بيانات حضرت آيت الله حاج شيخ محمد جواد فاضل لنكراني (مد ظله)در جمع طلاب و فضلاء كشور آذربايجان (12/9/89)

۱۹ شهریور ۱۳۹۰

۱۴:۲۹

۱,۸۳۰

خلاصه خبر :
در آستانه‌ي ماه محرم الحرام قرار داريم و طبيعي است كه بسياري از شما فضلاء در صدد بازگشت به آذربايجان براي انجام فريضه تبليغ در اين ماه محرم هستيد. ترديدي نيست كه بعد از قضيه‌ي عاشورا، وظيفه‌ي هر مسلماني نسبت به استمرار اين حادثه و نسبت به رساندن اهداف عاليه‌ي امام حسين عليه السلام بسيار سنگين است. هر مسلماني بايد دنبال اين باشد كه نسبت به اين موضوع چه وظيفه‌اي را بايد انجام بدهد!
آخرین رویداد ها

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمدلله رب العالمين والصلاة والسلام علي سيدنا ونبينا و حبيب قلوبنا ابي القاسم محمد(ص) و لعنة الله علي اعداءهم اجمعين.

در آستانه‌ي ماه محرم الحرام قرار داريم و طبيعي است كه بسياري از شما فضلاء در صدد بازگشت به آذربايجان براي انجام فريضه تبليغ در اين ماه محرم هستيد. ترديدي نيست كه بعد از قضيه‌ي عاشورا، وظيفه‌ي هر مسلماني نسبت به استمرار اين حادثه و نسبت به رساندن اهداف عاليه‌ي امام حسين عليه السلام بسيار سنگين است. هر مسلماني بايد دنبال اين باشد كه نسبت به اين موضوع چه وظيفه‌اي را بايد انجام بدهد!

هر سال نزديك محرم كه مي‌شود (هم در كشور ايران و هم در آذربايجان كه بحمدالله اكثرشان شيعه هستند) و حتي در ميان برخي از گروه‌هاي اهل سنت يك شور عجيبي در مردم ايجاد مي‌شود و مجالس عزا برپا مي‌كنند، اطعام‌ها داده مي‌شود، سخنراني‌ها، مرثيه‌ها، دستجات، اينها بر عهده‌ي مردم است و مردم هم بحمدالله به خوبي آن را انجام مي‌دهند و انسان احساس مي‌كند كه سنّت خداي تبارك و تعالي هم در همين بوده كه بار اصلي استمرار حادثه‌ي عاشورا بر دوش مردم باشد. مردم هر كدام نسلي به نسل ديگر منتقل كردند و اين تا زمان حضرت حجت (عج) ادامه دارد. اما وظيفه‌ي من و شما به عنوان يك روحاني در اين ايّام چيست؟ اين مطلبي است كه ما بايد در آن تأمّل كنيم و بدانيم و باور كنيم كه بار بسيار سنگيني روي دوش ماست. ما گرچه در كربلا نبوديم و اين توفيق را نداشتيم اما امروز براي حفظ آن خون‌هاي پاكي كه براي اسلام ريخته شد تا قيامت همه‌ي ما مسئوليم، مسئوليتي خيلي سنگين. ما بايد در درجه‌ي اول هر سالي كه مي‌شود يك مروري بر حادثه‌ي عاشورا كنيم و ابعاد اين حادثه را بيشتر مورد توجه قرار دهيم و هر سال اعتقاد خودمان را به امامت و به حضرت سيد الشهداء عليه السلام بيشتر كنيم.

