فقه؛ اساس حيات دينی جامعه
۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۹
۱۶:۰۳
۱,۹۶۶
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین
و صلی الله علی سیدنا و نبینا ابی القاسم محمد و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین
و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
بر حسب بعضي از روايات روز قدر هم همان ارزش شب قدر را دارد، امروز هم که روز بيست و سوم است اين نکته را مورد توجه قرار دهيد و به همه دعا کنيد.
در رأس دعاها تقويت اسلام و شيعه و حفظ اين نظام مقدس جمهوري اسلامي و حوزههاي علميه باشد.
اين روزها شاهد آن هستيم که حملات زيادي به حوزههاي علميه مخصوصاً فقه و فقاهت و فقهاء مي شود حتي در يکي از اين صحبتها حرف از مرگ فقه را مطرح کرده اند که من نميخواهم وارد اين بحث بشوم.
اما چرا اين حملات صورت مي گيرد؟ چون فقه اساس حيات ديني جامعه است و با وجود فقه جامعه ميتواند به آن هدف مورد نظر اسلام برسد، بدون فقه امکان ندارد به آن هدف رسيد.
اين نسبت ناروا که فقه امروز حوزههاي علميه همان فقه قبل از انقلاب و چند صد سال قبل است ، ناشي از بياطلاعي و از غرضورزي است. در همين مدت کوتاه بعد از انقلاب فقه خيلي رشد کرده است و امروز در همه ابعاد جامعه جاري شده و يکي از علل مخالفت همين است.
همين قضيه کرونا که به وجود آمد برخي از مدرسين بزرگوار حوزهي علميه مسئله فقه بيماريهاي مسري را مطرح کردند و الآن هم دنبال ميشود. اين يک بيماري جهاني است که کل دنيا گرفتار آن است اما از جهت فقهي احکام خاصّ خودش را دارد، اين قدرت فقه ماست که در هنگام رخداد هر مسأله جديدي به ميدان ميآيد و پاسخ آن را مي دهد.
ملاحظه کرديد چقدر مسئله مطرح شده است، از حيث تکليفي و وضعي و در ابعاد فردي، اجتماعي، حکومتي و مسئوليتي که مسئولين نظام در مقابل چنين بيماريهايي دارند، يا در فقه اجتماعي، مسوليتي که جامعه در مقابل چنين حوادثي دارد، فقه ما به خوبي ميتواند از عهده همه اين مسائل بر آيد و بزرگان هم بحمدالله اين ها را بيان کرده و مشغول تحقيق در اين مباحث هم هستند. حال چطور ميتوان گفت فقه مُرده است؟ مگر مرگ فقاهت امکان دارد؟
مرگ فقه مساوي با مرگ دين است. اين تعبيرات سخيف يا ناشي از بي اطلاعي است يا خداي ناکرده اغراض ديگري در کار است، البته گاهي اوقات ناشي از ضعف بنيه علمي هم هست يعني بعضيها قدرت تحليل صحيح و دقيق را ندارند.
اين همه معاملاتي که امروز در دنيا به وجود آمده نياز به فقه دارد، اين همه مسائل پزشکي، قضايي، اجتماعي، سياسي و ... را که در ابعاد مختلف مطرح مي گردد. فقه بايد به ميدان آمده و احکام آن را بيان کند.
بايد تشکرکنم از طلابي که نسبت به فقه اهتمام مي ورزند، من سالهاي زيادي است که در ماه مبارک رمضان موفق به بحث هستم اما با توجه به اين که شب گذشته را تا سحر همه به بيداري گذرانده ايم امسال براي اولين سال است که روز بيست و سوم اين بحث انجام مي شود، اين اهتمام به فقه است و ارزش دارد.
ببينيد ائمه معصومين(عليهم السلام) به فقه اهتمام داشتند، امام صادق و امام باقر(عليهما السلام) عمر امامت خود را در بيان فقه سپري کردند، عمده فعاليت ائمهي ديگر هم اين بود که احکام را بيان و تحکيم کنند، مخصوصاً بر اساس آن مبنايي که ما عرض کرده ايم که ائمه هم مانند پيامبر مشرّع و تشريع کننده هستند اين مسئله مشرع بودن بحث بسيار مهم و اثرگذاري است.
وقتي اصحاب خدمت ائمه ميرسند و سؤال ميکنند که ثواب زيارت امام حسين(عليه السلام) چقدر است؟ حضرت اول ميفرمايد ثواب هر قدم آن يک حج و عمره، بعد ميفرمايد ده حج و عمره، بعد ميفرمايد صد حج و عمره، (من نقل به معنا ميکنم) تا به هزار حج و هزار عمره ميرساند.
تحقيق اين است که اين فرمايش حضرت اخبار نيست بلکه انشاء است آنچه که ميگويند خداي تبارک و تعالي بر همان اساس تقدير ميکند يعني انشاء اينها انشاء و جعل خداوند است.
