الگوی انسان در دین ما پیامبر و ائمه معصومین(علیهم السلام) هستند و بس.
۰۴ آذر ۱۳۹۷
۱۷:۵۹
۲,۷۹۳
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
-
ولادت با سعادت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) تبریک و تهنیت باد
-
مقاومت؛ تنها راه عزت مسلمین و غلبه بر مستکبرین
-
گزارش دیدار آیت الله فاضل لنکرانی با حضرت آیت الله العظمی سبحانی(دامت برکاته)
-
برگزاری مراسم سالگرد شهادت حضرت فاطمه(س) / فاطمیه دوم
-
یادی از فقیه اهلبیت(ع) و مرجع بزرگ شیعه، در گفتوگوی خبرگزاری ابنا با آیتالله شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی
-
مسجد کانون تهذیب و رشد استعدادها
بسم الله الرحمن الرحیم
میلاد مسعود حضرت رسول اكرم(صلی الله علیه و آله) و امام صادق(علیه السلام) را گرامی میدارم.
خداوند متعال در قرآن کریم به قدری راجع به پیامبر اسلام(ص) صحبت كرده كه از همین كثرت كلام خدا در مورد ایشان، انسان میتواند به عظمت پیامبر پی ببرد.
حالا جدای از عظمت خود قرآن كه كتاب مسلمانهاست و با هیچ یک از كتب آسمانی قابل مقایسه نیست، چه رسد به كتابها و قوانین بشری كه آنها اصلاً طرف مقایسه نیستند، اگر تورات و انجیل و زبور و همه کتب آسمانی را در یك كفه و قرآن را در كفه دیگر قرار بدهند تفاوت قابل قیاس نخواهد بود و این خود برای ما مسلمانها بسیار بسیار عظمت دارد. ما چنان توفیقی یافتهایم كه خداوند تعالی بر ما منّت نهاده و قرآن کریم را که تجلی اعظم خداست، بر پیامبر عظیم الشأن خود نازل نمود و ما را مفتخر به پیروی از آن حضرت نمود. آیا ما نباید تا آخر عمر شكرگزار حضرتش باشیم؟ از یهود و نصاری بپرسید تورات و انجیل شما كجاست؟ تازه عرض بنده در مقایسه قرآن با تورات و انجیل واقعی آنهاست که همان هم الآن در اختیار اینها نیست. امروز یهود و نصاری دلشان را به چه چیز خوش كردهاند؟ به یك تورات و انجیل تحریف شده و پر از تناقض و اشكال.
خداوند درباره قرآن میفرماید اگر تمام فلاسفه و عقلا دور هم جمع شوند، به هیچ وجه قدرت نخواهند داشت که بگویند بین دو آیه قرآن تنافی و تضاد و تناقض وجود دارد. در حالی که اگر از جانب غیر خدا میبود اختلاف آیات فراوان بود. «لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللهِ لَوَجَدُوا فيهِ اخْتِلافًا كَثيرًا». باید خدا را شاكر باشیم که این قرآن، كتاب هدایت ماست. اعتبار ما در پیش خدا به این است كه ما پیرو قرآن هستیم. جامعه امروز ما بیش از هر زمانی باید با قرآن آشنا شود. بسیاری از مشکلات فرهنگی ما ناشی از عدم آشنایی با قرآن است.
در یك سفر، خانم فروشندهای را در یک مغازه دیدم که رعایت حجاب نکرده بود. عرض كردم خانم محترم اگر به شما بگویند مسأله حجاب کلام خداست که در قرآن فرموده باز هم آن را رعایت نمیكنی؟ گفت هرگز، حجاب در كجای قرآن آمده؟ دیدم متزلزل شد، و بعد آیات حجاب را به نحو مختصر برایش خواندم. قرآن این چنین است و ما خدا را شاكریم که بر سر این مائده بزرگ الهی نشستهایم و باید بدانیم اگر ما بخواهیم به پیامبر نزدیك شویم باید ارتباطمان با قرآن زیاد شود. قرآن متعلق به صنف خاصی نیست، كتابی است كه برای هدایت همه بشریت است، همه باید سر سفره قرآن بنشینند و از برکات آن بهرهمند شوند.
ما پیامبری داریم كه معجزه بزرگ او قرآن است. خداوند میفرماید: «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»، این آیه شریفه را زیاد شنیدهایم. حال ببینیم امشب خداوند نكتهی جدیدی از این آیه به بركت میلاد رسول اکرم(ص) نصیب ما میكند یا نه؟
در این آیه شریفه خداوند میفرماید برای شما در رسول الله الگویی زیبا قرار داده شده.