متأسفانه  در همين حوزه‌هاي علميه افرادي بودند كه به جاي اينكه هر چه از عمرشان مي‌گذرد ارتباطشان را با امام حسين و اهلبيت عليهم السلام بيشتر كنند گرفتار دام‌هاي روشن‌فكرها شدند و روز به روز ارتباطشان را كمتر كردند. يك زماني شبهه انداختند كه بُكاء بر امام حسين عليه السلام چرا؟ يك شخصيتي ولو سبط پيامبر اكرم‌ (ص) بوده، در هزار و چهارصد سال پيش به شهادت رسيده، ما به جاي اين اشك‌ها و عزاداري‌ها و سينه زدن‌ها بيائيم فقط جنبه‌ي مبارزه‌ي با ظلم را به عنوان الگوي براي خودمان قرار دهيم، گريه كردن را كنار بگذاريم. جايي كه خود پيامبر اكرم وقتي امام حسين عليه السلام در سنين كودكي بود و جبرئيل خبر شهادت حضرت را به پيامبر داد، پيامبر با صداي بلند گريه كرد و اين نه فقط در كتب شيعه بلكه در كتب اهل سنت هم ذكر شده، شما ببينيد اين كتاب معجم الكبير طبراني در جلد سوم از ام سلمه نقل مي‌كند و مي‌گويد: «كان رسول الله (ص) جالساً ذات يومٍ في بيتي» پيامبر يك روزي در خانه‌ي من بود «فقال لا يدخل عليّ أحدٌ» هيچ كس بر من داخل نشود «فانتظرت فدخل الحسين عليه السلام» ـ در آن كتاب به جاي عليه السلام، نوشته رضي الله عنه ـ «فسمعت نشيج رسول الله (ص) يبكي» مي‌گويد ديدم حسين بر پيامبر داخل شد و پيامبر شروع كرد به گريه كردن و «فإذاً حسين في» امام حسين عليه السلام را روي دامن خودش قرار داده بود ـ معلوم مي‌شود كودك بوده ـ «يمسحه جبينه و هو يبكي» پيشاني حسين را نوازش مي‌داد و گريه مي‌كرد. «فقلت والله ما علمت حين دخل» پيش خودم گفتم من نفهميدم چه زماني حسين پيش پيامبر رفت و از پيامبر سؤال كردم كه من بيرون حجره بودم، حسين چه زماني خدمت شما آمد؟ «فقال إنّ جبرئيل كان معنا في البيت» حسين پيش من آمد و جبرئيل هم بود «فقال تحبّه؟» جبرئيل از من سؤال كرد كه اي رسول خدا اين فرزندت را دوست داري؟ «قلت نعم، قال إن أمّتك ستقتل هذا بأرض يقال لها كربلا» جبرئيل به من خبر داد اين فرزند تو را امت تو به قتل مي‌رسانند در زميني كه به آن كربلا گفته مي‌شود «فتناول جبرئيل من تربتها فأراها النبي» جبرئيل يك مشتي از خاك كربلا را گرفت و به من نشان داد كه اين خاك كربلاست و پيامبر به ام سلمه مي‌گويد بعد از اين قضيه صداي گريه‌ي من بلند شد.

مسئله‌ي بُكاء بر اباعبدالله بسيار بسيار مهم است، نبايد جلساتي كه ما مي‌گيريم، بگوئيم اهداف سياسي عاشورا را بيان كنيم، آن جاي خودش يا بگوئيم عاشورا چه درسهايي را براي ما داشت، آن هم جاي خودش. قبل از هر چيز مظاهر عزاداري مهمترين امور است، يعني اگر مردم ما قدرت تحليل قضاياي عاشورا را نداشتند، مجالس تعطيل شود؟ بالأخره مردم از جهت علمي در يك سطح نيستند كه همه قدرت تحليل داشته باشند، آنچه كه مهم است شكوه عزاداري است، برپا داشتن مظاهر عزاداري است و آنطور كه ما شنيديم و همه هم مي‌دانيد، در آذربايجان انصافاً مردم عزاداري‌هاي سنگيني انجام مي‌دهند و يكي از  وظايف مهم شما اين است كه اين عزاداري‌ها و گريه‌ها را سال به سال قوي‌تر كنيد