در روايتي ديگر وجود مبارک پيامبر(ص) در مورد توبه فرمودند اگر کسي يک سال قبل از فوتش توبه کند همه گناهانش بخشيده ميشود بعد فرمودند اين مدت زياد است، يک ماه قبل از فوتش هم اگر توبه کند گناهانش بخشيده مي شود، باز فرمودند اين هم زياد است، يک روز قبل از فوت، باز فرمودند اين هم زياد است، يک ساعت قبل از فوتش! به نظرم اين نقل از نوادر راوندي باشد.
اينکه پيامبر از يک سال شروع ميکند دو احتمال دارد يکي اين که ميخواهد اخبار کند از آنچه که از ناحيه خداي تبارک و تعالي به او رسيده که اين خيلي خلاف ظاهر است. ظاهر بيان اخبار نيست بلکه انشاء خود پيامبر(ص) است. و اين مي رساند که دايرهي تشريع فقط در محدوده احکام نيست، بلکه در مسئله ثواب و پاداش اعمال هم ميايد.
روايات ثواب زيارت امام حسين(عليه السلام) مخصوصا رواياتي که در کامل الزيارات هست، چطور قابل توجيه است؟ جز اينکه خداي تبارک و تعالي قوهي جعل و تشريع را، (آن هم جعل به معناي واقعي و نه به معناي عرفي)، در اختيار اين ذوات مقدسه قرار داده است که حتي ميتوانند جعل ثواب کنند و بگويند اين کار اينقدر ثواب دارد خلاصه اينکه جعل و تشريع احکام وحتي تعيين مقدارثواب از مناصب و اختيارات ائمه(عليهم السلام) به عنايت خداوند تبارک وتعالي بوده است.
بنابراين ائمه(عليهم السلام) علاوه بر اينکه به فکر اعتقادات مردم بودند، عمده کار و محور فعاليتشان تحکيم فقه و فقاهت است.
در مقام بيان ارزش کارهاي فقهي اين خاطره را هم عرض کنم يک بحثي را سال 87 يا 86 راجع به حرمان زوجه از عقار در يکي از ماههاي رمضان انجام داده و در قالب يک جلد کتاب هم منتشر کرديم. مدتي بعد سه نسخه از اين کتاب را توسط يکي از دوستان دفتر که ميخواست به نجف مشرف بشود، خدمت سه نفر از بزرگان مراجع نجف فرستادم. اما ذهنم از اين قضيه غافل شد تا اينکه در يکي از شب هاي بعد از قدر خواب ديدم، البته دأب بنده نقل خواب نيست چون نقل خواب هاي بي اساس هم امروز يک بلايي براي ديانت مردم شده است. اما اين خواب ان شاء الله جزء رؤياهاي صادقه است.
در خواب ديدم ، حضرت آيت الله العظمي اقاي بهجت(رضوان الله تعالي عليه) و دو نفر علماي سادات که نشناختم چه کساني بودند! از نجف از طرف اميرالمؤمنين عليه السلام به منزل ما آمدند .آقاي بهجت به من فرمودند ما شنيديم شما يک جزوه فقهي منتشر کرده ايد و ما از طرف اميرالمؤمنين براي تشکر از شما آمديم. بعد به من فرمودند آن جزوه را بدهيد تا ببينم، آن اتاقي که من بودم جزوه مورد نظر موجود نبود،عذرخواهي کردم و گفتم اين جزوه الآن پيش من نيست بعداً خدمت شما تقديم ميکنم، بلند شدم تا از يک کمدي وسائل پذيرايي خدمت ايشان بياورم، درب آن کمد را که باز کردم اتفاقاً سه نسخه از اين کتاب را آنجا ديدم، آن ها را برداشته و خدمت آن سه عالم بزرگوار دادم. من دقت کردم ببينم ايشان چکار ميکنند؟ آقاي بهجت تا کتاب را باز کرد ديدم عکسي از ايشان که مربوط به اواخر عمرشان بود در همان صفحه اول کتابم چاپ شده، من در همان عالم رؤيا گفتم ما که عکس ايشان را چاپ نکرده بوديم چطور شد که عکس ايشان روي کتاب آمده است؟
غرض اصلي من اين است که ايشان هر ورق که ميزد زد دعا مي کرد، و اين براي من خيلي لذتبخش بود، از خواب که بيدار شدم با خود گفتم ببين يک فرع فقهي، يک مسئله فقهي، چقدر مورد عنايت ائمه معصومين(عليهم السلام) خصوصاً اميرالمؤمنين(عليه السلام) است که اين چنين از يک طلبه ناچيز ضعيف تقدير مي کنند. البته ريشه بحث حرمان زوجه از عقار در مصحف اميرالمؤمنين(ع) است چون در زمان ائمه، اصحاب ميگفتند ما اين حکم را به مردم ميگوئيم اما از ما قبول نميکنند امام باقر يا امام صادق(عليهما السلام) به غلامشان فرمودند برو مصحف جدمان اميرالمومنين(ع) را بياور، وقتي آورد به آن صحابي فرمود هذا والله خط جدّي، شايد يک جهت اين رويا همين مسأله بوده باشد.