سؤال اول: این سخن را چه كسی میگوید؟ چه كسی او را به ما الگو معرفی میكند؟ آن کسی که خالق آسمانها و زمین و عقل كل است آنكه عقل مطلق است، آنكه علم و قدرت مطلق است، شما ببینید اگر یك طلبهی ضعیفی مثل من، دو تا آیه بلد شوم، دیگر حاضر نیستم نگاه به کسی بیندازم که این را بلد نیست. چقدر ضعیف هستم؟! حال تنها وجود مطلق عالم پیامبر گرامی را به من و شما بهعنوان الگو معرفی میكند.
مثال دیگر آن که هنگامی که میخواهید داماد یا عروسی انتخاب كنید، طبق روال ابتدا تحقیق میكنید حال اگر به یك بزرگی مراجعه كنید و او بگوید این آدم خوبی است، خیالتان راحت میشود، در اینجا هم خداوندی که خالق هستی و عالِم به اسرار و رموز بشر است به ما الگو معرفی میكند.
سؤال دوم: آیا خدا برای الگو معرفی کردن منطق خاصی دارد یا نه؟ چون پیامبرش هست و به او علاقه دارد، میگوید ایشان این را الگو قرار بدهید؟ نه، خداوند یك پشتوانه و منطق قوی دارد. میخواهد بگوید این الگو از خود من و نزدیكترین موجود به من است، این الگو تربیت شده من است، من هر آنچه از خودم را که ممكن بوده در یك بشر قرار بدهم در این فرد قرار دادهام. لذا این حضرت میتواند الگوی کاملی برای بشر باشد.
سؤال سوم: آیا خدا میخواهد بفرماید الگو قرار دادن پیامبر بر انسانها مستحب و خوب است یا به قول فقها واجب است؟ وجوب این مسأله هم از آیه استفاده میشود و هم از روایت امیرالمؤمنین علیه السلام كه نفس پیامبر است. حضرت میفرماید: تأسی به پیامبر و الگو قرار دادن او هم بر حكام و مسئولین و هم بر اهل طاعت خدا، یعنی بر همه ما و شما واجب است.
برادران و خواهران، ما چقدر در زندگی خود پیامبر را الگوی خود قرار دادهایم؟ در عظمت شخصیت پیامبر اکرم(ص) همین بس که در فرازی از دعایی که گفتهاند در آخر الزمان خوانده شود آمده است « اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ» البته در مورد آخر الزمان هم باید توجّه داشت که متأسفانه یک عده افراد کم اطلاع میگویند قیامت و ظهور نزدیک است و همین فردا و پس فرداست که حضرت ظهور خواهند فرمود و دنیا به آخر میرسد.
خود وجود مبارك پیامبر(ص) به یك مقدار كوچكی از انگشت دستشان اشاره نمود و فرمودند از وقتی اسلام ظهور کرده این مقدار به آخر الزمان باقی مانده، یعنی از آن موقع آخر الزمان شروع شده است. حال ممكن است 50 سال دیگر یا هزار سال یا هزاران سال دیگر باشد، ظهور حضرت هم همینطور است. در هر صورت از خصوصیات مهم پیامبر معرفت خدا است، آن هم در حدّ اعلای شناخت. ما اگر بخواهیم پیامبر را الگو قرار بدهیم باید ببینیم معرفت پیامبر به خدا چه بوده بلکه یك مقداری از آن معرفت هم نصیب من و شما بشود.
از خصوصیات پیامبر صبر و مقاومت در برابر مشکلات بوده که در كلمات امیرالمؤمنین(علیه السلام) نمایان است. چیزی كه امروز ضرورت اولیه ما مسلمانهاست، درست نیست تا یك مشكلی پیدا شد و قضیهای واقع گردید نسبت به خدا و پیامبر نعوذ بالله تردید ایجاد شود.
مؤمن باید صبر داشته باشد، دین یك چیزی نیست كه با مشاهده رفتار یا اشكالی در یك فرد یا جماعتی بخواهد کمرنگ شود. بالاخره گرفتاریهای دنیا وجود دارد. اقتصاد بالا و پائین دارد. یك زمانی مشكلات داخلی و خارجی زیادتر یا كمتر است، افراد خوب و بد دارند. چرا اینها را به دین ربط بدهیم؟ چرا در نمازمان اثر بگذارد؟ ما اگر پیرو پیامبری هستیم که در دوران حضورش در مدینه بیش از 70 جنگ داشت، امّا خم به ابرو نیاورد، مسلمانها هنگامی که جنگ شدّت پیدا میكرد و از همه چیز ناامید میشدند به پیامبر پناه میبردند. صبر یكی از اخلاق بزرگ پیامبر بوده، هرچند اهانت به شخصیت انسان و یا از دست دادن مال و فقدان عزیزان ضربه بزرگی بر انسان است و صبر میخواهد ولی صبر در دین که آدم بتواند دینش را در همه شرایط حفظ کند از همه مهمتر است.
