکرد، ولو اینکه تمام مردم میدانند این روی بیخردی آمریکا و ناشي از عدم درک آنها از حقایق دين و انقلاب ما است. اولاً رهبری مگر مبادلات تجاری با دنیا دارد که شما میآئید او را تحريم میکنید، به قول رئیس جمهور همه زندگی رهبر ما خلاصه شده در یک محدوده بسیار کمی. ولی دشمن با این تحریم میخواهند هیمنه ولي فقيه را بشکنند. از اين رو به نظر من باید یک حرکت خیلی خوبی در این زمینه میشد و اگر هم مصلحت باشد انجام شود. حوزه باید بیدار باشد و توطئهها را بهخوبي و به موقع بشناسد.
واقعاً از ویژگیهای ارزنده مقام معظم رهبری دشمنشناسی است، مشت آنها را میخواند و خوب متوجه حرکت بعدي آنها است و این از عنایات خدا به ایشان و انقلاب ما است. حال حوزه برای دشمن شناسی چکار باید کند؟ امروز فرقههای مختلفی در حوزه درصدد ايجاد پایگاه هستند. مثلاً راجع به همین احمد الحسن که در بعضی از شمارههاي افق به آن پرداختيد و جا دارد تشکر کنم و اين نمايانگر تحولی در افق و خبرگزاری حوزه است که رویکردش کاملاً متفاوت از گذشته شده و به ضرورتهای اصلی دنیای اسلام ميپردازد مثل شناساندن این فرقههای منحرف و نحوه برخورد با اینها، مطرح کردن شبهات و پاسخ به آنها، اینها واقعاً ارزش دارد. حوزه در کلان خودش باید دشمنشناس بوده و این فرقههای خطرناک را بشناسد، این فرقهها قبل از هر جا در حوزهها میخواهند خیمه بزنند و یارگیری کنند، طلبههای ضعیف الاستعداد و کم سواد را به سمت خودشان جلب کنند یکی از راههاي بسيار خوب هشدار دادن و شناساندن اينها به طلاب، همین خبرگزاری و مجله وزین افق حوزه است.
يکي ديگر از ترفندهاي دشمن برای مقابله با روحانیت ضعیف کردن سرمایههای علمی روحانیت است، بگوید این روشهاي آموزشي و کتابهاي درسي به هیچ دردی نمیخورد، همين کتابهایی که امام راحل و مراجع بزرگوار و رهبري عزيز ما را تربيت کرده است. بقاء هزار و چند صد سال شیعه با همين کتابهاي ارزشمند بوده است آيا غیر از این چيز دیگری بوده؟ آیا ما برای فهم صحيح از دین غیر از راه صاحب جواهر و شیخ انصاری و بزرگان راه دیگری داریم؟مگر راه اینها غیر از راه تخصصی مراجعه به قرآن و روایات است، اصلاً حوزه یعنی تبلور حدیث ثقلین: قرآن و عترت. راهکارهای استفاده از قرآن و عترت هم به وسیله علم اصول تبيين شده است.
این هشدار به طلبههای عزیز داده شود که مراقب باشيد این اواخر هم که هجمه به علم اصول منتشر شد رهبری فرمودند این راهی که عدهای میروند اشتباه است. متأسفانه باز هم لجاجت کرده و ميگويند اين خبر بیپایه است، در حالي که ناقل قول حيّ و حاضر است. من از آن بزرگوار سؤال کردم این مطلب را از قول شما بگویم؟ گفتند حتماً بگوئید. ولی باز لجاجت میکنند. من نمیخواهم بگویم اینها از ايادي دشمن هستند! نه دشمن یک پشتوانههای قویتری درست میکند منتهی اینها آلت دست و مجری برنامههاي آنها میشوند یعنی اگر سازمان های جاسوسی امریکا و انگلیس و اسرائیل جمع شوند بخواهند قویتر از این بر سرمایههای علمی حوزه هجوم برند نمیتوانند. چرا ما این سرمایههاي عظيم را اینطور در معرض تردید قرار بدهیم؟ ما باید به طلبههای عزیز بگوئیم راه صحيح استنباط استفاده از همین سرمايه فاخر است و غیر از این راهی نیست، منتهی با استفاده از این راه و تقويت بنيه علمي حوزه باید به نیازهای انقلاب و نیازهای جامعه بشری و ضرورتهای موجود پاسخ داده شود.
