پدر بزرگ من يک سال پيش فوت کرد، ايشان سه دختر و يک پسر در قيد حيات دارند، از مال دنيا هم چند تا خانه و زمين باقي گذاشتند و نکته مهم اينکه هيچ وصيتي هم ننوشتند و کاغذي و دست خطي از ايشان نمانده است.
پدربزرگ من در زمان حيات يک خانه از داماد دايي من خريد، ولي سند را به اسم خودش نزد، يعني ميشه گفت دايي و مادربزرگ من اصلا به روي خودشون نميآوردند و مادر و خاله من به خاطر حرمت و ارزش پدر چيزي نميگفتند که پدر جان برو اينو به اسم خودت بزن.
حالا مادربزرگ من به مادر و خاله من اعلام کرده که باباتون وقتي زنده بوده گفته فلان خانه مال برادر شما باشد و در اين يک سال اجاره ي خانه را اين برادر ميگرفته و استفاده ميکرده که مادر و خاله من تازه اين قضيه را فهميدند. حالا اين حرفی که از پدربزرگ خدابيامرزم نقل شده، گفتهي مادربزرگم هست، و مادر و خاله من هرگز چنين چيزي از پدربزرگم نشنيده بودند و اگر خدابيامرز گفته باشد هم جلوي روي اين دو خواهر نگفته. تکليف چيست؟ يعني ميخواهم بدانم از نظر اسلام شيعه، حکم اين قضيه چيه؟ آيا اين خانه و اجاره يک سالهاش حق اين برادر هست يا اسلام نظر ديگري دارد؟
سوال ديگر من اين است که در همين رابطه مادر بزرگ من اجارهي يک خانه 2 واحده پدربزرگم را ميگيرد و اصلا معلوم نيست چکار ميکند و مدام ميگويد پدر شما گفته وقتي من مردم، اجاره اين دو واحد تا آخر عمر براي خودت باشد و استفاده کن. حکم اين قضيه هم در اسلام چيست؟
پاسخ :
اگر از پدر بزرگ شما وصیتی در مورد دادن خانه مورد نظر به برادری که مادر بزرگ شما ادعا میکند بجا نمانده و دو شاهد عادل هم شهادت نمیدهند، گفتهی مادر بزرگ در این مورد شرعا اعتبار ندارد و خانه مورد نظر نیز مال ورثه پدر بزرگ میباشد.
نسبت به خانهای که پدر بزرگ از داماد دایی شما خریداری کرده و سند آن را به اسم خود نکرده است، اگر آنها قبول کردند که خانه را پدر بزرگ شما خریده و یا شما سندی بر خرید آن داشته باشید، میتوانید خانه را بگیرید و به ورثه پدربزرگ بدهید، در غیر این صورت بدون سند و مدرک نمیتوانید خانه را بگیرید.
خانهای که برادرم بدون وصیت گرفته است
۳۱ شهریور ۱۳۹۲ ساعت ۱۵:۱۰
پدر بزرگ من يک سال پيش فوت کرد، ايشان سه دختر و يک پسر در قيد حيات دارند، از مال دنيا هم چند تا خانه و زمين باقي گذاشتند و نکته مهم اينکه هيچ وصيتي هم ننوشتند و کاغذي و دست خطي از ايشان نمانده است. پدربزرگ من در زمان حيات يک خانه از داماد دايي من خريد، ولي سند را به اسم خودش نزد، يعني ميشه گفت دايي و مادربزرگ من اصلا به روي خودشون نميآوردند و مادر و خاله من به خاطر حرمت و ارزش پدر چيزي نميگفتند که پدر جان برو اينو به اسم خودت بزن. حالا مادربزرگ من به مادر و خاله من اعلام کرده که باباتون وقتي زنده بوده گفته فلان خانه مال برادر شما باشد و در اين يک سال اجاره ي خانه را اين برادر ميگرفته و استفاده ميکرده که مادر و خاله من تازه اين قضيه را فهميدند. حالا اين حرفی که از پدربزرگ خدابيامرزم نقل شده، گفتهي مادربزرگم هست، و مادر و خاله من هرگز چنين چيزي از پدربزرگم نشنيده بودند و اگر خدابيامرز گفته باشد هم جلوي روي اين دو خواهر نگفته. تکليف چيست؟ يعني ميخواهم بدانم از نظر اسلام شيعه، حکم اين قضيه چيه؟ آيا اين خانه و اجاره يک سالهاش حق اين برادر هست يا اسلام نظر ديگري دارد؟ سوال ديگر من اين است که در همين رابطه مادر بزرگ من اجارهي يک خانه 2 واحده پدربزرگم را ميگيرد و اصلا معلوم نيست چکار ميکند و مدام ميگويد پدر شما گفته وقتي من مردم، اجاره اين دو واحد تا آخر عمر براي خودت باشد و استفاده کن. حکم اين قضيه هم در اسلام چيست؟
پاسخ :
اگر از پدر بزرگ شما وصیتی در مورد دادن خانه مورد نظر به برادری که مادر بزرگ شما ادعا میکند بجا نمانده و دو شاهد عادل هم شهادت نمیدهند، گفتهی مادر بزرگ در این مورد شرعا اعتبار ندارد و خانه مورد نظر نیز مال ورثه پدر بزرگ میباشد.
نسبت به خانهای که پدر بزرگ از داماد دایی شما خریداری کرده و سند آن را به اسم خود نکرده است، اگر آنها قبول کردند که خانه را پدر بزرگ شما خریده و یا شما سندی بر خرید آن داشته باشید، میتوانید خانه را بگیرید و به ورثه پدربزرگ بدهید، در غیر این صورت بدون سند و مدرک نمیتوانید خانه را بگیرید.
کلمات کلیدی :
۲,۵۱۸