در اسلام توجه به امور اجتماعی مردم هم بخشی از تقدس است
۱۹ آذر ۱۴۰۲
۱۲:۰۲
۵۹۷
خلاصه خبر :
آخرین رویداد ها
-
مقاومت؛ تنها راه عزت مسلمین و غلبه بر مستکبرین
-
گزارش دیدار آیت الله فاضل لنکرانی با حضرت آیت الله العظمی سبحانی(دامت برکاته)
-
آیتاللهالعظمی فاضل لنکرانی(ره) فقیهی زاهد، سترگ و آموزنده برای نسلهای آینده
-
برگزاری مراسم سالگرد شهادت حضرت فاطمه(س) / فاطمیه دوم
-
یادی از فقیه اهلبیت(ع) و مرجع بزرگ شیعه، در گفتوگوی خبرگزاری ابنا با آیتالله شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی
-
مسجد کانون تهذیب و رشد استعدادها
بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت آقای دانیال گریگوری ماتروساف کشیش محترم پژوهشگری که از کشور روسیه به ایران آمده و در شهر قم از مراکز علمی، دینی و مذهبی دیدار میکنند و ملاقاتهایی با علماء دارند خیر مقدم عرض می کنم.اصولا اساس این سفرها ایجاد ارتباط بین عالمان دینی است.
یک نقطه مشترک مهم بین اسلام و مسیحیت و ادیان آسمانی این است که همه ما معتقدیم بشر نیاز به یک دستورات آسمانی و الهی دارد، زیرا بشر به تنهایی قادر نیست تمام آنچه را که در زندگی فردی یا اجتماعی برای او مفید است به درستی تشخیص دهد،خصوصا در امور معنوی و آنچه که مربوط به جهان آخرت می شود.
نکته دوم این است که امروز باید باور کنیم و بپذیریم که سردمداران قدرتهای استکباری در صدد حذف همه ادیان آسمانی و قطع ارتباط مردم با خدای تبارک و تعالی هستند
و می خواهند قوانین بشری را بر مردم حاکم کنند. علمای ادیان باید به این خطر توجه داشته باشند که قدرت طلبها و آنها که دنبال چپاول منافع مردم در دنیا هستند اولین گامشان این است که ارتباط بین بشر و خدا را قطع کنند.
برای رسیدن به این هدف شوم یکی از ابزارهای آنها تاسیس فرقههای جعلی است، مثل فرقههای بهائیت، بابیت، وهابیت و داعش، که برای نابودی اسلام درست کرده اند.دشمن ملاحظه کرده که بهترین راه برای مبارزه با دین بکار گیری حربه مذهب علیه مذهب است تا مردم را نسبت به دین واقعی بدبین کند.
حتماً در میان مسیحیت هم چنین انشعاباتی را انجام داده و میدهند، اگر این مطلب را قبول داشته باشیم مهمترین سؤال از علمای ادیان این است در این زمان که با شرائط خیلی عجیبی مواجه هستیم از یک طرف دشمنان دین فعالیت و توطئه های زیادی می کنند و از طرف دیگر علم و صنعت رشد فزاینده ای یافته و هر روز مظاهر رفاه و مادیّت بشر زیادتر میشود، برای حفظ دیانت و اعتقادات مردم چه باید کرد؟ تمایل دارم نظر شما را در مورد این سؤال بدانم؟ به عبارت روشن تر امروز که مظاهر فساد فراوان و آتش جنگ افروزیها در جهان شعله ور شده و مشکلاتی که بشر را از خدا دور کند به حسب ظاهر هزاران برابر گذشته است، مهمترین وظیفهی علماء حفظ اعتقادات و دیانت مردم است، چه راهکاری در ذهن علمای مسیحیت برای حفظ این اعتقادات هست؟
کشیش دانیال: کاملا با این مسائلی که فرمودید موافقم.در مورد اسلام ومسیحیت غیر حقیقی باید بگویم متاسفانه ما امروز شاهد آن هستیم که نه تنها جوانان بلکه اکثر مردم جهان بر اساس قوانین غیر الهی زندگی می کنند.پاسخ سوال جنابعالی را وقتی خواهیم یافت که علت اصلی این معضل که مبارزه بشر با خدا در دنیای کنونی است را پیدا کنیم. در منابع مسیحیت چنین آمده که نبرد ما علیه انسان نیست. اولین مرحله مبارزه ما علیه ابلیس و نیروهایش است.