باز اهل سنت اين مطلب را نقل كرده‌اند، اينطور نيست كه بگوئيم فقط در كتب ما آمده، بلكه اهل سنت نقل كردند امام سجاد عليه السلام چهل سال گريه كرد، اين چهل سال در كلمات خود اهل سنت وجود دارد. ما يك وقت فكر نكنيم كه حالا يك قطره اشكي ريختيم و اين كافيست! شدّت بُكاء بستگي به شدّت معرفت انسان به مقام اباعبدالله الحسين(ع) دارد. كسي كه حالت بُكاءش ضعيف است درجه‌ي معرفتش هم ضعيف است. مردم را تشويق كنيد بر اينكه در اين ايام حالت بُكاء و حالت اندوه در بين‌شان باشد. در حديث است كه روزي كه در محضر امام صادق نام حسين بن علي (ع) برده مي‌شده تا شب ديگر متبسّم ديده نمي‌شدند. اينطور نبود كه فقط بخواهند بگويند چون جدّ ما بوده اندوهگين مي‌شويم، بلكه مي‌خواهند ياد بدهند كه شيعه بايد در قضيه‌ي عاشورا اين چنين باشد.

از نكات ديگر مسئله‌ي پوشيدن لباس مشكي است، قبل از انقلاب در خود ايران يك عده از اين منوّرالفكرها مي‌گفتند لباس مشكي ضرر بهداشتي دارد و با اين وسيله مي‌خواستند مردم را از اين شعار كه شعار عزاست جدا كنند. آنها دنبال اين نبودند كه مردم به خودشان ضرر وارد نكنند، چون در قبل از انقلاب اين همه شرابخواري‌ها بود، اين همه مفسده‌ها بود كه هر كدامش هزاران درجه ضررش بيشتر بود، براي آنها حرفي نمي‌زدند ولي نسبت به لباس مشكي كه يكي از شعائر عزاداري است اشكال مي‌تراشيدند، در كتب اهل سنت راجع به پوشيدن لباس سياه در شهادت حسين بن علي عليه السلام ذكر شده كه «لمّا قتل الحسين بن علي عليه السلام لبس نساء بني هاشم السواد» زن‌هاي بني هاشم همه سياه پوش شدند «و كنّ لا يشتكين من حرٍ و لا بردٍ» نمي‌گفتند كه حالا هوا سرد است يا گرم است! اين لباس عزا را داشتند. يا ابن ابي الحديد نقل مي‌كند كه بعد از اينكه علي ابن ابيطالب عليه السلام به شهادت رسيده «فخرج الحسن و عليه ثيابٌ سود» امام حسن لباس مشكي پوشيده بود. در درس چند روز پيش براي فضلاء گفتم كه در بسياري از قضاياي امام حسين عليه السلام استثناء وجود دارد؛ خوردن تربت كربلا جايز است و رجحان هم دارد و شفاء هم در آن هست اما خوردن تراب مسجد الحرام به هيچ وجه جايز نيست! به قصد شفا هم كسي بخورد بدعت و حرام است، خاك كربلا يك استثنايي است كه خدا در ميان تمام كره‌ي زمين آن را براي اين مكان قرار داده. جزع و فزع همه‌ جا مكروه است الا در مورد امام حسين عليه السلام. در وسائل الشيعه هست كه «كلّ الفزع و البكاء مكروهٌ إلا الفزع والبكاء لأبي عبدالله الحسين عليه السلام» فزع چيست؟  در يك روايت امام باقر عليه السلام فزع را معنا كرده و مي‌فرمايد: فرع به معناي فرياد زدن و واويلا گفتن. آنهايي كه مي‌گويند در عزاداري داد و فرياد نزنيد نمي‌فهمند عزاداري براي امام حسين يعني چه؟ در همين روايت معتبر از امام باقر رسيده كه فزع واويلا گفتن، زدن بر سر و صورت و سينه است.

مي‌گويند سينه‌زني چه دليلي دارد؟ اصلاً ما دليلي لازم نداريم، روشن است هر چيزي كه براي عزاداري امام حسين باشد، البته مادامي كه منجر به ضرر مهمي و موجب وهن دين نشود مطلوب است، اين مقدار كه عقلايي هم هست، يك كسي پدرش را از دست مي‌دهد غش مي‌كند و بيهوش مي‌شود، كسي هم نمي‌گويد اين كار غير عقلايي است. زدن به سر و سينه، حتي در آن روايت كَندن مو از سر را هم جزء فزع قرار داده.