افق و خبرگزاری حوزه تا میتوانند طلبهها را بر جهاد علمي و درس خواندن بیشتر، تشویق کنند و حوزه مشوقهايي براي اساتیدی که جهاد علمی میکنند قرار داده و در پایان سال به اساتید فراخوان دهید تا هر يک نظریه جدیدی دارید، آن را ارائه بدهند.
يکي از خلأهای حوزه که موجب رنج ما است عدم انعکاس محصولات پژوهشي و تحقیقات حوزويان به بیرون از حوزه است. تحقیقات فراوانی انجام شده که منعکس نميگردد. در همین قضیه کنترل جمعیت مرکز فقهی ما چند سال کار کرد و نتيجه را براي مجلس فرستاد. البته بعد رهبری معظم انقلاب هم آن فرمايش را فرمودند و مانع ادامه کنترل جمعيت شدند ولی مکرر از طرف مرکز فقهی با کمیسیون بهداشت مجلس و مسئولين مربوطه جلساتی برگزار شد ولي آنها زیر بار نمیرفتند! راجع به فقه هستهای هم خود من رسالهای در تحکیم فتوای رهبری معظم انقلاب نوشتم که به انگلیسی هم ترجمه شده است. حرف ما به دست یکی از کاردینالهای آمریکا رسیده بود زماني که براي شرکت در جلسهای در مرکز مطالعات وزارت خارجه به تهران دعوت شده بود با من تماس گرفتند که ایشان میخواهند بیاید با شما راجع به این موضوع، ملاقات کند. و جلسه خوبی هم داشتیم.
هرسال از اساتید، از محققان، از مفسران، از فقها، از حکما، بخواهيد یک نظریه و پژوهش جدیدی را مطرح کنند و شما در افق حوزه بگوئید فلانی این نظر جدید را دارد، مثلاً همین سال گذشته در اصول چند مطلب جدید و نوآوری خود من داشتم، این مطالب در کلاس و بين اصحاب درس مطرح می شود اما تا بیاید به مجموعه حوزه و دیگران برسد خیلی زمان میبرد یک بابی برای این مهم باز شود تا انسان بتواند بگوید حوزه در حال رشد و ترقی است.
امیدواریم ان شاء الله آن حوزه مطلوب انقلاب، مطلوب زمان معاصر، مطلوب امام و رهبری و مراجع معظم تقلید بزودي شکل بگیرد.
والسلام عليکم و رحمة الله وبرکاته
اهم مطالب:
1. ببينيد مرجعیت چه میخواهد؟ و چه ضرورتهایی را در دوران معاصر احساس میکند، چه خلأهایی را میبیند، نگرانیها و هشدارهای آنها را منعکس کنيد.
2. انديشههاي مرجعیت، بزرگان و اساتید حوزه خیلی روشن و شفاف بايد مطرح شود.
3. حوزه ما یک حوزه انقلابی است و اندیشهای را که بخواهد به این جهت سر سوزنی تنه بزند، حاشیه و تعلیقه بزند اصلاً برنمیتابیم.
4. شما بايد جایگاه روحانیت را به نحو کلان هم برای خود روحانیت و طلاب تبیین کنید و هم برای مردم.
5. علوم حوزوی علومی است که انسان را چنان میسازد و مجهز میکند که ميتواند با هر قشری از اقشار جامعه ارتباط پیدا کرده و در مسیر فکری آن قشر مؤثر باشد.