غرض من از نقل اين قضيه اينست که آقايان اهتمام زيادي به فقه بدهيد و به اين حرفها و اين مسائلي که مطرح ميکنند که فقه به چه درد جامعه ميخورد توجه نکنيد، فقه با روح حرکت شخصي و اجتماعي بشر ارتباط دارد، بدون فقاهت انسان نمي تواند به قرب خدا و به معرفت خدا برسد، يک حرفهاي باطلي که بعضي از افراد زده اند که لازم نيست نماز بخوانيم، نماز ظاهر دين است و مربوط به ابتداء کار است تا آرام آرام ما را با خدا آشنا کند، وقتي به حقيقت رسيديم ديگر به ظاهر نيازي نيست، اينها حرفهاي بسيار باطلي است اصلاً يکي از دعاهاي ما در ليالي قدر اين است که خدايا عمر ما ميگذرد هنوز ياد نگرفته ايم دو رکعت نماز درست و حسابي بخوانيم، اين را به ما عنايت کن.
إن شاء الله بعد از ليالي قدر نماز ما عوض شده باشد عبادات و بندگي ما يک روح ديگري پيدا کرده باشد، برخي از نمازها مثل نماز شب تا آخر عمر بر پيامبر عظيم الشأن واجب بود، ائمه ما تا لحظهي آخر حيات شريفشان اهل نماز بودند ، امام حسين(عليه السلام) روز عاشورا چند ساعت مانده به شهادتش نماز خواند ، ما که از جهت معرفت به خدا به قدر ناخن ائمه هم نيستيم.
چطور مي توانيم بگوئيم نماز بس است. تا نماز، روزه، حج و اين همه مسائل اجتماعي که امروز به وجود مي آيد هست فقه هم زنده است، فقه هميشه زنده است حالا در هر زماني مخالف و مدافع دارد.
به هر حال راه را خيلي قويتر و محکمتر از گذشته دنبال کنيد ، حوزههاي علميه امروز قابل مقايسه با قبل از انقلاب نيست. هر چند، به آن وضع مطلوبي که مورد نظر امام و رهبري معظم است نرسيده ايم ولي باز همين وضع موجود هم قابل مقايسه با گذشته نيست، در خيلي از علوم حوزه بسيار رشد کرده است، امروز صدها درس تفسير در حوزه وجود دارد قبل از انقلاب ما چند درس تفسير در حوزه داشتيم؟ امروز صدها مرکز پژوهشي در ابعاد مختلف در حوزه فعاليت مي کنند که قبل از انقلاب وجود نداشتند. کي اين همه بحثهاي تخصصي در مباحث مختلف در حوزه بوده است؟
بنابراين بايد با قدرت و قوّت و انگيزه بيشتر فقه و ساير علوم رادنبال کنيم، حالا ما در اين مجموعه مرکز فقهي ائمه اطهار(ع) يک مقدار بيشتر به فقه توجه مي کنيم که به عنايت ائمه معصومين(ع) رشد بسيار خوبي هم داشته و فضلاي بسيار قوي و خوبي در اين مرکز تربيت شده اند ولي توصيه بنده اين است که براي فقه ارزش بسيار زيادي قائل باشيد.
اميدواريم که در اين روز قدر جزء مقدرات ما اين باشد که حوزه در فقاهت، تفسير و اعتقادات، تعالي زيادي پيدا کند و بتوانيم پاسخگوي نياز بشر و جوامع اسلامي بوده و جوابگوي امام زمان(عليه السلام) باشيم إن شاء الله.
اهم مطالب:
1- اين روزها شاهد آن هستيم که حملات زيادي به حوزههاي علميه مخصوصاً فقه و فقاهت و فقهاء مي شود.
2- اين نسبت ناروا که فقه امروز حوزههاي علميه همان فقه قبل از انقلاب و چند صد سال قبل است، ناشي از بياطلاعي و از غرضورزي است.
3- چطور ميتوان گفت فقه مُرده است؟ مگر مرگ فقاهت امکان دارد؟ مرگ فقه مساوي با مرگ دين است.
4- جعل و تشريع احکام وحتي تعيين مقدار ثواب از مناصب و اختيارات ائمه(عليهم السلام) به عنايت خداوند تبارک وتعالي بوده است.
5- فقه با روح حرکت شخصي و اجتماعي بشر ارتباط دارد.
6- بدون فقاهت انسان نمي تواند به قرب خدا و به معرفت خدا برسد.
7- حوزههاي علميه امروز قابل مقايسه با قبل از انقلاب نيست. هر چند، به آن وضع مطلوبي که مورد نظر امام و رهبري معظم است نرسيده ايم ولي باز همين وضع موجود هم قابل مقايسه با گذشته نيست.