آیت الله فاضل: اینجا سؤال این است که مهمترین نقشه ابلیس برای انحراف انسان چیست
کشیش دانیال: در جهان ارتدوکس ما اینطور جواب میدهیم؛ بر اساس اعتقادات ما ابلیس (شیطان) توسط خدا آفریده شد. او یک فرشتهی نورانی بود، ولی بر اثر خودبینی خودش را در مقابل خدا قرار داد و با خدا به مبارزه علنی پرداخت. بر اساس اعتقادات ما ابلیس در یک مرحلهای از کینه و کدورت قرار گرفت که دیگر راه بازگشت ندارد. بنا بر این هر چیزی که از خدا سرچشمه گیرد و الهی باشد کاملاً مورد تنفر ابلیس قرار میگیرد. قرآن هم با اشاره به همین نفرت به انسان هشدار میدهد که مراقب دشمنی شیطان باشد و می گوید «ان الشیطان للانسان عدو مبین»پس.باید از وسوسه های شیطان دوری گزید.
نکته دوم آنکه در انجیل یوحنا مهمترین سلاح و شگرد ابلیس کذب ذکر شده شیطان پدر کذب است و باطل، کسیکه دروغ می گوید.در واقع شیطان از درون او حرف می زند.و ما نیز وقتی از اسلام یا مسیحیت کاذب سخن می گوییم از ماحصل کار شیطان خبر می دهیم. بنابراین برای پیروز شدن بر ابلیس راهی نداریم جز آنکه به حق رجوع کنیم.
به عبارت دیگر کلید اصلی حل مشکلاتی که بدان اشاره فرمودید بازگشت به حق و حقیقت است.یک ضرب المثل روسی می گوید بدون خدا هیچ کاری انجام نمی شود. لذا هر چه انسانها خود را بیشتر بر اساس حق تغییر دهند و طبق حق زندگی کنند مشکلات خود را بیشتر حل خواهند نمود.
آیت الله فاضل: من معتقدم تمام ادیان آسمانی مهمترین مسئله و مشکل بشر را در شرک میدانند، همه انبیاء نیز برای دعوت مردم به توحید آمده اند، حضرت عیسی(علی نبینا و آله و علیه السلام) به توحید دعوت میکرد، رسالت اصلی حضرت محمد(ص) نیز به تصریح آیات قرآن دعوت به توحید است. شاید صفحهای از آیات قرآن را نداشته باشیم که مردم را به توحید دعوت نکند.
پس باید مشکلهی اصلی بشررا شرک و دوری از توحید بدانیم. هر چه زمان پیش میرود بشر از توحید فاصله میگیرد وظیفه علمای ادیان باید توجه به همین مسئله توحید خدای تبارک و تعالی باشد اعم از توحید در عبادت که پرستش مختص به خداست، یا توحید در افعال، که تمام افعال وفعل و انفعالات عالم در اختیار خدای تبارک و تعالی است، و اگر این محکم شد در اخلاق و اعمال و عبادات و زندگی ما تماماً تغییر به وجود میآید و اصلاح میشود.اگر توحید انسان قوی شد قطعاً میپذیرد که فقط باید دستورات خدا را انجام بدهد، میپذیرد که او اختیاردار و حاکم بر بشر است، اوست که میتواند قانون برای سعادت بشر تدوین کند.
سؤال دیگر من از شما اینست یکی از پرسشهای نسل امروزاین است که آیا دین دستوراتی برای اداره جامعه و حکومت دارد یا نه؟ آیا شما به عنوان یک عالم دینی دستورات دین را فقط فردی میدانید؟ که هر فردی به صورت شخصی ملزم است به آن عمل کند تا هدایت یابد، یا آنکه قائل به دستورات اجتماعی دین هم هستید؟ آیا مسیحیت برای تشکیل حکومت دستوری دارد یا نه؟ آیا میتوانیم بپذیریم دین آسمانی خالی از این مسئله مهم بشر اعم از مسلمان و مسیحی باشد و بگوئیم دین دستوری برای اداره جامعه و حکومت ندارد؟، موضع علمای مسیحیت راجع به این سؤال چیست؟ خدای تبارک و تعالی در قرآن میفرماید« و ما ارسلنا من رسول إلا لیطاع باذن الله»، هر رسولی (پیغمبر ما، حضرت عیسی، حضرت موسی، حضرت نوح، حضرت آدم) که ما فرستادیم برای این بوده که آن رسول محور اطاعت مردم در همه امور قرار بگیرد.