عرض بنده اين است دشمنان دين و مكتب دنبال اين هستند كه عاشورا را از ما بگيرند (هم كشور ما مواجه با اين دشمن است و هم شيعيان آذربايجان). در ايران قبل انقلاب از زمان رضاشاه ملعون مخالفت‌ها شروع شد، درهاي مساجد و حسينيه‌ها را براي عزاداري بستند و گفتند كسي حق عزاداري و روضه‌خواني ندارد، به روحانيّت گفتند حق لباس پوشيدن نداريد، همه‌ي اينها به اين دليل بود كه قضيه‌ي عاشورا به فراموشي سپرده شود. البته هيچ كس قدرت انجام اين كار را ندارد، ولي ما بايد بيدار باشيم. در ايام محرم وقتي  بالاي منبر رفتيد در همان شب اول به جوان‌ها توصيه كنيد كه همه‌شان مشكي بپوشند، خود اين يك شعاري است براي شيعه و شعاري است براي عاشورائيان، براي آنهايي كه مي‌گويند ما براي حفظ دين‌مان جان‌مان را هم مي‌دهيم، دشمن از اين ناراحت است، مي‌گويد لباس مشكي ضرر دارد، آن روايت هم كه مي‌گويد مكروه است، اينطوري اذهان را مي‌خواهند نسبت به اين مسائل متزلزل كنند، ما اگر بخواهيم اسلام بماند، طبق همان فرمايشي كه امام رضوان الله تعالي عليه و نوّر الله مرقده الشريف كه فرمود اسلام به بركت محرم و صفر باقي مانده، بايد محرم را خيلي باشكوه برگزار كنيم، خود وجود مبارك پيامبر فرمود: «بقاء من از حسين است». هيچ كسي حق ندارد راجع به عزاداري ايراد غير منطقي وارد كند! مثلاً گاهي اوقات يك مسجدي اين طرف هست و با فاصله‌ي دويست متر آن طرفتر در مسجد ديگري هم عزادراي مي‌كنند، نگوئيد حالا همه با هم جمع شويد در يك مسجد و درب مسجد ديگر را ببينديد! بلكه بگذاريد آنها هم عزاداري‌شان را بكنند، بگذاريد در خانه‌ها عزاداري كنند، مردم را تشويق كنيد كه علاوه بر اينكه در حسينيه‌ها و مساجد عزاداري مي‌كنند در منازل هم اين كار را انجام بدهند كه حالا من نمي‌دانم آيا اين مسئله در آذربايجان مرسوم است يا نه؟ در ايران به جهت آن مخالفت‌هايي كه پهلوي با عزاداري كرد، مردم عزاداري‌ها را به خانه‌ها آوردند، و آنها هم كاري نمي‌توانستند بكنند!