6. اینطور نیست که اجتهاد فقط به درد علم فقه بخورد، برای همه علوم به درد میخورد.
7. روحانيت ميتواند بهترین مشاور برای مسائل خانوادگی باشد، چرا مشاوره در مسائل خانوادگی امروز در اختیار دیگران است که هم پول مردم را میگیرند و هم گاهی مشاورهاي ميدهند که افراد را نابود میکند.
8. طراز حوزه بعد از انقلاب با حوزه قبل از انقلاب قابل مقایسه نیست، حوزه بعد از انقلاب به تعبیر رهبری معظم انقلاب حوزه انقلابی است.
9. این انقلاب معلول حوزه و از آثار حوزه و تولد يافته از حوزه است، آيا حوزهای که مولد انقلاب است میتواند انقلابی نباشد و انقلابي نماند؟ امکان ندارد.
10. امام فرمود اگر فقه جواهری را از حوزه بگیرند این انقلاب از بین خواهد رفت.طلبه های عزیز روی این جمله امام خیلی دقت کنند.
11. این فقه مقاومتی که رهبری معظم انقلاب در مراسم سالگرد ارتحال امام رحمة الله عليه مطرح کردند تا فقه جواهری فهمیده نشود از آن فقه مقاومت استخراج نمیشود.
12. به همان اندازهای که انتظار ميرود حوزه فقه حکومتی را تدوین کند به همان اندازه هم حوزه انتظار دارد که متولیان اجرایی و تقنینی و قضایی کشور رابطه خودشان را با حوزه تعریف کنند.
13. باید یک تعریف روشن از ارتباط متولیان نظام و حوزه داشته باشیم آن وقت است که هر يک از حوزه و نظام ميتوانند مطالبات واقعي خود را از يکديگر داشته باشند.
14. چرا با گذشت 40 سال از انقلاب و آغاز گام دوم انقلاب به تعبیر رهبری معظم انقلاب هنوز تکلیف موقوفات حوزوی روشن نیست؟
15. اگر موقوفات حوزوی احیا شود حوزه نیاز به اخذ بودجه از دولت ندارد.
16. روح و جان بحث خمس ارتباط مردم با روحانیت است.
17. من نمیدانم چرا این مفهوم باارزش انقلابی را با اینکه انسان به یک جناح خاص گرایش داشته باشد يا برای یک رئیس جمهور يا نماینده خاص سینه بزند، جابهجا ميکنند.
18. هویت اصلی روحانیت در اين است که مردم باور داشته باشند روحانیت قبل از اینکه نگران زندگی خودشان باشند نگران آنها هستند.
19. بايد فعاليتهاي جهادي روحانيت در شبکههای اصلی صدا و سيما پخش شود تا مردم ببینند روحانیت دغدغه زندگی آنها و دغدغه دین آنها را دارند.
20. به نظر من در مقابل اين اقدام رذيلانه ترامپ که رهبري را تحريم کرد باید یک حرکت قوي در حوزه ایجاد میشد چون در نظام اسلامي ما رهبری قبل از اینکه رهبر سیاسی کشور باشد به عنوان یک مرجع دینی مطرح است، در تمام دنيا و حتّي نزد خود اینها برای رهبران دینی اعتبار زيادي قائلاند.
21. از ویژگیهای ارزنده مقام معظم رهبری دشمنشناسی است، مشت آنها را میخواند و خوب متوجه حرکت بعدي آنها است و این از عنایات خدا به ایشان و انقلاب ما است. حال حوزه برای دشمن شناسی چکار باید کند؟
22. يکي ديگر از ترفندهاي دشمن برای مقابله با روحانیت ضعیف کردن سرمایههای علمی روحانیت است، بگوید این روشهاي آموزشي و کتابهاي درسي به هیچ دردی نمیخورد.
23. يکي از خلأهای حوزه که موجب رنج ما است عدم انعکاس محصولات پژوهشي و تحقیقات حوزويان به بیرون از حوزه است.