كسی به رسول خدا عرض كرد دعا كنید خدا به من ثروت زیادی بدهد، پیامبر فرمود اگر خدا مقدار كمی به تو بدهد و بتوانی شكر آن را كنی بهتر است یا یك ثروت كلانی بدهد كه نتوانی شكرش را كنی؟! سپس فرمود من اگر اراده كنم تمام این كوهها طلا و نقره شوند در یك طرفة العین و چشم بر هم زدن انجام میشود ولی هرگز این كار را نمیكنم، بلکه به مقدار كم از دنیا قناعت میكنم. لذا روی زمین مینشست.
البته باید توجّه داشت که همه امور را نباید با آن زمان مقایسه کرد. بگوییم آن زمان پیامبر روی زمین مینشست، الآن هم باید روی زمین نشست این كجفهمی در دین است، آن زمان این امکانات و صندلی و مبل برای عموم فراهم نبود، اغلب مردم روی زمین مینشستند، دین را باید خوب فهمید، باید مجموعه سیره ائمه در نظر گرفت، در هر زمانی به اقتضای خودش باید عمل نمود. اینكه میگوییم در آن زمان روی زمین مینشست چون غالب مردم روی زمین مینشستند یا غالب غذای آن زمان هر چه بود پیامبر به متوسط آن اكتفا میكرد.
به امام صادق(ع) عرض كردند فلان مسلمان از شدت تقوا و ترس از خدا زن و بچه را رها كرده و به بیابان رفته، غذا نمیخورد، اصلاً از خوف خدا سرش را بالا نمیآورد. فرمود این فرد تبعیت از پیامبر(ص) نكرده، آن پیامبری كه در اعلی درجه عشق به خدا و ترس از خدا بود، ازدواج كرد، زندگی داشت، گوشت میخورد و با مردم مراوده داشت، آنگاه فرمود خشوع در قلب انسان است، اگر کسی ظاهرش را طوری درست کند که به مردم بنمایاند من خیلی از خدا میترسم که سرم را بالا نمیآورم بیخود میکند.
پیامبر را باید شناخت یكی از امور تأسفبار بر ما مسلمین این است كه هنوز پیامبر خود را درست نشناختهایم. چرا امیرالمؤمنین(ع) با آن همه عظمت، میفرمایند: «أنا عبد من عبید محمّد»، امیرالمؤمنینی كه پیغمبر به او فرمود یا علی من نمیتوانم همه فضائل تو را به مردم بگویم، اگر بگویم این مردم به جای خدا، تو را میپرستند، حال این شخصیت میگوید من بندهای از بندگان پیامبر هستم.
الگوی انسان در دین ما پیامبر و ائمه معصومین(علیهم السلام) هستند و بس. اصلاً كسی قابلیت الگو شدن برای بشر را ندارد. چرا؟ این آیه شریفه نمیفرماید که پیامبر فقط برای شما مسلمانان یا اهل حجاز الگوست، بلکه برای همه بشریت تا روز قیامت الگو هستند. اگر هم گاهی گفته میشود فلان شخصیت بزرگوار الگو هستند، اینها بهعنوان رشحهای از آن الگوی واقعی که پیامبر و ائمهاند مطرح میشوند. قرآن فردی را الگو برای بشر معرفی میکند که یک خطا و اشتباه و گناه در زندگیاش نکرده باشد. کسی که دلسوزتر از همه به مردم باشد و عقلش از همه بیشتر باشد. اصلاً همین آیه بهترین دلیل بر این است که عقل رسول خدا از جمیع بشر بالاتر است والا نمیتواند الگو باشد.
چرا امیر المؤمنین علیه السلام و فرزندان بزرگوارش به دستور خدا جانشین پیامبر قرار داده شدند؟ اینطور نیست که پیامبر به اختیار خودش داماد و پسر عمویش را جانشین خود قرار داده باشد. تا زمان امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) امكان بیان حقیقت دین نبود، شما امروز که رساله عملیه یک مرجع تقلید را میبینید این رساله فشردهی بیش از 60 هزار روایت است که از این 60 هزار روایت، 47 هزار روایت از امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) نقل شده است. روایات ما از امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین و امام سجاد(علیهم السلام) كم است.
