خانهای که برادرم بدون وصیت گرفته است
۲۰ مهر ۱۴۰۳ ساعت ۱۰:۱۰
پدر بزرگ من يک سال پيش فوت کرد، ايشان سه دختر و يک پسر در قيد حيات دارند، از مال دنيا هم چند تا خانه و زمين باقي گذاشتند و نکته مهم اينکه هيچ وصيتي هم ننوشتند و کاغذي و دست خطي از ايشان نمانده است. پدربزرگ من در زمان حيات يک خانه از داماد دايي من خريد، ولي سند را به اسم خودش نزد، يعني ميشه گفت دايي و مادربزرگ من اصلا به روي خودشون نميآوردند و مادر و خاله من به خاطر حرمت و ارزش پدر چيزي نميگفتند که پدر جان برو اينو به اسم خودت بزن. حالا مادربزرگ من به مادر و خاله من اعلام کرده که باباتون وقتي زنده بوده گفته فلان خانه مال برادر شما باشد و در اين يک سال اجاره ي خانه را اين برادر ميگرفته و استفاده ميکرده که مادر و خاله من تازه اين قضيه را فهميدند. حالا اين حرفی که از پدربزرگ خدابيامرزم نقل شده، گفتهي مادربزرگم هست، و مادر و خاله من هرگز چنين چيزي از پدربزرگم نشنيده بودند و اگر خدابيامرز گفته باشد هم جلوي روي اين دو خواهر نگفته. تکليف چيست؟ يعني ميخواهم بدانم از نظر اسلام شيعه، حکم اين قضيه چيه؟ آيا اين خانه و اجاره يک سالهاش حق اين برادر هست يا اسلام نظر ديگري دارد؟ سوال ديگر من اين است که در همين رابطه مادر بزرگ من اجارهي يک خانه 2 واحده پدربزرگم را ميگيرد و اصلا معلوم نيست چکار ميکند و مدام ميگويد پدر شما گفته وقتي من مردم، اجاره اين دو واحد تا آخر عمر براي خودت باشد و استفاده کن. حکم اين قضيه هم در اسلام چيست؟
کلمات کلیدی :
۲,۵۲۰
غصب خانه هدیه پدری به پسر
۲۰ مهر ۱۴۰۳ ساعت ۱۰:۱۰
قبل از ازدواج و زماني که در خدمت مقدس سربازي بود، پدرم منزلي خريداري نمودند و نيمي از آن را به خانم برادرم (بخاطر مهريهاش) و نيمي را به بنده بخشيدند و مقرر نمودند که بعد از ازدواج من، برادرم نيمي از اجاره مسکن مرا بپردازد تا زماني که من نيز بتوانم منزلي بخرم. متاسفانه در اين بين هيچ چيزی مکتوب نشد. بنده در سال 1378 ازدواج کردم و پدرم در زمان خواستگاري به حاضرين بخصوص همسرم و پدرشان گفتند که پسرم تازه از خدمت سربازي آمده و کار و مالي ندارد فقط نصف يک منزل مسکوني هست که به او و برادرش بخشيدهام. علي أيّ حال در زمان حيات پدر، برادر عزيزم سفارش ايشان مبني بر پرداخت نيمي از اجاره خانه بنده را انجام نداد، تا اينکه پدرم درسال 1386 فوت کردند.(خداوند او را بيامرزد). بنده چندين مرتبه بحث منزل را با بزرگان خانواده از جمله مادر و عمويم مطرح کردم ولي آنها مرا به صبر دعوت نمودند و من نيز به خواسته ايشان احترام گذاشتم. تا تابستان امسال که برادرم خودش بحث خانه را مطرح کرد و عنوان داشت نيمي از خانه برای خانم من است و نيمي از آن برای مادر و بقیه بچهها (ما دو برادر و سه خواهريم). من اعتراض کردم و موارد فوق را بيان داشتم ولي برادرم گفت که درصورتي که مادر و خواهرها از سهمشان بگذرند آن منزل نصفش براي خانم من و نيم ديگر براي من و توست. من موضوع را با مادر وخواهرهايم بيان داشتم وآنها اظهار داشتند که نيمی از زن برادرم و نيمي ديگر از من است. متاسفانه حالا که با پيشنهاد آنها بنده دنبال حقم هستم، خواهرانم مهريه مادر را از من طلب ميکنند و خودشان نيز از نصف خانه سهم ميخواهند. حال سؤالم اين است: 1- آيا من بايد مهريه مادرم را بپردازم؟ 2- آيا خواهرهايم از اين مال سهمي ميبرند؟ 3- تکليف برادرم چيست که کلا حرف پدر را نقض کرده (پرداخت نيمي از اجاره بهاي منزل من) و نه خانه را ميفروشد و نه نصف خانه را ميخرد؟ 4- با توجه به عدم رضايت من در رابطه با اقامت برادرم در آن منزل، آيا انجام فرايض ديني در آن منزل اشکالي ندارد؟
کلمات کلیدی :
۲,۴۳۸