بايد علاوه‌ بر مساجد و تكايا و در خانه‌ها هم عزادراي باشد، اطعام باشد، بالأخره در اين دهه انسان بايد يك دگرگوني‌ در سطح جامعه ببيند. شما ببينيد هر روزي دارند نقشه‌اي براي ما مي‌كشند و در هر زماني مي‌خواهند با يك روشي با ما برخورد كنند. يكي از مظاهر اسلام حجاب است؛ حجاب ضروري دين است، صريح قرآن است «يَا أَيُّهَا النَّبِىُّ قُلْ لِاَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ» خدا به پيامبر فرمود به زن‌هاي خودت، به دخترانت و زن‌هاي مؤمنين تا روز قيامت بگو، بر روي خودشان جلباب بياندازند، شما تمام كتب لغت را كه ببينيد جلباب به معناي چادر است، يعني آن پارچه‌اي كه از سر تا پا را مي‌پوشاند، جلباب غير از خِمار است، خِمار مقنعه‌اي است كه از سر تا روي سينه را مي‌پوشاند، اما جلباب آن پارچه‌ي سرتاسري است كه كل بدن را مي‌پوشاند. بعد از نزول اين آيه زن‌هاي پيامبر و زن‌هاي مدينه از مهاجر و انصار از خانه‌هايشان با اين پارچه‌هاي مشكي بيرون مي‌آمدند، يعني جلباب هم به معناي پارچه است و هم به معناي پارچه‌ي مشكي است. حالا مي‌آيند مي‌گويند حجاب مانع از اين است كه زن در اجتماع حضور داشته باشد، حجاب مانع از این است كه زن بتواند درس بخواند، مانع از این است كه بتواند كار كند، يك بهانه‌هاي واهي، ريشه‌ي قضايا اين است كه چون حجاب شعار اسلام است مي‌خواهند اين را از بين ببرند. به فكر اينكه اين براي زن ضرر دارد يا ندارد نيستند، عزاداري شعار اسلام است، حجاب شعار اسلام است، اينها را بايد به يك نحوي از بين ببرند، يك بچه وقتي مي‌بيند يك زن با چادر راه مي‌رود مي‌گويد چرا اين كار را مي‌كند؟ مي‌گويند خدا، اسلام، قرآن، فرموده است لذا مي‌رود سراغ كتاب الهي. اما اگر زن همينطور عريان و مكشوف باشد، با بقيه‌ي موجودات عالم فرقي ندارد و من مع الأسف شنيدم ـ و ان شاء الله كه اين مطلب درست نباشد و به جايي نرسد ـ‌ بعضي از وزرايي كه در دولت آذربايجان هستند نسبت به مسئله‌ي حجاب گفته‌اند كه در مراكز علمي بايد ممنوع بشود، مردم را بيدار كنيد، چرا بايد در يك كشوري كه 80 درصد شيعه هستند يك آدمي اينطور با قرآن مخالفت كند! اگر در همان زماني كه آن تقي‌اُف ملعون آن اهانت‌ها را به پيامبر اكرم (ص) كرد، مردم آذربايجان همّت كرده بودند و او را به سزاي عمل خودش مي‌رساندند امروز گرفتار يك چنين افرادي نمي‌شديد.

اگر امروز در مقابل حجاب كوتاه بيائيد بدانيد سال‌هاي بعد نقشه‌هاي خيلي وسيع‌تري كه براي شما كشيده‌اند اجرا مي‌كنند، مگر در همين كشور ما نبود؛ از مسئله‌ي منع حجاب شروع شد، بعد آمدند تاريخ اسلام را عوض كردند، بعد از فوت مرحوم آيت الله العظمي بروجردي، آمدند قسم به قرآن را از امور قضا و محاكم برداشتند، همه‌ي اين نقشه‌ها يكي پس از ديگري است، و همه مي‌دانند اين خانمي كه با يك مقنعه‌ي خيلي تميز سر كلاس نشسته، نه مانع درس اوست و نه مزاحم ديگري است! آن كسي كه با حجاب مخالفت مي‌كند، مسلمان نيست براي اينكه با قرآن مخالفت مي‌كند، مخالفت با يك ضروريِ دين مي‌كند، ترديدي در اين معنا وجود ندارد، منتهي عرض كردم بايد بيدار باشيد كه بحث، بحث حجاب نيست. شما يادتان هست پارسال مسئله‌ي پخش اذان را از مناره‌ها ممنوع كردند، متأسفانه بعضي از روحانيّون منصوب به دربار و دستگاه آذربايجان هم همراهي كردند، بعد شروع به تخريب مساجد كردند! اينها را كه كنار هم بگذاريم، آيا حاكي از نقشه‌هاي از پيش طراحي شده‌ براي از بين بردن دين در آذربايجان نيست؟! يك روزي با اذان مخالفت مي‌كنند و روز بعد با مسجد مخالفت مي‌كنند، روز بعد با حجاب و عزاداري مخالفت مي‌كنند، عمده اين است كه ما بفهميم قضيه چيست؟ مرحوم حاج شيخ عباس قمي كه ديروز هم كنگره‌اي براي بزرگداشت ايشان بود، از مرحوم حاج شيخ فضل الله نوري ياد مي‌كند و مي‌گويد او كه شهيد شد به فوز اعلي رسيد «إنّما المصيبة فيمن قلّت بصيرته» مصيبت براي آن كسي است كه بصيرتش كم است، ما اگر بصيرت‌مان در زمان فعلي كم باشد، همه چيز‌مان را از دست مي‌دهيم، دين و دنيا، تاريخ و افتخارات‌مان را از دست مي‌دهيم. چرا در كشور آذربايجان رساله‌ي مرجع تقليد بايد ممنوع باشد؟! اين دولت رسماً اعلام كند كه ما با دين مخالفيم، اين كه اين چنين مي‌آيند رساله‌ي مراجع تقليد را ممنوع مي‌كنند هم در زمان مرحوم والد ما بوده و هم حالا. اينها برمي‌گردد به يك برنامه‌! به قول امروزي‌ها به يك پكيج و مجموعه‌اي از طراحي‌ها كه عليه اسلام و شيعه در آنجا در جريان است و واقعاً شما فضلا و طلاب آذربايجان خيلي مسئوليّت داريد، مسائل را با مردم در منبرها بيان كنيد، براي اقامه‌ي دين خدا وحشت نكنيد، نهايت این است كه انسان را به زندان مي‌برند، اگر به درجه‌ي شهادت هم كه برسد فوز اعلاست و چيزي است كه ائمه‌ي ما آرزويش را داشتند، اگر هم واقعاً خدا اراده نكند نمي‌توانند هيچ ضربه‌اي را به كسي بزنند، ترس را بايد كنار گذاشت و حقايق را بايد بيان كرد.