رسالههای عملیه فشرده قرآن و روایات است، آن هم فقط در احکام شرعیه. حال اگر از اهلسنت سؤال كنیم ابوحنیفه راجع به پیامبر چه میگوید؟ سر خود را پائین خواهند انداخت، چون او از اهل بیت پیامبر نبوده و چیزی از حضرت نمیداند. همه سران مذاهب اربعه اهلسنت همینطور هستند. حتی خلیفه اول و دوم هم راجع به پیامبر خیلی كم میدانند اما نهج البلاغه امیر المؤمنین(علیه السلام) را که باز كنید، غوغایی بر پاست و دریایی از سخن راجع به پیامبر دارد. همینطور هر یک از امامان ما راجع به پیامبر حرف دارند. بهگونهای که اکنون کتابهای متعددی بهعنوان پیامبر از دیدگاه امیرالمؤمنین، پیامبر از دیدگاه امام مجتبی، از دیدگاه امام حسین به چاپ رسیده است.
همانگونه که پیامبر اکرم(ص) دارای بالاترین حد از معرفت به خدای متعال است ائمه ما هم بیشترین معرفت را به پیامبر دارند، این یك واقعیت است، البته به ذهن کسی خطور نکند که این حرفها با هفته وحدت منافات دارد، نه! امام راحل، مقام معظم رهبری و مرحوم والد ما(رضوان الله علیه) همه تأكید بر وحدت داشته و دارند. اما وحدت به این معناست كه مسلمین در مقابل دشمن یدِ واحده بشوند و توهین به مقدسات هم نکنند. اما وحدت به این معنا نیست كه واقعیات از اعتقادات شیعه را کتمان کرده و بگوییم امام صادق با ابوحنیفه یكی است. خاك بر سر آن كسی كه این حرف را بزند؟! مگر میشود امام صادق با ابوحنیفه یا سایر افراد یكی باشد. اگر همه بشر را جمع كنند ناخن کوچک ائمه ما نمیشوند.
این حرف را نه از روی تعصب و یا شدّت اعتقاد دینی میزنم، بلکه بیایند مسائل علمی و حرفهای اینها را با هم مقایسه كنند تا بفهمند تفاوت از خاک تا ثریاست.
من به یكی از علمای بزرگ الازهر که به دیدار من در قم آمده بود، کتابی را که در مركز فقهی ائمه اطهار(علیهم السلام) تألیف و چاپ شده به نام «تمسک ائمه اطهار(ع) به آیات قرآن»، نشان دادم در این کتاب احادیثی كه ائمه ما(علیهم السلام) در آن به كتاب خدا استدلال كردهاند، جمعآوری شده است. به آن عالم الازهر گفتم همه این چند جلد كتاب استدلالهای ائمه ما به قرآن در مسائل اعتقادی و احکام است. ائمه ما اینطور هستند.
واقعاً عرض میكنم اگر کلام تمام علمای بزرگ اهل سنت را در استدلال به قرآن یك طرف قرار بدهند، یك هزارم استدلال ائمه ما به قرآن نمیشود. چون ائمه ما عالِم به كتاب هستند. امیرالمؤمنین كسی است كه قرآن میفرماید: «كَفى بِاللّهِ شَهیدًا بَینی وَ بَینَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ»؛ ای پیامبر به کفار بگو شاهد بین من و شما خداست و امیرالمؤمنین كه علم قرآن در اختیار اوست. بالاتر از این نه فقط علم به قرآن بلکه علم قرآن در اختیار ائمه ما است و در اختیار احد دیگری نیست.
وحدت از بركات نظام جمهوری اسلامی ما است كه اگر این وحدت نباشد دشمن برای از بین بردن هم سنی و هم شیعه از اختلاف استفاده میكند. امروز نمیشود یك فرد آشنای به دین وحدت را قبول نداشته باشد، اول كسی كه عمل به وحدت كرد امیرالمؤمنین بود، چرا 25 سال در خانه نشست؟ برای اینكه یهود دنبال از بین بردن اسلام بود، اما امیرالمؤمنین از حق مسلم قطعی خودش گذشت تا اساس اسلام بماند، امروز هم من و شما همین وظیفه را داریم. وحدت باید باشد، كسی نباید در آن تردید كند اما معنای وحدت همان طور كه رهبری معظم مكرر فرمودهاند به این معنا نیست كه شیعه سنی بشود، یا شیعه تنزل از عقاید خودش پیدا کند. هرگز، مگر عقاید ما به یك بند سیاست وصل است كه آن را یك روز كم و یك روز زیاد كنیم! عقاید ما قابل كم و زیاد نیست ولی باید وحدت باشد.