در عین اینکه ادیان در دعوت به توحید مشترکند با این حال این آیه را نیز داریم که هر رسولی باید از سوی مردم مطاع واقع شود به همین جهت اسلام برای اداره زندگی انسان و حکومت بر بشر طرح و برنامه دارد، آیا در مسیحیت چنین چیزی وجود دارد یا نه؟
کشیش دانیال: در روسیه ما شاهد این بودیم که برای یک مدت خاص حدود صد سال قبل با انقلاب اکتبر یک نظام خدا ستیز بر روسیه حاکم گردید. قبل ازآن تقریبا صد در صد مردم به کلیسا می رفتند و دیندار و مذهبی بودند، حتی مسلمانان ساکن روسیه به مساجد می رفتند.با روی کار آمدن نظام کمونیستی حدود صد هزار کشیش و چند ملیون مسیحی مذهبی معتقد بخاطر دین کشته شدند وقریب پنجاه و دو هزار کلیسا و مرکز دینی در طی هفتاد سال نابود گردید و تحصیلات دینی از بین رفت. ورود جوانان به کلیسا ممنوع و بزرگسالانی که پا با کلیسا می گذاشتند از کار برکنار می شدند. پدر من که یک فرد مذهبی بود تقریبا ده بار از کار اخراج شد.انسانهای مذهبی معتقد از بین رفتند و به جای آنها افراد دین ستیز زمام امور را بدست گرفتند.
بعد از فروپاشی شوروی احیای دین شروع شد. هم دین اسلام و هم مسیحیت.در این فاصله حدود سی هزار معبد بازسازی یا ساخته شده و میلیونها نفر برای انجام مراسم مذهبی به کلیساها و مساجد می روند.این خلاصه آن چیزی است که در مورد جامعه مسیحی روسیه می توان گفت.
مطلب دوم اینکه تفاوت مسیحیت ارتدوکس با اسلام اینست که در مسیحیت علمای دین نقش اساسی در اداره جامعه ندارند.در دین مسیحیت ما برای علماء احترام قائلیم. البنه نا گفته نماند در دوران کمونیستی افرادی در بین علماء مسیحی بودند که اعتقادی به دین نداشته و لائیک بودند.از اینرو برای ما مسیحیان نقش اول را تقدس افراد ایفا می کند نه علم آنها. این کلام قدیس بزرگ کلیسای ارتدوکس روسیه است که می گفت خودت را نجات بده و انسانی مقدس شو تا اطرافت هزاران نفر مقدس شوند. بنابراین در اعتقادات مسیحیت برنامه خاصی لازم نیست انجام شود.
مشکل اساسی اینجاست که افراد خواهان تقدس خیلی کم هستند. تقدس به معنای واقعی مثل خورشید است که میدرخشد و همه جا را روشن می کند.ولی شب که غروب کند حتی قویترین چراغها هم نمی توانند جایگزین خورشید گردند.من بشخصه خوشوقنم که با انسان های مقدس در روسیه آشنایی پیدا کردم. متاسفانه امروز شاهد فقر جامعه از وجود چنین افرادی هستیم که انسانها بتوانند از وجودشان کسب فیض کنند. برنامه های زیادی در کلیسا اجرا می شود اما چنانچه این انسانهای قدیس نباشند تاثیرش خیلی کم می شود.
آیت الله فاضل: ممکن است جوانهای مسیحی به کلیسا نیایند، ولی اگر سؤال کنند که کلیسا برای اداره حکومت برنامهای دارد یا نه؟ چه جوابی میدهید؟
کشیش دانیال: ـ راجع به جوانان میتوان گفت متاسفانه اکثر آنان اصلاً دنبال دین نیستند، از آنجا که من خودم در جامعه روسیه هستم و سالهای زیادی نیز در ایتالیا درس خوانده و با اروپا هم آشنایی دارم میدانم بسیاری از جوانان دنبال دین نیستند، حتی در کلیسا ما شاهد این هستیم که کودکان در زمان کودکی به کلیسا میآیند ولی وقتی نوجوان و جوان میشوند یا هرگز به کلیسا نمیآیند! یا خیلی کم و این قضیه خیلی تلخ است.