شما خوانده‌ايد وقتي خبر فوت معاويه به مدينه رسيد، والي مدينه به دستوري كه از شام آمده بود، فرستاد پيش امام حسين عليه السلام براي اينكه او را به بيعت با يزيد دعوت كند، عبدالله بن زبير و عبدالله بن عمر را هم خواستند كه عبدالله بن زبير شبانه از مدينه به مكه فرار كرد و روز بعد امام حسين به دار الاماره آمد و فرمود چه مي‌گوئي؟ وليد بن عتبه گفت معاويه از دنيا رفته، بايد با يزيد بيعت كني! ببينيد امام حسين عليه السلام چطور برخورد كرد؟ نفرمود حالا فكر و بررسي كنيم، مهلت بدهيد، خيلي محكم فرمود: «إنّا لله و إنا اليه راجعون» اين آيه‌ي استرجاء را خواند و افزود: «إذا بليت الامة براع مثل يزيد و علي الاسلام السلام» بايد در جاهايي كه مخالفت با اسلام مي‌شود انسان اين آيه‌ي استرجاء را بخواند، اگر در يك كشور اسلامي كسي با حجاب مخالفت كرد به مردم بگوئيد: «إنا لله و إنا اليه راجعون» و به خدا توكل كنيد و نگذاريد كه اين اهداف سوء دنبال و پياده بشود.

ان شاء الله قصد خودتان را خالص كنيد، همّت خودتان را زياد و توكّل بر خداي تبارك و تعالي كنيد و از خدا استمداد بجوئيد كه در اين سفر تبليغي كه مي‌رويد مردم را هدايت كنيد، ابواب سعادت را براي مردم نشان بدهيد، در اين دنياي پيچيده كه ظلمت تمام آن را فرا گرفته، فقط روزنه‌ي دين و معنويت و امام حسين عليه السلام است كه مي‌تواند دست انسان را بگيرد و از اين ظلمتكده نجات بدهد، ان شاء الله خداوند همه‌تان را ياري كند و با توكل بر خدا سفر بسيار خوبي داشته باشيد و اين نفس‌هاي شما ان شاء الله آن قدر مؤثر باشد كه نقشه‌هاي دشمنان اسلام و مكتب را نقش برآب بفرمايد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

برچسب ها :