ائمه ما بیشترین معرفت را به پیامبر دارند، امیر المؤمنین(علیه السلام) آشناترین فرد به رسول خدا بود. خودش میفرمود وقتی پیامبر قبل از بعثت به غار حرا میرفت، با آنکه کودکی بیش نبودم همراه حضرت میرفتم و آن صداهایی را که پیامبر میشنید من هم میشنیدم.
قدر شیعه بودن خود را بدانیم، قدر امیرالمؤمنین را بدانیم، قدرشناسی به لفظ نیست بلکه باید ببینیم امیرالمؤمنین از ما چه خواسته؟ الآن امام زمان (عج) از ما چه میخواهد؟ امیرالمؤمنین تربیت شده پیامبر است، میفرمود من در دامن پیامبر بزرگ شدهام. در ذیل همین آیه شریفه «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فی رَسُولِ اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»، روایت میفرماید: «إن الله تبارك و تعالی ادّب نبیه»، خدا پیامبر را تربیت كرد، در روایتی دیگر میفرماید وقتی تربیتش كامل شد او را اسوه قرار داد، پیامبر تربیت شدهی كامل خداست. لذا امیرالمؤمنین میفرماید پیامبر را خدا تأدیب و تربیت كرد و من را هم پیامبر تربیت كرد. امیرالمؤمنین لحظه به لحظه با پیامبر بوده هر آیهای که نازل میشد پیامبر به خانه که میرفت در را بسته و به امیرالمؤمنین آن آیه را با تمام خصوصیات و توضیحاتش میفرمود تا آن را بنویسد.
البته بعد از رسول خدا نگذاشتند آنچه را امیرالمؤمنین نوشته بود به دست بشر برسد. آن كتاب همان مصحف علی است که اکنون نزد امام زمان(علیه السلام) است. مصحف یعنی قرآن، جاهلین میگویند شیعه یك قرآن دیگر دارد اما این حرف از روی حماقت و جهلشان است. شیعه قرآن دیگری ندارد همین قرآن است، منتها امیرالمؤمنین در مصحف خود که به دستور پیامبر نوشته است. این آیه در مورد چه كسی با چه چیزی نازل شده؟ و مقصود خدا از آن چیست؟
حتی در روایات ما آمده گاهی اوقات فردی خدمت امام باقر(علیه السلام) سؤالی میكرد، امام جواب او را میداد امّا سؤال كننده خیلی دلش محكم نمیشد. امام به خادمش میفرمود برو مصحف جدّ من علی را بیاور، آنگاه به آن فرد میفرمود این خط علی بن ابیطالب است، از این نمونه در روایات فراوان داریم.
اما در مورد ارزش کار خیرین محترمی که به توسعه این مسجد همّت گماردهاند عرض میکنم:
اولین كار پیامبر در مدینه این بود كه مسجد ساخت، كسی كه مسجد بسازد پیامبر را الگوی خودش قرار داده، فكر نكنید این یك كار كمی است.
در روایات آمده عالَم قبر انسان ارتباط مستقیم با اُنس انسان به مسجد در دنیا دارد و این خیلی عجیب است، در روایت دارد اگر كسی میخواهد قبرش روشن باشد چراغ مسجد را روشن نگه دارد یا اگر كسی بخواهد قبرش فراخ باشد و در فشار نباشد مسجد را تمیز و جارو كند، هر چه میتوانید چه پولدار و چه غیرپولدار، به مسجد كمك كنید و این را از توفیقات خود بدانید و نگذارید خانه خدا نیمهكاره بماند، خدا از رزق ما كم نگذاشته، ما هم نگذاریم از خانه خدا که آبروی مسلمانهاست، کم گذاشته شود. اگر یك غیر مسلمان از اینجا عبور کرد نگوید چرا مسلمانها اینجا را ناقص گذاشتهاند.
شما یك كلیسای نیمه كاره در تهران یا هیچ جای دیگر نمییابید، چون آنها مقیدند مراكز عبادی خود را كامل كنند، نمیخواهم مقایسه كنم، یك خاك گوشهی مسجد ما با هزاران كلیسا قابل مقایسه نیست! مسجد محل تحول انسان است، مخصوصاً همسایگان مسجد اگر گرفتاری دارید بیایید به خانه اربابتان و در خانه خدا بنشینید، تا ببینید انسان چه آرامشی در مسجد پیدا میكند، خوابیدن در مسجد و صحبت در امور دنیا كراهت دارد مسجد جای چك و چانه زدن برای دنیا نیست، مسجد محل معراج انسان و ارتباط انسان با خداست.