آیت الله فاضل: مسئله ای که فکرم را مشغول کرده همین است که علمای مسیحیت دین را چگونه برای مردم و جوانان مطرح کرده اند که جوانان از دین گریزان شدند؟ در ایران ما درصدی از جوانان از دین فاصله گرفته اند ولی جمع بسیاری از جوانان دین را خوب فهمیدند و حاضرند جانشان را برای دین بدهند و حتی در کشورهای دیگر میجنگند تا دین حفظ بشود، به نظر شما چه فرقی و چه عاملی وجود دارد که در اسلام جوانان اینطور تربیت می شوند ولی در مسیحیت ما شاهد چنین دفاعی از دین در میان مردم و جوانهای آنها در طول تاریخ نیستیم؟! یعنی ما در طول تاریخ ندیدیم که مسیحیها برای حفظ دین شان حرکتی کنند و کاری انجام دهند، چر اینطور است؟
به نظرم یکی از نقاط بسیار مهم در فرق بین دیدگاه ما و شما همین است که هر چند ما هم برای تقدّس ارزش قائل هستیم ولی تقدس به تنهایی کافی نیست. آیا تقدس بدون توجه به نقشه ها و تو طئه های دشمنان خدا و بدون مقابله با آنها که در صدد گمراه کردن بقیه مردم هستند، امکانپذیر است؟ آیا چنین تقدسی را شما کامل میدانید؟
تقدس بدین معنا که انسان فقط خود را به عبادت خدا مشغول سازد و از یاد مردم که عیال الله هستند غافل باشد مطلوب دین ما نیست ، ما این روایت را داریم که ائمه و پیشوایان ما فرمودهاند عبادت به کثرت رکوع و سجود نیست، امتیاز مهم انسان در عقل و قوه تعقل اوست، در اسلام خیلی سفارش به عقل میشود و این عقل باید در رفع نیازهای بشر و کمک به او به میدان بیاید، اگر انسان فقط فکر تقدّس و قداست خودش باشد ممکن است یک عدهای هم اطرافش جمع شوند اما آیا هدف دین همین بوده؟
اسلام، کسی که دائم خود را فقط در مسجد مشغول نماز کند ارزشمند نمی داند، لذا امامان ما(ع) فرموده اند ببینید این فرد چقدر از عقل خود برای زندگی خودش و بقیه بشر استفاده میکند؟ در یک حدیث معروف پیغمبر اکرم(ص) فرمود «من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم»، یعنی هر انسانی باید ببیند در همسایگی او چه کسی گرسنه و گرفتار است؟ چه کسی ظلم میکند؟ چه کسی تجاوز میکند؟ چه کسی دنبال از بین بردن دین مردم است؟ یک مسلمان باید نسبت به همه امور مسلمانان دیگر اهتمام داشته باشد، نه اینکه فقط اگر هم نوعش مریض بود او را به بیمارستان برساند، نه! امور مسلمین شامل همه امور اعم از مالی، سیاسی، اقتصادی، اخلاقی، فرهنگی، میشود، اسلام این اهتمام را وظیفه هر مسلمانی میداند ،چه روحانی باشد چه غیر روحانی.
پس تقدس به این معنا که یک انسانی فقط به فکر مراقبت از خود وعبادت و ارتباط خودش با خدا باشد ولو افرادی هم دور او جمع شوند، ممکن است تا یک اندازه ای خوب باشد ولی کافی نیست، اگر تقدس را اینطور محدود کنیم با هدف خدای تبارک و تعالی سازگاری ندارد.
ما در اسلام هم تقدس فردی داریم و هم توجه به امور اجتماعی جامعه، البته همه اینها تقدس است، در اسلام توجه به امور اجتماعی مردم هم بخشی از تقدس است. آیا شما این جمله پیامبر اکرم ما را قبول دارید و میتوانید بگویید «من أصبح و لم یهتم بأمور الناس فلیس بمسیحیٍ»؟
کشیش دانیال: به اعتقاد مسیحیت ارتدوکس اولین مرحله تقدس تطهیر قلب است ولی کافی نیست.انسان های مقدس افرادی هستند که خداوند به آنها علوم و قدرت خاصی عنایت فرموده. با خواندن نماز زیاد ممکن نیست انسان به تقدس برسد.انجام کارهای نیک و کمک به همنوعان هم لازم است تا خدا به انسان عنایت کند.
آیت الله فاضل: هدف همین است که ما این جلسات را باید با یکدیگر داشته باشیم تا این نقاط را روشن کنیم و به یک نتیجهای برسیم. ما معتقدیم که همه بشر عیلوله خدا هستند و در احادیث داریم که «الناس عیال الله» ما خدمت به بشر را عبادت و یکی از مراحل بالای تقدیس الهی میدانیم در حالیکه این در تعالیم شما نیست و باید در این مسئله تأمل کنید. تنها راه دشمن برای مقابله با ادیان این است که دین را از جامعه جدا کنند و خودشان را به جای دین بنشانند. ما معتقدیم عظمت همه پیامبران الهی که قدیس هم بودند به این بود که آمدند مردم را در همه امور هدایت کنند نه فقط در عبادت. بالأخره امروز دانشگاهها، مردم و نسل جوان دنبال این هستند که دین چه پیامی برای بشر امروز دارد، نمیشود فقط به مردم گفت دین می گوید بیائید خدا را عبادت کنید بلکه باید نظر دین را در همه امور زندگی بیان کنیم.
بالأخره علما باید روی این مسئله بیشتر فکر کنند که چه برنامهای برای اداره حکومت بشر در عصر حاضر دارند؟ مسیحیت چنین چیزی ندارد و آنچه که شما نقل کردید یک دستورات اخلاقی محدود است، دوست داشتن مسیحی و غیر مسیحی،یا ترحم کردن به انسان ها، همه دستوراتی اخلاقی است، ولی بحث اداره زندگی بشر و برنامه حکومت بر بشر،موضوع بسیار مهمی است که دین باید در آن حضور جدی داشته باشد.